🏴 #کلیپ_تصویری ▪️ اشک بر حسین علیه السلام 🔹 #دکتر_محمدرضا_سنگری 🔰🔰🔰 ✅ کانال #خیمه_عاشورایی_روز_دهم در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10

کلاس #هنر دوره تابستانه #هنر_عاشورا هم اکنون #موسسه_عاشورا 🔰🔰🔰 ✅ کانال #خیمه_عاشورایی_روز_دهم در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10

✨ #متن_ادبی 💫 #حسین_ع_آیت_شگفت 3⃣ آیت سوم 🌺 مثل سوره کوثر کوتاه اما همیشه جاری، هماره و نوشاننده و زاینده. 🚩 شگفت حادثه ای است، حادثه ی تو که کوتاه تر از آن انقلابی نمی توان شناخت. ⁉️ ای مختصر مستمر. ای کوتاه جاودانه، ای اندک بسیار! تو را با کدام معیار باید شناخت. 🚩 حیرت خورشید در تماشای قامت هایی که راست تر از کوه و روشن تر از خورشید ایستاده بودند، مغرب را از یادش برد، ☀️ ۷۲ ساعت، ۷۲ آفتاب زمینی را گرم تر از همیشه تماشا کرد تا آن روز مثل هیچ روز نباشد! 🔷🔸هم زمین تو شهید است و هم زمان تو. کودک کوچک عقل کجا و گستره ی بیکرانه ی تو! 🚩 شگفتی تو را کرانه نیست یا حسین! ✍🏻 #دکترمحمدرضا_سنگری 🖤🕯🖤🕯🖤🕯 🏴 کانال #خیمه_عاشورایی_روز_دهم در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید:👇🏻 @roozedahom10

🏴 #کلیپ_تصویری تو هم آیندمو با سر انگشتت بکش...😔🖤🥀 👤 " من اومدم نوکری " عبدالرضا #هلالی 🔰🔰🔰 ✅ کانال #خیمه_عاشورایی_روز_دهم در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10

🌴🌴🌴 اَلسَّلامُ عَلَیْ الحُسَین وَ عَلی علی ابن الحُسَین وَ عَلی اَولادِ الحُسَین وَعَلی اَصحابِ الحسین 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 هستی طفیلی فریادی است که از حنجر تو تراوید همان گونه که دخیل بسته ی صدایی است که از حنجره ی پیامبر(ص)، جانِ آدم و عالم را پر کرد.... تو همان پیامبری که با ورق ورق تنت، با برگ برگ شهیدانت به انذار و هشدار جهان ایستاده ای.... آیت شگفت/۱۳۸ 🔰🔰🔰 ✅ کانال #خیمه_عاشورایی_روز_دهم در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10

