eitaa logo
📚رمان عاشــ❤ــقانه مَذهَـبـیٖ💕
2.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
793 ویدیو
31 فایل
🌸 💌رمان های #عـاشــــ‌مذهبی‌ـــقانه💝 💌کپی مطالب فقط با لینک کانال و نام نویسنده مجاز است🚫 💕 💌کانال دوم ما↓ @im_princess 💕
مشاهده در ایتا
دانلود
8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حزب اللٌٰه اهل ولایت است 
و اهل ولایت بودن دشوار است 
پایمردی می خواهد و وفاداری! 
- شهید مرتضی آوینی ♥️🌱
[ پس کسانی باید در راه خدا جهاد کنند که زندگی این جهان را به آن جهان می‌فروشند. و هر کس در راه خدا جهاد کند و کشته شود یا فاتح گردد، زود باشد که او را اجری عظیم دهیم ♥️🌱] 🌱| سورھ نساء آیھ ۷۴
‍ ‍ نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤ ❤ خدایا 🙏 مهربانا🙏 تو را سپاس که ریسمان نجات ولایت مولا علی و فرزندانش را که درود تو بر آن‌ها باد ، به سویمان فرستادی💚 و باران کرامت بر ما باریدی🌨 قلب‌هامان را به میثاقی که در باب ولایت 💚 از ما گرفتی پایدار ساختی و انکار روز قیامت را بر ما نخواستی. تو را سپاس که کمال دین و اتمام نعمتت را در ولایت امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب علیه‌السلام ، نهادی تو را سپاس می‌گوییم و شکر می‌کنیم ای مهربان ترین مهربانان 🙏 شبتون حیدری 💚💛💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبح زیباتون بخیر 🌺🍃 یکشنبه تون معطر به عطر خدا💗 زندگیتون پُر برکت دلتون پاک💕 نگاه تون با ایمان الهی آمین 🙏
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ 📚⇦♡♡⇨ 💕 💠 گلبرگ👈بیست و ششم بہ سفارش اسراء قرار بود جشن ساده‌اے در حسینیہ‌ے محل برگزار شود.جشنے ڪہ هم عروسے بود هم عقد. بار دیگر دستے بہ دامن پف ڪرده‌ے لباسش ڪشید و چرخے زد.شنل لباسش را روے موهایش مرتب ڪرد و از اتاق بیرون آمد.با دیدنش زبان همہ بہ تحسین باز شد و محسن مانند همیشہ شروع ڪرد بہ تعریف و تمجید.مادر با اخمے ساختگے گفت: بس ڪن بچہ اینقدر زبون نریز. محسن_خب چے ڪار ڪنم وقتے واسم زن نمے‌گیرید،منم مجبورم واس خواهر گلم زبون بریزم. _من واسہ تو زن نمے‌گیرم.انصافاً چند تا دختر خوب بهت معرفے ڪردم.دست آخر هم از همشون ایراد بنے اسرائیلے گرفتے و ردشون ڪردے.منم عهد ڪردم دیگہ جایے وعده نگیرم. محسن شانہ‌اے بالا انداخت و گفت: آخہ دختر هم نیستم بندازیم دبہ ترشے.سرڪہ هم چقدر گرونہ. _تو فقط صبر ڪن،یہ جورے مے‌ندازمت دبہ ترشے ڪہ نتونے بیرون بیاے.حالا ببین.من تو رو بزرگ ڪردم.مے‌دونم دلت جایے گیره ڪہ اینقدر دست دست مے‌ڪنے.وگرنہ دور از جونت مرض ندارے ڪہ عیب بذارے رو دختر مردم. محسن سر بہ زیر گرفت و لبخندے بر لبانش نشاند.اسراء ڪہ وقت را تنگ دید بہ میان حرفشان دوید و گفت: ان‌شاءالله داداش منم بہ مراد دلش برسہ... همان موقع صداے بوق ماشین حرفش را قطع ڪرد و نوید آمدن داماد را داد. مادر و پدر و محسن بلاخره با هزار سلام و صلوات تڪ دختر خانواده را تا دم در همراهے ڪردند.