《 عمو حسن 》
گوشه چادرشان را پشت سرشان کور گره زده و بازوهایشان را در هم قفل کردهاند، جلوتر از همه حرکت میکنند.
آن طرف خیابان، درست رو به رویشان نیروهای ارتش شاهنشاهی با تانک راهشان را سد کرده است.
این طرف، جمعیت هر لحظه بیشتر و صدای شعار دادنشان بلند و بلندتر میشود.
- وای اگر خمینی حکم جهادم دهد، ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد!
همه آمدهاند، زن و مرد، پیر و جوان، حتی کودکان و لحظه به لحظه تعدادشان بیشتر و بیشتر میشود.
تانک ارتش با دستور درجه دارشان به طرف جمعیت حرکت میکند. جمعیتی که رو به پیشروی بود حالا باید به عقب برگردد. تانک همچنان جلو میآید، قفلها و گرهها را باز میکند. عدهای روی هم میافتند، عدهای از گوشههای خیابان به داخل جوبهای آب پرتاب میشوند. صدای شعار دادنها با جیغ ترکیب شده است. ناگهان از بین جمعیت پسر جوانی به سمت تانک ارتشی میدود، جلواش میایستد و داد میزند.
- زورت به زن و بچه مردم رسیده؟ اگه جرات داری از روی من رد شو!
چند قدمی تانک دراز میکشد.
برای چند ثانیه تمام زمین و زمان از حرکت میایستد. تانک دوباره شروع به حرکت میکند و جلو میآید. مردم فرصت کردهاند که عقب نشینی کنند. پسر جوان بدون هیچ ترسی همچنان دراز کشیده.
تانک حالا آنقدر جلو آمده که او را لمس میکند. مردمی که جلوی جمعیت ایستادهاند، مات مبهوت به صحنه رو به رویشان نگاه میکنند.
تانک از حرکت میایستد. جمعیت به سوی جوان حمله ور میشوند و او را بالای سرشان میبرند. همه یک صدا صلوات میفرستند.
پ ن: آن جوان کسی نیست جز شهید انقلاب سید محمدحسن هاشمی.
تاریخ شهادت: ۲۲ بهمن ۱۳۵۷.
به قلم: #زهراسادات_هاشمی
🌿 به توکل نام اعظمت 🌿
🍃🌺 بسم الله الرحمن الرحیم 🌺🍃
🍃🌸 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانه عَمّ پیمبر پر شد از شور و سرور
عرش و جنت شاد گشتند از وجود حیدری
داد قنداق علی را باب او دست رسول
خنده زد حیدر بر آن خیر البشر در برتری
هان علی شد یار پیغمبر از آن روز ولاد
خنده زد حیدر بشد اول نشان دلبری
شاعر: سید محمدرضا هاشمی
#یاعلی عليه السلام
قصیده زندگی نامه مولا علی علیه السلام
سیزده ماه رجب آمد به دنیا گوهری
حامی دین محمد امام و رهبری
دختر پاک اسد چون دید وقت زاد شد
شاد شد شادان که آرد بر دو عالم مظهری
خانه ی امن خدا آغوش خود را باز کرد
فاطمه، داخل شو ای پاک ز نا پاکان بری
کعبه شد یکباره خوشبخت ولاد مرتضی
چون که آید از وجودش حجة بن العسکری
خانه عَمّ پیمبر پر شد از شور و سرور
عرش و جنت شاد گشتند از وجود حیدری
داد قنداق علی را باب او دست رسول
خنده زد حیدر بر آن خیر البشر در برتری
هان علی شد یار پیغمبر از آن روز ولاد
خنده زد حیدر بشد اول نشان دلبری
چونکه شد ده سال عمرش گفت اشهد بر نبی
دومین فخر است بر مولا نشان برتری
هم اخی و هم ولی و هم وصی احمد است
العجب از مشرکان و این همه خیره سری
چون پیامبر دست زهرا داد در دست علی
دین حق کامل شد و آمد نشان دیگری
با پیامبر هم به بدر و خندق و هم خیبر است
عبدود داند علی دارد جواز حیدری
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
این نشان دیگر است از افتخار و برتری
در شب معراج احمد عزم عرش الله کرد
دست حیدر آمد و این شدنشان دیگری
در غدیر خم پیامبر دست حیدر را گرفت
یعنی ای عالم علی تنهاست مرد رهبری
بعد هجر مصطفی آن کرکسان بی صفت
گویا از یاد بردند افتخار و برتری
غاصبین بی صفت باب علی آتش زدند
حضرت مرضیه شد اول شهید دلبری
شد علی تنهای تنها بعد زهرای بتول
العجب از ظالمی و غاصبی و کافری
در دل شب محرم اسرار مولا چاه بود
غربت شاه جهان بودش نشان دیگری
ینتظر در انتظار وعده دلدار شد
در شب قدرش به دست آمد غذای داوری
فزت و رب الکعبه را صادر نمود آن شیردل
چون برو وصف الهی شد امید آخری
شیر حق مولا به سوی حق شتابان پر کشید
چون خداوند جهان باشد علی را مشتری
اولین مظلوم عالم شد شهید راه حق
از جفای کافران و نابکاران جری
خاک غم بر سر کنید ای شیعیان ای مسلمین
چون علی رفت و نیاید شیر مرد دیگری
تا ابد رفتار و کردار علی پاینده باد
چون که فرزندش علی دارد مرام حیدری
سید محمد رضا هاشمی
🌿 به توکل نام اعظمت 🌿
🍃🌺 بسم الله الرحمن الرحیم 🌺🍃
🍃🌸 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌸🍃