#قسمت_بیستونهم/بخش دوم
#باغ_بے_برگے
#الهہ_رحیم_پور
بہ محض اینڪہ در اتاق را بست رو ڪردم بہ میثاق و با لحنے سرشار از حرص و ناراحتے گفتم:
-میثاق این خانم نیاز مالے دارہ و اومدہ اینجا ڪار ڪنہ ؟
- یعنے چے ؟
-یعنے فڪ نمیڪنم ایشون خیلے احتیاج مالے داشتہ باشن با این حجم از نشاط و شادابے و رویے ڪہ دارن...مگر اینڪہ بہ غیر از ڪار بخوان از یہ طریق دیگہ یہ شبہ نیازمالیشون و رفع ڪنن ..نہ ؟ بعدشم این خااانم زرینتون از ڪجا میدونہ این قضیہ ثمرهعشق و ؟؟؟ هاان ؟ این از ڪجا حرفاے تو خلوت مارو میدونہ ؟ میثاق یا توضیح میدے این ڪیہ و اینجا چیڪار میڪنہ یاا بخدا میرم یقشو میگیرم میارم خودش بگہ .
میثاق ڪلافہ و عصبے دستے در موهایش میڪشد و با صدایے بلند میگوید:
-من چمیدووونم ... خب اسمتو گفتے اینم این اومدہ تو ذهنش .. من مسئول ذهن اونم هستم؟
-اولا داد نزن سرِ من ...ثانیا تو مسئول ذهن اون نیستے ولے اون مسئول احوالپرسے از تو هست آررہ؟؟
- ثمرجاان ...ثمرجاان آخہ چے میگے تووو؟ مگہ من گفتم بیاد احوالمو بپرسہ؟
-نہ ...معلومہ نمیگے ولے تا چراغ سبزے نشون ندے ڪسے از این غلطا نمیڪنہ ... میثاق یہ ڪلمہ بهم بگو .. تو خانم سرمد و چرا اخراج ڪردے؟؟ هاان؟
- چہ ربطے دارہ؟
- ربطش اینہ ڪہ یہ سال قبل اومدے گفتے میخوام سرمد و اخراج ڪنم چون حد خودشو نمیدونہ ... میخوام سوگند و بیارم جاش ڪہ حرف و حدیثے نباشہ ...اونوقت درست یہ سااال بعد ورداشتے ڪسیو آوردے ڪہ اینجور جلووے زنت رفتار میڪنہ؟ من ناهار و آوردم اینجا دورهم غذابخوریم تا ناراحتے ها رفع بشہ ولے گویا هستن ڪسایے بہ غیر من ڪہ دلخورے جنابعالے و رفع ڪنن.
-ثمر تو چت شدههہ؟ چرا شبیہ زنهاے یہ قرن پیش رفتار میڪنے ؟؟ بابا تو تحصیل ڪردہ اے ...معلمے ... آخہ تو بہ چے شڪ دارے ؟ بہ ڪے شڪدارے ؟ بہ من ؟ بہ منے ڪہ جونَمو ....
Sapp.ir/roman_mazhabi
ولش ڪن .. عشق و نباید اثبات ڪرد ... فڪ میڪردم تو این دوسال برات اثبات شدم ..
جملهے میثاق ڪہ تمام شد مجددا در اتاق زدہ شد ...
میثاق با صدایے آرام رو ڪرد بہ من و گفت:
-تو دفتر جاش نبود ثمرخانم ...
بعد هم بہ سمت در رفت و در را باز ڪرد ... هادے و عماد "بااجازہ ای" گفتند و داخل اتاق شدند .
میثاق فقط سرے تڪان داد و از اتاق خارج شد .
چشم هایم پر از اشڪ شدہ بودند... ڪافے بود یڪ پلڪ بزنم تا اشڪهایم سرازیر شود ... از روے صندلے بلند شدم و روبہ روے هادے و عماد ایستادم.