باز شدن درب خانہ همانا و پیاده شدن سید عماد همانا.اسراء تازه مے‌فهمید چقدر بہ او علاقہ داشتہ و بے خبر است.خدا ڪہ هدیہ مے‌فرستد،مهرش را نیز در دل صاحب آن جا مے‌ڪند.آن هم چہ مهرے.مهر ابدے.سید عماد با ڪت و ‌‌شلوار سورمہ‌اے و پیراهن آسمانے عجیب خوشتیپ شده بود. سید عماد_سلام علیڪم حاج آقا خوبید؟ پدر_علیڪ سلام پسرم شڪر خدا.شما و خانواده خوبید؟ محسن بہ میان حرفشان پرید و لب زد: خدا شانس بده.۲۶ سالہ پسر این خونوادم یہ بارم بہ من نگفت پسرم.دیگہ ڪم‌ڪم دارم بہ سر راهے بودنم اعتقاد پیدا مے‌ڪنم. محسن این را ڪہ گفت مادر پس گردنے زیبایے نوش جانش ڪرد و با لبخند از سید عماد احوال پرسے ڪرد. پدر_اسراء جان داره دیر مے‌شہ دخترم.بفرما سوار شو. اسراء زیر لب"چشمے"گفت و قدم هایش را بہ سمت ماشین برداشت.نزدیڪ سید عماد ڪہ رسید لبخندے زد و گفت: چقدر خوشتیپ شدے شما. عماد_اختیار دارے بانو. و بعد در حالے ڪہ درب ماشین را مے‌گشود ادامہ داد: بفرمایید. اسراء دست گل رزهاے قرمز را از دست عماد گرفت و بر صندلے ماشین نشست. سید عماد روبہ خانواده‌ے همسرش گفت: با اجازه‌تون.منتظریم. و درحالے ڪہ برایشان دست تڪان مے‌داد سوار ماشین شد. دقایقے سپرے شد و همچنان سڪوت بینشان حاڪم بود.اسراء در میان گل هاے رز دستہ گل ،سرد و بے روح ترینشان را بیرون ڪشید و بہ دست باد سپرد.سرنوشت رز سردے ڪہ زمانے از او دل مےربود بہ دست باد سپرده شد.قلب اسراء دیگر فقط و فقط براے تڪیہ‌گاهش سید عماد مےتپید. عماد نیم نگاهے بہ اسراء انداخت و گفت: عہ،چرا گونہ هات قرمزن.جایے خورده؟ اسراء با تعجب دستے بہ گونہ‌اش ڪشید و گفت: نہ.بذار ببینم. این را گفت و سایہ‌بان را پایین ڪشید.بر روے آینہ‌اش چیزے نوشتہ شده بود: تا اطلاع ثانوے شما حق ندارے خودت رو توے آینہ ببینے.آخہ حسودیم میشہ.اینقدر ڪہ خودت رو توے آینہ مےبینے منو نگاه نمے‌ڪنے. اسراء با لبخند سر چرخاند و در چشمان مشتاق عماد خیره شد.عماد بشڪنے زد و گفت: ای ول.دمت گرم آقا عماد این شد. اسراء مستانہ خندید و گفت: احساس مےڪنم سالهاست ڪہ عاشقتم عمادم. _اهوو.نمےدونستم ضمیر متصل اول شخص مفرد اینقدر بہ اسمم مےیاد.هر چند اسم من وقتے قشنگہ ڪہ تو بہ زبونش بیارے خانمم. _سبب لطف شماست پادشاه دل من. ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━━┓ 📚Sapp.ir/roman_mazhabi ┗━━─━━━━━━⊰✾✿✾⊱┛ ❤کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آی‌دی کانال مجاز است❤
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این بار باید ما کاری کنیم که یه مهره آمریکا رئیس جمهور مانباشد! - شهیدبهشتی ♥️🌱
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسرائیل برات نزدیک‌تره...😏👊🏽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدم‌های مهربان زندگیتون 💫 قرص‌های آرام‌بخش✨ بدون عوارض هستند 💫 قدرشون را بدانيد✨ شب بخیر ✨💫✨ ╰══•◍⃟🌾•══╯