eitaa logo
رمان حامی(خورشید و ماه💔)
894 دنبال‌کننده
589 عکس
144 ویدیو
1 فایل
سلام عزیزدلم خوش اومدی💫 رمان هامون🤌🏻 رمان هم هم و غم منی (مرور) 🥺 رمان خورشید و ماه💔 تاریخ شروع:۱۴۰۳/۶/۱۷🌈 بمونید برام 🕊🫂 https://eitaa.com/rommanhaamim
مشاهده در ایتا
دانلود
سلاام خوشگلا صبحتون بخیر✨🤍🫀:)!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمل ب قول داریم اونم از نوع سَمِش😌😂😶‍🌫 این داستان: پیشی و حامی🦦 اهنگ شب اخر حامی رو گذاشتن رو گربه ها🤣 خیلی خوبه😔😂 میخوای ببینیش ما رو ب امار 900 برسون فرشته🥺🤍 امار فعلی: 888 امار خز: 900 مرسی ک فور میکنی تو چنلت فرشته🥲 @rommanhaamim
ℝ𝕠𝕞𝕒𝕟 𝕜𝕙𝕠𝕣𝕤𝕙𝕚𝕕 𝕒𝕟𝕕 𝕞𝕒𝕙🤍✨ 𝕗𝕒𝕤𝕝 3🥲 𝕡𝕒𝕣𝕥 160🥺 حامی: نفس عمیقی کشیدم و در و باز کردم رفتم تو... پرستار بچرو با احتیاط داد دستم... ذوق زده شده بودم... تو پوست خودم نمیگنجیدم... یه حس خیلی خاص داشتم... محکم ب خودم فشردمش و شروع کردم قربون صدقه رفتن... دختر قشنگم دورت بگرده بابایی چقد شما قشنگی🥺🫂 قربون اون چشای خوشگلت بشه بابایی... خوش اومدی فرشته کوچولو... بابا حمید: خب حالا بچرو له کردی پسر😂 پس این خوشگل خانم ک جنسیتش رو نمیگفتی دختر بود🥺 حامی: اخه بابا نگاش کن چقد قشنگه دخترم🥺🤏🏻 بله دختر قشنگمونِ... حانا بابا... بابا حمید: ترکیب بچگی خودت و نیوشاعه... نمیخوای ب ما بدی این نوه خوشگلمون رو؟ حامی: حالا بابا جان فعلا بذار پیش خودم باشه🥺😂 بابا حمید: عجبا، باشه... حامی: هممون رفتیم تو اتاقی ک نیوشا بود... نیوشا: صداهای دور و برن و خوب نمیشنیدم اصلا نمیدونستم کجام... چشام و باز کردم ک با لبخند پر مهر حامی مواجه شدم... دوباره اون چشما من و شیفته خودش کرد... جای بخ/یه هام درد میکرد😅 مامان لیلا: بهوش اومدی دخترم؟ نیوشا: بله🙂 چشمم افتاد ب تخت کنارم دخترم اونجا بود 😭✨ ب حامی گفتم تا برام بیارتش🥺🤏🏻 اورد گذاشت تو دستم... بقیرم بیرون کرد تا راحت باشم... من قربون تو بشم بچه😭🫂 حامی نگاش کن😭 جفتمون بهترین حس رو داشتیم برای اولین بار حس پدر و مادر شدن... نکا کن دخترمُ... حامی: دیدم عزیزدل حامی... دکتر گفت بهش شیر بدع... بخاطر همین همرو بیرون کردم... نیوشا: مرسی، مرسی که هستی🥲🫂 ادامه در پارت بعد🥲
بفرمایید👆🏻 پارت 160 خدمت شومااا✍🏻
حانا خانم خوشگلمون🥺🤍 دختر حامی و نیوشا🥲🤏🏻 میدونم باید کوچکتر باشه... پیدا نکردم😂😐
رمان حامی(خورشید و ماه💔)
حانا خانم خوشگلمون🥺🤍 دختر حامی و نیوشا🥲🤏🏻 میدونم باید کوچکتر باشه... پیدا نکردم😂😐
بچه ها خیلی سعی کردم اسم بچشون دوباره حانا نشه، یعنی فط سعی کردم🗿😂 چون تو رمان قبلی هم اسم بچشون حانا بود😄 اما خب اسم دیگه ای ب ذهنم نرسید🦦 گوگولم اسمایی ک میگف سلیقه من نبود😔😂 این اسمم ب کمک پری پیدا کردم واس رمان قبلی🗿 خلاصه دیگه اره منم میخواستم ی اسم دیگه بذارم پیدا نکردم، از شما هم نپرسیدم ک شخصیت لو نره🤧🤌🏻
پیاما هم پاک شد🤍🫀
وقتی بچه بودیم خانواده یه چی بهمون یاد داد ب نام،احترام ب بزرگ تر ها بعدشم خدا یه چی بهمون داد ب نام عقل برای همه ی ما یه اسم گذاشت ب نام انسان ولی متاسفانه نه عقلی من میبینم نه احترامی نه اسمی،بعضیا از ادم بودن اسمشو دارن کیمیا خودتو ناراحت نکن احترام حالیشون نمیشه مهم نیست
رمان حامی(خورشید و ماه💔)
وقتی بچه بودیم خانواده یه چی بهمون یاد داد ب نام،احترام ب بزرگ تر ها بعدشم خدا یه چی بهمون داد ب نام
دقیقا اینجور آدما حسودی میکنن یه جایگاهت و چشم دیدن موفقت تورو ندارن فداتشم🥲شاید سخت باشه ولی نباید بهشون اهمیت داد چون اینطوری بیشتر جوگیر میشن و لجبازی میکنن و نباید اینجور آدما رو حساب کنیم 😔🤌🏻
استوری جدید حامی ✨🤍 اوخودااا قیافشووووو😭🤏🏻