بغضمرا قورت دادم و با صدایے گرفتہ گفتم:
- میثاق ڪہ اومد بگین رفتم دنبال سوگند ...باهاش صحبت ڪردم ... دلخورہ ازتون ولے.. رفع میشہ .اگہ چیزے گفت ..شما ڪوتاہ بیاین ...
عماد سربہ زیر و پشیمان فقط بہ نشانہ ے تایید سرے تڪان داد... گویا فهمیدہ بود ڪہ باید خشمش را ڪنترل میڪرد و با هادے آنطور برخورد نمیڪرد.
ڪیفم را از روے صندلے برداشتم و تا آمدم ڪہ قدمے بردارم صداے هادے متوقفم ڪرد ..
- بفرمایید ...
سر برگرداندم و دیدم یڪ برگ دستمال ڪاغذے را بہ سمتم گرفتہ ... نگاهے بہ صورتش انداختم... و شاید اولین بار بود ڪہ هادے هم در چشمانم نگاہ ڪرد ... نگاهِ متعجبم را ڪہ دید گفت:
- قصد دخالت نداشتم ... خواستم دارین از اتاق میرین بیرون اشڪتونو پاڪ ڪنید .
این را گفت و سرش را پایین انداخت؛ دستمال را از دستش گرفتم و با قدمهایے محڪم و عصبے از اتاق بیرون رفتم .
✍🏻نویسنده:الهہ رحیم پور
اینستاگرام:e.lahe_rahimpoor
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━━┓
📚Sapp.ir/roman_mazhabi
┗━━─━━━━━━⊰✾✿✾⊱┛
❤کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی کانال مجاز است❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ یک جمله تاریخی از #حاج_قاسم سلیمانی طبق قواعد و اراده الهی برای همه تاریخ :
👌 #قدس امکان ندارد آزاد شود، جز با پرچمداری شیعه!
#القدس_اقرب
پ💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
هدایت شده از 📚رمان عاشــ❤ــقانه مَذهَـبـیٖ💕
🔹شاه، از ترس وجود سم در غذایش، برای چشیدن و تست کردن غذا به نزدیکانش ۲۰ میلیون تومان دستمزد میداد !
۲۰ میلیون پنجاه سال پیش !
🔹۲۰ میلیون تومان در آن زمان حقوق یک ماه بیش از ۵۰ هزار کارگر بود !!!
#پهلوی_بدون_روتوش
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗حـال دلتـون قـشنگ
🌸آخرین روزای
💗ماه مبارک رمضان
🌸گـرم مـحبت
💗زنـدگیتون
🌸پـر از عطر و مهربانی
#تلنـگرانه💭
عزیزی میگفت:
ھروقت احساسڪردید
از↫امامزمان دورشدید
ودلتونواسہ آقاتنگنیست
ایندعاۍڪوچیڪ روبخونید
بہ خصوصتوےقنوتهاتون
"لَیِّنقَلبیلِوَلِیِّاَمرِك"🌿💔:)
#به_خودمون_بیایم💔🚶🏾♂
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#ترک گــنـاه⚠️
اولین و مهمترین چیزی که ما را
از امام زمان دور میکند ؛
گناه💔 است...
و مهمترین چیزی که فرج حضرت را
جلومی اندازد ترکگناه✌️🏻 ماست...
واقعاچرامااینقدرگناهمیکنیم؟!
#امام_زمان✨
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
〖 🌿 〗
.
•
نمیدانم..
شایدلبخندهایتان،
تسبیحِذکرِخداوندبوده؛
کهـاینگونھدلنشینماندهاسٺ . . !✌️🏽♥️
- #شهیدانہ #شهیدهمت
.
•
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#قسمت_سیام/ بخش اول
#باغ_بے_برگے
#الهہ_رحیم_پور
{ عِشق پیدا شُد و آتش بہ همہ عالم زد....}
از دفتر بیرون آمدم ...تقریبا ساعت نزدیڪ ۴بعد از ظهر بود ،هوا بسیار سرد بود و صداے باد در گوشم میپیچید .
