📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🌸🌿🦋🌿 🌿🌸🌿 🦋🌿 🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿 🌸نویسنده: میم بانو🌸 🌿 #قسمت_صد_بیستم #بخ
🌸🌿🦋🌿
🌿🌸🌿
🦋🌿
🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿
🌸نویسنده: میم بانو🌸
🌿 #قسمت_صد_بیستم
#بخش_سوم
اگرشهروز مراسم عقد بیاید تعجب میکنم .
حتی اگر هم بیاید با هدف کنایه زدن و زَهر کردن مراسم به کامم می آید .
پس نبودش به نفع من است .
+خب چرا اینو گفتی ؟
_شهروز رفت خارج زندگی کنه ، بی خیر رفت تا از بقبه خدافظی نکنه .
گفت زندگی اصلیش تو ایتالیاست و تو یه سالی که ایران بود خیلی اذیت شد .
لب هایم را روی خم میفشارم تا پوزخند نزنم .
شهروز اذیت شده یا دیگران را اذیت کرده ؟
از اولش حدس میزدم برود و مدت زیادی در ایران دَوام نیاورد .
به احتمال زیاد چند وقت دیگر عنو محسن و بهاره هم دوباره به ایتالیا برگردند .
شهریار با دقت نگاهم میکند .
منتظر عکس العملم است .
وقتی ظاهر آرامم را میبیند ادامه میدهد .
_اینا مقدمه بود ؛ اصل مطلب مونده .
منتظر نگاهش میکنم .
دست در جیب سمت راست شلوارش میکند و کاغذ تا شده ای از آن بیرون میکشد .
با اکراه کاغذ را به سمتم میگیرد .
انگار دلش نمیخواهد به من بدهد .
_از طرف شهروز
نمیدانم شهریار چون نامه را نخوانده شاکیست یا نامه را خوانده و از متن داخلش شِکوه دارد .
برای اینکه بفهمم میپرسم
+توش چی نوشته ؟
نگاه گذرای به صورتم می اندازد .
_نخوندم ، راستش نمیخواستم نامه رو بهت بدم ، شهروز که بهم داد گفتم بهت نمیدم و اگه میخواد بهت بده باید خودش بده ولی خیلی اصرار کرد که بهت بدم ، گفت نمیتونه خودش بهت بده ، گفت اگه خودش بهت بده یا نامه رو نمیخونی با پارش میکنی .
ازم خواست اصلا نامه رو نخونم .
امیدوارم هرچی که توش نوشته ، چیز خوبی باشه .
با اتمام حرفش بلند میشود و به سمت در اتاق میرود
_دیگه میرم ، اومده بودم اینو بدم و برم .
انگار بابت نامه خیلی ناراحت است .
+کجا میری تازه اومدی
سر برمیگرداند
_نه باید برم با سجاد تو مسجد قرار دارم دیرم میشه .
سر راه اومدم نامه رو بهت بدم و برم .
+اگه دیرت میشه اصرار نمیکنم ولی زود بیا سر بزن دلم برات تنگ میشه . دفعه بعد زیاد بمون
سر تکان میدهد و لبخند عمیقی میزند
_باشه حتما ، راستی سلامتو به سجاد میرسونم .
و بعد چشمکی حواله ام میکند .
از اینکه دیگر اوقاتش تلخ نیست ذوق میکنم و لبخندی از سر شادی میزنم .
بعد از بدرقه کردن شهریار دوباره به اتاق برمیگردم .
پشت میز تحریرم مینشینم و نفس عمیقی میکشم .
کاغذ را باز میکنم و شروع به خواندن میکنم .
《بی مقدمه سراغ اصل مطلب میرم . این نامه رو نوشتم تا بگم دیگه از دستم راحت شدی .
از ایران میرم و دیگه هم بر نمیگردم ، اگرم بر گردم فقط برای اینکه به خانوادم سَر بزنم .
این نامه رو نوشتم تا همه چیزو خودم اعتراف کنم و از اول تا آخرشو بگم .
حق با تو بود . من نه تنها دوست ندارم بلکه ازت متنفرم .
همونطور که خودت فهمیدی هدفم از ازدواج با تو اذیت کردنت بود .
حاضر بودم خودم عذاب بکشم ولی بی خیال اذیت کردن تو نشم .
این کار ها بی دلیل نبود ، یه هدف بزرگ پشتش بود .
قرار گذاشته بودم بیشتر از این اذیتت کنم ولی پشیمون شدم . بخاطر این اذیتت نکردم که ازت متنفرم ، برای اینکه عمو محمدو عذاب بدم تو رو اذیت کردم . ........
&ادامه دارد ...
🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
هدایت شده از 🗞️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💛هࢪ ࢪوز به شما سلام میدہیم
بہ امید مستحبے کہ جوابش واجب استــ....💫
السلام علیک یا حجت الله فے ارضہ✨
😞🌷
سلام اقای همیشه خوب من❤️ دریابم که سخت محتاجم😞
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
باور نکردنیــــــــــه😮😲😳
کانال حجاب الزهرا (س) به مناسبت ایام #فاطمیه برای خریدران چادر رنگی و مشکی، دامن و روسری و کیف و... هدایای بی نظیری گذاشته😍
تازه تخفیف فوق العاده چادر رنگیش که ۷۲ هزار تومان ارزونتره از مغازه ها به کنار😱
البته این طرح مناسبتی و محدوده😢
پس عجله کنید😍👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2691760149C505dd3e785
قیمت عالی، هدایای عالی، تخفیف عالی👆
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
📖 استخاره با قرآن 📖
📌متولدين هرماه براي اولين بار ميتونيد به صورت #رايگان استخاره خودتون رو به صورت دقيق بخونيد
📿ابتدا نيت كنيد و ٣ صلوات بفرستيد📿
🕌فروردين 🕌مهر
🕌ارديبهشت 🕌آبان
🕌خرداد 🕌آذر
🕌تير 🕌دی
🕌مرداد 🕌بهمن
🕌شهريور 🕌اسفند
💥ماه تولدت روكليك كن و #استخاره ات رو ببين
هدایت شده از ▫
🌷 حاج اسماعیل دولابی(ره) :
✍ در هر آن که در #یاد_خدا هستیم، در راهیم.
حیف است انسان روی آینده حساب کند ؛ چون هنوز نیامده است و الآن موجود نیست. گذشته هم که گذشت و رد شد.
👌 در هر منزلی که هستیم باید آنرا قدر بدانیم و با خدای خود خوش باشیم. تلخ باشد یا شیرین یا ترش. چون مربی ما ، خدای ما ، ما را تربیت می کند و می سازد. خدا سازنده است.
📘 کتاب طوبای محبت ، ج۱ ، ص ۷۶
هدایت شده از 🗞️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
گفتم کجا؟
گفتا به خون
گفتم چرا؟
گفتا جنون...
گفتم که کِی؟
گفتا کنون..
گفتم مرو!
خندید و رفت....💔
#آوای_مادرانه مرثیهای برای مادر خوبی ها
🎴 روایت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را از زبان درب چوبی خانه بشنوید.
🎧 پخش از ده ها کانال | هر روز یک قسمت
#تسبیحات_حضرت_زهرا(سلام الله علیها)
⁉️آیا در #تعقیبات نماز، تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) را باید بلافاصله بعد از نماز بگوییم یا فاصله بین نماز و تسبیحات آن حضرت اشکال ندارد؟
📝تعقیبات نماز که از جمله بهترین آنها تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) است، باید بعد از فراغ از نماز واجب یا مستحب، متصل به نماز انجام شود به گونه ای که عرفا تعقیبات آن نماز محسوب شود،
👈 و اگر بین نماز و تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) تعقیبات دیگری مانند ذکر و دعا فاصله شود، اشکال ندارد.
پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای
https://b2n.ir/709753
هدایت شده از 🗞️
☘محبت كن...
تا امام زمان بهت محبت كنه!
❓تو فكر میكنى فقط دعاى ندبه بايد بخونى تا آقا نگات بكنه؟!
❓فكر میكنى بايد حسينيه بياى حتما؟!
نه...
⏪خیلی از من و شما حسينيه مون؛ مادرمونه، بابامونه، فقير طايفه مونه، همسايه غریبمونه...
