#تمثیل_و_داستان
💢حکیمی شاگردان خود را برای یک گردش تفریحی به کوهستان برده بود.
🔸بعد از پیادهروی طولانی، همه خسته و تشنه در کنار چشمهای نشستند و تصمیم گرفتند استراحت کنند.
🔹حکیم به هر یک از آنها لیوانی داد و از آنها خواست قبل از نوشیدن آب یک مشت نمک درون لیوان بریزند.
🔸شاگردان هم این کار را کردند.
🔹ولی هیچیک نتوانستند آب را بنوشند، چون خیلی شور شده بود.
🔸سپس استاد مشتی نمک را داخل چشمه ریخت و از آنها خواست از آب چشمه بنوشند 🔹وهمه از آب گوارای چشمه نوشیدند.
🔸حکیم پرسید: آیا آب چشمه هم شور بود؟
🔹همه گفتند: نه، آب بسیار خوشطعمی بود.
🔸حکیم گفت:
💎رنجهایی که در این دنیا برای شما در نظر گرفته شده است نیز همین مشت نمک است نه کمتر و نه بیشتر.
این بستگی به شما دارد که لیوان آب باشید و یا چشمه که بتوانید رنجها را در خود حل کنید.
🔹پس سعی کنید چشمه باشید تا بر رنجها فایق آیید.
#تمثیل_و_داستان
🔸آن کس که خود سیر خورده است، دیگر بوی سیر را، نه از خود و نه از دیگران، احساس نمی کند. کسانی این بوی سیر را احساس خواهند کرد که خود سیر نخورده باشند.
▪️گناه نیز بوی بدی دارد که خود گناهکاران به علت ارتکاب گناه، آن بو را احساس نمی کنند؛ اما آن ها که مرتکب گناه نمی شوند کاملاً بوی نا مطبوع آن را استشمام می کنند.
📚مثل ها و پندها ج ۱ آیت الله حائری شیرازی
#تمثیل_و_داستان
💠 روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی میگذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آن جا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.
🔶 در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود از آن جا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمندهام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.
🔷 مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور مکن.
🔶 در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو: ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمیکنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ.
📚 کیمیای سعادت، جلد اول
#تمثیل_و_داستان
❇️ جوانی به محضر رسول خدا (ص) رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! خیلی مایلم در راه خدا بجنگم.
🔹 حضرت فرمود: در راه خدا جهاد کن؛ اگر کشته شوی زنده و جاوید خواهی بود و از نعمت های بهشتی بهره مند می شوی و اگر بمیری، اجر تو با خداست. چنانچه زنده برگردی، گناهانت بخشیده شده و مانند روزی که از مادر متولد شدی، از گناه پاک می گردی.
🔸 جوان عرض کرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم پیر شده اند و می گویند: ما به تو انس گرفته ایم و راضی نیستند من به جبهه بروم.
🔹پیامبر (ص) فرمود: در محضر پدر و مادرت باش. سوگند به آفریدگارم! یک شبانه روز در خدمت پدر و مادر بودن، بهتر از یک سال جهاد در جبهه جنگ است.
✅(البته در صورتي كه جهاد واجب عيني نباشد بلكه واجب كفائي باشد )
📚 بحارالأنوار ، جلد۷۴
#تمثیل_و_داستان
💢محمّد بن عبداللّه هروى مى گويد: مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت امام رضا عليه السلام آمد، خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند.
🔸ارباب بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام پايين پاى حضرت به نماز ايستاد. چون هر دو از نماز فارغ شدند به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند، ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد، غلام سر از سجده برداشت و گفت: لبيك اى مولاى من
🔹 به غلام گفت: مى خواهى آزادت كنم؟ گفت: آرى، گفت: تو در راه خدا آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا عليه السلام را هم به اين برنامه شاهد گرفتم.
🔸غلام گريست و به خدا و حضرت رضا عليه السلام سوگند ياد كرد كه من در سجود جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد.
📚 بحار الأنوار ، جلد ۴۹ ، صفحه ۳۳۰ .
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#تمثیل_و_داستان
💢 یکه بزن پاچنار بود، از این بابا شملهای کله خراب، نوچه هایش هم کم نبودند، ولی با همه ی لات بازیهاش ذره ای هم مرام و معرفت سرش میشد. رفته بودند با نوچه هایش یکی از باغهای فرحزاد، شب جمعه بود، میزدند و میرقصیدند، جوانی مودب آمد سمتشان ، سلام کرد و گفت سید مهدی قوام(از وعاظ بنام آن دوره) همراه خانواده اش گوشه ی باغ نشستند،خوب است کمی مراعات حال حاج آقا را بکنید.
🔶 اسم سید مهدی قوام را که شنید بلند شد رفت بطرفش ، سلام و علیک کردند ، پیشانی سید مهدی قوام را بوسید، به سادات خیلی احترام میکرد، سید مهدی به او گفت: آقا مصطفی! اگر ما بخواهیم مثل شما داش (لات) بشیم چه کار باید کنیم ، جواب داد ما لوتیا حق نمک را نگه میداریم، نمکدان نمی شکونیم ، سید مهدی جواب داد: "خب این کار را که ما هم انجام میدیم ، اما بگو تو که نمک خدا را خوردی، چرا نمکدانش را می شکنی و گناه میکنی؟ مصطفی سرش را انداخت پایین و سکوت کرد، زانوهایش لرزید ، انگار...
🔷 انگار خدا دین را با همین یک جمله در دلش ریخت، اشکش سرازیر شد، مثل دیوانه ها های های گریه میکرد ، توبه ی مردانه کرد ، آدم شد، شد نوکر حسین، روضه که میخواندند نمیتوانستی آرامش کنی، هیئتی تاسیس کرد بنام محبین الزهرا و تا آخر عمر نوکر اباعبدالله بود، شد از معتمدین بنام شهر،مردم خیلی قبولش داشتند، حسین است دیگر ، نوکرانش را آقا میکند...
📚 برداشتی آزاد از زندگی مصطفی
#تمثیل_و_داستان
🔸شاید بی خبر و غافل باشیم، ولی هر روز آزمایش می دهیم
🔹هر روز از ما تستِ اخلاص و ریا گرفته می شود، هر روز تبِ عصیان ما را می سنجند
🔸پرونده پزشکی روحمان پر از علائم و هشدارها و عبور از خط قرمزهای اخلاق است
🔹سرفه های خشکِ خودخواهی و عطسه های ناهنجارِ بدگویی، ویروسِ غیبت پخش می کند،
و اطرافیان مان را در معرضِ خطر قرار می دهد
🔸اگر به فکر وضع نامطلوب خودمان نیستیم، لااقل دیگران را مبتلا نکنیم.
❇️ استاد جواد محدثی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#تمثیل_و_داستان
🔸آن کس که خود سیر خورده است، دیگر بوی سیر را، نه از خود و نه از دیگران، احساس نمی کند. کسانی این بوی سیر را احساس خواهند کرد که خود سیر نخورده باشند.
▪️گناه نیز بوی بدی دارد که خود گناهکاران به علت ارتکاب گناه، آن بو را احساس نمی کنند؛ اما آن ها که مرتکب گناه نمی شوند کاملاً بوی نا مطبوع آن را استشمام می کنند.
📚مثل ها و پندها ج ۱ آیت الله حائری شیرازی
@rooshanfekr
#تمثیل_و_داستان
💠 روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی میگذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آن جا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.
🔶 در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود از آن جا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمندهام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.
🔷 مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور مکن.
🔶 در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو: ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمیکنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ.
📚 کیمیای سعادت، جلد اول
@rooshanfekr
#تمثیل_و_داستان
💢محمّد بن عبداللّه هروى مى گويد: مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت امام رضا عليه السلام آمد، خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند.
🔸ارباب بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام پايين پاى حضرت به نماز ايستاد. چون هر دو از نماز فارغ شدند به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند، ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد، غلام سر از سجده برداشت و گفت: لبيك اى مولاى من
🔹 به غلام گفت: مى خواهى آزادت كنم؟ گفت: آرى، گفت: تو در راه خدا آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا عليه السلام را هم به اين برنامه شاهد گرفتم.
🔸غلام گريست و به خدا و حضرت رضا عليه السلام سوگند ياد كرد كه من در سجود جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد.
📚 بحار الأنوار ، جلد ۴۹ ، صفحه ۳۳۰ .
@rooshanfekr
#تمثیل_و_داستان
🔸شاید بی خبر و غافل باشیم، ولی هر روز آزمایش می دهیم
🔹هر روز از ما تستِ اخلاص و ریا گرفته می شود، هر روز تبِ عصیان ما را می سنجند
🔸پرونده پزشکی روحمان پر از علائم و هشدارها و عبور از خط قرمزهای اخلاق است
🔹سرفه های خشکِ خودخواهی و عطسه های ناهنجارِ بدگویی، ویروسِ غیبت پخش می کند،
و اطرافیان مان را در معرضِ خطر قرار می دهد
🔸اگر به فکر وضع نامطلوب خودمان نیستیم، لااقل دیگران را مبتلا نکنیم.
❇️ استاد جواد محدثی
@rooshanfekr
#تمثیل_و_داستان
💠 روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی میگذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آن جا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.
🔶 در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود از آن جا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمندهام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.
🔷 مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور مکن.
🔶 در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو: ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمیکنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ.
📚 کیمیای سعادت، جلد اول
@rooshanfekr
#تمثیل_و_داستان
💢محمّد بن عبداللّه هروى مى گويد: مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت امام رضا عليه السلام آمد، خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند.
🔸ارباب بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام پايين پاى حضرت به نماز ايستاد. چون هر دو از نماز فارغ شدند به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند، ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد، غلام سر از سجده برداشت و گفت: لبيك اى مولاى من
🔹 به غلام گفت: مى خواهى آزادت كنم؟ گفت: آرى، گفت: تو در راه خدا آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا عليه السلام را هم به اين برنامه شاهد گرفتم.
🔸غلام گريست و به خدا و حضرت رضا عليه السلام سوگند ياد كرد كه من در سجود جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد.
📚 بحار الأنوار ، جلد ۴۹ ، صفحه ۳۳۰ .
@rooshanfekr
#تمثیل_و_داستان
🔸شاید بی خبر و غافل باشیم، ولی هر روز آزمایش می دهیم
🔹هر روز از ما تستِ اخلاص و ریا گرفته می شود، هر روز تبِ عصیان ما را می سنجند
🔸پرونده پزشکی روحمان پر از علائم و هشدارها و عبور از خط قرمزهای اخلاق است
🔹سرفه های خشکِ خودخواهی و عطسه های ناهنجارِ بدگویی، ویروسِ غیبت پخش می کند،
و اطرافیان مان را در معرضِ خطر قرار می دهد
🔸اگر به فکر وضع نامطلوب خودمان نیستیم، لااقل دیگران را مبتلا نکنیم.
❇️ استاد جواد محدثی
@rooshanfekr
هدایت شده از مجله دینی نکتههای ناب مهدوی(تلخگو)
#تمثیل_و_داستان
💠 روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی میگذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آن جا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.
🔶 در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود از آن جا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمندهام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.
🔷 مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور مکن.
🔶 در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو: ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمیکنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ.
📚 کیمیای سعادت، جلد اول
@rooshanfekr
#تمثیل_و_داستان
🔸شاید بی خبر و غافل باشیم، ولی هر روز آزمایش می دهیم
🔹هر روز از ما تستِ اخلاص و ریا گرفته می شود، هر روز تبِ عصیان ما را می سنجند
🔸پرونده پزشکی روحمان پر از علائم و هشدارها و عبور از خط قرمزهای اخلاق است
🔹سرفه های خشکِ خودخواهی و عطسه های ناهنجارِ بدگویی، ویروسِ غیبت پخش می کند،
و اطرافیان مان را در معرضِ خطر قرار می دهد
🔸اگر به فکر وضع نامطلوب خودمان نیستیم، لااقل دیگران را مبتلا نکنیم.
❇️ استاد جواد محدثی
@rooshanfekr
#تمثیل_و_داستان
💢محمّد بن عبداللّه هروى مى گويد: مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت امام رضا عليه السلام آمد، خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند.
🔸ارباب بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام پايين پاى حضرت به نماز ايستاد. چون هر دو از نماز فارغ شدند به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند، ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد، غلام سر از سجده برداشت و گفت: لبيك اى مولاى من
🔹 به غلام گفت: مى خواهى آزادت كنم؟ گفت: آرى، گفت: تو در راه خدا آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا عليه السلام را هم به اين برنامه شاهد گرفتم.
🔸غلام گريست و به خدا و حضرت رضا عليه السلام سوگند ياد كرد كه من در سجود جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد.
📚 بحار الأنوار ، جلد ۴۹ ، صفحه ۳۳۰ .
@rooshanfekr
#تمثیل_و_داستان
🔸شاید بی خبر و غافل باشیم، ولی هر روز آزمایش می دهیم
🔹هر روز از ما تستِ اخلاص و ریا گرفته می شود، هر روز تبِ عصیان ما را می سنجند
🔸پرونده پزشکی روحمان پر از علائم و هشدارها و عبور از خط قرمزهای اخلاق است
🔹سرفه های خشکِ خودخواهی و عطسه های ناهنجارِ بدگویی، ویروسِ غیبت پخش می کند،
و اطرافیان مان را در معرضِ خطر قرار می دهد
🔸اگر به فکر وضع نامطلوب خودمان نیستیم، لااقل دیگران را مبتلا نکنیم.
❇️ استاد جواد محدثی
@rooshanfekr