فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمل ب قول داریم اونم از نوع سَمِش😌😂😶🌫
این داستان: پیشی و حامی🦦
اهنگ شب اخر حامی رو گذاشتن رو گربه ها🤣
خیلی خوبه😔😂
میخوای ببینیش ما رو ب امار 900 برسون فرشته🥺🤍
امار فعلی: 888
امار خز: 900
مرسی ک فور میکنی تو چنلت فرشته🥲
@rommanhaamim
ℝ𝕠𝕞𝕒𝕟 𝕜𝕙𝕠𝕣𝕤𝕙𝕚𝕕 𝕒𝕟𝕕 𝕞𝕒𝕙🤍✨
𝕗𝕒𝕤𝕝 3🥲
𝕡𝕒𝕣𝕥 160🥺
حامی: نفس عمیقی کشیدم و در و باز کردم رفتم تو...
پرستار بچرو با احتیاط داد دستم...
ذوق زده شده بودم...
تو پوست خودم نمیگنجیدم...
یه حس خیلی خاص داشتم...
محکم ب خودم فشردمش و شروع کردم قربون صدقه رفتن...
دختر قشنگم دورت بگرده بابایی چقد شما قشنگی🥺🫂
قربون اون چشای خوشگلت بشه بابایی...
خوش اومدی فرشته کوچولو...
بابا حمید: خب حالا بچرو له کردی پسر😂
پس این خوشگل خانم ک جنسیتش رو نمیگفتی دختر بود🥺
حامی: اخه بابا نگاش کن چقد قشنگه دخترم🥺🤏🏻
بله دختر قشنگمونِ...
حانا بابا...
بابا حمید: ترکیب بچگی خودت و نیوشاعه...
نمیخوای ب ما بدی این نوه خوشگلمون رو؟
حامی: حالا بابا جان فعلا بذار پیش خودم باشه🥺😂
بابا حمید: عجبا، باشه...
حامی: هممون رفتیم تو اتاقی ک نیوشا بود...
نیوشا: صداهای دور و برن و خوب نمیشنیدم اصلا نمیدونستم کجام...
چشام و باز کردم ک با لبخند پر مهر حامی مواجه شدم...
دوباره اون چشما من و شیفته خودش کرد...
جای بخ/یه هام درد میکرد😅
مامان لیلا: بهوش اومدی دخترم؟
نیوشا: بله🙂
چشمم افتاد ب تخت کنارم دخترم اونجا بود 😭✨
ب حامی گفتم تا برام بیارتش🥺🤏🏻
اورد گذاشت تو دستم...
بقیرم بیرون کرد تا راحت باشم...
من قربون تو بشم بچه😭🫂
حامی نگاش کن😭
جفتمون بهترین حس رو داشتیم برای اولین بار حس پدر و مادر شدن...
نکا کن دخترمُ...
حامی: دیدم عزیزدل حامی...
دکتر گفت بهش شیر بدع...
بخاطر همین همرو بیرون کردم...
نیوشا: مرسی، مرسی که هستی🥲🫂
ادامه در پارت بعد🥲
رمان حامی(خورشید و ماه💔)
حانا خانم خوشگلمون🥺🤍 دختر حامی و نیوشا🥲🤏🏻 میدونم باید کوچکتر باشه... پیدا نکردم😂😐
بچه ها خیلی سعی کردم اسم بچشون دوباره حانا نشه، یعنی فط سعی کردم🗿😂
چون تو رمان قبلی هم اسم بچشون حانا بود😄
اما خب اسم دیگه ای ب ذهنم نرسید🦦
گوگولم اسمایی ک میگف سلیقه من نبود😔😂
این اسمم ب کمک پری پیدا کردم واس رمان قبلی🗿
خلاصه دیگه اره منم میخواستم ی اسم دیگه بذارم پیدا نکردم، از شما هم نپرسیدم ک شخصیت لو نره🤧🤌🏻
وقتی بچه بودیم خانواده یه چی بهمون یاد داد ب نام،احترام ب بزرگ تر ها
بعدشم خدا یه چی بهمون داد ب نام عقل
برای همه ی ما یه اسم گذاشت ب نام
انسان
ولی متاسفانه نه عقلی من میبینم
نه احترامی
نه اسمی،بعضیا از ادم بودن اسمشو دارن
کیمیا خودتو ناراحت نکن
احترام حالیشون نمیشه مهم نیست
رمان حامی(خورشید و ماه💔)
وقتی بچه بودیم خانواده یه چی بهمون یاد داد ب نام،احترام ب بزرگ تر ها بعدشم خدا یه چی بهمون داد ب نام
++++
افتخار میکنم ب خودم ک همچین رفیقایی دارم🙂😌🫂
رمان حامی(خورشید و ماه💔)
وقتی بچه بودیم خانواده یه چی بهمون یاد داد ب نام،احترام ب بزرگ تر ها بعدشم خدا یه چی بهمون داد ب نام
دقیقا
اینجور آدما حسودی میکنن یه جایگاهت و چشم دیدن موفقت تورو ندارن فداتشم🥲شاید سخت باشه ولی نباید بهشون اهمیت داد چون اینطوری بیشتر جوگیر میشن و لجبازی میکنن و نباید اینجور آدما رو حساب کنیم 😔🤌🏻
رمان حامی(خورشید و ماه💔)
دقیقا اینجور آدما حسودی میکنن یه جایگاهت و چشم دیدن موفقت تورو ندارن فداتشم🥲شاید سخت باشه ولی نباید
صددرصد همینطوره...
ب خودم می بالم...
بعدم من یاد گرفتم با هر کس مثله خودش رفتار کنم(((: