⚜⚜⚜
🦋 هر معاشرتی که موجب کمال نشود،
موجب انحطاط خواهد بود.
👌پس بدانیم با چه کسانی معاشرت میکنیم!
⚜⚜⚜
❇️ کبوتر با کبوتر باز با باز....🕊🕊
#پیش_به_سوی_کمال 🦋
#باما_همراه_باشید 👇
•┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈•
📚@romankademazhabi♥️
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
. سلام همراهان گرامی و خوب و وفادار کانال 🌸💐🌺 و عرض #خوش_آمد به اعضای جدید 🌹 1️⃣ _ با رمان عاشقا
عرض سلام به همه همراهان گرامی❤️
و خوش آمد به اعضای جدیدمون🌹
و تبریک عید 🌟✨🌹😍🌺🎉💐🌸
برای آشنایی اعضای جدیدمون 🌸🌺💐
#امروز_به_داد_اموات_برسید 🥀🥀🥀🥀
☘ آیت الله بهجت (ره) :
🌷 هیچ عملی به اندازه ی #صلوات نمی تواند به اموات کمک کند و به دادِ آن ها برسد.
🥀🥀🥀🥀
📚@romankademazhabi❤️
✨وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا...💎
🌟ﻭ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻦ؛ ﻭ ﻛﺎﻓﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﻭ ﻛﺎﺭﺳﺎﺯ [ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ] ﺑﺎﺷﺪ...🌟
✍ الان دقیقا غصه ت چیه؟؟؟!!🙂
┈••✾🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃✾••---
📚@romankademazhabi♥️
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🌼🍃🌼 📚 #عشقی_به_پاکی_گل_نرگس 🌼🍃 🌼 📝 نویسنده : #فاطمه_اکبری 🔻#قسمت_چهارم باصدای سوت خان
🌼🍃🌼
📚 #عشقی_به_پاکی_گل_نرگس 🌼🍃
🌼
📝 نویسنده: #فاطمه_اکبری
🔻 #قسمت_پنجم
یک شماره ی ناشناس بهم پیام داده بود
باکنجکاوی پیامش رابازکردم:
_سلام هالین،خوبی؟
براش نوشتم:
+گیریم علیک،شما؟
یک دقیقه نگذشته بودکه نوشت:
_یک آشنا
باکلافگی تایپ کردم براش:
+ببین عاموواسه من عین این فیلمالفظ
قلم حرف نزنا،عین بچه آدم بنال کی هستی دیگه؟
درکلاس بازشدودنیااومدتو،بیخیال جواب یاروشدم اینترنت وخاموش کردم وگوشیم وتوجیب مانتوم گذاشتم.
روبه دنیاکردم وگفتم:
+چی شد؟موفق شدی؟
دنیا:آره ترکوندم هشت متردرپنج دقیقه.
خندم گرفت واقعازحمت کشیده هشت متررابایدتویک دقیقه می رفت ولی پنج
دقیقه..!
باخنده گفتم:
+خسته نباشی دلاور،خداقوّت پهلوان.
دنیاباپاش لگدی به پام زدکه جیغم رفت
هواآخه دقیقاروی زخمم زد.باحرص گفت:
دنیا:بمیرخر
لحنم ونازک کردم درواقع ادای خانم کرمی(معلم دینی)رودرآوردم وگفتم:
+اِ،زشته عیبه توهین کاردرستی نیست
اون دنیاخداتبدیل به خرت میکنه ها
باادب باش.
دنیاچشم غره ای بهم رفت وگفت:
دنیا:بمیرم برات اصلاکمرت زیرباراین
ادب شکست.
خندیدم وچیزی نگفتم.دوتامون ساکت
بودیم که دنیایهوبشکنی توهوازدوبا
هیجان گفت:
دنیا:هالین
+ها؟
دنیا:پس فرداتولدملیناست بهم گفت حتمابهت بگم
+مختلط؟
دنیا:آره
بااینکه ازملیناخوشم نمیومدولی خیلی
وقت بودم جشن مختلط یاهمون پارتی
نرفته بودم،آخرین پارتی که رفتم خزپارتی ای بودکه پارسال به مناسبت
جشن هالوین رفتم.
+باشه میام
محکم بوسم کردکه باچندشی ازخودم
جداش کردم،گفت:
دنیا:زهرماربی لیاقت پشمک،من هرکسی روماچ نمی کنما
باطعنه گفتم:
+بله درجریانم
محکم زدتوسرم من هم شروع کردم به
خندیدن چون میدونستم وقتی بهش بخندم حرصش میگیره.
&ادامه دارد....
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
📚@ROMANKADEMAZHABI❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
کانال رپلای (دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان های ما و pdf رمان هایی دیگر)👇🏻👇🏻👇🏻
@repelay