eitaa logo
رمیله|مرجع خبری بخش آبدان
1.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
772 ویدیو
5 فایل
رمیله؛ مرجع خبری بخش آبدان لینک @romile ارسال سوژه برای انتشار و پیشنهادات برای مدیریت بهتر: @seadekeya @romile
مشاهده در ایتا
دانلود
آقایان؛ ما زندان نمی‌خواهیم/ اگر یار توسعه یک روستای گردشگری نیستید؛ لااقل خار نباشید | حسن محدث‌زاده: زندان و ندامتگاه؛ گرچه یک الزام و ضرورت اجتماعی حکومت‌ها برای قوام، دوام و انتظام جوامع است؛ اما چون فلسفه وجودی آن با وجود مجرم و متخلف شکل می‌گیرد و استمرار می‌یابد، مردم همواره می‌کوشند تا از این پدیده اجتماعی، فاصله بگیرند. خواه این دور ایستادن جغرافیایی باشد خواه اجتماعی و فکری. انتشار خبر احداث در شهرستان دیر و به‌طور مشخص در جوار روستای گردشگری ، آن چنان که انتظار می‌رفت، واکنش‌ منفی اهالی رسانه، دغدغه‌مندان اجتماعی و شوراهای شهر و روستا را برانگیخت به نحوی که ائمه محترم جمعه بندر و شهر را مجبور به طرح موضوع و مخالفت صریح و سریع از تریبون نماز جمعه کرد. با شروع موج مخالفت‌ها با این خبر و شنیده‌ها، گمان می‌رفت متولیان و تصمیم‌گیران در تصمیم خود، بازنگری کرده و آن را واگذارند اما گویی و گویا، برآن‌اند که کلنگ این پروژه امنیتی، قضایی و نظامی را بر زمین بزنند و خشت اولیه این بنا را بنا نهند. در مطالعه پروژه‌های عمرانی، آنچه که تقریباً مورد مطالعه و مداقه دستگاه‌های حاکمیتی قرار نمی‌گیرد، و آثار اجتماعی پروژه بر زیست جمعی و باورهای مردم است. این پیوست در هر پروژه‌ای ضرورت عقلی دارد و اهمیت آن در پروژه احداث زندان ، دو چندان که نه؛ بلکه صدچندان است. فی‌المثل احداث بوستان فی نفسه مورد تحسین و مقبولیت عموم است اما اگر اولویت مردم یک محله، داشتن مدرسه یا خیابان باشد، اگر به‌جای مدرسه و خیابان، پارک سر برآورد، بی‌تردید مردم نیز بر این کار در ظاهر خوب، سر اعتراض برمی‌آورند. کشف خواسته عموم و احترام و التزام به آن یک اصل استراتژیک حاکمیتی است. اگر مدیری بر خلاف این اصل، به جای اینکه خود را خادم مردم بداند؛ خود را عالِم مردم بپندارد و با این پندار، پشت درهای بسته، تصمیم بگیرد، اولین ترکش این تصمیم نابخردانه، به خود وی باز می‌گردد. شاید مدیران با خود بیندیشند که این مخالفت‌های زندانی، چو موج کم‌جانی، زود از رمق می‌افتد و آنگاه گویی که نه خانی آمده و نه خانی رفته، دیوارهای بلند ندامتگاه سر بر آورده و مردم به وجود آن عادت می‌کنند. اگر واقعاً این گزاره را در سر داشته باشند، به روشنی آفتاب نیمه تابستان جنوب، واضح و روشن است که این راه به ناکجاآباد می‌رسد و موضوعی که در نطفه و نقطه نخست با تقابل اجتماعی روبرو شده، در مسیر رشد نیز از این مخالفت در امان نخواهد بود. اجازه دهید یک تجربه تاریخی را با هم مرور کنیم. با پیدایش نفت در و ورود این زیرخاکی و زیرآبی سیاه‌رنگ ارزشمند به زندگی ایرانیان، متولیان امور نفتی کوشیده‌اند با ایجاد شهرک‌های مسکونی مدرن‌تر از سطح جامعه پیرامونی، در خدمت رفاه کارکنان خود باشند اما از همان روز نخست این تصمیم، می‌توان رگه‌های روشن مخالفت‌ها و حساسیت‌های جامعه پیرامونی را در ، و بعدها در پارس‌جنوبی و و دید. جامعه پیرامونی همواره به شهرک‌نشینان، نگاهی منفی داشته و آن‌ها غاصب آب و خاک خود می‌دانند. بعد از حدود یک قرن از اجرای این تصمیم، وزیر نفت در دولت زبان به اعتراف این راهبرد صدسالهٔ اشتباه گشود و گفت که باید به جای شهرک‌سازی و جداسازی، کارکنان نفت در بین مردم عادی زندگی کنند. ببینید حتی گذشت یک قرن هم نتوانست نه در یک نقطه بلکه در نقاط مختلف جغرافیایی را از بین ببرد. افرادی که برای اولین بار بی‌توجه به پیوست فرهنگی و اجتماعی، رأی به شهرک‌سازی و جداسازی کارکنان نفت از مردم دادند، امروز یا در زیر خاک آرمیده‌اند با مشقت‌های دوران کهن‌سالی سر می‌کنند اما آثار اجتماعی تصمیم‌شان همچنان پابرجاست. آقایان؛ مخالفتِ امروز مردم با زندان، فردا و پس‌فردا هم هست، اگر چه ظاهری خاموش داشته باشد. عمر میز مدیریت دو روزه است اما اثر کار شما، سال‌های سال در کنار مردم خواهد بود. به جای ردیف کردن استدلال‌های اداری، به حرف مردم گوش دهید تا رستگار شوید. مخالفت مردم با احداث پتروشیمی در مرداد سال ۹۶ را همه به یاد داریم. در حالی که وزیر وقت صمت، قصد کلنگ‌زنی پروژه‌ای با ظاهری شغل‌آفرین داشت، اما مخالفت فعالان زیست‌محیطی با احداث پتروشیمی در منطقه‌ای دور از دسترس آب که مخاطرات متعدد زیست‌محیطی را در پی داشت، نماینده دولت را مجبور به ترک صحنه و لغو همیشگی این تصمیم کرد. هر چند وزیر و استاندار وقت، ناراحتی خود را از لغو این تصمیم کارشناسی شده! پنهان نکردند اما مفری هم برای گریز از مخالفت مردم نیافتند و به اصل احترام به دیدگاه و خواسته عموم پناه بردند. آقایان مدیر باز هم تکرار می‌کنم که مخالفتِ امروز مردم با زندان، فردا و پس‌فردا هم هست، اگر چه ظاهری خاموش داشته باشد.