Mahmoud Karimi - Shab Aval Muharram (128).mp3
5M
🔳شب اول محرم سینه زنت آرزوشه
🎙محمود کریمی
🏴#سلام_بر_محرم
💚امام حسین (ع) از کودکی به #قرآن عشق فراوانی داشت؛
زیر آیات فراوانی از قرآن در خانه شان بر رسول خدا (ص) نازل گشت و بدون تردید، امام(ع) متأثّر از فضای قرآن حاکم بر خانواده بود.
ایشان از سنین کودکی به قرائت، حفظ، تفسیر و تأویل قرآن اهمیت زیادی می داد.امام (ع) از جمله انسان های بی نظیر جهان هستی است که زندگی او با قرآن عجین شده بود. او از کودکی با قرآن همراه بود؛ عاشق و دلداده قرآن بود.
چون لب به سخن می گشود، #کلامش آیات قرآن بود و از قرآن #دفاع می کرد؛ اگر #نامه ای می نگاشت، دفاع از قرآن بود و سکوتش برای #اندیشیدن در آیات آن.
در مواقع گوناگونی امام (ع) با استناد به آیات قرآن کریم به #اتهامات واهی دشمنان پاسخ گفته و آنها را #سرکوب می کرد و در نتیجه، دشمن جز تسلیم در برابر امام چاره دیگری نداشت.( سایت پرسمان دانشگاهیان)
قرائت قرآن در بیابان
«ابن عساکر»از شخصی که با امام حسین (ع) گفتگو داشته، نقل کرده است:
(در منزل ثعلبیه) چشمم به چادرهایی افتاد که در #بیابان برپا شده بود. پرسیدم: این چادرها از آنِ کیست؟ گفتند: امام حسین (ع) .
پس به نزد او آمدم و او را پیرمردی یافتم که مشغول «تلاوت قرآن» بود و اشک از چشمانش برگونه ها و محاسنش سرازیر بود.
عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت ای فرزند رسول خدا! برای چه به این جا آمدی، و در این بیابان که هیچ کس در آن یافت نمی شود، چه می کنی؟
فرمود: این نامه های اهل کوفه است که به من نوشته اند و نمی بینم مگر آن که همان ها #قاتل من هستند....7
🔺 عصر عاشورا
تمام #مورّخان اسلامی ذکر کرده اند که در عصر عاشورا،
عمر بن سعد با دریافت پیام و دستور جدید از عبیداللّه بن زیاد، به محلّ استقرار امام و یاران باوفایش نزدیک شد.
چون امام از هدف او آگاه شد، به برادر بزرگوار خود، قمربنی هاشم فرمود:
اگر می توانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تأخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود «راز و نیاز کنیم» و به درگاهش #نماز بگزاریم. خدای متعال می داند که من به خاطر او نماز و «تلاوت کتاب» او را دوست دارم...8
و با این بیان، حضرت یک شب را مهلت گرفت و بار دیگر اوج عشق و علاقه خود را به #قرآن نشان داد.
پس از شهادت امام (ع) سرِ مطهّر حضرت را به كوفه و شام بردند در هر دو شهر، افراد متعدد، #آياتی را از رأس مطهّر شنيده و روايت كرده اند.
در روایتی از زید بن ارقم آمده است: سر مبارك حضرت امام حسین را بر نیزه در كوفه در حال خواندن آیات قرآن دیدم: «اَم حَسِبتَ اَنَّ اَصحـَابَ الكَهفِ والرَّقیمِ كانوا مِن ءایـَتِنا عَجَبـا؛ (1)
در نقل دیگری آمده: وقتی راس و سر مبارك را در جایگاهی كه در «صیارفه» برایش معین كرده بودند، نهادند، چون آنجا در اثر ازدحام جمعیت وعبور و مرور شلوغ بود، سر مبارك برای متوجه ساختن مردم ابتدا به صدای بلند «گلو صاف كرد» به گونه ای كه همه به تعجب به نظاره سر نشستند و سر مبارك به #تلاوت آیات سوره كهف پرداخت و تا : «انهم فتیه آمنوا بربهم فزدناهم هدی و لا نزد الظالمین الا ضلالا» تلاوت كرد. (3)
سر مبارك را بر چوبی نصب كرده و مردم به نوری كه از سر به آسمان ساطع بود، نگاه می كردند كه این آیه را تلاوت فرمود: «و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون» (4) (5)
وقتی یزید در پی اعتراض «سفیر روم» به ظلم رفته بر اباعبدالله ،
دستور به #كشتن او داد ، سر مبارك با صدای بلند فرمود:
«لا حول و لا قوه الا بالله». (11)
مورخان :چون یزید بن معاویه نواده پیامبر (ص)، حسین بن علی (ع) را كشت، سر او را بر بالای نیزه گذاشت و فرمان داد تا برای عبرت مردم آن را در شهرها بگردانند، و آن سر در این مسیر پیوسته #آیه مباركه را قراءت می كرد.
