eitaa logo
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
4.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
715 ویدیو
72 فایل
ھوﷻ 📩رمانهای عاشقانه ی مذهبی را❣️ با ما بخوانید. 💚 🔔 #رمان انلاین هم داریم روزی دو رمان ظهر #روژان فصل ٣ و شب #فالی‌دراغوش‌فرشته در خدمتتونیم. 🌸کپی رمانها بدون اجازه ادمین جایز نیست وپیگرد دارد 🚫 🆔 @Ad_noor1 👈 تبلیغات و ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ♥💍 رَّمَّانهای عاشقانه_ مذهبی💍 ♥
🌹 🔹 در حریم اَمن خانه، همه زن و شوهرها با هم اختلاف نظر دارند ولی این باعث نمیشه که به خودشون اجازه بدن جلوی دیگران ولو نزدیک‌ترین افراد خانواده با هم بحث یا دعوا کنند. شما ممکنه یادتون بره ولی اون فرد هیچ وقت یادش نمیره. 🔸 بهتره وجهه اجتماعی خودتون رو حفظ کنید و برای اختلاف‌های بزرگ و حتی کوچک جلوی دیگران بحث نکنید. سعی کنید این عادت رو توی زندگیتون ایجاد کنید که که حرف زدن در مورد این جور مسائل رو به خلوت دو نفره ببرید. ✅ تازه عروس‌ها این رو از اول توی زندگیتون تبدیل به عادت کنید که حرف‌های اینجوری رو ببرید توی جایی که فقط و فقط خودتون باشید. اگر هم چند سال از زندگیتون گذشته از همین الان شروع کنید. تکرار یه رفتار تبدیل به عادت میشه.... 👇👇👇 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ 👆👆👆
هدایت شده از ♥💍 رَّمَّانهای عاشقانه_ مذهبی💍 ♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵طرز کار مغز این همان باورها و عادت هاست که با تمرین اتفاق میفته با تمرینات خوب باور و عادت های خوبی در ضمیر ناخودآگاهمان بسازیم تغییر شخصیت تغییر باورهای منفی به مثبت 👇👇👇 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
💞🌻💞🌻💞🌻💞🌻💞 💜🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس💜🌸 قسمت #هفتاد_ویک اون 🌺زینب “سلام الله علیها ”🌺بود که نباید گریه
🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀 🌸💜 💜🌸 قسمت مامان به کمرم دست کشید وگفت: _الهی قربونت بشم، فدات بشم دخترکم ..گریه نکن عزیز دلم ..😊 با گریه و زاری گفتم: _مامان، مامان جونم .. دلم خیلی برای عباس تنگ شده …خیلی مامان … خیلی …😢💔 . . کل روز حالم خیلی خراب بود، انقدر که نمیتونستم هیچ کاری بکنم، فقط زل میزدم👀 به یه گوشه  صحنه های خونه فاطمه سادات جلوی چشمم جون میگرفت .. وای که چه مصیبت سنگینی بود.. گوشیم📱 رو برداشتم و سعی کردم کمی خودمو باهاش مشغول کنم .. احساس سنگینی شدید میکردم، احساس میکردم نفسم به سختی بالا میاد،😖😢 توی گوشیم یه دفعه جمله ای به چشمم خورد که عجیب شد ام، یه جمله از که تونست کمی سرد کنه آتش درونم رو 🇮🇷“خداےمتعال در شهادت سرّےقرار داده  ڪھ هم زخم است و هم مرهم  و یڪ حالت تسلے و روشنایے بھ بازماندگان مےدهد”🇮🇷 . چند بار جمله رو زیر لب تکرار کردم، سرّ؟   چه سرّی خدا، سرّ رسیدنِ به تو،  خدایا دل عاطفه رو به نور الهیت روشن کن،😢🙏 به مادر و خواهر شهید بده، سرمو گذاشتم رو زانوهام تا اشک بریزم بر این زخمی که عجیب مرهم هم هست .. صدای زنگ خونه 🔔باعث شد خودمو از حالت عزای بر دلم بیرون بکشم، بلند شدم تا در و باز کنم،مثل اینکه کسی خونه نبود، در حالی که چادر گلدارمو رو سرم مینداختم بلند گفتم: _کیه؟! صدایی نشنیدم، با احتیاط در و باز کردم، تا نگاهم بهش خورد، مات 😧اشکای روی صورتش😢 شدم … ادامه دارد..... 