#شهادت_امام_حسن_ علیه السلام
السلام علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی ایها المجتبی..
در تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد
خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت
خود را تهی زخون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر در قدح بریخت
عمرش روزگار همین در پیاله کرد
▪️جعده همسر آقا چه ظلمی کرد آقا روزه دار بود
تا زهر نوشید صدا زد کنیزا برید خواهرم زینب را خبر کنید
زینب با عجله آمد یه وقت آقا صدا زد زینبم طشتی بیاور
فکر میکرد مثل دفعه های قبل میخواد زهر را پس بیاورد
با یه امیدی طشت آورد
یه وقت نگاه کرد پاره های جگر درون طشت صدا زد:
واحسنا وامظلوماه
اف بر روزگار که به زینب دو طشت نشان داد
اینجا زینب خودش طشت آورد ولی یک جا هم برایش طشتی طلا آوردند
آن هم در مجلس شراب مجلس نامحرمان
از دو طشت آمد نوای شور و شین
گاه از طشت حسن گاه از حسین
اندر این جا قلب زینب خسته بود
واندر آنجا دست زینب بسته بود
از دولب های حسن خون می چکید
خورد لب های حسین چوب یزید
یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من
یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من
یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم
یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من
ای ستمگر هر چه می خواهی بزن اما بدان
بوسه گاه مصطفی باشد لب عطشان من
سخت تر از چوب تو بر من نگاه زینب است
چوب تو نه، اشک او آتش زند بر جان من
من شدم در زیر چوب خیزران مهمان تو
مادرم در پای طشت زر بود مهمان من
@rooshanfekr
#شهادت_امام_حسن_ علیه السلام
السلام علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی ایها المجتبی..
در تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد
خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت
خود را تهی زخون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر در قدح بریخت
عمرش روزگار همین در پیاله کرد
▪️جعده همسر آقا چه ظلمی کرد آقا روزه دار بود
تا زهر نوشید صدا زد کنیزا برید خواهرم زینب را خبر کنید
زینب با عجله آمد یه وقت آقا صدا زد زینبم طشتی بیاور
فکر میکرد مثل دفعه های قبل میخواد زهر را پس بیاورد
با یه امیدی طشت آورد
یه وقت نگاه کرد پاره های جگر درون طشت صدا زد:
واحسنا وامظلوماه
اف بر روزگار که به زینب دو طشت نشان داد
اینجا زینب خودش طشت آورد ولی یک جا هم برایش طشتی طلا آوردند
آن هم در مجلس شراب مجلس نامحرمان
از دو طشت آمد نوای شور و شین
گاه از طشت حسن گاه از حسین
اندر این جا قلب زینب خسته بود
واندر آنجا دست زینب بسته بود
از دولب های حسن خون می چکید
خورد لب های حسین چوب یزید
یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من
یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من
یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم
یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من
ای ستمگر هر چه می خواهی بزن اما بدان
بوسه گاه مصطفی باشد لب عطشان من
سخت تر از چوب تو بر من نگاه زینب است
چوب تو نه، اشک او آتش زند بر جان من
من شدم در زیر چوب خیزران مهمان تو
مادرم در پای طشت زر بود مهمان من
@rooshanfekr
#شهادت_امام_حسن_ علیه السلام
السلام علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی ایها المجتبی..
در تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد
خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت
خود را تهی زخون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر در قدح بریخت
عمرش روزگار همین در پیاله کرد
▪️جعده همسر آقا چه ظلمی کرد آقا روزه دار بود
تا زهر نوشید صدا زد کنیزا برید خواهرم زینب را خبر کنید
زینب با عجله آمد یه وقت آقا صدا زد زینبم طشتی بیاور
فکر میکرد مثل دفعه های قبل میخواد زهر را پس بیاورد
با یه امیدی طشت آورد
یه وقت نگاه کرد پاره های جگر درون طشت صدا زد:
واحسنا وامظلوماه
اف بر روزگار که به زینب دو طشت نشان داد
اینجا زینب خودش طشت آورد ولی یک جا هم برایش طشتی طلا آوردند
آن هم در مجلس شراب مجلس نامحرمان
از دو طشت آمد نوای شور و شین
گاه از طشت حسن گاه از حسین
اندر این جا قلب زینب خسته بود
واندر آنجا دست زینب بسته بود
از دولب های حسن خون می چکید
خورد لب های حسین چوب یزید
یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من
یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من
یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم
یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من
ای ستمگر هر چه می خواهی بزن اما بدان
بوسه گاه مصطفی باشد لب عطشان من
سخت تر از چوب تو بر من نگاه زینب است
چوب تو نه، اشک او آتش زند بر جان من
من شدم در زیر چوب خیزران مهمان تو
مادرم در پای طشت زر بود مهمان من
@rooshanfekr