#خاطره
🌺یازهرا(س)🌺
ﺟﺒﻬﻪ ﻛﻪ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﺗﻮﺳﻞ ﻫﺎﻱ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺪﻳﻘﻪ ﻃﺎﻫﺮﻩ (س) ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺭﻭﺿﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻭ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭﻗﺘﻲ ﻫﻢ ﻛﻪ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻧﺠﻤﻴﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺴﺘﺮﻱ ﺑﻮﺩ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﺵ ﺑﻪ ﻣﻼﻗﺎﺗﺶ می امدند :ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ. ﻣﻲ ﮔﻔﺖ" ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﻮﻛﻞ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ، ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ (س) ﻛﺎﺭ ﺳﺎﺯﻩ" ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ ﻣﺠﻠﻪ ﭘﻴﺎﻡ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ"ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺭ ﻋﻤﻠﻴﺎﺕ ﻓﺘﺢ ﺍﻟﻤﺒﻴﻦ ﭘﻴﺮﻭﺯ ﺷﺪﻳﺪ؟" : ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ" ﻣﺎ ﺩﺭ ﻓﺘﺢ ﺍﻟﻤﺒﻴﻦ ﺟﻨﮓ ﻧﻜﺮﺩﻳﻢ ﻣﺎ ﺭﺍﻫﭙﻴﻤﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﻓﻘﻂ »ﻳﺎ ﺯﻫﺮﺍ (ﺱ) ﻣﻲ ﮔﻔﺘﻴﻢ"
#شهیدابراهیم_هادی
⚡️ @sulok_shohada
✅ #کانال_کمیل_قدمگاه_مادر_شهیدان...
تقريباً مهمات ما تمام شده بود...
ابراهيم هادي بچه هاي بي رمق کانال را در گوشه اي جمع کرد و برايشان صحبت كرد :
بچه ها غصه نخوريد، حالا كه مردانه تصميم گرفتيد و ايستاديد، اگر همه هم شهيد شويم، تنها نيستيم.
مطمئن باشيد مادرمان حضرت زهرا (س) مي آيد و به ما سر ميزند.
بغض بچه ها ترکيد. صداي هقهق شان فضای کانال را پر کرده بود. به پهناي صورت اشک می ريختند.
ابراهيم ادامه داد : «غصه نخوريد. اگر در غربت هم شهيد شويم، مادرمان ما را تنها نميگذارد! »
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @sulok_shohada
❤️دوران دبیرستان بودیم.
🍃ابراهیم عصر ها رو توی بازار کار می کرد و درآمد نسبتا خوبی داشت اما مرد همسایه از دنیا رفته بود و همسایه وضعیت مالی درستی نداشت.
🍁ابراهیم هر وقت حقوقش رو می گرفت بیشتر در آمدش رو به این خانواده می داد، حتی بیشتر اوقات غذایی هم که در منزل طبخ می شد رو برای این خانواده می برد.
🌹این کار ابراهیم تا زمان شهادتش ادامه داشت و فقط مادرش از این جریان خبر داشت...
🌷 @sulok_shohada
#عاشقانه_شهدا
🌸 معتقد بود که خانم خانه نباید سختی بکشد. هیچ وقت اجازه نمی داد خرید خانه را انجام بدهم
🌸 به من می گفت: فکر نکن من تو را در خانه اسیرکرده ام، اگر می خواهی بروی در شهر بگردی، برو؛ ولی حاضر نیستم تو حتی یک کیلو بار دستت بگیری و به خانه بیاوری.
🌸 وقتی می آمد خانه من دیگر حق نداشتم کار کنم. لباس بچّه را عوض می کرد. شیر براش درست می کرد. سفره را می انداخت و جمع می کرد. پا به پای من می نشست لباس ها را می شست، پهن می کرد، خشک می کرد و جمع می کرد.
#شهید_محمدابراهیم_همت
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @sulok_shohada
✅ #دوری_از _گناه
💠 يكبار كه با ابراهیم صحبت ميكردم گفت: وقتی برای ورزش یا مسابقات کشتی میرفتم همیشه با وضو بودم هميشه هم قبل از مسابقات کشتی دو رکعت نماز میخواندم.
پرسیدم: " چه نمازی؟! "، گفت:" دو رکعت نماز مستحبي میخوندم و از خدا میخواستم که یه وقت تو مسابقه، حال کسی رو نگیرم.
💠 اما آنچه که ابراهیم را الگوئی برای تمام دوستانش نمود. دوری ازگناه بود.❌ او به هیچ وجه گرد گناه نمیچرخید. حتی جائی که حرف از گناه زده میشد سریع موضوع را عوض میکرد.
💠 هر وقت هم میدید که بچهها در جمع مشغول غیبت کسی هستند مرتب میگفت : ((صلوات بفرست ))و يا به هر طریقی بحث رو عوض میکرد هیچگاه از کسی بد نمیگفت ، مگر به قصد اصلاح کردن او ، هیچوقت لباس تنگ یا آستین کوتاه نميپوشید .
💠 بارها خودش را به کارهای سخت مشغول میکرد و زمانی هم که علت آن را سؤال میکردیم میگفت: برای نفس آدم،این کارها لازمه.☝️
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @sulok_shohada