⚠️ کسی را به خاطر قرض از خانهاش نباید بیرون کرد
🔹 شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:
✍ ۳۷۱٥- رَوَى إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي عُمَيْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ كَانَ رَجُلًا بَزَّازاً فَذَهَبَ مَالُهُ وَ افْتَقَرَ وَ كَانَ لَهُ عَلَى رَجُلٍ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ فَبَاعَ دَاراً لَهُ كَانَ يَسْكُنُهَا بِعَشَرَةِ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ حَمَلَ الْمَالَ إِلَى بَابِهِ فَخَرَجَ إِلَيْهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ فَقَالَ مَا هَذَا قَالَ هَذَا مَالُكَ الَّذِي لَكَ عَلَيَّ قَالَ وَرِثْتَهُ قَالَ لَا قَالَ وُهِبَ لَكَ قَالَ لَا قَالَ فَقَالَ فَهُوَ ثَمَنُ ضَيْعَةٍ بِعْتَهَا قَالَ لَا قَالَ فَمَا هُوَ قَالَ بِعْتُ دَارِيَ الَّتِي أَسْكُنُهَا لِأَقْضِيَ دَيْنِي فَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ حَدَّثَنِي ذَرِيحٌ الْمُحَارِبِيُّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: لَا يُخْرَجُ الرَّجُلُ عَنْ مَسْقَطِ رَأْسِهِ بِالدَّيْنِ ارْفَعْهَا فَلَا حَاجَةَ لِي فِيهَا وَ اللَّهِ إِنِّي مُحْتَاجٌ فِي وَقْتِي هَذَا إِلَى دِرْهَمٍ وَ مَا يَدْخُلُ مِلْكِي مِنْهَا دِرْهَم.
🔸 محمد بن ابى عمیر رضوان الله علیه (فقیه بزرگ شیعه، و از اصحاب امام رضا علیه السلام) که پارچه فروش بود ورشکست شد و مالش را از دست داد. (شاید بعد از غرامت سنگین زندان هارون عباسی ملعون؛ آنگونه که در رجال کشی آمده است) او از مردی ده هزار درهم طلب داشت. مرد بدهکار که از وضع او اطلاع یافت خانه مسکونی خود را به ده هزار درهم فروخت و مال را به در خانه او آورد، محمد بن ابى عمیر بیرون آمد و مال را دید و پرسید: این چیست؟ گفت: این مالی است که از من میخواستی. محمد گفت: این را از کجا آوردهای؟ آیا ارث به تو رسیده؟ گفت: نه. پرسید: کسی به تو بخشیده؟ گفت: نه. پرسید: مزرعهای داشتی و فروختی؟ گفت: نه. پرسید: پس از کجاست؟ گفت: خانهای داشتم که در آن زندگی میکردم آن را فروختم که دینم را ادا کنم. محمد بن ابى عمیر سر بر آورد و گفت: ذریح محاربی از امام صادق علیه السلام مرا حدیث کرد که: «کسی را برای دِین از محل سکونتش [یا زادگاهش] بیرون نمیکنند.» این پول را بگیر من بدان نیاز ندارم، و به خدا سوگند که اکنون من حتی به یک درهم هم محتاجم ولی از این پول حتی یک درهم هم وارد منزلم نخواهم کرد.
📚 من لا یحضره الفقیه، تألیف شیخ صدوق، جلد ۳، صفحه ۱۹۰
📚 علل الشرائع، تألیف شیخ صدوق، جلد ۲، صفحه ۵۲۹
#کتاب_من_لا_یحضره_الفقیه #کتاب_علل_الشرائع
⚠️ کسی را به خاطر قرض از خانهاش نباید بیرون کرد
🔹 شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:
✍ ۳۷۱٥- رَوَى إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي عُمَيْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ كَانَ رَجُلًا بَزَّازاً فَذَهَبَ مَالُهُ وَ افْتَقَرَ وَ كَانَ لَهُ عَلَى رَجُلٍ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ فَبَاعَ دَاراً لَهُ كَانَ يَسْكُنُهَا بِعَشَرَةِ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ حَمَلَ الْمَالَ إِلَى بَابِهِ فَخَرَجَ إِلَيْهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ فَقَالَ مَا هَذَا قَالَ هَذَا مَالُكَ الَّذِي لَكَ عَلَيَّ قَالَ وَرِثْتَهُ قَالَ لَا قَالَ وُهِبَ لَكَ قَالَ لَا قَالَ فَقَالَ فَهُوَ ثَمَنُ ضَيْعَةٍ بِعْتَهَا قَالَ لَا قَالَ فَمَا هُوَ قَالَ بِعْتُ دَارِيَ الَّتِي أَسْكُنُهَا لِأَقْضِيَ دَيْنِي فَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ حَدَّثَنِي ذَرِيحٌ الْمُحَارِبِيُّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: لَا يُخْرَجُ الرَّجُلُ عَنْ مَسْقَطِ رَأْسِهِ بِالدَّيْنِ ارْفَعْهَا فَلَا حَاجَةَ لِي فِيهَا وَ اللَّهِ إِنِّي مُحْتَاجٌ فِي وَقْتِي هَذَا إِلَى دِرْهَمٍ وَ مَا يَدْخُلُ مِلْكِي مِنْهَا دِرْهَم.
🔸 محمد بن ابى عمیر رضوان الله علیه (فقیه بزرگ شیعه، و از اصحاب امام رضا علیه السلام) که پارچه فروش بود ورشکست شد و مالش را از دست داد. (شاید بعد از غرامت سنگین زندان هارون عباسی ملعون؛ آنگونه که در رجال کشی آمده است) او از مردی ده هزار درهم طلب داشت. مرد بدهکار که از وضع او اطلاع یافت خانه مسکونی خود را به ده هزار درهم فروخت و مال را به در خانه او آورد، محمد بن ابى عمیر بیرون آمد و مال را دید و پرسید: این چیست؟ گفت: این مالی است که از من میخواستی. محمد گفت: این را از کجا آوردهای؟ آیا ارث به تو رسیده؟ گفت: نه. پرسید: کسی به تو بخشیده؟ گفت: نه. پرسید: مزرعهای داشتی و فروختی؟ گفت: نه. پرسید: پس از کجاست؟ گفت: خانهای داشتم که در آن زندگی میکردم آن را فروختم که دینم را ادا کنم. محمد بن ابى عمیر سر بر آورد و گفت: ذریح محاربی از امام صادق علیه السلام مرا حدیث کرد که: «کسی را برای دِین از محل سکونتش [یا زادگاهش] بیرون نمیکنند.» این پول را بگیر من بدان نیاز ندارم، و به خدا سوگند که اکنون من حتی به یک درهم هم محتاجم ولی از این پول حتی یک درهم هم وارد منزلم نخواهم کرد.
📚 من لا یحضره الفقیه، تألیف شیخ صدوق، جلد ۳، صفحه ۱۹۰
📚 علل الشرائع، تألیف شیخ صدوق، جلد ۲، صفحه ۵۲۹
‼️ قابل توجه بانکها و سایر موسسات و سازمانهای به ظاهر اسلامی کشور !!!!
#کتاب_من_لا_یحضره_الفقیه #کتاب_علل_الشرائع
@rooshanfekr
⚠️ کسی را به خاطر قرض از خانهاش نباید بیرون کرد
🔹 شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:
✍ ۳۷۱٥- رَوَى إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي عُمَيْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ كَانَ رَجُلًا بَزَّازاً فَذَهَبَ مَالُهُ وَ افْتَقَرَ وَ كَانَ لَهُ عَلَى رَجُلٍ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ فَبَاعَ دَاراً لَهُ كَانَ يَسْكُنُهَا بِعَشَرَةِ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ حَمَلَ الْمَالَ إِلَى بَابِهِ فَخَرَجَ إِلَيْهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ فَقَالَ مَا هَذَا قَالَ هَذَا مَالُكَ الَّذِي لَكَ عَلَيَّ قَالَ وَرِثْتَهُ قَالَ لَا قَالَ وُهِبَ لَكَ قَالَ لَا قَالَ فَقَالَ فَهُوَ ثَمَنُ ضَيْعَةٍ بِعْتَهَا قَالَ لَا قَالَ فَمَا هُوَ قَالَ بِعْتُ دَارِيَ الَّتِي أَسْكُنُهَا لِأَقْضِيَ دَيْنِي فَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ حَدَّثَنِي ذَرِيحٌ الْمُحَارِبِيُّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: لَا يُخْرَجُ الرَّجُلُ عَنْ مَسْقَطِ رَأْسِهِ بِالدَّيْنِ ارْفَعْهَا فَلَا حَاجَةَ لِي فِيهَا وَ اللَّهِ إِنِّي مُحْتَاجٌ فِي وَقْتِي هَذَا إِلَى دِرْهَمٍ وَ مَا يَدْخُلُ مِلْكِي مِنْهَا دِرْهَم.
🔸 محمد بن ابى عمیر رضوان الله علیه (فقیه بزرگ شیعه، و از اصحاب امام رضا علیه السلام) که پارچه فروش بود ورشکست شد و مالش را از دست داد. (شاید بعد از غرامت سنگین زندان هارون عباسی ملعون؛ آنگونه که در رجال کشی آمده است) او از مردی ده هزار درهم طلب داشت. مرد بدهکار که از وضع او اطلاع یافت خانه مسکونی خود را به ده هزار درهم فروخت و مال را به در خانه او آورد، محمد بن ابى عمیر بیرون آمد و مال را دید و پرسید: این چیست؟ گفت: این مالی است که از من میخواستی. محمد گفت: این را از کجا آوردهای؟ آیا ارث به تو رسیده؟ گفت: نه. پرسید: کسی به تو بخشیده؟ گفت: نه. پرسید: مزرعهای داشتی و فروختی؟ گفت: نه. پرسید: پس از کجاست؟ گفت: خانهای داشتم که در آن زندگی میکردم آن را فروختم که دینم را ادا کنم. محمد بن ابى عمیر سر بر آورد و گفت: ذریح محاربی از امام صادق علیه السلام مرا حدیث کرد که: «کسی را برای دِین از محل سکونتش [یا زادگاهش] بیرون نمیکنند.» این پول را بگیر من بدان نیاز ندارم، و به خدا سوگند که اکنون من حتی به یک درهم هم محتاجم ولی از این پول حتی یک درهم هم وارد منزلم نخواهم کرد.
📚 من لا یحضره الفقیه، تألیف شیخ صدوق، جلد ۳، صفحه ۱۹۰
📚 علل الشرائع، تألیف شیخ صدوق، جلد ۲، صفحه ۵۲۹
‼️ قابل توجه بانکها و سایر موسسات و سازمانهای به ظاهر اسلامی کشور !!!!
#کتاب_من_لا_یحضره_الفقیه #کتاب_علل_الشرائع
@rooshanfekr
⚠️ کسی را به خاطر قرض از خانهاش نباید بیرون کرد
🔹 شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:
✍ ۳۷۱٥- رَوَى إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي عُمَيْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ كَانَ رَجُلًا بَزَّازاً فَذَهَبَ مَالُهُ وَ افْتَقَرَ وَ كَانَ لَهُ عَلَى رَجُلٍ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ فَبَاعَ دَاراً لَهُ كَانَ يَسْكُنُهَا بِعَشَرَةِ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ حَمَلَ الْمَالَ إِلَى بَابِهِ فَخَرَجَ إِلَيْهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ فَقَالَ مَا هَذَا قَالَ هَذَا مَالُكَ الَّذِي لَكَ عَلَيَّ قَالَ وَرِثْتَهُ قَالَ لَا قَالَ وُهِبَ لَكَ قَالَ لَا قَالَ فَقَالَ فَهُوَ ثَمَنُ ضَيْعَةٍ بِعْتَهَا قَالَ لَا قَالَ فَمَا هُوَ قَالَ بِعْتُ دَارِيَ الَّتِي أَسْكُنُهَا لِأَقْضِيَ دَيْنِي فَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ حَدَّثَنِي ذَرِيحٌ الْمُحَارِبِيُّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: لَا يُخْرَجُ الرَّجُلُ عَنْ مَسْقَطِ رَأْسِهِ بِالدَّيْنِ ارْفَعْهَا فَلَا حَاجَةَ لِي فِيهَا وَ اللَّهِ إِنِّي مُحْتَاجٌ فِي وَقْتِي هَذَا إِلَى دِرْهَمٍ وَ مَا يَدْخُلُ مِلْكِي مِنْهَا دِرْهَم.
🔸 محمد بن ابى عمیر رضوان الله علیه (فقیه بزرگ شیعه، و از اصحاب امام رضا علیه السلام) که پارچه فروش بود ورشکست شد و مالش را از دست داد. (شاید بعد از غرامت سنگین زندان هارون عباسی ملعون؛ آنگونه که در رجال کشی آمده است) او از مردی ده هزار درهم طلب داشت. مرد بدهکار که از وضع او اطلاع یافت خانه مسکونی خود را به ده هزار درهم فروخت و مال را به در خانه او آورد، محمد بن ابى عمیر بیرون آمد و مال را دید و پرسید: این چیست؟ گفت: این مالی است که از من میخواستی. محمد گفت: این را از کجا آوردهای؟ آیا ارث به تو رسیده؟ گفت: نه. پرسید: کسی به تو بخشیده؟ گفت: نه. پرسید: مزرعهای داشتی و فروختی؟ گفت: نه. پرسید: پس از کجاست؟ گفت: خانهای داشتم که در آن زندگی میکردم آن را فروختم که دینم را ادا کنم. محمد بن ابى عمیر سر بر آورد و گفت: ذریح محاربی از امام صادق علیه السلام مرا حدیث کرد که: «کسی را برای دِین از محل سکونتش [یا زادگاهش] بیرون نمیکنند.» این پول را بگیر من بدان نیاز ندارم، و به خدا سوگند که اکنون من حتی به یک درهم هم محتاجم ولی از این پول حتی یک درهم هم وارد منزلم نخواهم کرد.
📚 من لا یحضره الفقیه، تألیف شیخ صدوق، جلد ۳، صفحه ۱۹۰
📚 علل الشرائع، تألیف شیخ صدوق، جلد ۲، صفحه ۵۲۹
‼️ قابل توجه بانکها و سایر موسسات و سازمانهای به ظاهر اسلامی کشور !!!!
#کتاب_من_لا_یحضره_الفقیه #کتاب_علل_الشرائع
@rooshanfekr