سوییچ را از ڪیفم دراوردم و سوار ماشین شدم . چند صد مترے از انتشاراتے دور شدم ڪہ موبایلم زنگ خورد ... سریعا گوشے را با یڪ دست از ڪیفم دراوردم و نام سوگند را ڪہ دیدم فورا جواب دادم:
- الوو..سوگند...
سوگند با صدایے گرفتہ و بغض آلود جواب داد:
- سلام آبجے ... زنگ زدم بگم من رفتم خونہ نگران نباش.
- سلاام عزیزدلم... خوبے سوگند؟؟
Sapp.ir/roman_mazhabi
- خوب ڪہ نیستم ... مامان قیافمو ڪہ دید فهمیدہ ے چیزایے شدہ سوال پیچم ڪرد ولے حوصلہ نداشتم توضیح بدم ... الان اومدم اتاق یڪم بخوابم دیدم خیلے زنگ زدے گفتم از نگرانے درت بیارم.
- باشہ قربونت برم ...منم دارم میام اونجا ..نگران نباش منبا مامان صحبت میڪنم.
-باشہ پس ..میبینمت خداحافظ
- خداحافظت عزیزم.
..........................................................🌸
دڪمہ ے آسانسور را فشردم تا بہ طبقہ ے سوم برود ... چند لحظہ بعد در آسانسور باز شد و وارد پاگرد شدم ... چند تقہ بہ در زدم و لحظہ اے بعد مامان در را باز ڪرد و با لبخندے نیمہ جان خوش آمد گفت.
ڪفشم را دراودرم و داخل خانہ شدم ..
مامان را بہ آغوش ڪشیدم و سلام علیڪ ڪردم .
مامان تعارف ڪرد تا روے مبل بنشینم و خودش بہ آشپزخانہ رفت .پالتو و شال گردنم را دراوردم و روے دستہ ے مبل گذاشتم... بااینڪہ ناهار هم نخوردہ بودم اما میل و اشتهاے هیچ چیز را نداشتم براے همین مامان را صدا ڪردم و گفتم:
- مامان ؛بیزحمت فقط یہ لیوان آب و یہ قرص سردرد اگر دارے برام بیار.
- مامان جان دارم برات ناهار گرم میڪنم.
-نہ ...نمیخورم اشتها ندارم ...
- رنگو روے توعم ڪہ بدتر از سوگندہ ... چیشدہ آخہ؟
- شما قرص و آب و بیار بعدش بشین تا برات بگم .
✍🏻نویسنده: الهہ رحیم پور
اینستاگرام:e.lahe_rahimpoor
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━━┓
📚Sapp.ir/roman_mazhabi
┗━━─━━━━━━⊰✾✿✾⊱┛
❤کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی کانال مجاز است❤
29.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•
.
درشبکھهاۍاجتماعـے؛
فقطبھفکرخوشگذرانـےنباشید !
شماافسرانِجنگـنرمهستیدو عرصهـجنگنَرم،
بصیرتـےعمارگونهـواستقامتـےو مالڪاشتروارمۍطلـبد…🌿!'
.
#مقامِمعظمرهبرۍ♥️˘˘
#استورے✌️🏻!
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 شهادت خواستنیه❤️
🎙به روایت: حاج حسین یکتا
┄┄┅┅┅❅❁❁❁❅┅┅┅┄
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡 #جنگ_نرم
❌خیانت مجازی
🔥کلاه گشادی که بر سر دختر پسرای مذهبی گذاشتند!!!
🚫برنده واقعی در اینستاگرام،تلگرام،فیسبوک،توئیتر و... چه کسی است؟!؟!
📽صحبت های صریح استاد پورآقایی در مورد وضعیت امروز شبکه های اجتماعی و دست های پشت پرده.
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