🏴 #اولین_قیام_بعد_از_عاشورا اولین کسی که بعداز وقایع #عاشورا علیه #عبیدالله_زیاد و آنچه که در #کربلا گذشت قیام کرد پیرمردی بود به اسم #عبدالله_بن_عفیف_اَزدی. همه او را می شناختن. او سابقه ی خیلی خوبی داشت و قهرمان جنگ های #جمل و #صفین بود. چشم چپش را در جنگ جمل و چشم راستش را در جنگ صفین در رکاب #حضرت_علی(ع) از دست داده بود. وقتی #اهل_بیت(ع) را در کوفه زندانی کردن، #عبیدالله برای فریب دادن مردم انها را در #مسجد_کوفه جمع کرد. وقتی همه توی مسجد جمع شدن به منبر رفت و گفت: سپاس خدایی را که حق را آشکار کرد و امیرمومنان(یزید) و سپاهش را یاری کرد و دروغ گو فرزند دروغ گو و پیروان او را کشت. از صحبت های عبیدالله زیاد همه وحشت کرده بودن. توی همین لحظه ها، صدای پیرمردی سکوت جماعت را درهم شکست: 🔻 ای پسر مرجانه! دروغ پرداز و دروغ پراکن تو و پدرت هستید و آن کسی که تو را فرمانروای این مردم گردانید و پدرش.(یزید و معاویه) آیا فرزند پیامبران را می کشید و به زبان راستان و درست گویان سخن می گویید؟ همه برگشتن سمت صدا.... این کیه اینقدر جسارت داره که در مقابل جلاد کوفه(عبیدالله زیاد) اینجوری حرف بزنه؟! عبیدالله فریاد زد این کی بود که جرات کرد اینجوری حرف بزنه؟ عبدالله عفیف جواب داد: ای دشمن خدا، گوینده منم! آیا فرزندان پاک #پیامبر را که خداوند ناپاکی را از آن ها دور کرده است می کشی و گمان می کنی بر دین اسلامی و ادعای مسلمانی می کنی؟! اه و فریاد! کجایند فرزندان مهاجر و انصار تا از طاغوت و سرکش منفور_عبیدالله زیاد_ انتقام بگیرند. عبیدالله خیلی عصبانی شد و دستور داد دستگیرش کنن. خبر به بیرون مجلس پخش شد و هم قبیله ای های عبدالله بن عفیف یعنی قبیله ی اَزد و قبیله ی یمن او را همراهی کردن. هم قبیله ای هاش که حدود ۷۰۰ نفر بودن عبدالله را از دست ماموران گرفتن و بردنش خونه... بعصی ها هم عبدالله رو سرزنش می کردن که با این حرف ها خودت و قبیله ات رو نابود کردی ولی عبدالله عفیف هیچ ترسی نداشت. عبیدالله از اینکه عبدالله عفیف از دست مامورانش نجات پیدا کرده بود خیلی عصبانی شد. دوست و همراه عبدالله عفیف، کسی بود به اسم #عبد_الرحمن_بن_مخنف_ازدی. ماموران او را دستگیر کردن و گفتن تا عبدالله بن عفیف را تحویل ندید عبدالرحمن را آزاد نمی کنیم. از طرف دیگه، عبیدالله، به یکی از جنایتکاران کوفه به اسم #محمد_بن_اشعث دستور داد تا عبدالله عفیف را دستگیر کنن. هم قبیله ای های عبدالله عفیف همه جمع شدن تا در مقابل محمدبن اشعث ازش دفاع کنن و موفق شدن او را شکست بدن. تعداد زیادی از یاران محمدبن اشعث کشته شدن ولی او خودشو به منزل عبدالله عفیف رساند در خانه را شکست و وارد خانه شد. دختر عبدالله عفیف شمشیر را دست پدرش داد و عبدالله بااینکه نابینا بود با راهنمایی های دخترش باهاشون مبارزه کرد و تعداد زیادی از از انها را از پا دراورد. ولی بالاخره دستگیر شد و بردنش دارالاماره پیش ابن زیاد. نوشته اند توی دارالاماره قصیده ای بلند در وصف #امام_حسین(ع)، نکوهش #بنی_امیه و تشویق مردم به خونخواهی #اباعبدالله سرود که گیرایی سروده و خواننده همه رو میخکوب کرد. به دستور عبیدالله زیاد، عبدالله عفیف را در کنار مسجد به دار آویختن. 🛑 شهادت #عبدالله_عفیف، آغاز قیام ها و حرکت های بعدی در #کوفه شد. آیینه در کربلاست/ صص ۵۸۹ تا ۵۹۲ 🔰🔰🔰 ✅ کانال #خیمه_عاشورایی_روز_دهم در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10

🏴 #کلیپ_تصویری 🔹 #ابوالفضل حامی همه 👤 #دکتر_محمدرضا_سنگری 🔰🔰🔰 ✅ کانال #خیمه_عاشورایی_روز_دهم در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10

✨ #شعر_عاشورایی 💫 #بهانه 🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 آن شب که وحشتش ز قیامت نشانه داشت آتش چنان جهنم سوزان زبانه داشت پایان جنگ بود و لکن عدو هنوز بر داغدیدگان حملات شبانه داشت پایان جنگ بود که شد تیغ‌ها غلاف دشمن به جای تیغ به کف تازیانه داشت هشتاد و چار کودک و زن را چنان نگین آن حلقه محاصره اندر میانه داشت می‌سوخت خیمه‌‌ای که ز ذریه خلیل بیمار داغدیده‌ای اندر کرانه داشت گه آه مادری و گهی اشک کودکی دشمن برای ضربه زدن این بهانه داشت یک زن ستاده بود در آن صحنه کز شکوه بار مصیبت همه را او به شانه داشت خون حسین گرچه فرو ریخت بر زمین شد آتشی و از دل زینب زبانه داشت ✍🏻 #سیدرضا_مؤید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ✅ کانال #خیمه_عاشورایی_روز_دهم در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10

🏴 #فعالیت_ها کلاس #هنر نقش برجسته با چسب چوب و پودر مِل هم اکنون _ #موسسه_عاشورا 🔰🔰🔰 ✅ کانال #خیمه_عاشورایی_روز_دهم در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10

