.
امان از وداع🥺
صدای قل قل سماور و اذان صبح در خانه پیچیده بود وضو میگرفتم که #نوجوانه(نیایش) جلوی پایم سبز شد.
کسی که برای بیداریش از اذان صبح تا دم طلوع آفتاب هر چند دقیقه باید صدایش میزدم تا بیدار شود حالا بدون هیچ تلاشی بلند شده بود.
بعد از نماز در حال آماده شدن برای حرکت بودم که محمد و #کلاس_دومی هم بیدار شدند
ته تغاری خلاف عادت ، سحر بیدار شده بود آب و غذا خورده بود و تازه به خواب رفته بود.
وقت خداحافظی شده بود و دل دخترها بیقرار و محمد که مردانه لب برمیچید...
بُغض گلویشان با در آغوش گرفتنشان اشک شد و از چشمهاشان چکید
با صدای لرزان و چشمانی که هر لحظه ممکن بود عنان از کف دهند و ببارند خداحافظی کردم و سپردمشان به خدا
رفتم بالای سر سه ساله
دختر شیرین زبان و پر نازِ ۳ ساله زورش زیاد آمد و آخر نشد که چشمم نبارد در خواب بوسیدمش
امان از ۳ سالهها...
به جنگ نمیرفتم
نمیرفتم که برنگردم
تشنگی و گرسنگی در کار نبود
فحش و دشنام هم نبود
هر چه بود عزت و مشایعت و التماس دعا
مقصدم مواجهه با حسین(ع) و ابوالفضل(ع) و پدرشان علی(ع) بود نه شمر و خولی و ابن زیاد و عمرسعد
میرفتم به پابوسی بهترین خلق خدا و دلیل آفرینش جهان نه به جنگ اشق الاشقیا
رهتوشهام کولهای سبکبار از جامه و خوراک بود و نه ابزار و زره جنگی
میزبانم خادمان حسین بودند نه دشمنانش
فرزندانم هم بعد از رفتنم نه به اسارت میرفتند نه مورد اهانت و کتک قرار میگرفتند بالعکس تا بازگشتم مورد تفقد و دلسوزی و مهربانی اطرافیان خواهند بود و همه در هواداریشان از هم سبقت میگیرند
بالاتر از همه پدر بالای سرشان هست سایه امن و تکیهگاه محکم پدر چیزیست که از جهان بینیازشان میکند
پس چرا اینقدر تلخ و بغضآلود بود وداع!؟
گویا خاصیت وداع و فراق دلتنگی و غم است
سه سالهی ارباب ، جان عالم به فدای تو و دلتنگیات
من و فرزندانم قربان وداع آخرت با پدر
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
#اربعین
#خاطرات_سفر
#سفرنامه_اربعین
@mamanjoona
ـــــــــــــــــــــــ
🌙رویان نیوز[رسانه فرهیختگان شهر رویان]
🌙همراه ما باشید با
اخبار جامع شهر رویان
🆔 @rooyannews