بیایید امشب
عاشقانه برای همدیگر دعا كنیم
برای سلامتی
برای آرامش
برای رفع گرفتاریها
برای بیماران
و هرچه خیره
مطمئن باشید
وقتی برای دیگران دعامیكنید
هزاران برابر به خود مامیرسد
#پایان فعالیت
#شبتون بخیـر🌚✨
بیایید امشب
عاشقانه برای همدیگر دعا كنیم
برای سلامتی
برای آرامش
برای رفع گرفتاریها
برای بیماران
و هرچه خیره
مطمئن باشید
وقتی برای دیگران دعامیكنید
هزاران برابر به خود مامیرسد
#پایان فعالیت
#شبتون بخیـر🌚✨
بیایید امشب
عاشقانه برای همدیگر دعا كنیم
برای سلامتی
برای آرامش
برای رفع گرفتاریها
برای بیماران
و هرچه خیره
مطمئن باشید
وقتی برای دیگران دعامیكنید
هزاران برابر به خود مامیرسد
#پایان فعالیت
#شبتون بخیـر🌚✨
بیایید امشب
عاشقانه برای همدیگر دعا كنیم
برای سلامتی
برای آرامش
برای رفع گرفتاریها
برای بیماران
و هرچه خیره
مطمئن باشید
وقتی برای دیگران دعامیكنید
هزاران برابر به خود مامیرسد
#پایان فعالیت
#شبتون بخیـر🌚✨
بیایید امشب
عاشقانه برای همدیگر دعا كنیم
برای سلامتی
برای آرامش
برای رفع گرفتاریها
برای بیماران
و هرچه خیره
مطمئن باشید
وقتی برای دیگران دعامیكنید
هزاران برابر به خود مامیرسد
#پایان فعالیت
#شبتون بخیـر🌚✨
بیایید امشب
عاشقانه برای همدیگر دعا كنیم
برای سلامتی
برای آرامش
برای رفع گرفتاریها
برای بیماران
و هرچه خیره
مطمئن باشید
وقتی برای دیگران دعامیكنید
هزاران برابر به خود مامیرسد
#پایان فعالیت
#شبتون بخیـر🌚✨
بیایید امشب
عاشقانه برای همدیگر دعا كنیم
برای سلامتی
برای آرامش
برای رفع گرفتاریها
برای بیماران
و هرچه خیره
مطمئن باشید
وقتی برای دیگران دعامیكنید
هزاران برابر به خود مامیرسد
#پایان فعالیت
#شبتون بخیـر🌚✨
بیایید امشب
عاشقانه برای همدیگر دعا كنیم
برای سلامتی
برای آرامش
برای رفع گرفتاریها
برای بیماران
و هرچه خیره
مطمئن باشید
وقتی برای دیگران دعامیكنید
هزاران برابر به خود مامیرسد
#پایان فعالیت
#شبتون بخیـر🌚✨
بیایید امشب
عاشقانه برای همدیگر دعا كنیم
برای سلامتی
برای آرامش
برای رفع گرفتاریها
برای بیماران
و هرچه خیره
مطمئن باشید
وقتی برای دیگران دعامیكنید
هزاران برابر به خود مامیرسد
#پایان فعالیت
#شبتون بخیـر🌚✨
✿❀❀✿✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿✿❀❀✿
🇮🇷رمان عاشقانه، جذاب و شهدایی
🌱#لیلا
📗#قسمت۸۱و۸۲(_آخر)
چشم از عکس مادر برميگيرد
دست بر حلقهی ازدواج ميلغزاند با حسين نجوا ميكند، بغض آلود:
«حسين ! حسين ! كجايي !
به امين چي بگم ...
چه جوري جاي خالي تو رو براش پُر كنم ...»
*
اصلان وارد اتاق ميشود
دست دور شانهی ليلا حلقه ميكند و همسو با ليلا برعكس حوراء نگاه ميريزد از بهر دلداري ليلا ميگويد:
- دادم تابلوي حسين رو بكشن ، ميخوام عكسش بزرگ شده تو مغازم باشه
ليلا باخوشحالي به پدر نگاه ميكند.
اصلان به رويش لبخند ميزند، به طرف پنجره ميرود.
ليلا نيز او را همراهي ميكند
صداي خندهی امين كه با سهراب و سپهر بازي ميكرد، نگاه مشتاق آن دو را به خود جلب ميكند
اصلان نفسي به راحتي كشيده و بیآنكه به ليلا نگاه كند با آرامشي كه در سخن گفتنش حاكم است ميگويد:
- ليلا! اونا منتظر جوابن ... تا كِي ميخواي دستشونو تو حنا نگه داري ؟
صدايي در گوش جان ليلا ميپيچد:
- ليلاجون ! من آفتاب لب بومم ... آفتاب لب بوم ... به خاطر امين ... به خاطرفرهاد...
سر بر چهارچوب پنجره تكيه ميدهد، چشمها نگران به افق خيره ميماند.
*
مهرماه سال ۱۳۶۶
آرام از كنار قبرها ميگذرد.
امين نيز همراه اوست.مثل هميشه .
امين هم براي پدر حرفهايي دارد، ميخواهد از اولين روز مدرسهاش با پدر سخن بگويد. از اولين روز مهر.
امين نزديك مزار پدر از مادر جدا شده ، شتابان به آن سو ميدود. كنار عكسی میايستد
و با دستهای كوچكش آن را نوازش ميكند و مرتب ميبوسد
ليلا بر سر مزار ايستاده است
فاتحه و اخلاصي ميخواند براي او كه سنگ صبور غصههايش بود، قطرات اشك بر گونه هايش آرام آرام ميغلتد..
دست بر سنگ قبر ميكشد.
سرش به نرمی تكان ميخورد. صداي لرزانش درگلو خفه مانده است :
«حسين ! ميبيني ...
امين بزرگ شده ... ميره مدرسه ...
جات خالي بود...
نبودی كه مدرسه رفتن پسرتو ببيني و مثل من آن قدر ذوق زده بشي كه اشكت دربياد.»
قطرات گرم اشک همچنان برصورت منجمدش سرازير است و سخنانش دربغض گلوگيرش ، خفه ، سوزناك ، آه برآورده باشدت بيشتري گريه سر ميدهد
امين چادر از صورت مادر كنار ميكشد
نگاه معصومش از چشمهای باران زدهی ليلا روی گردان نيست
ليلا با اشتياق فراوان او را در آغوش ميكشد و محكم به سينه ميفشرد،
پلک ميگشايد و دوباره به عكس نگاه ميكند، احساسي لطيف نرم نرمك در وجود متلاطمش رخنه ميكند،
احساسي آشنا وناآشنا كه چون سايه ، بر سرتاسر وجودش چتر ميگستراند، آوای درون را ميشنود كه بر ذهنش انگشت ميزند:
«تا شقايق هست ... زندگي بايد كرد...»
🍃🇮🇷 #پایان
🍃نویسنده رمان ؛ مرضیه شهلایی
کپی رمان بدون ذکر منبع حرام است🔥https://harfeto.timefriend.net/17232765440029
نظراتتون در مورد رمان برامون تو ناشناس بگید 🙃🌸👆🏻👆🏻👆🏻
•--------࿐✿࿐---------•
@romane_mazhaby💕