🌹📚✍️ در ضرورت انباشت تجربه و سرمایه
نگاه نادرست و سخن بیراهی نیست اگر از یک زاویه، انباشت تجربه و سرمایه را مقدمه و عنصری ضروری برای شکلگیری و استمرار تمدن بدانیم.
از جمله آفتهای منازعات سیاسی، ممکن است فراموشی و نابودی داشتهها و سرمایهها باشد. یعنی در عرصهی رویارویی سیاسی، افراد و احزاب و طرفداران هر گرایش، ممکن است بیحدومرز بر یکدیگر بتازند، ویران کنند، کنار بزنند و حذف کنند.
سخن این است که برای پیشگیری از نابودی حداکثری تجربهها و داشتهها و سرمایهها، دستکم بخشی از جامعه میتواند با رسیدن به سطحی از بلوغ و پختگی، برای حفظ تجارب و سرمایهها، در عین وجود اختلافات سیاسی و اعتقادی و مانند آن، برنامهریزی و تلاش کند.
روی دیگر این سخن آن است که یک جامعه برای حرکت در مسیر تمدن، میتواند و باید، در عین حال که در درون خود تفاوتها و اختلافات قومی و زبانی و اعتقادی و سیاسی دارد، همزمان نقاط مشترک و داشتههای خود را نیز بشناسد و حفظ و تعریف و تقویت کند.
یکی از سادهترین راهکارهایی که میتواند این رویکرد را اجرایی و عملیاتی کند، اختصاص یک رسانه یا یک شبکهی تلویزیونی به بیان و مقایسهی تجربههاست.
تصور کنید یک چهرهی سیاسی، یک فعال رسانهای، یک مدیر، یک نمایندهی مجلس، یک قاضی، یک راننده، یک ورزشکار، یک مربی، یک استاد، یک کشاورز، یک پزشک، یک مهندس، یک کارآفرین، یک محقق، یک معلم، یک تاجر، یک هنرمند، یک نویسنده، یک شاعر، یک وزیر و مانند آن، که در گذشتهی دور یا نزدیک در یک یا چند عرصهی اجتماعی فعالیت داشته، فرصت پیدا میکند در این شبکهی تلویزیونی، برکنار از گرایشهای سیاسی و قومی و اعتقادی و مانند آن، تجارب و خاطرات خود را عرضه کند و در معرض مقایسه و نقد و ارزیابی مخاطب قرار گیرد.
به این ترتیب، در مدتی نه چندان طولانی، انبوهی از تجربه و سرمایهی معنوی در اختیار جامعه قرار میگیرد و بیش از پیش زمینه برای کاستن از آزمون و خطای پرهزینه و اصلاح رویکردهای افراطی و تفریطی فراهم میشود و نسل جوان نیز امیدوار خواهد شد که حاصل سالها تلاش و تفکر او در لابلای هیاهو و جنجال روزمرگیها و سیاسیکاریها به فراموشی سپرده نخواهد شد.
در غیاب این رویکرد، هزینههای مادی و معنوی جامعه و احتمال گرایش به نسخههای ناهمخوان با ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی جامعهی ایران و افتادن در چرخهی معیوب و دور باطل آزمون و خطا و افراط و تفریط و فرصتسوزی افزایش خواهد یافت.
https://eitaa.com/roozgaran
📚🌺✍️ یک خاطره از احسان نراقی دربارهی محمدرضاشاه و یک نکته
در مطالعات تاریخی این قاعده را باید در نظر گرفت که نمیتوان و نباید نگاه مطلق و سیاه و سفید به حکومتها، شخصیتها و مباحث داشت.
برای نمونه وقتی قرار است دربارهی حکومت پهلوی مطالعه کنیم و نظر بدهیم، باید توجه داشته باشیم که حکومت پهلوی از نظر زمانی به دورههای گوناگون تقسیم میشود و در این حکومت دو نفر به عنوان شاه روی کار آمدهاند که ویژگیهای شخصیتی متفاوتی داشتهاند. حتی در ارزیابی شخصیت و عملکرد هر یک از این دو نیز باید دورههای زمانی و شرایط گوناگون را در نظر گرفت. برای نمونه شخصیت محمدرضاشاه در دههی بیست ممکن است با محمدرضاشاه دههی پنجاه از جهاتی متفاوت باشد.
