2_144176761437331932.mp3
16.29M
☺️🎧'
#رمانتوتکرارنمیشوی
#قسمتهفتم
𝄞༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
توی قسمت ششم شنیدیم که:
لیلیت بانگرانی و سراسیمه درخونه رو باز کرد و پیرمرد نالانی رو دید که تلوتلو میخورد و به ماشین آندره برخورد کرد.. وای خدای من😱 اون چاقو خورده بود..
لیلیت باخودش گفت یعنی این خودش منافقه؟ یا منافقا چاقو بهش زدن؟؟ چرا خونریزی نکرده؟
...خلاصه لیلیت هرچی اصرار کرد کسی به پیرمرد کمک نکرد لیلیت گفت من پرستارم و باید کمکش کنم تا جواد رفت که کمک بیاره لیلیت ژاکت پیرمرد رو پاره کرد و ..
...
بیایید باهم قسمت ۷ رو گوش بدیم..
𝄞⃟♥︎🔰
https://eitaa.com/roman_velayat_ir
سلام دوستان !
ظهر آدینه بخیر و نیکی!
امروز سه قسمت پایانی رمان رو براتون میذارم. ممنون که کانال را به دوستانتون معرفی میکنید😉✌️
https://eitaa.com/roman_velayat_ir
2_144176761437598955.mp3
16.7M
☺️🎧'
#رمانتوتکرارنمیشوی
#قسمتهشتم
𝄞༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
خلاصه قسمت هفتم رو یزره بگم برات:
..یهو زنگ زده شد قلب لیلیت به تپش افتاد
لیلیت مورد بازپرسی قرار گرفت 😨
به چه جرمی آخه؟؟؟😱
دختر نعمتی کلی سین جینش کرد. دل توی دل لیلیت نبود. بارون شدیدتر میشد و خونها شسته میشد انگارنه انگار جسدی اینجا افتاده بود..
خدایا ادامه ش چی میشه ؟؟
بیایید باهم قسمت ۸ رو گوش بدیم
🎧حالا باهم ادامه داستان رو بشنویم..
𝄞⃟♥︎🔰
https://eitaa.com/roman_velayat_ir
2_144176761497758423.mp3
18.37M
☺️🎧'
#رمانتوتکرارنمیشوی
#قسمتنهم
𝄞༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
خلاصهی قسمت هشتم :
مامور شهربانی به دست لیلیت دستبند زد و به سمت ماشین برد
لیلیت دستگیرشد به جرم قتل.. 🔪😱
ماشین میرفت ومادر بیحال شد.
دقایق بعد داشت بازجویی میشد
مدام حرفهاشو تکرار کرد: من کاریش نکردم، من کمکش کردم..
اما کسی بیگناهی اونو باور نمیکرد واون فقط گریه میکرد من اونو نکشتم لعنت به من که بهش دست زدم .. 😭
موافقین با هم قسمت ۹ رو گوش بدیم ببینیم سر لیلیت چی میاد؟
𝄞⃟♥︎🔰
https://eitaa.com/roman_velayat_ir