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس ❌. @ROMANKADEMAZHABI ❤️ http://eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 برای دسترسی به قسمت اول رمان به کانال ریپلای مراجعه کنید👇👇👇 @repelay 🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🌸💜 💜🌸 قسمت تا نگاهم بهش خوردمات اشکای روی صورتش شدم … با حالتی آشفته اومد تو و بغلم کرد - معصومه … معصومه …😭 سعی کردم آرومش کنم  - چیشده سمیرا جان😧 ازم جدا شد، در و بستم و باهم لب حوض نشستیم، در حالی که نگاه نگرانم😧 هنوز رو صورتش بود گفتم: _نمی خوای بگی چیشده؟! با پشت دستش اشکاشو پاک کرد، چقدر برام عجیب بود که برای اولین بار سمیرا بدون آرایش میومد بیرون،😟😊 با صدای گرفته از گریه اش گفت: _من اشتباه کردم، تمام عمرم رو اشتباه کردم😖😢 نگاهم کرد و ادامه داد  - من چقدر بی خاصیت بودم، چقدر نفهم بودم معصومه.. چقدر احمق بودم..😢 - این حرفا چیه میزنی عزیزم .. مگه چیکار کردی!😊 - معصومه چرا وانمود میکنی هیچی نمیدونی، 🙁تو صدها بار بهم مستقیم و غیر مستقیم یاداوری میکردی، تذکر میدادی، اما من همش به شوخی و مسخره بازی میگرفتم😓 هیچی نمیگفتم و فقط نگاهش میکردم، برام عجیب بود که این حرفا رو از سمیرا بشنوم - دیروز که از خونه فاطمه سادات رفتم خونه انقدر حالم بد بود که فقط گریه میکردم،😣😢  یه لحظه احساس کردم من چقدر به نرگس دوماهه ، یه لحظه به خودم اومدم و فکر کردم چجوری از فردا میتونم تو روی نگاه کنم،  یه لحظه فکر کردم اصلا چرا باید میرفت که نرگسش بشه، چرا...😞 تو همیشه میگفتی اگه اونا نرن اسلام نابود میشه اگه اسلام نباشه ما دیگه تو امنیت و راحتی الان نمیتونیم زندگی کنیم ..  معصومه من کل شب رو گریه میکردم و به همه چی فکر میکردم .. معصومه!... ادامه دارد.... 💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس ❌. @ROMANKADEMAZHABI ❤️ http://eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 برای دسترسی به قسمت اول رمان به کانال ریپلای مراجعه کنید👇👇👇 @repelay 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿 🌸💜 💜🌸 قسمت _من … من ..😭 باز گریه هاش شدت گرفت، منم پا به پای حرفای سمیرا اشک میریختم، 😢پس اون چیزی که قرار بود دل سمیرا رو بلرزونه، آقا هادی بود .. که شهادتش نه تنها دل سمیرا که دلِ منو هم بدجور لرزونده بود ..😣 بهم نگاه کرد و گفت: _معصومه من جواب تنهایی های تو رو هم باید بدم، کنار تو رو هم باید بدم، تو عباس رو فرستادی …😢 گریه میکرد و حرف میزد: _معصومه منو ببخش .. منو ببخش معصومه …😭 بغلش کردم وگفتم: _آروم باش سمیرا جان، آروم باش آبجی جونم .. آروم باش ..😊 - معصومه باهاش حرف زدم، با شهید هادی حرف زدم دیشب، ازش خواستم کمکم کنه، دستمو بگیره، معصومه تو ام کمکم کن، نذار بازم اشتباه کنم، نذار…😓😢 فقط اشک میریختم و سعی میکردم دل لرزیده ی سمیرا رو آروم کنم … ✨سمیرا! تو انتخاب شده ای … تو انتخاب شدی که تغییر کنی … تو آزاد شده ای … تو از بند هواهای این دنیا آزاد شدی … به دست شهید هادی حسینی آزاد شدی … آزادِ آزاد … آزادیت مبارک دوست عزیزم … مبارکت باشه …✨ . . . . دلم آروم تر شده بود از دیدن حالت منقلب سمیرا ..😊 چقدر شهید زود معجزه میکرد ..😢 . . چند روز از شهادت آقا هادی میگذشت … ادامه دارد.... 💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس ❌. @ROMANKADEMAZHABI ❤️ http://eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 برای دسترسی به قسمت اول رمان به کانال ریپلای مراجعه کنید👇👇👇 @repelay 🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿
هدایت شده از ♥💍 رَّمَّانهای عاشقانه_ مذهبی💍 ♥
