eitaa logo
مجله دینی نکته‌های ناب مهدوی
2.4هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
5.9هزار ویدیو
336 فایل
💎معجزه کلام را در خوب‌شدن حالتان را دراین کانال ببینید 💎غذای روحتان راازاین کانال دریافت کنید 💎بامداومت برعمل نورانی #اهلیت و #علاقه به این کانال ایجاد می‌شود 💎کانال خوب،نافعتر رفیق خوبه @rooshanfekr2 🤝 http://eitaa.com/joinchat/2906521606C41e5b9fe8b
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌دروغ بزرگ❌ امام حسین علیه‌السلام: ایرانی‌ها دشمن ما هستند و عرب‌ها دوست ما ... قسمت پنجم ویژه برنامه محرم این حدیث از امام حسین عليه‌السلام داره توی فضای مجازی می‌چرخه که یک دروغ بزرگه... فقط ببین دشمن چقدر از امام حسین می‌ترسه که به هر دری می‌زنه تا مردم رو ازشون جدا کنن😏 @rooshanfekr
⁉️ بی نمازها، جواب امام حسین علیه‌السلام را چه می دهند؟! 🔹 سید الشهدا علیه‌السلام در سخت ترین شرایط و در حین جنگ، نماز را در اول وقت اقامه کرده و هیچ چیز نتوانست مانع نماز اول وقت ایشان شود، نفرمود اول جنگ و بعد نماز؛ او این درس را از پدر بزرگوارش على علیه‌السلام آموخت. ✨ امام حسین علیه‌السلام در ظهر عاشورا ۲ رکعت نماز خواند که این دو رکعت نکات زیادی دارد: 1⃣ امام می توانست در خیمه رود و نماز بخواند، اما نرفت، 2⃣ می توانست فرادا نماز بخواند و نخواند، 3⃣ می توانست نماز را به وقت دیگری موکول کند که نکرد، 4⃣ چرا امام برای آب درخواست نکرد ، اما برای نماز درخواست توقف جنگ را داد *⃣ و صدها چرای دیگر 🔹 نماز ظهر عاشورا شاید ۲ دقیقه بیشتر طول نکشید و بیش از ۳۴ بند بیشتر نداشت (۷ آیه حمد و ۵ آیه توحید که در۲ رکعت می شود ۲۴ آیه + ۲ رکوع و ۴ سجده و ۳ بند در تشهد و سلام آخر) ✍ به گواهی تاریخ، هنگام اقامه نماز در ظهر عاشورا که ۳۴ جمله بیشتر نداشت، ۳۰ تیر به سوی امام حسین علیه‌السلام پرتاب شد یعنی تقریباً در برابر هر کلمه ای یک تیر. ❇️ این یعنی اقامه نماز؛ و ما، در زیارتنامه امام مى‏گوییم: «أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ» شهادت مى‏دهیم که تو اقامه گر نماز بودى. ⁉️ حال آیا ما هم اهل اقامه نماز هستیم؟ ⭕️ کسانی که اهل نماز نیستند یا اهل اقامه آن؛ جواب امام حسین علیه‌السلام را چه می دهند؟ @rooshanfekr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آقا فرمودند من باید برم گلزار شهداء بدون برنامه قبلی.. ما محافظ ها فقط باید می‌گفتیم چشم رفتیم رسیدیم به گلزار شهداء، آقا فرمودند کسی دنبال من نیاد و بعد.... ببینید و لذت ببرید♥️😢 هدیه به ارواح مطهر شهداء و امام شهداء و سلامتی نائب برحق امام زمان عج صلوات 💬ارسالی دوستان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@rooshanfekr
🖤 هزار حج و عمره 🕋🔳🕋🔳🕋🔳🕋 ▪️امام باقر علیه السلام بعد از آموختن زیارت عاشورا به علقمه فرمودند: ▪️هر کس این زیارت را بخواند (از دور یا نزدیک) و بر حسین (ع) ناله کند و امر کند اهل خود را که بدون تقیه بر حسین (ع) گریه کنند و اقامه کند عزا را در خانه ‏اش به اظهار جزع و همدیگر را بر مصیبت حسین (ع) تعزیت گویند؛ من ضامن او مى‏ شوم نزد خدا که ثواب هزار حج، هزار عمره و هزار غزوه براى او بنویسند. 📚الکسیر العبادات فى اسرار الشهادات ص۹۱ @rooshanfekr
💎"دعا کردن برای تعجیل فرج باعث آشفتگی و ناراحتی شیطان ملعون و دوری او از دعاکننده می شود." 📚 مکیال المکارم جلد1 صفحه @rooshanfekr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂آیت الله آقامرتضی تهرانی ره: ▪️خدای متعال مقدر فرموده آن کسانی هم که خوب بندگی نکرده‌اند، دست‌شان را از دامان صلوات‌الله‌علیه جدا نکنند تا در قیامت نهایتاً سعادتمند باشند و مورد آن بزرگواران قرار بگیرند. @rooshanfekr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟 امیرالمؤمنین علی عليه السلام: ❗️چگونه لذّت عبادت را بچشد کسى که از هوى و هوس باز نمى‌ایستد؟ 📗 مستدرک الوسائل جلد۱۲ صفحه ۱۱۵ @rooshanfekr
مقام محمود 7.mp3
11.93M
۷ ※ و أسئلهُ أن یُبَلّغنی المقامَ المَحمود لکم عندالله. • آیا مقام محمود یا مقام پسندیده، انواع مختلفی دارد؟ • آیا برای ما تمیز دادن انواع این مقامات ممکن است؟ • چگونه بفهمیم این مقام خواهی ما، همان مقامی است که مورد تایید خداوند است؟ منبع : کارگاه مقام محمود 🌟🌟🌟 @rooshanfekr
🔹۲۵ مورد از عناوینی که در روایات عزاداری توسط معصومین انجام شده یا بدان صراحتاً دستور داده شده عبارتند از: ❶لباس حزن و مشکی پوشیدن 📗المحاسن، ج‏۲، ص۴۲۰ ❷ترک تبسم 📗کامل الزیارات، ص۱۰۸ ❸ترک خنده 📗ألامالي للصدوق، ص۱۷۷ ❹همّ و غَم و حزن 📗الأمالی للصدوق، ص۱۳۰ ❺احتراق(سوختن قلب) 📗كامل الزيارات، ص۱۲۶ ❻تسلّب(تشبه به ماتم زدگان وبازنمودن دکمه لباس وبالازدن آستین) 📗وسائل الشيعة، ج۸، ص۹۰ ❼ندبه 📗المزار الكبير، ص۵۰۱ ❽تباکی(تشبه و تحمیل نفس بر گریستن) 📗ثواب الأعمال، ص۸۳ ❾عبرة، دمعة و ذرفة(قطره اشک ولو به مقدار بال مگس) 📗کامل الزیارات، ص۱۱۱ ❿سرازير شدن اشک 📗مثيرالاحزان، ص۵ ⓫بکاء 📗كامل الزيارات، ص۱۰۴ ⓬إبکاء(گریاندن) 📗همان کتاب ⓭انشاد شعر(سرودن) 📗همان کتاب ⓮مرثیه 📗کامل الزیارات، ص۱۱۳ 📗بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۵۷ ⓯لطمه 📗تهذيب الأحكام، ج‏۸، ص۳۲۵ ⓰ضجه(صدای بلند) 📗المزار الكبير، ص۵۷۸ ⓱عجّه(فرياد) 📗المزار الكبير، ص۵۷۸ ⓲صرخه(صیحه شدید) 📗الكافي، ج‏۵، ص۴۴۶ ⓳شهقه(برگرداندن تنفّس عميق‏) 📗ثواب الأعمال، ص۲۱۶ ⓴زفرة(رفت وآمد نفس برآمده از غصه همراه با صدا به گونه‌ای که دنده‌ها بالا و پایین رود) 📗کامل الزیارات،ص۲۴۷ ❶❷شق الجیب (گریبان چاک زدن) 📗تهذيب الأحكام، ج۸، ص۳۲۵ ❷❷جزع و اظهار جزع (زاری کردن و به طور کلی هر فعلی که دلالت بر بی صبری و بی تابی نماید) 📗الأمالي للطوسي، ص۱۶۲ ❸❷هلع(شدیدترین حالت جزع و بی قراری) 📗کامل الزيارات، ص۲۷۴ ❹❷برگزاری مجلس روضه 📗بحارالأنوار، ج‏۴۵، ص۲۵۷ ❺❷پخت غذا و اطعام دادن 📗المحاسن،ج۲،ص۴۱۹ @rooshanfekr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به چه معناست❓ 👈قَتیلُ العَبَرات به معنی کشته اشک‌ها، از القاب امام حسین (ع) است. 🔳این لقب به صورت قَتیلُ العَبَرَةِ نیز به کار می‌رود. و منظور آن است که امام حسین(ع) شهیدی است که هم گریه‌آور است و هم ریختن در سوگ او دارد و موجب  است. ☑️این لقب در احادیث امامان شیعه آمده است. امام حسین (ع) خود فرمود:أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ لایذکُرُنی مُؤمنٌ الا استَعبَرَ (ترجمه: من کشته اشکم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌کند مگر آنکه اشک در چشمانش می‌آید) .  🔹همچنین امام صادق(ع) به امام حسین(ع) چنین سلام می‌دهد: السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلَامُ عَلَى ... وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ ... .  🔸این صفت در زیارت‌نامه‌ها هم برای ایشان ذکر شده است. از جمله: و صل علی الحسین المظلوم، الشهید الرشید، قتیل العبرات و اسیر الکربات .  @rooshanfekr
ویژگی_های_ماه_هاشمیان.pdf
443K
🔖منبر کامل 🔖 علیه السلام 💠ویژگی های ماه هاشمیان💠 🔻ویژگی های روحی و اخلاقی 🔘1- جنگ آوری و شجاعت 🔘2-دانش و بینش 🔘3- ادب و فروتنی 🔘4- ایمان و بصیرت 🔘5-عبادت @rooshanfekr
🌟حضرت امام صادق عليه‌السّلام : 💎هر كس كه در أمر دينت به تو نفعى نمى‌رساند، به او أهميّتى نده و در همنشينى و مصاحبت با او رغبت ننما؛ زيرا هر آنچه غير از خداوند تبارك ‌و تعالى است نابود است و عاقبتى وخيم دارد. 📚بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۱۹۱، ح ۵.🌷 @rooshanfekr
💠 حضرت اباالفضل العبّاس علیه‌السّلام💠 🏴 حضرت اباالفضل علیه‌السّلام چهره‌ی بسیار درخشانی در جنگ‌ها بودند. در جنگ صفّین همه دیدند نوجوانی نقاب بر چهره کشیده، به میدان آمده است و «هَلْ مِنْ مُبارِزٍ؟» می‌طلبد. معاویه به اِبنِ‌شَعثاء گفت: برو به جنگ او و او را بکش. ▪️ابنِ‌شَعثاء در رزمندگی خیلی قهرمان بود. گفت: مرا به جنگ یک نوجوان می‌فرستی؟ اهل شام می‌گویند اِبنِ‌شَعثاء به اندازه‌ی هزار رزمنده قدرت دارد. دون شأن من است بروم با این نوجوان بجنگم. یکی از پسرانم را می‌فرستم تا او را بکشد. ▪️هفت پسر داشت. پسر اوّل را فرستاد؛ کشته شد. پسر دوّم؛ کشته شد. پسر سوّم؛ کشته شد. هفت پسر اِبنِ‌شَعثاء کشته شدند. اِبنِ‌شَعثاء به شدّت غضبناک شد. کینه به دل گرفت و گفت: می‌روم و این نوجوان را از پا در می‌آورم. به میدان آمد؛ ولی این نوجوان نقاب بر چهره با یک ضربت اِبنِ‌شَعثاء را از وسط دو نیم کرد و سپس به لشکر امیرالمؤمنین علیه‌السّلام برگشت. حتّیٰ لشکریان امیرالمؤمنین علیه‌السّلام حیرت زده بودند. این نوجوان کیست که با این همه دلیری و قدرتمندی جنگید؟ ▪️وقتی حضرت اباالفضل علیه‌السّلام داخل سپاه امیرالمؤمنین علیه‌السّلام آمدند و نقاب را از چهره برداشتند، سپاه دیدند نوجوان هفده ساله‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام ، ابوالفضل العبّاس علیه‌السّلام است. ▪️لذا در جریان عاشورا هم سپاه عمرسعد به شدّت نگران حضور اباالفضل العبّاس بودند و سعی کردند ایشان را از سپاه امام حسین علیه‌السّلام جدا کنند. ▪️شمر به بهانه‌ی اینکه با مادر حضرت اباالفضل علیه‌السّلام هم قبیله است، امان نامه برای حضرت آورد تا به آن بهانه، چهار برادر را از امام حسین علیه‌السّلام جدا کند و مهم‌تر از سه تای دیگر، خودِ حضرت اَباالفضل علیه‌السّلام بودند. حضرت اباالفضل علیه‌السّلام به قدری شهامت داشتند که لشکر عمر سعد می‌دانستند با بودن ایشان کار خیلی بر آنها دشوار است. ▪️واقعه‌ی دسترسی به آب، در کربلا فوق‌العاده است. لااقل چهار هزار رزمنده‌ی مسلّح راه را برای دسترسی به شَریعه‌ی فرات بسته بودند و اباالفضل العّباس علیه‌السّلام لحظه‌های آخر، وقتی همه شهید شده بودند، خدمت برادر آمدند و عرضه داشتند: «يَا ابْنَ رَسولِ اللِه بِاَبِي اَنْتَ وَ امِّی» پدر و مادرم به فدایت. به سینه‌ی من فشار می‌آید و تحمّل ندارد. اجازه دهید من هم به میدان بروم. ▪️حضرت فرمودند: اباالفضل، اجازه‌ی میدان رفتن به تو نمی‌دهم؛ امّا اگر خیلی اصرار داری، برو و مقداری آب برای بچّه‌های خیام بیاور. این بار اباالفضل العبّاس علیه‌السّلام یک تنه رفتند. یکبار با پنجاه نفر حمله کردند، چندین هزار نفر را کنار زدند و برای خیمه‌گاه آب آوردند؛ امّا اینبار کسی نمانده بود، فقط اباالفضل العبّاس علیه‌السّلام بودند و بس. مشک را به دوش انداختند و یک تنه چند هزار نفر را پراکنده کردند. اقلاً صد نفر را به دَرَک فرستادند و به داخل شریعه‌ی فرات رفتند. مَشک را از آب پر کردند و برگشتند. این جلوه‌هایی از شهامت حضرت اباالفضل العبّاس علیه‌السّلام است. 🏴 در مواسات انسان چه بگوید؟! با برادر خود چه کردند! هر چه داشتند، هستی خود را در طَبَق اخلاص نهادند و در حقّ برادر ایثار کردند. همان وقت که در شریعه‌ی فرات رفتند و مشک را از آب پر کردند، دستها را پر از آب کردند و جلو آوردند. نگاه خیره‌ای به آب انداختند، بعد عبارت مَقتَل این است: «فَذَكَرَ عَطَشَ الْحسَيْنِ علیه‌السّلام» یاد لب‌های خشکیده‌ی اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام افتادند و آب را روی آب ریختند. 🏴 حضرت اباالفضل علیه‌السّلام ادب فوق‌العاده‌ای نسبت به اباعبدالله علیه‌السّلام داشتند. هرگز در محضر امام حسین ننشستند. حضرت را جز یا اباعبدالله و یَابن رسول الله صدا نمی‌زدند. فقط یکبار حضرت را برادر خواندند؛ آن هم در آخرین لحظه بود که ندا دادند: «يا اَخِی اَدْرِکْ اَخاکَ»؛ برادر! برادرت را دریاب. ▪️بعضی از اهل مَقاتِل نقل می‌کنند: علّت اینکه حضرت در لحظه‌ی آخر به خود اجازه دادند امام حسین را برادر خطاب کنند، این بود که فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها را مشاهده کردند که فرمودند: «وَلَدِی عَبّاس» پسرم عبّاس! وقتی دیدند حضرت فاطمه سلام الله علیها ایشان را فرزند خود خواندند، جرأت کردند به اباعبدالله علیه‌السّلام بگویند: برادرم ... ▫️استاد مهدی طیّب▫️ @rooshanfekr
🌟علامه طباطبایی از قول استادش آقای قاضی: 💎«تمام فیوضات به دست امام حسین (عليه‌السلام) می‌باشد و پیشکارش(حضرت) ابوالفضل(عليه‌السلام) است» . @rooshanfekr
🏴همسر و فرزندان حضرت عباس حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود. لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود. لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد. لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت. لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی از دنیا رفت. خدای رحمتش کند. فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد. گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد. هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم‌ حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد. یاعلی 📚 سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸ @rooshanfekr
🍃شعری از حافظ علیه الرحمه درباره حضرت علی اکبر علیه السلام🍃 در آخرین سالى که مرحوم دُرّى در قید حیات بود، یک شب از دهه محرّم (شب هشتم یا نهم) جوانى از ایشان قبل از منبر سوال میکند که مراد از این شعر چیست❓ 💠مرید پیر مغانم ز من مرنج اى شیخ 💠چرا که وعده تو کردىّ و او بجا آورد 🔅(دیوان حافظ) 📢مرحوم درّى میگوید: جواب این سوال را در بالاى منبر میدهم تا براى همه قابل استفاده باشد. 🍃🍃ایشان در فراز منبر از قضیّه نهى حضرت آدم از خوردن گندم،و اینکه امیرالمومنین علیه السلام در تمام مدّت عمر ابداً نان گندم نخورد و از نان جو سیر نشد میگوید و سپس میگوید: 🔰مراد از (شیخ) در این بیت، حضرت آدم است‏ که وعده نخوردن از شجره گندم را در بهشت داد ولى به آن وفا نکرد و از امر خداوند سرپیچى نمود و گندم را تناول کرد. 🔰ومراد از (پیر مغان) حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام است که در تمام مدّت عمر نان گندم نخورد، و وعده نخوردن از درخت گندم را او ادا کرده و به اتمام رسانید. 🔺این مجموع تفسیر این بیت بود که وى بر سر منبر شرح داد و منبرش را خاتمه داد. ⚫️قبل از پایان سال، مرحوم درّى فوت میکند ☘☘درست در سال بعد در دهه محرّم در همان شبى که این جوان سوال را از مرحوم درّى میکند، وى را در خواب می ‏بیند که مرحوم درّى به نزد او آمد و گفت: 🌟اى جوان! تو در سال قبل در چنین شبى از من معنى این بیت را پرسیدى و من آنطور پاسخ گفتم. 🌞امّا چون بدین عالم آمده‏ ام، معنى آن، طور دیگرى براى من منکشف شده است: ✅👈مراد از (شیخ) حضرت إبراهیم علیه السّلام است، و مراد از (پیر مغان) حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام؛ ✅👈و مراد از (وعده)، ذبح فرزند است که حضرت إبراهیم به آن امر خداوند وعده را وفا کرد، امّا حقیقت وفا را حضرت أبا عبد الله الحسین علیه السّلام در کربلا به ذبح فرزندش 💠حضرت علىّ أکبر علیه السّلام💠 انجام داد. فرداى آن شب، این جوان در آن مجلس که همه ساله مرحوم درّى می آمد می آید و این خواب خود را بیان میکند 📝نوشته عارف کامل مرحوم علامه حسینی طهرانی 📚کتاب شریف روح مجرد صفحه ۴۸۲ @rooshanfekr
💠داستان مقبل کاشانی💠 مقبل کاشانی شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته . یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا . در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن .یک عده از افراد بر میگردن کاشان . یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن . اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری . از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده . دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت … با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه . همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه …. چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرم از راه رسید . مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد ، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد …. همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن . مقبل میگه :با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند . یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت . پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند مقبل میگه : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود . حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش: کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا در خاک و خون طپیده میدان کربلا گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد فریاد العطش ز بیابان کربلا - اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان . محتشم ادامه داد: روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار - در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده . محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله: این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی دود از زمین رسانده به گردون حسین توست این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست - با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند .و ملکی این شعر محتشم را میخواند: خاموش محتشم که دل سنگ آب شد بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد خاموش محتشم که از این حرف سوزناک مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد - محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد . پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت مقبل میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود . مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند . مقبل گوید رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم . مقام محتشم از من خیلی بالاتر است . شروع کردم به خواندن اشعارم: نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت هوا زجور مخالف چو