🔰روضة الشهداء «ملا حسین كاشفی» :
وقتی كاروان اسراء به همراه سرها در حالیكه بر روی نیزهها حمل میشدند و به طرف #شام برده میشدند، در بین راه یك مردی #یهودی بنام «یحیی حرّانی» به استقبال این كاروان آمد، ناگاه چشمش به سری افتاد كه #لبهای وی به هم میخورد.
میگوید راوی كه این یهودی گفت: من نزدیكتر رفتم و گوش فرا داشتم كه این كلمات را شنیدم: «وَ سَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ»[14]
یحیی از مشاهدة این جریان متعجّب شد و پرسید این سر كیست؟
گفتند: آن سر حسین بن علی كه مادرش فاطمه دختر پیامبر است و در این زمان كه یحیی این جریان را دید #مسلمان شد.[15]
📚پی نوشت ها:
1. کهف (18) ، آیه 9.
2. الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 116، کنگره شیخ مفید.
3. مقتل الحسین ، مقرم، ص 332.
4. شعراء (26) ، آیه 227.
5. مناقب، ابن شهراشوب ، ج 2 ، ص 188.
6. بقره(2) ، آیه 137.
7. اسرار الشهادة ، ص 488.
8. غافر (40) ، آیه 71.
9. شرح قصیدة ابیفراس ،ص 148.
10. خصائص سیوطی ، ج 2 ، ص 127.
11. مقتل العوالم ، ص 151.
[12] . مجلسی، بحار الانوار، نشر بیروت، چاپ
🌿 اعمال روز اوّل محرّم
▫️روز اوّل محرم، آغاز سال قمری است و در آن دو عمل وارد است:
🍃 اوّل: روزه
▫️در روايت رَيّان بن شبيب از حضرت امام رضا عليهالسّلام روایت شده است كه هر كسی اين روز را روزه بدارد و خدا را بخواند، خداوند دعاى او را مستجاب كند، چنانكه دعاى زكريّا را مستجاب نمود.
🍃 دوم: از حضرت امام رضا عليه السّلام نقل شده است كه حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم روز اوّل محرم دو ركعت نماز مىخواندند و چون فارغ مىشدند، دستها را بلند كرده و اين دعا را سه مرتبه مىخواندند:
▪️اللَّهُمَّ أَنْتَ الْإِلهُ الْقَدِيمُ وَ هَذِهِ سَنَةٌ جَدِيدَةٌ فَأَسْأَلُكَ فِيهَا الْعِصْمَةَ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ الْقُوَّةَ عَلَى هَذِهِ النَّفْسِ الْأَمَّارَةِ بِالسُّوءِ وَ الاشْتِغَالَ بِمَا يُقَرِّبُنِی إِلَيْكَ يَا كَرِيمُ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ يَا ذَخِيرَةَ مَنْ لا ذَخِيرَةَ لَهُ يَا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ يَا غِيَاثَ مَنْ لا غِيَاثَ لَهُ يَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ يَا كَنْزَ مَنْ لا كَنْزَ لَهُ يَا حَسَنَ الْبَلاءِ يَا عَظِيمَ الرَّجَاءِ يَا عِزَّ الضُّعَفَاءِ يَا مُنْقِذَ الْغَرْقَى يَا مُنْجِیَ الْهَلْكَى يَا مُنْعِمُ يَا مُجْمِلُ يَا مُفْضِلُ يَا مُحْسِنُ،