🏴#پیام_تسلیت #متن_ادبی بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 در فراق محمدرضا مومنی کیا نوکری ات حرمت دارد، ارباب دیشب باز هم در مجلس ختم نوکری از خیل نوکرانت، در مسجد شهدای کربلا، هیئت روضه الزهرا، خودت را به ما نشان دادی. دیشب عزت نوکری ات را، حرمت نوکرانت را، عظمت خدمتگزارانت را، شکوه مجلس داران و بانیانت را، بزرگی ریزه خوارانت را به همه نشان دادی. انگار بانی مجلس خودت بودی که این همه نوکر را برای تکریم یکی از نوکرانت به صف کردی و به خط نمودی. #مسجد جای سوزن انداختن نداشت و همه برای تو و برای نوکری که تازه به سویت سفر کرده است سیاه پوش بودند. راستی #محمد_رضا_مومنی_کیا بجز درجه والای نوکری خود و همسر و خانواده اش چه داشت که این همه انسان، این همه مردم برای رفتنش در #تشییع و تدفین و خاکسپاری و ترحیم سنگ تمام گذاشتند؟ او که برای تو از همه چیزش مایه می گذاشت و پرچمت را در هر ارتفاعی بالا می برد و در هر کاری که نام تو بر آن بود شرکت می کرد. تو عجیبی ارباب، و نوکرانت عجیب ترین، فداکارترین، دلسوزترین، باوفاترین، با صفاترین...نوکرانی هستند که عالم به خود دیده و خواهد دید. نوکرانی که به نوکری ات افتخار می کند، به همراهی ات می بالند به این که در زیارت عاشورا آمده " #مع_الحسین" و آن ها با این همه عشق، با این همه کار و تلاش برای تو نامشان در زیر عنوان مع الحسین قرار گیرد به خود، می نازند و غرق در شعف و شوریدگی می شوند. #یا_حسین، عجب نوکرانی داری، دلداده، دلباخته، دلساخته، دلسوخته، از شعله ی عشقت دل افروخته، از غمت سوخته، سوخته سوخته... اصلا نامت را بی حضور اشک آن هم به پهنای صورت، همراه با شانه های لرزان، چشم های گریان، سینه های سوزان، بر زبان نمی آورند. اصلا کسی توانسته نوکری مثل نوکران تو داشته باشد؟ نه والله، نه بالله. کسی چون تو نیست، نبوده، نخواهد بود عزیز ترین، زیباترین، مهربان ترین، عاشق ترین، محبوب ترین، #حسین، و کسی چون نوکران تو نبوده، نیست، نخواهد بود. در #آخر_الزمان نیز یاران فداکار فرزندت، #امام_زمان (عج)، خونخواهان خون به ناحق ریخته ی تواند و خون تو در رگ های آن قیام مقدس، جریان دارد و محرک نهضت آخرالزمان است. مولای ما نوکران، آقای ما شیعیان، بزرگ هر انسان آزاده و شریف در هر جای جهان، محبوب قلب هر کس که به خدا، به زیبایی، به انسانیت، به شرافت، به حق طلبی و حق خواهی... ایمان دارد. تو قلب ما نوکرانت را تسخیر کرده ای و تا همیشه حتی در گور، حتی در زمان دمیدن در صور و محشر و #قیامت تنها نگاه ما به توست که بیایی دست مان را بگیری و حواست در آن لحظه های سخت تنهایی و بی کسی و بی غمگساری به ما باشد. آقا جان می دانم هوای نوکر تازه سفر کرده ات را داری. خودت از او پذیرایی می کنی و می گویی حساب نوکرم، محمدرضا، با خود من است. چقدر دنبال این لحظه اند نوکرانت. بی پول باشی، بی زور باشی، بی عِرض و آبرو باشی و در نهایت بی کسی، کسی ضمانتت کند و بگوید همه ی حساب و کتابش با من. آقای خوبی ها، امام مهربانی ها هوای ما بچه هیئتی ها را داشته باش تا از زیر بیرقت جایی نرویم و در مجلس عزایت بمانیم و شیطان فریب مان ندهد. نوکر شده ام که آب و جارو بزنم از بام دو دیده، اشک، پارو بزنم در سوگ تو ارباب، به سر خواهم زد فرمان تو بده، به سینه یا رو بزنم؟ مصباح هدایتی و من در همه عمر در راه تو همچو شمع سو سو بزنم آنقدر تو را، طعنه و شمشیر زدند بر جان و تنت نشد که دارو بزنم گودال شده، خانه و کاشانه ی تو ننگ است که دم ز برج و بارو بزنم دیر است زمانی که رسیدم به تو من بعد از تو چه سود، نوش دارو بزنم نقاش شدم تا بکشم تصویرت سر نیست که نقش چشم و ابرو بزنم شد نوکری ات عزت من مولا جان نگذار به غیر تو به کس، رو بزنم نوکرتیم ارباب عبدالکریم خاضعی نیا ۱۴۰۲/۵/۱۸ 🔰🔰🔰 ✅ کانال #خیمه_عاشورایی_روز_دهم در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10