رمـانکـده مـذهـبـی
✨ ﴾﷽﴿ ✨ ✨رمان جذاب و مفهومی ⚔ #جنگ_بادشمنان_خدا ✨قسمت #هفتم ✨تحت تعقیب وارد حرم🕌 که شدم.. 📢صدا
✨ ﴾﷽﴿ ✨
✨رمان جذاب و مفهومی
⚔ #جنگ_بادشمنان_خدا
✨قسمت #هشتم
✨خدایا! نجاتم بده
وقتی رسیدم به حوزه سوم،...
چند ساعت معطل شدم اما اونجا هم پذیرشم نکردن ....⛔️
با خودم گفتم:
_آخه این چه غلطی بود که کردی ... سرت رو پایین انداختی بدون آشنا و راه بلد اومدی کشور غریب؟ ... تا همین جا هم زنده موندنت معجزه است ... .
گرسنگی،...
خستگی،..
ترس،...
وحشت،...
غربت،...
تنهایی،...
سرگردانی توی کشور دشمن،...
اون هم برای یه نوجوون 16 ساله ... .
#برگشتم_حرم ...
یکم آب خوردم و به صورتم آب زدم ...
حالم که جا اومد،..
خسته و کوفته، زیر سایه یکی از صحن ها به دیوار تکیه دادم
و به خدا گفتم:
_خدایا! خودت دیدی که من #به_خاطرتو این همه راه اومدم ...
اومدم با دشمنانت مبارزه کنم ...
همه عمر در ناز و نعمت و مرفه زندگی کردم ...
تمام اون راحتی و آسایش رو رها کردم و فقط به خاطر تو، تن به این سختی و آوارگی دادم ...
اما ضعیف و ناتوان و غریبم ...
نه جایی دارم نه پولی ...
وسط کشور دشمنان تو گیر کردم و هیچ پناهی ندارم ... اگر از بودن من و مبارزه با دشمنانت راضی هستی کمکم کن ...
و الا منو برگردون عربستان و از #محاصره این همه #شیعه نجات بده ...
✨✨⚔⚔⚔✨✨
✍نویسنده؛ شهید مدافع حرم طاها ایمانی
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓
@romankademazhabe
┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