eitaa logo
📚رمان عاشــ❤ــقانه مَذهَـبـیٖ💕
2.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
793 ویدیو
31 فایل
🌸 💌رمان های #عـاشــــ‌مذهبی‌ـــقانه💝 💌کپی مطالب فقط با لینک کانال و نام نویسنده مجاز است🚫 💕 💌کانال دوم ما↓ @im_princess 💕
مشاهده در ایتا
دانلود
{ از دوسـت بہ یادگــار دَردے دارم...} ڪلید انداختم و اول خودم بعد میثاق وارد خانہ شدیم... بہ سمت اتاق رفتم و گرہ روسرے ام را باز ڪردم .... میثاق مستقیم بہ آشپزخانہ رفت و چایساز را روشن ڪرد و چند لحظہ بعدهم صداے گزارشگر فوتبال از تلویزیون در خانہ پیچید ... چند دقیقہ اے گذشت تا لباسم را ڪہ عوض ڪردم از اتاق بیرون آمدم ..‌. موهایم‌را بے حوصلہ با ڪلیپسے جمع ڪردم و آمدم روے مبلِ جلوے تلویزیون نشستم ... میثاق سینے چاے را روے میزگذاشت و ڪنارم نشست ... نگاهم بہ تلویزیون بود ڪہ میثاق دستانش را دور گردنم حلقہ ڪرد و گفت: -ثمر.... بدون اینڪہ نگاهم را از تلویزیون بردارم گفتم: -جانم میثاق خم شد وڪنترل را از روے میز برداشت و تلویزیون را خاموش ڪرد و گفت: - نگاہ ڪن منو ... سربرگرداندم و بہ چشمانش نگاہ ڪردم : - جان ... چیشدہ؟ -یہ چیزے و میدونستے؟ - چیو؟ - اینڪہ ..... تو ثمره‌ے عشقے ... ثمره‌‌ے عشق من ...ثمره‌ے جنون ؟؟ باور ڪن من تو اون انتشاراتے همہ چیز و همہ ڪس رو مدیریت میڪنم .. ولے ... ولے در مقابل ڪوچیڪترین دلخوریِ تو خودمم نمیتونم مدیریت ڪنم. Sapp.ir/roman_mazhabi لبخندے عمیق بر لبهایم نشست ؛ سرم را روے شانہ اش گذاشتم و گفتم: - اول اینڪہ بلہ ..میدونستم و میدونم ..توعم میدونے این لفظ نقطہ ے ضعف منہ... برا منت ڪشے هات خرجش میڪنے زرنگ ؟ دوم اینڪہ چرا نمیتونے مدیریت ڪنے یعنے انقدر جذبہ ما زیادہ؟ - جَذَبتو نمیدونم ولے جذابیتت خیلے زیادہ .... -اووہ ... بههہ بهہ جنااب نعیمے چہ لفاظے شاعرانہ اے میڪنن ... -نہ باور ڪن لفاظے نیست ...خودت میدونے من اهل زبون بازے نیستم ... راجع بہ تو هرچے میگم از ... از اینجاست. میثاق بہ قلبش اشارہ ڪرد و دیگر چیزے نگفت .... من هم‌سڪوت ڪردم و در سڪوت و بالبخند بہ چشمانش نگاہ ڪردم . باخودم زمزمہ ڪردم : - خَرابم میڪند هر دم فریبِ چشم جادویت ... .......................................................... ✍🏻 نویسندہ :الهہ رحیم پور شعر:حضرت مولانا اینستاگرام:e.lahe_rahimpoor ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━━┓ 📚Sapp.ir/roman_mazhabi ┗━━─━━━━━━⊰✾✿✾⊱┛ ❤کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آی‌دی کانال مجاز است❤
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جز در خانہ ی ٺو در نزنم جای دِگر...💚 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 🌺 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
الهـے العفو...✋🏻💔 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 🌺 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آی گنہ ڪارا بیاید...😭💔 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 🌺 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
آرام و طورے ڪہ صداے پایم بچہ ها را اذیت نڪند در طول سالن امتحانات راہ میرفتم ... نگاهم را میان دانش آموزان میچرخاندم و گاهے بالاے سر بعضے از دانش آموزان چند لحظہ اے مے ایستادم ... ایام امتحانات بود و روزِ اول مراقب بودن من ... در فضاے سالن سڪوت حڪم فرما بود و همہ مشغول حل سوالات ریاضے بودند . از انتهاے سالن یڪے از دانش آموزان دست بلند ڪرد و من هم آرام بہ سمتش رفتم ... سرم را خم ڪردم تا صدایش را بشنوم ڪہ با صدایے پچ پچ مانند بہ سوالے اشارہ ڪرد وگفت: - خانم... شما میدونین این سوال چجورے حل میشہ؟ با همان تُنِ صداے آرام جواب دادم ڪه: -نہ عزیزم من اصلا دبیر ریاضے نیستم ...اگہ سوال مشڪلے دارہ بگم دبیرتون و صدا ڪنن؟ جملہ ام ڪہ تمام شد سرش را پایین انداخت ... قطرہ اشڪے آرام از گونہ اش چڪید و گونہ هایش سرخ شد ... با دست چانہ اش را بالا گرفتم و گفتم: - عہ ..عہ .. چیشدہ دختر خوب ؟ - هے...هیچے خانم ... من ...من نتونستم درس بخونم .. هیچے بلد نیستم خانم .. نگاهم بہ دستهایش افتاد ،از اضطراب دستهایش میلرزید و رنگ صورتش پریدہ بود . تنها چیزے ڪہ بہ ذهنم رسید این بود ڪہ با مدیر مدرسہ ، خانم صدیقے، صحبت ڪنم و مشڪل این دانش آموز را مطرح ڪنم . براے همین سعے ڪردم موقتا آرامَش ڪنم و بہ سمت جلوے سالن رفتم ... Sapp.ir/roman_mazhabi بہ خانم ڪریمے گفتم ڪہ چند لحظہ اے حواسش بہ ڪل سالن باشد تا من بہ خانم صدیقے اطلاع بدهم ، داشتم بہ سمت درِ خروجے سالن میرفتم ڪہ همان دانش آموز با اشارہ دستهایش من را صدا ڪرد . برگشتم و بہ سمتش رفتم ...مثل گنجشڪے مریض برخود میلرزید ... با هول و ولا پرسیدم: -دخترم خوبے؟؟ حالت خیلے خوش نیستا ... -ن ...نہ ...خانم ...خانم خوب نیستم ... میشہ برم بیرون ؟؟ - آرہ آرہ .... بلند شو بلند شو برو پیش خانم غلامے. سریع زیر بغلش را گرفتم و آرام ڪمڪش ڪردم تا از جلسہ امتحان بیرون برود .... آرام از پلہ ها ‌بالا رفتیم و با صدایے ضعیف خانم غلامے را صدا ڪردم ...چند لحظہ بعد خانم غلامے بہ سمتمان آمد و گفت: - جانم خانم شڪیب چیشدہ؟ - خانم غلامے ،این دخترمون حالش خوب نیست بے زحمت ببرش آبدارخونہ یہ چیز شیرین بهش بدہ ...بعدهم بہ خانم صدیقے اطلاع بدہ ،من باید برم طبقہ پایین خانم ڪریمے دس تنهاس. -چشم... چشم خانم ... بیا بریم دخترجان . خانم غلامے دست دانش آموز را گرفت و با خودش بہ سمت آبدارخانہ برد ... من هم فورا پلہ ها را یڪے دوتا ڪردم و بہ سمت سالن رفتم . ✍🏻 نویسندہ :الهہ رحیم پور اینستاگرام:e.lahe_rahimpoor ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━━┓ 📚Sapp.ir/roman_mazhabi ┗━━─━━━━━━⊰✾✿✾⊱┛ ❤کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آی‌دی کانال مجاز است❤
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 / 🔸 😢 📽تهیه و تنظیم : عجل الله •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• |@h_montazeralmahdi🆔 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 🌺 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش شبانه با حضرت عشق ❤️❤️ الهی🙏 اگرخطا کردیم یاریمان کن تا انسانی شایسته تر باشیم‌. یا الله 🙏 به حق اسمای اعظمت خودت آبروبخش ما در دو سرا باش🙏 و شادی و آرامش را به جان های ما هدیه کن🙏 آمیـــن یا رَبَّ 🙏 شبــــ❤️ـــتون خــــ🌹ــــوش لحـــــ🌹ـــــظه هاتـــ🌹ــــون نـــــــــــــــ❤️ــــــــــــاب و عاشقانه باخدا❤️🙏 ┏━━✨✨✨━━┓
کم‌کم‌دارد حقیقت‌دنیا،رومی‌شود وهمہ‌می‌فهمیم آنچہ‌راڪہ‌بایدپیش‌ترهامی‌فهمیدیم! وحشتِ‌دنیایِ‌بی‌تـو بیش‌ازوحشت‌دنیای‌کرونازده‌ی‌امروزاست! {•اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفرَج•}
هدایت شده از پست رمان
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چہ‌مهمونےباشڪوهی‌شده..💚 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 🌺 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪاش در این رمضان لایق دیدار شویم...:)💛 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 🌺 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