eitaa logo
کانال خبری رودبار بهشهر
351 دنبال‌کننده
4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
103 فایل
ارتباط با مدیر کانال @jafariseyedmahdi1378
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا باید بامیه بخوریم؟ 🤨 ۱۳ خواص درمانی بامیه: ۱. درمان و جلوگیری دیابت ۲. جلوگیری یبوست ۳. کاهش کلسترول ۴. جلوگیری آسیب رادیکال های آزاد ۵. جزبهترین سبزیجات برای رژیم وگان ۶. جلوگیری از چاقی ۷. پاک کننده کبد ۸. زیبایی پوست؛جلوگیری از آکنه و ازبین برنده چین و چروک ۹. زیبایی مو؛جلوگیری خارش،شوره و شپش سر درخشان کننده مو ۱۰. درمان سرماخوردگی و آنفولانزا ۱۱. درمان آنمی ۱۲. پیشگیری از آسم ۱۳. بهبود بینایی و درخشندگی چشم https://eitaa.com/roodbar2023
🔶🔹دود ترکیبی اسفند با کندر 🔹و خاصیت گسترده آن 🔹بر مبنای طب اسلامی و طب سنتی 🔹دود کردن کُندر و اسپند گرم کنندۀ مغز، تقویت حافظه و ضدآلزایمر، نشاط‌آور، ضدعفونی کنندۀ محیط است 🔹بوییدن پودر دانه های اسپند و یا مصرف آن به صورت انفیه، برای رهایی از میگرن مزمن و سرماخوردگی و آب ریزش بینی و التهاب سینوس ها مفید است https://eitaa.com/roodbar2023
خدمت رسانی ادامه دارد....... نصب دوربین جدید روی تابلو ورودی روستا بسمت منبع آب 📸محمداکبری https://eitaa.com/roodbar2023
بیمه از تصادف شما دیگر حمایت نمی‌کند معاون آموزش و فرهنگ ترافیک پلیس راهور تهران: 🔹در حوادث ناشی از تخلفات حادثه ساز، درصدی از خسارت‌های پرداخت شده توسط بیمه از راننده مقصر باز دریافت می‌گردد. 🔹تخلفات حادثه ساز شامل: سرعت غیر مجاز، عبور از محل ممنوع، حرکت با دنده عقب در بزرگراه‌ها، عبور از چراغ قرمز، عبور وسایل نقلیه از پیاده رو‌ها، عدم رعایت حق تقدم و دور زدن در محل ممنوع است. https://eitaa.com/roodbar2023 جناب معاون ، اگه تخلفی نباشه ، حادثه ای نیست که بیمه بخواد خسارت بده یا نده
بیمه همچنان از تصادفات حمایت می‌کند / انتقاد مدیرعامل صندوق تامین خسارتهای بدنی  از تیتر باشگاه خبرنگاران جوان درمورد پرداخت خسارت بیمه به رانندگان حادثه‌ساز شرکت‌های بیمه ۲.۵ تا ده درصد از خسارت جانی پرداختی این دسته از حوادث را از مقصر حادثه ساز بازیافت می‌کنند القای ادعای عدم حمایت بیمه از تصادفاتی که بر اثر تخلفات حادثه ساز اتفاق افتاده است، نادرست است و مبنای قانونی ندارد https://eitaa.com/roodbar2023
تصویب + تکذیب = اجرا
کارگر روز نمیخواد روزی و احترام می‌خواد روز کارگر مبارک❤️ روز کارگر تعطیل رسمی است ▪️محاسبه ساعت کاری مطابق اضافه کار تعطیلی محجوب دبیرکل خانه کارگر: 🔹روز کارگر بر اساس قانون کار، روز تعطیل رسمی برای کارگران محسوب می شود و کارفرمایان حق ندارند در این روز کارگران را وادار به کار کنند. 🔹روز جهانی کارگر بر اساس قوانین قانون کار برای کارگرانی که تابع این قانون هستند روز تعطیل محسوب می شود که مزد آن نیز مطابق ایام تعطیل سال باید به کارگران پرداخت شود. https://eitaa.com/roodbar2023
🔻در یک جمله فضای مجازی را تعریف کنید پاسخ: مکانی که همه از سطل_ماست باخبر می‌شوند اما صدای_گلوله به گوش‌شان نمی‌رسد مکانی که فوت طبیعی یک دختر جهانی می‌شود، اما تجاوز ۵سرباز آمریکایی به دختر ۱۴ساله‌ای به نام عبیر_قاسم و کشتن او و خانواده‌اش هیچگاه رسانه‌ای نمیشود * کمی تأمل، تفکر، تعقل * قنبر اکبری
🌱هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید 🔹امام صادق (ع): هر بنده‌اى كه به آنچه خداوند دوست‌دارد، روى آورد؛ خدا نیز به آنچه او دوست‌دارد، روى می‌آورد. ⏳امروز سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ ۱۱ شوال ۱۴۴۴ ۲ ‌‌مه ۲۰۲۳ https://eitaa.com/roodbar2023
💠قطع خون استحاضه: 🌼همان طور که در قواعد کلی گذشت قطع خون استحاضه متوسطه یا کثیره غسل را واجب می کند،قطع خون ممکن است به طور کامل باشد که فقها از آن تعبیر به "برء" می کنند یا به طور موقت (یعنی با بازگشت مجدد خون ) باشد که از آن تعبیر به "فترت" می شود. 📚امام خامنه ای/ بیان نوین احکام بانوان/ص۱۰۲ 📚آیت الله سیستانی/ بیان نوین احکام بانوان/ ص۱۰۲ 📚آیت الله مکارم/ بیان نوین احکام بانوان/ ص۱۰۲ https://eitaa.com/roodbar2023
💠قطع خون به طور کامل: 🌼اگر قطع خون قبل از کسب طهارت،یا در اثناء آن باشد،باید کسب طهارت کرده،نماز بخواند. 📚امام خامنه ای/ بیان نوین احکام بانوان /ص۱۰۳ 📚آیت الله مکارم/ بیان نوین احکام بانوان/ ص۱۰۳ 📚آیت الله سیستانی/ بیان نوین احکام/ص۱۰۳ https://eitaa.com/roodbar2023
🔶🔹بابونه داروخانه دوم 🔹و شیرافزاد برای مادران شیرده 🔹بر مبنای طب سنتی ❗️خواص بابونه درمنابع طب 🔹بابونه و کاربردهای جدید و تجربیات بالینی:بابونه یک داروی خوب است. به عنوان , از آن استفاده می کنند. 🔶🔹منتهی شیر حتما باید معاینه شود 🔹رنگ و قوام و بوی شیر بایدبررسی شود 🔹آیا شیر قطره قطره می آید 🔹غلظت دارد یانه 🔹رنگ شیر مایل به زردی است یا مایل به سبز است 🔹همراه با خونابه است 🔹خیلی سرد است یا خیلی گرم است ❗️تمام این موارد باید از بیمار سوال شود. و خصوصا همراه روغن زیتون , شیر افزای بسیار خوبی هستند. هم تا حدودی شیرافز است. 🔹ماالشعیرطبی هم برای شیرافزایی عالی است. البته به نسبت ۱واحد به ۲۱ واحد باشد.۱واحد جوی مقشر(پوست گرفته) را با۲۱لیوان آب خوب, درظرفی ریخته حرارت دهید.۲۰ تا۴۰ دقیقه بجوشانید. همین که جوها شکفته شد این ماالشعیر طبی است. هیج چیز به اندازه آب جو غذاییت ودواییت یکسان ندارد. https://eitaa.com/roodbar2023
✨کبد وچربی 🔸کبد چرب گرید ۱: کبد چرب ساده که در این مرحله چربی لایه اطراف کبد مقداری بیشتر از حد طبیعی است. 🔸کبد چرب گرید ۲: این مرحله استئوهپاتیت نیز گفته می‌شود که در آن علاوه بر چربی اضافی، التهاب نیز در کبد ایجاد می‌شود. 🔸کبد چرب گرید ۳: پیشرفت التهاب کبد منجر به ایجاد اسکار و در نهایت فیبروز کبدی خواهد شد. فیبروز به معنای مردن و از بین رفتن سلول‌های زنده است. 🔸کبد چرب گرید ۴: مرحله پیشرفته کبد چرب به نام سیروز کبدی که در آن اسکار کبد انتشار یافته است ✅مراقب کبد خود باشید https://eitaa.com/roodbar2023
خانم بابایی دبیر ارزشمند مدرسه شهدای رودبار ،بابت تمام تلاش ها و زحماتی که در زمینه آموزشی و بالا بردن سطح فرهنگی، دانش آموزان روستای رودبار میکشید . از شما متشکریم. آرزوی بهترینها را برای شما و خانواده محترم شما خواستاریم اهالی ،شورای اسلامی و دهیاری ، پایگاه بسیج امام رضا علیه السلام روستای رودبار روز معلم را به شما معلم پر تلاش تبریک عرض میکنیم https://eitaa.com/roodbar2023
اردوی دانش آموزان مدرسه شهدای رودبار در روستای برما مدرسه شبانه روزی👇👇👇👇
معلمان نمونه استانی و شهرستانی اردیبهشت ۱۴۰۲ خانم بابایی معلم مدرسه رودبار ، جزو معلمان نمونه شهرستان بهشهر شدن https://eitaa.com/roodbar2023
🌺 ای معلم : ای روشنی بخش دلها . براستی که تو بعد از خداوند (علم الانسان ما لم یعلم ) هستی.چگونه می توان تو را ستود و تو را سرود که تو خود سرود قافله ی تمدن هستی . 🌺 🌹 فرا رسیدن سالروز شهادت شهید مرتضی مطهری و روز معلم بر معلم های عزیزدیارمان رودبار و کانال رودبار گرامی باد . تیم مدیریت کانال رودبار https://eitaa.com/roodbar2023
🔸سفارش تبعیض آمیز!🔸 📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر 🔹بالأخره بعد از کش و قوس های فراوان، در آبان ماه 88، من هم سرباز شدم. پادگان آیت الله خاتمی یزد. بماند که چه ها کشیدم! هر چه بود گذشت. هر روز، نزدیکی های اذان صبح مجالی دست می داد تا چند دقیقه ای تلفنی صحبت کنم. دفتردار پدر که بازنشسته سپاه بود را هر روز خواب آلود به پای تلفن می کشیدم: که مرد حسابی پدرم درآمد، چاره ای کن، ناسلامتی تو سرهنگ سپاهی، من زن و زندگی دارم، مادر بیمار دارم، راهی، رایزنی ای، چیزی. چند روز مرخصی جور کن و .... این درددل های دردمندانه تقریباً هر روز ادامه داشت تا اینکه یک روز صبح، جناب دفتردار خودش گوشی تلفن را برداشت و گفت: علی مژده بده. بی صبرانه گفتم: برایم مرخصی گرفتی؟ گفت: بالاتر! خواب به کلی از سرم پرید، ضربان قلبم بالا رفت، گفتم: بگو ببینم چه کردی؟ گفت: «حاج آقا از مشهد به سمت شیراز می آیند و این بار از راه یزد. در شهر یزد چند سخنرانی دارند؛ از جمله در پادگان شما! وقتی آمد پادگان شما، می توانی همراهشون بیایی شیراز! » یکه خوردم. هم خوشحال شدم و هم متعجب. چه خواهد شد؟ 🔹 آن روز را با لحظه شماری گذراندم. تا ظهر منتظر بودم؛ خبری نشد. هنگام نماز ظهر، در مسجد پادگان اعلام کردند که ساعت پنج سخنرانی ویژه داریم و کلاس ها زودتر تمام می شود؛ حضور همه الزامیست. فرمانده گروهان ها همه را بسیج کنند. چشمانم برق زد، قلبم به تپش افتاد که پدر می آید و من شب را پس از قریب یکی دو ماه، در شیراز خواهم گذراند. ساعت پنج شد. فرمانده گروهان، ما را به خط کرد و به مسجد بزرگ پادگان برد. قریب دو هزار سرباز، مسجد را پر کرده بودند. 🔹 بالأخره پدر آمد. تا او را دیدم، بعض امانم را برید. حدود چهل دقیقه ای صحبت کردند. یادم نیست چه گفتند، فقط آخرین جمله شان این بود که پسر من هم ما بین شماست، چند دقیقه ای او را ببینم و بروم! همه به هم نگاه کردند. فرماندهان و سربازان، همه یکه خورده بودند. دل تو دلم نبود، احساس می کردم کل وجودم همراه ضربان قلبم بالا و پایین می شود. همه ما را به خط کرده به صرف شام بردند. شام یک تخم مرغ آب پز به همراه یک خیار شور لپری قاش نشده و یه کف دست نان بود. شام را گرفتم و نخورده به آسایشگاه آمدم. همچنان منتظر بودم. هیچکدام از هم خدمتی ها و فرمانده ها مرا نمی شناختند. بالأخره فرمانده ی دسته آمد: «14/103 بیا بیرون». آمدم بیرون. گفت: «بازیگوش! فامیلت چیه؟» گفتم: حائری. لبخندی زد و گفت سر و وضعت را مرتب کن و برو دفتر فرمانده پادگان. کارت دارند. 🔹وقتی وارد سالن شدم، میز کنفرانس بزرگی آنجا بود که همه فرماندهان دور میز نشسته بودند. پدر هم همراه سردار میرحسینی فرمانده پادگان نشسته بود. من که لاغر، کچل و سیاه تر شده بودم، با لبخند پدر اشکم درآمد. پدر گفت: علی بابا! چهره ات مردانه شده، بیا پیش من. شام آنها، چلو جوجه بود که به غایت زیبا، سفره آرایی شده بود. پدر به مزاح گفت: خوب بهت می رسندها! از این چیزها که تو خانه هم گیرت نمیاد. با خنده گفتم: شام ما از شام شما چند دوره قبل‌تر بود! گفتند: یعنی چه؟ گفتم: ما تخمش را خوردیم، شما جوجه اش را می خورید. همه خندیدند الا فرمانده گردان. گوشی موبایل پدر را گرفتم و رفتم که به اهل منزل و مادر زنگی بزنم. همچنان فرمانده گردان مرا با چشمانش با نگاهی خشک و سرد دنبال می کرد تا اینکه شام تمام شد. 🔹 پدر، میکروفن جلوی خود را روشن کرد. زیر چشمی نگاهی به من کرد و بعد چشمانش را بست. گویی می خواهد چیزی بگوید که باب میل من نبود. گفت: من از عزیزان و فرماندهان تشکر می کنم که این فرصت را فراهم کردند که من چند ساعتی را در این پادگان بگذرانم. بعد دستی به سرش کشید و گفت: «اینکه پسرم در اختیار شماست، فرصتیست برای ما که به همگان اثبات کنیم در جمهوری اسلامی تبعیض ور افتاده! هر کاری که سخت تر از بقیه امور است را به او بسپارید، هرکاری که دون شأن است را از او مطالبه کنید؛ مثلا وظیفه نظافت تمام دستشویی ها پادگان را به عهده او بگذارید، به او کمتر از سایرین مرخصی بدهید و .... » همه خندیدند و فرمانده گردان هم بلندتر از بقیه! من خشکم زده بود! تمام سلول های بدنم مور مور می شد. متعجب نگاه پدر کردم و در دل گفتم میدانی داری با من چه میکنی ؟!! 🔹 پدر روی موکت نشسته بود و داشت عمامه اش را روی زانویش دوباره می بست. گفت: «علی جان! از من دلگیر نشی ها» هنوز من گیج و منگ بودم. عمامه اش را بر سر گذاشت و آغوشش را گشود و ... دستش را بوسیدم. سرم را که به سینه اش فشرده بود بوسید و رفت. 🔹من ماندم و پست نیمه شب برجک 11 (برجک تنبیهی سربازان) و نظافت دستشویی ها در هر سحرگاه ...