#استاد_داشمند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان_آموزنده
✍روایت شده که در وادی طور به موسی (ع) (از جانب خداوند) ندا رسید که:
((موسی، برو و پست ترین مخلوق مرا بیاور!))
🌺🍃حضرت موسی (ع) رفت و سگی را یافت و قلاده ای را بر گردن او بست و با خود می آورد در بین راه با خود منکر کرد نکند این سگ از من شریف تر باشد؟!
قلاده را باز کرد و سگ را رها کرد.
به جانب طور روان شد.
ندا رسید که:
《موسی به عزت و جلالم سوگند اگر سگ را با خود می آوردی نور نبوت را از وجودت خارج می ساختم.》
🕊بنابراین، برای رشد و بالندگی و درهم شکستن دشمن درون و فرو ریختن غرور و خود بزرگ بینی نباید دیگران را از خود پست تر و پایین تر تلقی کرد.
🕊روایت مذکور هشداری است به ما که مبادا به مقام و مدرک و ثروت و زیبایی خود بنازیم و ببالیم و در برابر آنان که به ظاهر از ما پایین ترند، فخر فروشی کنیم.
فراموش نکنیم که تواضع از مهم ترین پیش نیازهای خودسازی و تذهیب نفس است.🍃🍃🍃
#کلیپ_تصویری
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
چرا #لباس_بچه خارجی🤔
ما زیباترین مدلهارو با بهترینکیفیت تولید کردیم از تولید به مصرف
سختگیرباشید،ما برآورده میکنیم😎
http://eitaa.com/joinchat/111607809C0077498ddb
همه جنسامون تخفیف خورده❌🔊
قیمتامون باورنکردنیه⁉️🔰
تولید ملی افتخار ماست
بی واسطه خریدکن با#ضمانتمرجوعی
👏👏🤑🤑🤑🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀
بهاره ها حراااااااج شد
❤️بینظریترین های زمستانه 👆👆
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
فرارسیدن ایام شهادت حضرت زهرا (س)
تسلیت💔 تسلیت امام زمـــــانـــم😭🏴
ـ 🏴
ـ 🕊 ⚫️
ـ💔💔 ⚫️ 💔💔
ـ ⚫️
ـ⚫️ ⚫️⚫️⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️
ـ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
ـ💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦
ـ 💔💔
روے تسلیت⇧بزنید،چونامسالفروشگاه
چادر مشڪے حامے چادرے هاســت، 💪
عرضہ چادر مشڪے همراهباهدایاے عالے
هدایت شده از 🗞️
تــــو نَگیــــر اَز مَــــنِ دِلــــخَستِه
رِضــــا گُــــفتَن را...
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#امام_رضا #دلتنگ_مشهد
☘️امیرالمؤمین عليه السلام :
🔶خود را بر انجام دادن فضيلت ها مجبور كن
أكرِه نَفسَكَ عَلَى الفَضائِلِ
📙 غررالحكم حدیث2477
👌ما اساساً آدمهای خوبی هستیم ولی اگر خودمان را رها کنیم خراب میشویم؛ کمااینکه غذا هرچقدر هم خوب و مفید باشد، اگر آنرا در محیط و دمای مناسب نگهداری نکنید، خراب میشود، یعنی برخی میکروبها و موجودات، آنرا نابود میکنند.