از گابریل گارسیا می پرسند: اگر بخواهی کتابی صد صفحه ای درباره امید بنویسی، چه م ی نویسی؟ گفت: 99 صفحه رو خالی میذارم.صفحه آخر، سطر آخر می نویسم: "یادت باشه دنیا گرده، هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی شاید در نقطه شروع باشی" زندگی ساختنی است؛ نه ماندنی.. بمان برای ساختن» نساز برای«ماندن». منتطرنباش کسی برایت گل بیاورد! خاک را زیر و روکن... بذر را بکار، از آن مراقبت کن، گل خواهد داد.. وقتیکه راه نمی روی! یا نمی دَوی! زمین هم نمی خوری!!! و این " زمین نخوردن" ... محصول سُکون است! نه مَهارت! ... وقتیکه تصمیمی نمی گیری! و کاری نمی کنی! پس اشتباه هم نمی کنی!!! و این " اشتباه نکردن" ... محصول اِنفعال است! نه انتخاب! ... خوب بودن ... به این معنی نیست که ... درهای تجربه را برخود ببندی! و فقط پرهیز کنی، خوب بودن ... در انتخابهای ماست ... که معنا پیدا می کند ... و شکل می گیرد ... چه جالب... ناز را می کشیم؛ آه را می کشیم؛ انتظار را می کشیم؛ فریاد را می کشیم؛ درد را می کشیم؛ ولی بعد از این همه سال آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم دست بکشیم! " از هر آنچه آزارمان میدهد" ديروز قصد داشتم دست اتفاق را بگيرم تا نيفتد ! اما امروز فهميدم که اتفاق خواهد افتاد، اين ما هستيم که نبايد با او بيفتيم ...! زندگیتون پراز اتفاقای قشنگ🌹🌹🌹❤ 👇👇👇 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ 👆👆👆
هدایت شده از ♥💍 رَّمَّانهای عاشقانه_ مذهبی💍 ♥
🌸🍃🌸🍃 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ خدايا! به ما بياموز دريابیم که زندگي سراسر مقدس است و فقط نيروي خداوندست که كه در تمام هستي جاريست و به همه ی موجودات جان مي بخشد. پس ياري‌مان كن که با همه کس و همه چيز با عشق و احترام رو به رو شویم و خود را از ديگران جدا نبينیم. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 وقتی به دلیلِ داشتنِ نعمت های کنونی زندگیتان از خداوند سپاسگزار هستید، با وجود اینکه ممکن است این نعمت ها بسیار کوچک باشند، مشاهده خواهید کرد که این نعمت ها بی درنگ در زندگیتان افزایش خواهد یافت. اگر به دلیل بهره مند بودن از مبلغی پول از خداوند سپاسگزار هستید، حتی اگر آن پول بسیار اندک باشد، مشاهده خواهید کرد که پولتان به شیوه ای معجزه آسا افزایش خواهد یافت. 👇👇👇 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ 👆👆👆 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از ♥💍 رَّمَّانهای عاشقانه_ مذهبی💍 ♥
سلام صبح است. صبح بخیر، خدا! روز دیگری رسیده است از راه پاهایم باز لمس می‌کنند زمین را. می‌شویم نگاهم را. چشمانم باز تماشا می‌کنند پرتوهای روشن خورشید را. ذهنم باز بیدار می‌شود از خواب. روزم را با تو شروع می‌کنم. تو نخستین کلامی که بر لبانم جاری می‌شوی: ستوده باد خدا! خدایی که می‌شکافد دانه را و لبخند سبز و روشنِ جوانه را می‌نشاند بر چهره‌ی عبوس و تیره‌ی خاک,, ستوده باد خدایی که از دانه نهال می‌سازد، نهال را درخت می‌کند و درخت را غرقِ شکوفه. بینشی عطا کن، خدا، تا در دانه ، درخت ببینم و در قطره، دریا آمین 🙏🌸🍀🌸🙏 👇👇👇 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ 👆👆👆
هدایت شده از ♥💍 رَّمَّانهای عاشقانه_ مذهبی💍 ♥
👆👆👆 ریتم زندگیتو شاد کن ... لباسای رنگي رنگي و شاد بپوش . بهترین صبحانه یه لیوان آب و بعداز نیم ساعت خوردن مقداری میوه ست . بهترین ساعت خواب 10 شب تا 4 صبحه ، اما حتی اگه شب و دیر خوابیدی، صبح زود بیدار شو. زیر بارون راه برو ! نترس از خیس شدن فقط و فقط آهنگ هایی گوش کن که ملودی شاد و متن مثبت دارن بی مناسبت برای خودت و ديگران کادو بخر تلفن رو بردار به دوست قدیمیت زنگ بزن مطالعه رو تو برنامه همیشگیت داشته باش. قاصدک بگیرو آرزو کن، آروم فوتشون کن قبل خواب کارهای روزت رو مرور کن هیچ وقت خودت رو به مُردن نزن اخم نکن همه ی اینا رو گفتم و تو خوندی فقط خواستم یه چیزی بهت بگم : هر جا وایسی و دچار روزمرگي بشي ، مُردی بذار زندگی از اینکه تو زنده ای به خودش بباله برای خسته شدن خیلی زوده بذار هركي هرچي دوس داره فكر كنه تو برای مردم زندگی نکن.تو شاد باش. لبخند روی صورتت هرگز فراموش نشه 👇👇👇 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا