eitaa logo
مجله دینی نکته‌های ناب مهدوی
2.6هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
7هزار ویدیو
367 فایل
💎معجزه کلام را در خوب‌شدن حالتان را دراین کانال ببینید. 💎کم‌کردن #حسرت #یوم‌الحساب مد نظر است. 💎غذای روحتان راازاین کانال دریافت کنید. 💎بامداومت برعمل نورانی #اهلیت و #علاقه به این مباحث ایجاد می‌شود. http://eitaa.com/joinchat/2906521606C41e5b9fe8b
مشاهده در ایتا
دانلود
با روضه‌ی دمادم تو گریه می‌کنم ای با مرام با دم تو گریه می‌کنم هر بار من به ماتم تو گریه کرده‌ام این بار هم به ماتم تو گریه می‌کنم با زخم‌های پیکر تو ضجه می‌زنم با گیسوان درهم تو گریه می‌کنم مصداق کلُ یوم...، تمامیّ سال را با قصه‌ی محرم تو گریه می‌کنم با مخزن‌البکاء و ابی‌مخنف و لهوف با مقتل مقرّم تو گریه می‌کنم با دعبل و فرزدق و حسّان و محتشم با نخل‌های میثم تو گریه می‌کنم بر عابس و زهیر و بریر و حبیب و حر بر عون و جون و ادهم تو گریه می‌کنم* مثل غم تو قافیه‌ام تازه مانده است هر روز بر تو و غم تو گریه می‌کنم ای پرچم تو سرخ‌ترین سرخ روزگار هر شب به رنگ پرچم تو گریه می‌کنم یک بیت روضه... تا به حرم حمله‌ور شدند بر اشک‌های نم‌نم تو گریه می‌کنم در زیر تیغ شمر به گودال قتلگاه بر غربت مسلَّمِ تو گریه می‌کنم telegram.me/rooshanfekr
⬛وقایع روز پنجم محرم سال 61 هجری قمری 1. در این روز عبیداللّه‏ بن زیاد، شخصی بنام "شبث بن ربعی"(1) را به همراه یك هزار نفر به طرف كربلا گسیل داد.(2). ۲. عبیداللّه‏ بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی بنام "زجر بن قیس" بر سر راه كربلا بایستد و هر كسی را كه قصد یاری امام حسین علیه‏السلام داشته و بخواهد به سپاه امام علیه‏السلام ملحق شود، به قتل برساند. همراهان این مرد ۵۰۰ نفر بودند.(3) ۳. در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی كه برای نپیوستن كسی به سپاه امام حسین علیه‏السلام صورت گرفت، مردی به نام "عامر بن ابی سلامه" خود را به امام علیه‏السلام رساند و سرانجام در كربلا در روز عاشورا به شهادت رسید.(4) پی نوشت ها: ۱. او پیامبر را درك كرد، ولی مرتد شده و خود را به عنوان مؤذّن فردی بنام "سجاح" كه ادعای نبوّت كرده بود قرار داد و سپس به اسلام بازگشت و سرانجام در صفّین بر علیه امام علی علیه‏السلام جنگید و در كربلا نیز از لشكریان یزید بود. 2. عوالم العلوم، ج۱۷، ص۲۳۷. 3. مقتل الحسین(مقرّم)، ص۱۹۹. 4. همان. @rooshanfekr
💠تبدیل به خون شدن تربتی که دست ام سلمه بود💠 💎« عَنْ أُمِّ سَلَمَهَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا أَنَّهَا قَالَتْ‏: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِصلّى اللَّه علیه و آله مِنْ عِنْدِنَا ذَاتَ لَیْلَهٍ فَغَابَ عَنَّا طَوِیلًا ثُمَّ جَاءَنَا وَ هُوَ أَشْعَثُ‏ أَغْبَرُ وَ یَدُهُ‏ مَضْمُومَهٌ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لِی أَرَاکَ شُعْثاً مُغْبَرّاً فَقَالَ أُسْرِیَ بِی فِی هَذَا الْوَقْتِ إِلَى مَوْضِعٍ مِنَ الْعِرَاقِ یُقَالُ لَهُ کَرْبَلَاءُ فَأُرِیتُ فِیهِ مَصْرَعَ الْحُسَیْنِ ابْنِی وَ جَمَاعَهٍ مِنْ وُلْدِی وَ أَهْلِ بَیْتِی فَلَمْ أَزَلْ أَلْقِطُ دِمَاءَهُمْ فَهَا هِیَ فِی یَدِی وَ بَسَطَهَا إِلَیَّ فَقَالَ خُذِیهَا وَ احْتَفِظِی بِهَا فَأَخَذْتُهَا فَإِذَا هِیَ شِبْهُ تُرَابٍ أَحْمَرَ فَوَضَعْتُهُ فِی قَارُورَهٍ وَ سَدَدْتُ‏ رَأْسَهَا وَ احْتَفَظْتُ بِهِ فَلَمَّا خَرَجَ الْحُسَیْنُ علیه السلام منْ مَکَّهَ مُتَوَجِّهاً نَحْوَ الْعِرَاقِ کُنْتُ أُخْرِجُ تِلْکَ الْقَارُورَهَ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَهٍ فَأَشَمُّهَا وَ أَنْظُرُ إِلَیْهَا ثُمَّ أَبْکِی لِمُصَابِهِ فَلَمَّا کَانَ فِی الْیَوْمِ‏ الْعَاشِرِ مِنَ الْمُحَرَّمِ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی قُتِلَ فِیهِ علیه السلام أَخْرَجْتُهَا فِی أَوَّلِ النَّهَارِ وَ هِیَ بِحَالِهَا ثُمَّ عُدْتُ إِلَیْهَا آخِرَ النَّهَارِ فَإِذَا هِیَ دَمٌ عَبِیطٌ فَصِحْتُ فِی بَیْتِی وَ بَکَیْتُ وَ کَظَمْتُ غَیْظِی مَخَافَهَ أَنْ یَسْمَعَ أَعْدَاؤُهُمْ بِالْمَدِینَهِ فَیُسْرِعُوا بِالشَّمَاتَهِ فَلَمْ أَزَلْ حَافِظَهً لِلْوَقْتِ حَتَّى جَاءَ النَّاعِی یَنْعَاهُ فَحَقَّقَ مَا رَأَیْت‏.» 💎ترجمه)  از ام سلمه رضى اللَّه عنها روایت شده که گفت: شبى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله از پیش ما بیرون رفت و مدتى طولانی ناپدید شد سپس بازگشت و سر و رویش گردآلود بود و دستش نیز بسته بود، من عرض کردم اى رسول خدا چیست که من شما را گردآلود مى‏بینم؟ فرمود: مرا در این ساعت به جائى از سرزمین عراق سِیر دادند که نامش کربلا بود، و در آن سرزمین جاى کشته شدن پسرم حسین و گروهى از فرزندان و خاندانم را به من نشان دادند، و من پیوسته خون ایشان را از آنجا برمی‌گرفتم و آن اکنون در دست من است و دست خود را براى من باز کرده فرمود: آن را بگیر و نگهدارى کن، پس من آن را گرفتم‏ دیدم مانند خاک سرخ بود، پس در شیشه نهادم و سر آن را بستم و از آن نگهدارى می کردم، تا آنگاه که امام حسین علیه السلام  از مکه به سمت عراق رهسپار شد من در هر روز و شب آن شیشه را بیرون مى‏آوردم و بو میکردم و بدان مى‏نگریستم و بر مصیبتهاى آن جناب می‌گریستم، و چون روز دهم محرم شد همان روزى که امام حسین علیه السلام در آن روز کشته شد، در اول روز که آن را بیرون آوردم دیدم به حال خود است، دوباره آخر آن روز آن را آوردم دیدم خون تازه شده، من به تنهایى در خانه خود شروع به زارى کرده گریستم، و اندوه خود را فرو نشاندم از ترس آنکه مبادا دشمنان ایشان در مدینه بشنوند و در شماتت ما شتاب کنند، و پیوسته آن روز و ساعت را در نظر داشتم تا خبر شهادت آن حضرت به مدینه رسید و آنچه دیده بودم به حقیقت پیوست. 📚۱- ارشاد، شیخ مفید [م. ۴۱۳]، ج ۲، ص ۱۳۰ ۲- روضه الواعظین، فتال نیشابوری [م. ۵۰۸]، ص ۱۹۳ ۳- إعلام الورى، شیخ طبرسی [م. ۵۴۸]، ج۱، ص ۴۲۸ ۴- کشف الغمه، إربلی [م. ۶۹۳]، ج۲، ص۲۱۷ ۵- بحار الأنوار، علامه مجلسی [م. ۱۱۱۱]، ج ۴۴، ص ۲۳۹ ۶- عوالم امام حسین، شیخ عبد الله بحرانی [م. ۱۱۳۰]، ص ۱۲۷ ✅نکته های ناب https://tlgrm.me/rooshanfekr
🌹اُمّ سلمه سلام الله علیها گويد: از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شنيدم كه مى فرمود: 🔸ما من قوم يذكرون فضل محمّد وآل محمّد عليهم السلام إلّا هبطت ملائكة من السماء تخبرهم وتحدّثهم. 🔹هر گروهى كه فضايل محمّد و آل محمّد عليهم السلام را بازگو مى كنند، فرشتگانى از آسمان به سوى آنها فرود آمده و آنها را باخبر نموده و با آنها سخن مى گويند. 🔸هنگامى كه آنان به سوى آسمان عروج مى كنند فرشتگان ديگر گويند: از شما بوى خوشى به ما مشام ما مى رسد كه خوشبوتر و پاكيزه تر از آن استشمام ننموده ايم! فرشتگان پاسخ مى دهند: إنّا كنّا عند قوم يذكرون فضل محمّد وآل محمّد عليهم السلام فعبق بنا من ريحهم. 🔹ما در ميان گروهى بوديم كه محمّد و آل محمّد عليهم السلام را بازگو مى نمودند، از بوى خوش آنان معطّر شديم. فرشتگان ديگر گويند: ما را به سوى آنان فرود آوريد! مى گويند: آنها متفرّق شده اند. مى گويند: ما را به آن كه بودند فرود آوريد تا از آن جوييم. 📚اربعين ابى الفوارس: ۴۸ 📚ينابيع المودّة: ۲۴۶ 📚إحقاق الحق: ۵۰۲/۹ و ۵۲۲/۱۸ 📚مودّة القربى: ۳۸ 📚روضة: ۱۵۱ ح ۵۷ 📚بحار الأنوار: ۱۹۹/۳۸ ح۷ 📚تفسير برهان: ۳۳۳/۴ ح۲ @rooshanfekr
💠چقدر تو بى نياز از دنياى آنان💠 ❄بعد از حكم تبعيد ابوذر، عثمان دستور داد تا كسى او را مشايعت نكرده و با او سخن نگويد 💎و ليكن امام على عليه السلام ، عقيل ، عمار ياسر، امام حسن و حسين عليه السلام ضمن مشايعت ، سخنانى را بدرقه راه ابوذر نمودند 💎در اين راستا امام حسين عليه السلام فرمود: عمو جان ! به يقين خداوند متعال قدرت تغيير آنچه را مى بينى دارد؛ باريتعالى هر روز در كارى است 💎آنان دنيايشان را از تو 💎و تو دينت را از ايشان بازداشتى ؛ 💎چقدر تو بى نياز از دنياى آنان و ايشان محتاج دين تو مى باشند! 💎از خداوند متعال صبر و يارى خواه و از آزمندى و بى تابى به او پناه ببر؛ بطور يقين صبر نشانه ديندارى و كرامت افراد است و آزمندى روزى را پيش نياورده و بى تابى اجلى را به تاخير نمى اندازد. من عائده ، حرم الله عليه رايحة الجنة . 💎كسى كه با او (حسين ) عناد ورزد، خداوند رايحه بهشت را بر او حرام گرداند.‼️ رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم  🕋كل يوم هو فى شاءن . الرحمن /29. @rooshanfekr
‌آیت الله کوهستانی(ره) " حرف های لغو و بیهوده تأثیری زیاد در روح دارد و روح را می میراند. من حرف های بیهوده را کمتر از غذای حرام نمی دانم." 📚 برگرفته از مجله افلاکیان خاک نشین ✅نکته های ناب @rooshanfekr
📗 محرم » غلام سیاهى که امیرمؤمنان على علیه السلام او را خریدارى کرد و به ابوذر غفارى بخشیده بود. او در ربذه- تبعیدگاه ابوذر- همراه ابوذر بود و پس از شهادت ابوذر در سال 32 هجرى به مدینه بازگشت و در خدمت امیرمؤمنان على علیه السلام و سپس امام حسن مجتبى علیه السلام و پس از آن در خدمت امام حسین علیه السلام بود. او به همراه امام از مدینه به مکه‏ امام علیه السلام در روز عاشورا به وى فرمود: ♦️«أَنْتَ فِی إذْنٍ مِنّی، فَإِنَّما تَبِعْتَنا طَلَباً لِلْعافِیَةِ فَلا تَبْتُلْ بِطَریقِنا؛ تو از جانب ما آزادى! تو در جستجوى عافیت با ما همراه بودى، پس خویش را در راه ما گرفتار مکن». ♦️«جون» خود را به پاهاى حضرت انداخت و ملتمسانه عرض کرد: «یَابْنَ رَسُولِ اللَّه! أَنَا فِی الرَّخاءِ أَلْحَسُ قِصاعَکُمْ وَفِی الشِّدَّةِ أخْذُلُکُمْ؟؛ پسر پیامبر! در خوشى‏ها خانه شما بودم حال در گرفتارى رهایتان کنم؟». آنگاه افزود: «وَاللَّهِ إِنَّ ریحِی لَمُنْتِنٌ وَإنَّ حَسَبی لَلَئیمٌ وَإنَّ لَوْنِی لَأَسْوَدٌ فَتَنَفَّسْ عَلَیَّ بِالْجَنَّةِ لَیَطیبَ ریحِی وَیَشْرُفَ حَسَبِی وَیَبْیَضَّ لَوْنی لا وَاللَّهِ لا أُفارِقُکُمْ حَتّى‏ یَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُّ الْأَسْوَدُ مَعَ دِمائِکُمْ‏؛ بخدا سوگند مى‏دانم بویم ناخوشایند، حَسَبم ناچیز و چهره‏ام سیاه است پس بهشت را بر من ارزانى دار تا بویم خوش و حَسَبم شریف و سیمایم سفید گردد. به خدا سوگند از شما جدا نخواهم شد تا این خون من با خون شما بیامیزد». پس از این گفتار، امام به وى اجازه داد. او شادمان به سوى میدان شتافت سپس جنگید تا به فیض شهادت نایل آمد. امام بر بالین وى حاضر شد و این‏گونه در حقش دعا کرد: «أَللَّهُمَ‏ بَیِّضْ‏ وَجْهَهُ‏، وطَیِّبْ ریحَهُ، وَاحْشُرْهُ مَعَ الْأَبْرارِ، وَعَرِّفْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ خدایا چهره او را سفید گردان، و بوى او را خوش گردان، و او را با ابرار محشور کن و بین او و محمد و آل محمد (در بهشت) آشنایى برقرار ساز». ♦️از امام سجّاد علیه السلام نقل شده است: آنگاه که جمعى براى دفن شهیدان کربلا حاضر شدند، پیکر جون را در حالى یافتند که با گذشت چند روز بوى بسیار خوشى از آن به مشام مى‏رسید.(1) یه غلام هم داشت ابی عبد الله به نام واضح که حافظ قرآن بود به میدان رفت پس از آنکه به زمین افتاد امام علیه السلام بر بالینش حاضر شد و چون مشاهده کرد غلام نسبت به آن حضرت اظهار علاقه مى‏کند، امام گریان شد و در کنارش نشست و صورت بر جبینش نهاد. غلام که ازاین همه محبت به وجد آمده بود، شادمان شد و فریاد زد: «مَنْ مِثْلی وَابْنُ رَسُولِ اللَّهِ واضِعٌ خَدَّهُ عَلى‏ خَدِّی‏؛ کیست همانند من که پسر پیامبر صورتش را بر صورتم قرار داده است» این را گفت و به درجه رفیع شهادت نایل آمد. یکسان رخ غلام و پسر بوسه داد و گفت 🔹در دین ما سیه نکند فرق با سپید «در اینجا امام علیه السلام در لحظه شهادت صورت بر صورت غلامش مى‏گذارد یعنى همان ابراز محبتى را که درباره فرزند شجاع ودلبندش على اکبر علیه السلام مى‏کند، درباره غلامش نیز روا داشت. یعنى اینها همه مجاهدان وشهیدان راه خدا هستند و همه آنها عزیز و گرامى‏اند، و همه در یک مسیر و براى یک هدف جهاد کردند و شربت شهادت نوشیدند.» (2) 📚 نفس المهموم @rooshanfekr
بسم الله الرحمن الرحیم 🌟امام حسین علیه السلام می فرماید : 💎اَيّهَا النّاسُ! إِنّ اللّهَ جَلّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ 💎ای مردم ، خداوندی که یادش بزرگ است بندگان را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند ، و چون او را بشناسند ، بندگی اش نمایند و با بندگی او از بندگی غیر او بی نیاز گردند . با خدا شناسی برترين کمال که هدف خلقت است یعنی بندگی به دست می آيد و انسان ربط خود را با خدا درمی يابد. درمی يابد که سراسر موجودات عالم آفرينش عين ربط به او هستند و فقر و وابستگی خود به خدا را عمیقا درک می کند . و به مقامی می رسد که به جز خدا به هيچ چيز ديگر توجه ندارد وجود او عين خلوص شده و هيچ عملی از او جز برای رضا خدا سر نمی زند و در يک ارتباط دائمی و شهود عرفانی با خدا به سر می برد و در اين مقام و مرتبه است که ديگر اثری از خود و خودنمايی برای او باقی نمی ماند، هر چه هست خداست و بس. @rooshanfekr
💠صفات اولی الباب💠 🌟امام صادق علیه السلام: 💎ان أُولِي‌ الالْبَابِ الَّذِينَ عَمِلُوا بِالْفِكْرَةِ حَتَّي‌ وَرِثُوا مِنْهُ حُبَّ اللَهِ. فَإنَّ حُبَّ اللَهِ إذَا وَرِثَتْهُ الْقُلُوبُ اسْتَضَآءَ بِهِ وَ أَسْرَعَ إلَيْهِ اللُطْفُ ، فَإذَا نَزَلَ مَنْزِلَةَ اللُطْفِ صَارَ مِنْ أَهْلِ الْفَوَآئِدِ. فَإذَا صَارَ مِنْ أَهْلِ الْفَوَآئِدِ تَكَلَّمَ بِالْحِكْمَةِ. وَ إذَا تَكَلَّمَ بِالْحِكْمَةِ صَارَ صَاحِبَ فِطْنَةٍ . فَإذَا نَزَلَ مَنْزِلَةَ الْفِطْنَةِ عَمِلَ بِهَا فِي‌ الْقُدْرَةِ ، فَإذَا عَمِلَ بِهَا فِي‌ الْقُدْرَةِ عَمِلَ فِي‌ الاطْبَاقِ السَّبْعَةِ. فَإذَا بَلَغَ هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ صَارَ يَتَقَلَّبُ فِي‌ لُطْفٍ وَ حِكْمَةٍ وَ بَيَانٍ. فَإذَا بَلَغَ هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ جَعَلَ شَهْوَتَهُ وَ مَحَبَّتَهُ فِي‌ خَالِقِهِ. فَإذَا فَعَلَ ذَلِكَ نَزَلَ الْمَنْزِلَةَ الْكُبْرَي‌؛ فَعَايَنَ رَبَّهُ فِي‌ قَلْبِهِ، وَ وَرِثَ الْحِكْمَةَ بِغَيْرِ مَا وَرِثَتْهُ الْحُكَمَآءُ، وَ وَرِثَ الْعِلْمَ بِغَيْرِ مَا وَرِثَتْهُ الْعُلَمَآءُ، وَ وَرِثَ الصِّدْقَ بِغَيْرِ مَا وَرِثَهُ الصِّدِّيقُونَ. إنَّ الْحُكَمَآءَ وَرِثُوا الْحِكْمَةَ بِالصَّمْتِ. وَ إنَّ الْعُلَمَآءَ وَرِثُوا الْعِلْمَ بِالطَّلَبِ. وَ إنَّ الصِّدِّيقِينَ وَرِثُوا الصِّدْقَ بِالْخُشُوعِ وَ طُولِ الْعِبَادَةِ. فَمَنْ أَخَذَهُ بِهَذِهِ السِّيرَةِ إمَّا أَنْ يَسْفَلَ وَ إمَّا أَنْ يُرْفَعَ. وَ أَكْثَرُهُمُ الَّذِي‌ يَسْفُلُ وَ لَا يَرْفُعُ إذَا لَمْ يَرْعَ حَقَّ اللَهِ وَ لَمْ يَعْمَلْ بِمَا أَمَرَهُ بِهِ. فَهَذِهِ صِفَةُ مَنْ لَمْ يَعْرِفِ اللَهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ ، وَ لَمْ يُحِبُّهُ حَقَّ مَحَبَّتِهِ. فَلَا يَغُرَّنَّكَ صَلَوتُهُمْ وَ صِيَامُهُمْ وَ رِوَايَاتُهُمْ وَ عُلُومُهُمْ ؛ فَإنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ. يَا يُونُسُ! إذَا أَرَدْتَ الْعِلْمَ الصَّحِيحَ فَعِنْدَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ! فَإنَّا وَرِثْنَاهُ ، وَ أُوتِينَا شَرْحَ الْحِكْمَةِ وَ فَصْلَ الْخِطَابِ. «اُولو الالباب‌ و خردمندان‌، كساني‌ هستند كه‌ با تفكّر سر و كار دارند تا آنكه‌ نتيجه حاصله از آن‌ محبّت‌ خدا مي‌گردد. زيرا چون‌ دلها حبّ خدا را در خود گرفت‌ و پذيرفت‌، دل‌ به‌ حبّ خدا روشن‌ مي‌شود، و لطف‌ خدا بدان‌ سرعت‌ مي‌گيرد. و چون‌ در منزل‌ لطف‌ قرار گرفت‌ (و اسم‌ لطيف‌ الهي‌ بر وي‌ فرود آمد) از گروه‌ و اهل‌ فوائد مي‌شود. و چون‌ از گروه‌ و اهل‌ فوائد گشت‌ با حكمت‌ سخن‌ مي‌گويد. و چون‌ با حكمت‌ سخن‌ گفت‌ از گروه‌ و اهل‌ فِطنت‌ (حذاقت‌ و جودت‌ فهم‌) مي‌گردد. و چون‌ در منزل‌ فطنت‌ وارد شد با فطنت‌ ، در قدرت‌ دست‌ مي‌برد. و چون‌ با فطنت‌ در قدرت‌ دست‌ برد در طبقات‌ هفتگانه آسمان‌ اثر و عمل‌ مي‌كند. و چون‌ بدين‌ مرتبه‌ بالغ‌ شد، وجودش‌ در لطف‌ و حكمت‌ و بيان‌ دگرگون‌ مي‌شود. و چون‌ بدين‌ منزلت‌ رسيد ، شهوت‌ و ميل‌ و محبّتش‌ را در خالق‌ خودش‌ قرار مي‌دهد. و چون‌ اين‌ كار را انجام‌ داد در منزلت‌ و مكانت‌ كبراي‌ خداوندي‌ وارد مي‌شود و پروردگارش‌ را در دلش‌ بالعيان‌ مشاهده‌ مي‌كند. و حكمت‌ را از غير طريقي‌ كه‌ حكماء بدست‌ آورده‌اند بدست‌ مي‌آورد. و علم‌ را از غير راهي‌ كه‌ علماء آموخته‌اند مي‌آموزد. و صدق‌ را از غير منهجي‌ كه‌ صدّيقون‌ تحصيل‌ كرده‌اند تحصيل‌ مي‌نمايد.» @rooshanfekr
🟣 دستمالی که شاه اسماعیل صفوی از سر« حر» بازکرد 🔰در كتاب‌ «تنقيح‌ المَقال‌» مامَقاني‌ نقل‌ مي كند از حائري‌ از سيّد نعمة‌ الله‌ جزائري‌ در كتاب‌ «أنوار نعمانيّه‌» كه‌ او مي گويد: ‎ 👤👥 جماعتي‌ از مردمان‌ معتمد و موثّق‌ براي‌ من‌ نقل‌ كردند كه‌ چون‌ شاه‌ إسماعيل‌ بغداد را به‌ خود درآورد؛ براي‌ قبر حضرت‌ سيّد الشهداء عليه‌ السّلام‌ به‌ كربلا آمد. و چون‌ از بعضي‌ از مردم‌ شنيده‌ بود كه‌ به‌ «حرّبن‌ يزيد رياحي»‌ طعن‌ مي زنند، به‌ سمت‌ قبر حرّ آمد و دستور داد قبر حرّ را كنند. 🔺چون‌ قبر حرّ را نبش‌ كردند، ديدند كه‌ به‌ همان‌ هيئت‌ و كيفيّتي‌ كه‌ كشته‌ شده‌ است‌ خوابيده‌ است‌، و بر سر او ديدند كه‌ با آن‌ سر حرّ بسته‌ شده‌ بود. 👑 شاه‌ اسماعيل‌ در كتب‌ تاريخي خوانده‌ بود كه ‌ 🌴در واقعه‌ كربلا كه‌ سر «حر»ّ مورد اصابت‌ قرار گرفت‌ و حضرت سيد الشهدا (ع) خود را بر سر حرّ بستند؛ و حرّ با همان‌ دستمال‌ شده‌ است‌، 🔺براي‌ باز كردن‌ و برداشتن‌ دستمال‌ تصميم‌ گرفت‌. چون‌ آن‌ دستمال‌ را باز كردند از سر حرّ جاري‌ شد؛ بطوريكه‌ از آن‌ خون‌ پُر شد؛ و چون‌ دستمال‌ را بستند خون‌ ايستاد! و چون‌ باز كردند خون‌ جاري‌ شد. و هر چه‌ كردند كه‌ بتوانند آن‌ خون‌ را به‌ غير از همان‌ دستمال‌ «بندبياورند» و از جريانش‌ جلوگيري‌ كنند ميسّر نشد. و از اينجا دانستند كه‌ اين‌ قضيّه‌ «موهبت‌ الهي»‌ است‌ كه‌ نصيب‌ حرّ شده‌ است‌. 🕌شاه‌ إسمعيل‌ دستور داد بر مزار او بنا كردند و را بر آن‌ گماشت‌ تا آن‌ بقعه‌ را خدمت‌ كند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا