eitaa logo
خیمه عاشورایی "روز دهم"
648 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
15 فایل
پرسش ها و یا نظرات خود را به نام کاربری زیر ارسال کنید : @Rooze10hom
مشاهده در ایتا
دانلود
48.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 ▪️آخرین سخنرانی امام حسین(ع) ▪️ 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
💫 🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 مانده‌ام تنهای تنها، ای خدا در این غروب از کجا پیچیده امواج بلا در این غروب آه شاید آشیان بر باد داده مرغ حقّ کاین چنین افتاده از شور و نوا در این غروب می‌وزد طوفان خاکستر در این سوگ عظیم رخت ماتم بر کشیده کربلا، در این غروب کیست این در خون تپیده؟ زنده‌ی جاوید عشق این تناور نخل سبز سر جدا در این غروب کیست این گلگون بدن_ گل پیرهن_ این یاسمن؟ برگ قرآن است افتاده رها در این غروب چشم‌هایش نقش چشم مصطفی دارند و باز آسمان محو تماشا شد که را در این غروب؟ این که بازی می‌کند با کاکلش دست نسیم شانه کرده گیسویش را بارها در این غروب مرز حق و باطل است این‌جا، همین صحرای سرخ روی شن‌ها مانده ردّ پای ما در این غروب از فراسوی افق مهر تو ما را می‌نواخت یار ما تنها تو بودی ای خدا در این غروب هرچه دیدم جمله زیبا بود، زیبا مثل نور مثل روی ماهت ای «گل» دلربا در این غروب ✍🏻 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🏴 ظهر روز ، خودشو اماده کرد که به برگرده. قبل از این، ، با چندنفردیگه، همراه با به سمت کوفه حرکت کرده بودن. عمرسعد فراخوان حرکت به سمت کوفه داد. بعد هم مجموعه ای از کودکان، زنان و (ع) اماده ی حرکت شدن. (س) جمع پراکنده رو با سختی گرد آورده بود. همه ی چشم ها به حضرت زینب بود. او پناهگاه این لحظه های سختِ بود. وضعیت کاروان اسیران خیلی دردناک بود. همه شون زخم خورده، سوگوار، پاهاشون زخمی و تاول زده، همه شون داغ عزیزانشون رو دیده بودن، صورت هاشون کبود و همه هم نگران سرانجام کار.... 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🌴🌴🌴 اَلسَّلامُ عَلَیْ الحُسَین وَ عَلی علی ابن الحُسَین وَ عَلی اَولادِ الحُسَین وَعَلی اَصحابِ الحُسَین 🌹🌹🌹 🏴ای ایمان ایستاده، ای حسین! قرن هاست که قرار قلب ها برده ای. دست در دست نبض ها، آرامش سینه ها را آشوب کرده ای و همپای اشک ها بر لب ها تراویده ای. 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🏴 🔹دعایی که (ع) در آخرین لحظات عمرش به فرمودند: قطب راوندی نقل کرده که از امام (ع) روایت شده که پدرم در روز مرا به سینه چسبانید، و فرمود: "پسرم! از من دعائی را حفظ کن که مادرم به من تعلیم داده، و (ص) هم به او تعلیم داده بود، و جبرئیل هم به رسول خدا؛ و این دعا برای رفع حاجت و همّ و غم و بلاهای سخت که نازل می شود مفید است. بحق یس والقرآن الحکیم وبحق طه والقرآن العظیم یا من یقدر علی حوائج السائلین، یا من یعلم ما فی الضمیر، یا منفسا عن المکروبین، یا مفرّج عن المغمومین، یا راحم الشیخ الکبیر، یا رازق الطفل الصغیر، یا من لایحتاج إلی التفسیر صل علی محمد وآل محمد، وافعل بی کذا وکذا" سپس او را می بوسد و وداع می کند. ترجمه : « به حق “یس ” و قرآن کریم ، و به حق ” طه ” و قرآن با عظمت ، ای کسی که در برآوردن حاجت حاجتمندان توانایی ، ای کسی که از درون افراد خبر داری ، ای بر طرف کننده ی گرفتاری ها ، ای شادی بخش کسانی که غمزده اند ، ای کسی که به افراد پیر ترحم می کنی ،‌ای کسی که روزی طفل کوچک را میدهی ، ای کسی که به تفسیر احتیاج نداری ، بر محمد و آلش درود فرست و آنچنان کن چنان که.... منبع: نفس المهموم، ص ۱۸۵ 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتارا به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀 🏴بعد از آن جنگ های پی در پی هر طرف کودکی پریشان بود بی وجود عمو به گرد خیام حال خیمه چه نا به سامان بود یاورانش همه به خون خفتند غمگنانه غریب میدان بود در حرم کودکی رجز می خواند گریه هایش صدای یاران بود .... 🥀اصغرش را گرفت بر دستش از حرم دور می شد و می رفت در دلش موج و آب دریا بود چشم او شور می شد و می رفت مادر کودکش به خیمه، ولی همرهش حور می شد و می رفت در میان غبار و آتش و دود هاله ای نور می شد و می رفت .... 🥀کودکش را به سمت میدان برد جنگ و میدان که جای کودک نیست قد شش ماهه کوچک است حسین سن و سالش به جنگ اندک نیست؟ لا اقل یک زره به تن می کرد جوشنی بهر تیر و ناوک نیست؟ سوی میدان چنان که می بریَش سن و سالش به جنگ کوچک نیست .... 🥀دشمن آن سو نظاره ات می کرد قد خمیده چه ساده می آیی بعد عباس رفتی و این بار باز هم با اراده می آیی بی کسی، با علی تو گویا با لشکری از پیاده می آیی سوی میدان حسین، لابد با کودکی شیر داده می آیی .... 🥀کودکش را به روی دست گرفت حرف هایش دوباره شد آغاز کودکم را گناه و لغزش نیست او نبوده امیر یا سرباز خنده ها شان شبیه قهقهه بود گریه می کرد اصغرش بی ناز بوسه زد بر علی چونان مرغی قبل پرتاب و قبل هر پرواز .. 🥀حرمله ناگهان نشست زمین تیر از چله ی کمانش رفت کودک شیرخواره می خندید تیر در حلق و استخوانش رفت دست بابا هنوز بالا بود کودکش، پهلوانش رفت آن طرف تر رباب غش می کرد آخرین قطره ی توانش رفت ..... 🥀از بس این لحطه ها غم انگیز است شعر را جرأت سرودن نیست بوسه های پدر تواتر داشت ای پسر، آه،وقت رفتن نیست سوی خیمه دوباره بر می گشت حال و روزش مجال گفتن نیست اصغرش خواب روی دستانش گر چه اکنون زمان خفتن نیست ... 🏴سوره ی نا تمام عاشورا از زمین تا به آسمان می رفت خون اصغر رسیده دست خدا خون او تا به بیکران می رفت خون بهایش بهشت گردیده کودکی که به سر به جان می رفت اصغرش سیر گشته و با شوق سوی آغوش مهربان می رفت ✍🏻 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 یک عمر در فراق جوانان هاشمی یازین العابدین...😔🖤🥀 👤 زیبای " یا زین العابدین " با نوای کربلایی ▪️ ویژه شهادت 🔰🔰🔰 ✅کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🏴 🔹 بخش پایانی (ع) در مسجد جامع دمشق ......خطبه‌ی امام سجاد(ع)، مثل آذرخش و طوفانی مهیب فضای مجلس را درنوردید و موقعیت ذهنی و روانی جمع را به نفع امام سجاد(ع) تغییر داد. صدای گریه‌ی مردم بلند شده بود و یزید برای رهایی از این تنگنا به مؤذن فرمان داد، بگوید. صدای اذان در مسجد پیچید: الله اکبر، الله اکبر... آن‌گاه رو به یزید کرد و گفت: ای یزید، این رسول عزیز کریم، جد من است یا جد تو؟ اگر بگویی جد تو است همه می‌دانند که دروغ می‌گویی و اگر بگویی جد من است، پس چرا پدرم را بی‌گناه، کردی و مال او را به غارت بردی و خانواده‌اش را به گرفتی؟ سپس با صدای بلند گریست و فرمود: به خدا سوگند اگر در دنیا کسی باشد که رسول خدا جد او باشد، جز من کس دیگر نیست. پس چرا این مرد(یزید) پدرم را ستمگرانه کشت و ما را همچون اسیران روم به بند کشید. آنگاه دیگر بار رو به یزید کرد و گفت: ای یزید، پدرم را می‌کشی و می‌گویی محمد رسول‌الله و روی به قبله می‌کنی؟ وای بر تو، روز قیامت جد و پدرم دشمن و خونخواه ما خواهند بود. 🔺یزید دستور داد اقامه بگویند. جمعی نماز خواندند و بسیاری از مردم نیز پراکنده شدند. خطبه‌ی امام سجاد(ع) آخرین و کاری‌ترین ضربه بر پایه‌های حکومت یزید بود. تبلیغات را در هم شکست و اسیرا را به جامعه شناساند و در بیداری اجتماعی و سیاسی بسیار تاثیر گذار شد. 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🏴 🔹به مناسبت شهادت (ع) 👤 شاعر: عبدالکریم خاضعی نیا 🥀آشنای دردهای بی نشان داغدار کربلا در هر زمان ای که دادی هستی ات را ناگهان در میان غسل با اشک روان مثل زهرا زخم هایت شد عیان .... 🥀السلام ای آفتاب چهارمین ای امام و مقتدای اهل دین راوی روز دهم تا اربعین سیدالسجاد زین العابدین السلام ای مقتدای کاروان ... 🥀ای صبور سرفراز کربلا کاروان را در اسارت رهنما زخمی صد باره این ماجرا تشنه و تب دار و با غم آشنا قهرمان با وقار و خطبه خوان .... 🥀قصه ی سر را تو از آغاز گو از عمو از دست و از پرواز گو قصه ی حلقوم و تیرانداز گو از خرابه از رقیه بازگو لعنت و نفرین حق بر ظالمان .... 🥀سجده گاهت بوی تربت می دهد بوی تنهایی و غربت می دهد بوی خون بوی شهادت می دهد شرح غم های اسارت می دهد سجده گاهت شاهد فصل خزان ... 🥀دست هایت در اسارت بسته بود جانت اما از اسارت رسته بود جسم تب دار شریفت خسته بود روی قلبت آتشی بنشسته بود ای که دستت تکیه گاه آسمان ... 🥀از پدر تنها سری بر نیزه ماند موی پر خاکستری بر نیزه ماند چشم خونین و تری بر نیزه ماند سایه ی بالا سری بر نیزه ماند گریه می کردی به حال سایه بان .... 🥀دیدن صحرا و امواج سراب دیدن مشک و صدای سرد آب دیدن آرامش طفلی بخواب می کشانَد خاطراتت تا رباب یاد تیر و یاد اصغر الامان ... 🥀آمدی از کوفه ی نیرنگ و رنگ از میان بارش یک ریز سنگ خطبه خواندی بی مهابا بی درنگ کوفه را گفتی دیار مکر و ننگ شاهد دندان و چوب خیزران ..... 🥀شام، عید و خنده و آوازه بود چشم های هرزه بر دروازه بود زخم نیش و سنگ بی اندازه بود چشم بابا پر ز اشک تازه بود سوختی هر لحظه تا اعماق جان .... 🥀کربلا فصل بهارت را گرفت کربلا دارو و ندارت را گرفت کوفه و کاخش قرارت را گرفت آب چشم اشکبارت را گرفت شام پیرت کرده ای تازه جوان 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
📣 🔷 جهت شروع دور جدید کلاس هنرجو می‌پذیرد : ✅ آموزش خط تحریری و درشت(قلم نی) - با اعطای مدرک انجمن خوشنویسان 🔴ویژه بزرگسال (خانمها) و کودک و نوجوان (از کلاس دوم و بالاتر) 📅 زمان برگزاری کلاس : دوشنبه ها ساعت 5 🟢 هزینه ثبتنام دوره اول 10 جلسه 250 تومان دوره دوم 10 جلسه 300 تومان 👈 جهت ثبت‌نام به شماره 09167384354 در ایتا پیام دهید. 📞شماره تماس موسسه: 42260012 📎نشانی موسسه: خیابان طالقانی غربی(محله قلعه)، کوچه فروردین(روبروی نانوایی) @rooze10
💫 (ع) 🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 تو رفتی بدون برادر بجنگی و یکباره با چند لشکر بجنگی تو رفتی که آزادی از پا نیفتد که با دست بسته سرِسرْ بجنگی بنا بود مثل عمو پر بگیری بنا بود بی بال و بی پر بجنگی بدون سپر دل سپردی به مقتل که در چشمه‌ی خون شناور بجنگی چه بغضی درون گلوی تو بوده؟! که می‌خواستی مثل اصغر بجنگی در این هفت خوانِ سیاه و سفیدی به عنوان سرباز آخر بجنگی تو پیغام صلح پدر را گرفتی که در پیش چشمان مادر بجنگی ✍🏻 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10