▪️أنْتَ الَّذِی سَجَدَ لَكَ سَوَادُ اللَّيْلِ وَ نُورُ النَّهَارِ وَ ضَوْءُ الْقَمَرِ وَ شُعَاعُ الشَّمْسِ وَ دَوِيُّ الْمَاءِ وَ حَفِيفُ الشَّجَرِ يَا اللَّهُ لا شَرِيكَ لَكَ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْرا مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لا يَعْلَمُونَ وَ لا تُؤَاخِذْنَا بِمَا يَقُولُونَ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلا أُولُوا الْأَلْبَابِ رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
🍃 《《 شيخ طوسى فرموده كه مستحب است روزۀ دهه اوّل محرّم، ولكن روز عاشورا امساک نمايد از طعام و شَراب تا بعد از عصر. آن وقت به قدر كمى تربت تناول نمايد و سيّد بن طاووس روايت كرده است فضيلت روزۀ تمام ماه را و آنكه روزۀ او نگه میدارد صائم آن را، از هر گناهی. 》》
#مراقبات_ماه_محرم
اسلام ناب
هَل مِن ناصر یَنصُرُنی
(قسمت اول)
تاریخ اسلام و خصوصا تاریخ تشیع، وقایع محرم سال 61 هجری را با رنگ خون در صفحات غم بار خویش به ثبت رسانده است و بازگو کننده ی حکایتی تلخ از مظلومیت حق و غربت امام حسین (ع)، شقاوت غاصبان دین و البته حماقت و خیانت اهل کوفه و پیروان امام است.
تاریخ را می خوانیم تا طریق صواب را بیاموزیم، می خوانیم تا راه کمال را بپوییم و خویش را در یابیم و به راه خطا نرویم و تجربه ها را مکرر نکنیم و مانع از تکرار مصیبتها شویم. خردمندان گفته اند که از تاریخ باید عبرت گرفت. اما چگونه؟ در کربلایی که اسلام علیه اسلام به کارزار رفته و شیعه علیه شیعه تیغ کشیده است، از این آشفته بازار که قاتل و مقتول هر دو بسم الله می گویند و رو به یک قبله نماز می خوانند و برای اثبات خویش دم از کتاب وحی و سنت رسول خدا می زنند، چه باید آموخت؟ از حسین (ع) و از یاران او چه بیاموزیم؟ از کربلا و از روز عاشورا چه باید آموخت؟ اگر دانستن و دانستنیها موجب معرفت و تشخیص حق از باطل وانگیزه ی حرکت است، کدامیک از محققان و مورخان امروز می توانند مدعی شوند که حتی به اندازه ی جاهلترین دشمنان امام حسین در کربلا، مطلعند یا بیشتر می دانند؟! ما امام حسین(ع) و اصحاب او را ندیده ایم، اما دشمنان حسین در کربلا او را دیدند، آنها میدانستند که او فرزند علی(ع) است و علی(ع) را دیده بودند و دیده بودند که او برادر امام حسن مجتبی(ع) است و مادر آنها فاطمه ی زهراست. بودند کسانی که حسین را درآغوش محمد (ص) دیده بودند ! آنها با حسین بیعت کرده بودند! آنها دیده بودند آنچه را ما ندیده و به اندک شنیده ایم . چرا دانایی شان و دیده هایشان به کار ایمانشان نیامد؟!! امروزچه باید بدانیم که در آن روزگاران نمی دانستند؟ تا ما نیز به جهت آن نادانی تیغ بر اولیای خدا نکشیم! و برپیکر آرمان و اهداف مقدس آنها اسب جهالت ندوانیم! ودر قول و فعل همسو با دشمنان خدا نباشیم! و بازیچه سیاست و ابزار اجرای مقاصد آنها نشویم!!
اندکی تعقل و ذره ای اندیشه کنیم! چه شد که امام حسین را خارجی گفتند؟! و بدعت گزارش خواندند! و فرزند ابوسفیان را امیر المومنین گفتند!؟ چه شد که بیعت کنندگان و دعوت کنندگان حسین، او را عامل فتنه دانستند و رهایش کردند وایمان خویش را به زر و زور فروختند و به یزید پیوستند.چه شد که محبان و ياران امام هم، او را با سکوت و همکاری با خصم، تنهایش گذاشتند!! وقتی آنچه موجب بصیرت و یافتن حقیقت می شود را ندانیم و نابخردانه تنها حکایتگر تاریخ باشیم !! و عزا بگیریم و بر سر و سینه بزنیم، در واقع ما نیز به امام حسین و حقانیت او ظلم کرده ایم و این مدرس ایمان و همو را که آموزگار همه انسانها در همه دورانها ست، در حصار سال 61 هجری و در سنگلاخ سرزمین کربلا به بند کشیده ایم و زینب کبری آن شیر زن بیشه توحید را و پیام او را، همچنان دراسارت نگاه داشته ایم!!
🌟رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند :
💎بدترين مردم، بدگمانانند و بدترين بدگمانان تجسس
كنندگانند و بدترين تجسس كنندگان بازگو كنندگانند و
بدترين بازگو كنندگان پرده درانند.
📚 مستدرك الوسائل، ج 9، ص 147، ح 15.
اسلام ناب
هَل مِن ناصر یَنصُرُنی
(قسمت دوم)
اندکی فکر کنیم ، چه شد که کوفیان چون تیغ عبیدالله را دیدند، ترسیدند و چون زرش را دیدند، طمع برداشتند و چون وعده ی مقام شنیدند، از یاری حسین پا پس کشیدند و عهد شکستند. آیا آنها در ایمانشان و در معرفت به امام مشکل نداشتند؟! آنها در اول عزم جنگ با یزید داشتند، اما ترازوی عقل را پیش کشیدند، حسین و آخرت را نسیه دیدند و یزید و دنیا را نقد و به قیاس و محاسبه افتادند، دیدند با یزید بودن چه امن است و ارزان و با حسین بودن چه صعب و گران، که اگر با حسین باشند تنها غنیمتشان خرسندی امام است و بهای آن را باید به خون و شهادت داد، پس راه آسانی برگزیدند و به ارزانی شرافت و انسانیت خویش را در بازار دنیا پرستی به حراج گذاشتند. همانها که جنگ و جهاد برای احیای دین محمد را واجب می دانستند، یکباره مصلحت اندیش شدند،آینده نگر شدند واهل مماشات. عقل خود را برتر از امام عصر خود دیدند و بر او خرده گرفتند که جنگ چرا !؟گفتند مگر برادرت نبود که با معاویه صلح کرد و نگذاشت خون مسلمان به دست مسلمان ریخته شود!!؟ مگر نه حفظ جان از جمله ی واجبات است!!؟ گفتند ما پیش از تو در آسایش بسر میبردیم ؟! چرا صلح نمی کنی و بیعت با یزید نمی کنی تا از این بلا برهی و ما نیز در آرامش به سر بریم !! گفتند با این راهی که در پیش گرفته ای جماعت شیعه را به نابودی میکشانی ؟ گفتند و گفتند اما نمی دانستند در این چرخش نیت و گردش حال و دوری از حسین در حقیقت به یزید پیوسته اند و یزید آنها را به جنگ و جهاد با مولایشان كشانده است. یزید آنها را به پرتگاهى در افكند و به معرکه ای در انداخت که در آن ایمانشان را به دست خویش ذبح کردند! و آنان همچون عمر سعد به وعده ی ملک ری، حسین را به خون کشیدند و چنین شد که بیعت کنندگان با حسین، گزمه های پیدا و پنهانی!! خلیفه جور شدند و عمل ناصواب خویش را با صد حدیث و آیه بزک کردند و مشوق ابلهان و بزدلان، برای پیوستن به یزید شدند.
فریاد حسین از پس قرنها هنوز به گوش میرسد!
"آیا کسی هست که مرا یاری کند؟"
او چه می گوید و از ما چه می خواهد ؟ چگونه او را یاری کنیم؟ چگونه باشیم که در راه او باشیم؟ حسین از ما آزادگی و آزاد منشی می خواهد، حسین از ما بینش و هشیاری می خواهد! حسین از ما ستم ستیزی و شجاعت می خواهد! او از ما وفاداری و اراده ای آهنین می خواهد! حسین از ما بندگی حق می خواهد؟ حسین از ما معرفت و عشق به امام خویش می خواهد! حسین از ما می خواهد که در راه حق اسیر شبهه نشویم و حق را از باطل تمیز دهیم و در راه دوست یک جهت باشیم. حسین از ما می خواهد که او را و راه او را در هر زمانی و در هر مکانی پیدا کنیم، روح خویش را از خرافات پاک کنیم، ایمانمان را در طوفان بلا حفظ کنیم.
https://telegram.me/rooshanfekr
🍁مراتب ایمان و رفق و مدارا
کلینی در اصول كافی از عبدالعزیز قراطیسی از امام صادق علیه السلام نقل میکند:
«یا عَبْدَ الْعَزِیزِ إِنَّ الْإِیمَانَ عَشْرُ دَرَجَاتٍ بِمَنْزِلَۀ السُّلَّمِ یصْعَدُ مِنْهُ مِرْقَاۀ بَعْدَ مِرْقَاۀ فَلَا یقُولَنَّ صَاحِبُ الِاثْنَینِ لِصَاحِبِ الْوَاحِدِ لَسْتَ عَلَی شَیءٍ حَتَّی ینْتَهِی إِلَی الْعَاشِرِ فَلَا تُسْقِطْ مَنْ هُوَ دُونَكَ فَیسْقِطَكَ مَنْ هُوَ فَوْقَكَ وَ إِذَا رَأَیتَ مَنْ هُوَ أَسْفَلُ مِنْكَ بِدَرَجَۀ فَارْفَعْهُ إِلَیكَ بِرِفْقٍ وَ لَا تَحْمِلَنَّ عَلَیهِ مَا لَا یطِیقُ فَتَكْسِرَهُ فَإِنَّ مَنْ كَسَرَ مُؤْمِناً فَعَلَیهِ جَبْرُهُ
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
«ای عبدالعزیز! ایمان را ده درجه است، همانند نردبان كه انسان پله پله از آن بالا میرود و آن كس كه بر روی پله دوم ایستاده تا به پلۀ آخر نرسیده، نمیتواند به آن كس كه بر روی پلۀ اول است، بگوید: تو هیچ در دست نداری.
بر این اساس، پایینتر از خود را فرو میفكن كه در نتیجه دیگران كه از تو بالاترند، تو را فرو میافكنند
و هرگاه كسی را دیدی كه حتی یك درجه از تو پایینتر است، او را با آرامی به درجۀ خویش صعود ده و بیش از طاقتش بر او بار نكن كه در این صورت او را میشكنی و هر كه مؤمنی را بشكند، بر اوست كه شكستگی او را التیام بخشیده و جبران نماید».
اصول کافی، ، ج۲،
@rooshanfekr
****************
شب دوم محرم
این جا که آمدیم غم و غصّه پا گرفت
دلشوره ای عجیب، وجود مرا گرفت
حسّ غم جدایی این دشت لاله خیز
بال و پرم جدا و دلم را جدا گرفت
فالی زدم به مصحف پیشانی ات حسین
آیات غربت تو دلم را فرا گرفت
در این حسینیه که همان عرش کبریاست
حق، امتحان ز قافله ی انبیا گرفت
تنها دلیل بودن من! سایه ی سرم!
زینب فقط به عشق برادر بقا گرفت
بین خیام خیمه ی عبّاس دیدنی است
شکر خدا رکاب مرا آشنا گرفت
تا وقت هست حلقه ی انگشتری درآر
از ترس ساربان دل زینب عزا گرفت
وای از دل رباب که بیند به جای آب
تیر سه پر به حنجر شش ماهه جا گرفت
این جا درخت و نیزه تفاوت نمی کند
هر یک به سهم خویش نشان تو را گرفت
تو ناله می زنی عوضش سنگ می زنند
وای از دمی که دور تو را نیزه ها گرفت
وای از شتاب دست پلیدی که عاقبت
زیور ز گوش دخترکان بی هوا گرفت
حتّی مدینه این همه زجرم نداده بود
یک نیمه روز جان مرا کربلا گرفت
احسان محسنی فر
@rooshanfekr