#حاج_آقاپناهیان
#چٰادُرانِهـ🌱🌸
پیچِدهـ عطر
چادرت درشعرهایم...😌
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از ▫
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🌻از قعر زمین به اوج افلاک سلام
از من به حضورحضرت یارسلام
🌻صب⛅️ح است دلم 💕هواییت شد مولااز جانب قلب من بر آن یار سلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
السلام علیڪ یا فاطمه الزهرا (س)
آجرڪ اللہ یا صـاحب الزمـان (عج)
به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت حضرت زهرا (س) به منظور تشویق و قدردانی از بانوانان ایرانی که وارثین حجاب حضرت زهرا (س) شده اند، فروشگاه حجاب الزهرا (س) با طرح ویژه فروش+هدیه خدمت رسانی میکند💚
انواع ملزومات حجاب رو ببینید👇
https://eitaa.com/joinchat/2691760149C505dd3e785
قیمت عالی، هدایای عالی، تخفیف عالی👆
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
❌فاجعه برای جامعه ورزش و دولت❌
ریس هیئت مدیره پرسپولیس و وزارت ورزش در آستانه بیآبرویی و رسوایی؛ نهادهای امنیتی آقای رئیسی لطفا ورود کنند😡😡
⛔️رسول پناه: به ترابی گفتم پیراهن با عکس رهبری پوشیدی باید تاوانش را بدهی!! 😳😳😳😱
الله اکبر همین الان فیلمش ببینید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3943301130C79a2b2fc94
🎙 #سرانجام_خوشی_ها
🌿🌸🌿
🌸🌿
🌿
💫🍃ﻣﺮﺩﻡ ﭼﻴﺰی ﺭﺍ ﻧﮕﻔﺘﻨﺪ ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺩ
ﺟﺰ ﺁﻧﻜﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ، ﺭﻭﺯ بدی ﺭﺍ ﺑﺮﺍی ﺍﻭ
ﺗﺪﺍﺭﻙ ﺩﻳﺪ.🍃💫
📚 #نهج_البلاغه_حکمت_۲۸۶
🌿🌸🌿
🍃🌺لَاتَخَافَاإِنَّنِيمَعَكُمَا 🌺🍃
✨ سورهطـهآیهچھلوھشتـم ✨
قوتقلب😍
فقطاونجاکهخـداوندمیفرماید:
نترسیـدبندگانِمـن
حواسـمبھتونهسٺ😭👌
✨🌼✨
عارفے را گفتند :
فلانی قادر است پرواز کند
گفت :اینکه مهم نیست
مگس هم میپرد
گفتند :فلانے را چه میگویے؟
روی آب راه میرود !گفت :اهمیتیے ندارد
تکه ای چوب نیز همین کار را میکند.
گفتند :پس از نظر تو شاهکار چیست ؟
گفت :اینکه در میان مردم زندگے کنے ولے هیچگاه به کسے زخم زبان نزنے ،دروغ نگویے ،کلک نزنے و سو استفاده نکنے و کسے را از خود نرنجانے "این شاهکار است"
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
🌼کمک به مردم
✍ يكى از دستورهاى مؤكد شيخ رجبعلى خياط، احسان به مردم بود و براى اين مهم ارزش زيادى قائل بود. وى احسان به خلق را يكى از راههاى بسيار خوب و مؤثر در سير الى الله میدانست، به طورى كه اگر كسى از سير و سلوك عاجز بود، به او توصيه میكرد: «از احسان كوتاهى نكن و تا میتوانى احسان كن».
يكى از شاگردان شيخ میگويد: مرحوم سهيلى [از ياران بسيار نزديك شيخ] ـ رضوان الله تعالى عليه ـ میگفت:... روزى در هواى گرم تابستان ديدم كه شيخ نفسزنان به مغازه من آمد و ضمن دادن مبلغى پول گفت: «معطل نكن، فورا اين پول را برسان به سيد بهشتى.» او امام جماعت مسجد حاج امجد در خيابان آريانا بود. من به هر نحو شده، فورا خود را به منزل ايشان رساندم و پول را به ايشان دادم. بعدها از ايشان پرسيدم كه جريان آن روز چه بود؟ پاسخ داد: آن روز مهمان برايم آمده بود و هيچ چيزى در منزل نداشتم. رفتم در اتاق ديگر و به حضرت ولى عصر عليهالسلام متوسل شدم كه اين حواله به من رسيد. جناب شيخ هم گفت: حضرت ولى عصر عليهالسلام به من فرمودند: «زود به سيد بهشتى پول برسانيد.»
📚 برگرفته از کتاب کیمیای محبت؛
شرح حال شيخ رجبعلى خياط
↶【به ما بپیوندید 】↷
________________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#تلنگر⚠️
اثـرِ چت با نامحرم
مثل بعضی تصادفهاسـت😣
همان موقع ما را نمیکشد..!
اما بعد از مدتی، به یکباره،
حتی با یک ضربه کوچک
همه چیزمان را میگیرد❗️
مراقب داشته هایمان باشیم....
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#آیهای_آرامش🌻
«لاتَخَفْ وَ لاتَحْزَنْ إِنّا مُنَجُّوک»
نترس؛
غمگین مباش؛
ما نجاتت میدهیم...
____
مادربزرگم همیشه میگفت
دعا ڪن ولی اصرار نڪن ...
خدا اگه واست خواسته باشه
هیچڪس جلودارش نیست.....
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🌸🌿🦋🌿 🌿🌸🌿 🦋🌿 🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿 🌸نویسنده: میم بانو🌸 🌿 #قسمت_صد_بیستم #بخ
🌸🌿🦋🌿
🌿🌸🌿
🦋🌿
🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿
🌸نویسنده: میم بانو🌸
🌿 #قسمت_صد_بیستم
#بخش_چهارم
بخاطر این اذیتت نکردم که ازت متنفرم ، برای اینکه عمو محمدو عذاب بدم تو رو اذیت کردم . حتما نمیدونی چرا .
عمو محمود به شدت خانوادم مخصوصم پدرمو سرزنش کرد چون پدرتو از ما دلگیر بود ، تو نمیدونی بابام چند بار زنگ زد و با اون همه غرورش به بابات خواهش و التماس کرد تا ببخشدش و کوتاه بیاد و به رفت و آمد دوباره راضی بشه .
برای من همه چیز قابل تحمله اِلا تحقیر شدن ، مخصوصا تحقیر شدن خانوادم .
پس من تصمیم گرفتم برای اذیت کردن عمو محمد تو رو عذاب بدم . اولش با تیکه انداختن به تو شروع کردم ، بعد ماجرای نازنین اتفاق افتاد .
نمیدونم چقدر میدونی ولی برای اینکه نازنینو راضی کنم که این کار رو انجام بده طرح دوستی باهاش ریختم و مجبور شدم چند ماه تظاهر به دوست داشتنش بکنم . 》
پوزخند میزنم . بیش از آنکه فکرش را بکند راجب این ماجرا میدانم .
ادامه اش را میخوانم
《قصد من از این کارا فقط و فقط اذیت کردن عمو محمد بود .
وقتی تو رو اذیت میکردم ، هرچقدر عمو محمد کمتر میفهمید که این اذیتا کار منه بیشتر به نفع من میشد و من بیشتر میتونستم تو رو اذیت کنم .
سر ماجرای نازنین تو هیچی به پدرت نگفتی در حالی که میدونستی کار منه ، مطمئنم که نگفتی چون اگه گفته بودی عمو محمد میومد باهام دست به یقه میشد .
تو کمکم کردی که من بیشتر پدرتو اذیت کنم .
این که با حرفام تو رو اذیت میکردم علاوه بر اینکه به خاطر تنفر از تو و پررو بودنت بود بخار این هم بود که میخواستم از من بیشتر متنفر بشی تا وقتی مجبور شدی با من ازدواج کنی بیشتر عذاب بکشی ، و هرچی تو بیشتر عذاب بکشی پدرت بیشتر اذیت میشه .
میدونی چرا تو رو انتخاب کردم ؟
میدونی چرا مستقیم پدرتو اذیت نکردم ؟
چون بچه جگر گوشه آدمه ، آدم حاضره خودش بمیره ولی یه خط روی بچش نیوفته . بخاطر همین از تو برای اذیت کردن عمو محمد استفاده کردم البته اذیت کردن تو هم بهم مزه میداد 》
بغض میکنم و نگاهم را از نوشته ها میگیرم .
همانطور که حدس میزدم باعث و بانی همه ی مشکلاتم خودم بودم ، با بی عقلی کردن و نگفتن ماجرا به خانواده ام نه تنها باعث عذاب بیشتر خودم شدم بلکه برای خانواده ام هم مشکل به وجود آوردم .
چقدر شهروز بی رحم است ، از من به عنوان طعمه استفاده کرد .
نفس عمیقی میکشم .
بخاطر فشار عصبی زیاد سر درد گرفته ام ، احساس میکنم اگر باقیه نامه را بخوانم مغزم از جمجمه ام بیرون میزند .
نامه را میبندم و داخل کشو پرت میکنم .
&ادامه دارد ...
🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay