هدایت شده از Tab Rahi
💯♥️💯♥️💯♥️💯♥️💯
تو خواب و بيدار بودم كه با حس #نوازشي لاي موهام پلكامو باز كردم. فكر كردم دارم خواب ميبينم اما، خودش بود واقعي واقعي!!!
با ديدنم #خنديد و انگشتش از #لاي موهام تا كنار لبام سر خورد. سرشو پايين آورد و نجوا كرد:
- اومدم با خودم #ببرمت.
قلبم لرزيد. سعي كردم بلند بِشم اما دستاشو دو طرف بدنم گذاشت و مانعم شد.
- گفته بودم مال مني حتي ب #زور!
#حرارت #نفس هاش كه روي لبها و زير گردنم پخش شد #قلبم كوبيد. خيره ب چشمام لبمو لمس كرد.
- ميخوام #بدزدمت... واسه هميشه!
https://eitaa.com/joinchat/3935633520C6474a8179d
رماني سراسر هيجان🤭
🚫اگر از داستانهاي تكراري خسته شدي بيا تو☝️🏻