رجال سیاسی و نخستوزیران دورهی پهلوی نیز ویژگیها، عملکرد و شخصیت متفاوت داشتهاند و شناخت هر یک، نیازمند مطالعهای جداگانه است.
بهعنوان یک نمونهی مستند تاریخی، اشاره به خاطرهای از احسان نراقی میتواند مفید باشد.
احسان نراقی به نقل از قاسم غنی گفته است که سال ۱۳۲۶ شاه(محمدرضاشاه) او و تعدادی دیگر از جمله محمد قزوینی و دکتر شفق و چند نفر دیگر را دعوت کرده که مباحث تاریخی و ادبی مطرح کنند. البته توضیح داده که این جلسات به هر علت و دلیل ادامه نیافت.
نراقی افزوده است که سال ۱۳۵۶ یکی از وزرا برای او تعریف کرده که حسین دانشور از ساعت ۶ عصر تا ۹ شب با شاه صحبت میکرد.
نراقی در ادامه ضمن معرفی دانشور، به نکتهی قابل تأملی اشاره کرده است:
حسین دانشور بلیتفروش سینما بود و به خاطر لودهگری و مجلسآرایی و آوردن زنان مورد توجه شاه قرار میگرفت. یک آدم سبکمغز بسیار بیفرهنگ، یک دلقک بود و فقط میتوانست قصههای جنسی تعریف کند.
من یک روز در هواپیما بودم، دانشور کنار من نشست. این آدم پنج دقیقه که با من حرف زد از بیفرهنگی او وحشت کردم. به بهانهای بلند شدم و از درجه یک هواپیما به درجه دو رفتم. تحملش نکردم و تعجب کردم که شاه چطور سه ساعت با چنین آدمی نشسته است.
این نمونهی انحطاط فکری و دوری شاه از فرهنگ بود. چون از نشستن با افراد فرهیخته دوری میکرد.
این انحطاط و نزول فکری شاه است که از معاشرت محمد قزوینی و دانشمندان دیگر رسیده به حسین دانشور.
(منبع: کتاب آزادی نوشتهی احسان نراقی، ۱۳۸۳ صفحهی۱۷۲ و ۱۷۳)
https://eitaa.com/roozgaran
📚🌷✍️ با «فردوسیپور» و «دایی» و «ظریف»های بعدی چه میکنید؟
در این چند کلمه روی سخنم با بعضی کسانیست که در نتیجهی تنگنظری یا محدودنگری یا به هر علت و دلیل دیگر، به جای گفتگوی منطقی و نقد سازنده، به طرد و حذف و رویارویی و برچسبزنی روی آوردهاند.
این عده گویا توجهی به این واقعیت ندارند که جامعه با تفاوتها و اختلافات و تکثر و تنوع معنا پیدا میکند و تصورِ استمرار اجتماعی انسانی در حالتی یکدست، بهرهی چندانی از واقعنگری ندارد.
برخی مدعیان بیمایهی ارزشمداری و انقلابیگری گویا متوجه این نکتهی بدیهی نیستند که انباشت و بهرهمندی از داشتهها و تجربهها و سرمایهها مقدمهی ضروری رونق فرهنگ و تمدن و از جدیترین ملزومات شکلگیری حرکتی رو به پیش و گسترش امید در جامعه بهشمار میرود.
یادآوری این نکته برای این جماعت ضرورت دارد که با حذف و نادیدهانگاری و تحریف و پاک کردن صورت مسئله نه فرهنگ سامان مییابد و نه تمدنی شکل میگیرد و نه آنها به آنچه شعارش را میدهند، نزدیکتر میشوند.
فرض که امروز عادل فردوسیپور و علی دایی و مانند اینها را کنار گذاشتید، اولاً از این بابت به جامعه و کشور خدمتی نکرده و بلکه ضربه زدهاید و در ثانی باید به این پرسش اساسی پاسخ دهید که برای دستیابی به شعارها و ادعاهایتان چه راهکار و راهحلی دارید که ایجابی باشد و سلبی نباشد؟
با «فردوسیپور» و «دایی» و «ظریف»های بعدی چه میکنید؟
https://eitaa.com/roozgaran
📚🌷✍️ اگر با رأی دادن چیزی بهتر نشده با رأی ندادن بدتر خواهد شد
یک دیدگاه این است که چون با رأی دادن و حضور من در انتخابات، چیزی بهتر و مشکلات کمتر نشده پس رأی نمیدهم.
پرسشی که میتوان مطرح کرد این است که اگر با شرکت در انتخابات چیزی بهتر نشده چه دلیلی داریم که با رأی ندادن اوضاع بهتر میشود و بدتر نخواهد شد؟
رأیگیری و انتخابات، با هزارویک ایراد و اشکال و انتقادی که ممکن است از زوایای گوناگون به آن وارد باشد، حتی اگر به قول این دوستان مشکلی را حل نکند، حداقل فایدهای که دارد، این است که از افتادن جامعه در ورطهی هرج و مرج و جنگ و درگیری پرهزینهی داخلی پیشگیری میکند و نیروی جامعه را به سمت یک رقابت نسبی و حرکت کمهزینه و مسالمتآمیز جهت میدهد.
اگر کسی گمان میکند با انتخابات و رأیگیری مشکلی حل نمیشود، من اطمینان دارم که بدون رأیگیری و انتخابات، بر مشکلات و بحرانها افزوده خواهد شد.
رأی دادن میتواند با هدف فایدهی بیشتر باشد و یا زیان و هزینهی کمتر و در هر دو حالت، از نظر عقل و منطق و محاسبهی هزینه و فایده، معقول است و قابل دفاع.
https://eitaa.com/roozgaran
📚🌷✍️ دشمن ایران ۴۵ ساله نیست
توجه و طمع و تهدید دیگران نسبت به ایران، نه محدود به دیروز و امروز است و نه مربوط به دوره و حکومتی خاص.
موقعیت جغرافیایی، منابع و مزایای سرزمین و کشور ایران، آنچنان ویژه و برجسته و مهم است که کمتر قدرت خارجی میتواند آن را نادیده بگیرد و از آن چشم بپوشد.
تاریخ به ما میگوید دشمنی با ایران و طمع و تهدید نسبت به آن، یک توهّم نیست بلکه واقعیتیست انکارناپذیر.
راه دور هم که نرویم و از صفویه تا امروز را مرور کنیم، خواهیم دید که خلیج فارس و اطراف ایران هیچگاه از حضور قدرتهای خارجی خالی نبوده: پرتغال، انگلیس، امریکا، چین، روسیه و دیگران.
روی دیگر سخن این است که بخواهیم یا نخواهیم و بدانیم یا ندانیم، ما بهعنوان ایران و صرفنظر از هر عقیده و حکومت و موضعی که داشته باشیم، در مرکز توجه و طمع و تهدید قدرتمندان و منفعتطلبان جهان قرار داریم.
اینکه این وضعیت و شرایط چه تأثیری بر ما و سرنوشت جامعه و کشور دارد، به عوامل گوناگون بستگی دارد و از جمله درک ما از تاریخ.
هر چه شناخت ما از تاریخ، دقیقتر باشد و عمیقتر، کنش و واکنش و تصمیم و موضعی که میگیریم، پختهتر خواهد بود و زمینهی استفادهی بهتر از منابع و فرصتها و کاستن از تهدیدها بیش از پیش فراهم خواهد شد.
https://eitaa.com/roozgaran
📚🌷✍️ رأی بیرأی یعنی بحران، یعنی فاجعه برای ایران
در مقایسه با تاریخ هزاران سالهی ایران، مدت زمان کوتاهیست، حدود صد سال، که انتخابات و صندوق رأی به شکل امروز وارد جامعهی ایران شده است.
انتخابات، فارغ از هر قوت و ضعف و هر نتیجه و دستاوردی که ممکن است داشته باشد، بهخودی خود اهمیت و موضوعیت دارد.
انتخابات، تمرین مسئولیتپذیری و گفتگو، کنش و تعامل اجتماعی، تبادل نظر و رقابت با کمترین هزینه، در فضایی مسالمتآمیز و بهدور از خشونت و هرج و مرج است.
انتخابات، آمیخته با آزمون و خطاست و نیازمند تکرار و تکثیر و تکمیل و حرکتی تدریجی و نگاهی نسبی.
آنها که بدون معرفی جایگزینی روشن و قابل پذیرش، با شعار رأی بیرأی، عملاً در پی حذف انتخابات از جامعهی ایران هستند، خواسته یا ناخواسته و دانسته یا ندانسته، جامعه و کشور را بهسوی پرتگاه و بحران و فاجعه میبرند.
تصور اینکه در غیاب رأیگیری و انتخابات، با چه میزان از آشفتگی و درگیری ویرانگر داخلی و افزایش هزینههای مادی و معنوی روبرو خواهیم شد، وحشتناک است.
https://eitaa.com/roozgaran
🌷📚🌸✍️ در آستانهی نوروز
در واپسین روزهای بارانی زمستان
در آغازین روزهای روحبخش رمضان
به یاد همهی آنها که جایشان در جمع ما خالیست و یادشان در اندیشه و قلب ما جاودان،
و با این تأمل که مبادا در آغاز و پایان یک سال به یک حال باشیم،
به پیشواز رستاخیز طبیعت، بهار پربرکت و رویش دوبارهی گل میرویم.
نوروز باستانی،
میراث مشترک و حلقهی وصل همهی ایرانیان و دوستداران ایرانزمین،
با همهی لحظهها و جلوههای خاطرهانگیز
و رنگها و زیباییهای خیالانگیز
و سرگذشت هزاران ساله و پرماجرای خود
از راه میرسد و ما را به امیدی دوباره و حرکتی همواره فرامیخواند.
فرخنده باد.
https://eitaa.com/roozgaran
🌷📚✍️ نگاهی به فلسطین از زاویهی ایران
این روزها کسانی برای رویارویی با جمهوری اسلامی، بیگانگان را به تحریم، تجزیه و حملهی نظامی به ایران تشویق میکنند.
این رویکرد و این کنش، چه از سر ناآگاهی و بیتوجهی به پیامدهای آن باشد و چه دانسته و آگاهانه، نه برخوردار از پشتوانهی عقلیست و نه بهرهمند از مطالعات و تجارب تاریخی.
طرفداران این رویکرد باید به پرسشهای فراوان، از جمله این موارد، پاسخ دهند:
یک) چه کسی ضمانت میکند که افزایش تحریم به معنای فشار بیشتر بر مردم نباشد؟
دو) چگونه میتوان مطمئن شد که تجزیه و چندپاره شدن ایران به سود مردم و اقوام ایرانیست؟
سه) در صورت حملهی نظامی، گذشته از کشتار و ویرانی، چه کسی پایان زمان اشغال و خروج اشغالگران و متجاوزان را مشخص خواهد کرد؟
پیشنهاد ما به این عده این است که تاریخ فلسطین را بخوانید و اخبار آن را دنبال کنید تا بدانید شما کسانی را به حملهی نظامی به ایران تشویق میکنید که دهها سال است مستقیم و غیرمستقیم در تجاوز و اشغال و نژادپرستی و ویرانی و کشتار در فلسطین سهیماند و در این مدت، اخلاق و انسانیت و حقوق بشر و بینالملل را جز در حد ابزاری برای عوامفریبی مورد توجه قرار نداده و به کار نبردهاند.
https://eitaa.com/roozgaran
🌷📚✍️ آنچه تجزیهطلبان به مخاطب خود نمیگویند
از جمله روشهایی که ممکن است در مباحث تاریخی مورد استفاده قرار گیرد، نگفتن و ننوشتن برخی نکات و واقعیتهاست. گاهی ناگفتهها و نانوشتههای تاریخی از آنچه گفته و نوشته میشود، اعتبار و اهمیت بیشتری دارد.
تجزیهطلبان از آنجا که در جستجوها و مطالعات تاریخی، برای دفاع از اندیشهی خود، دستمایهای درخور نمییابند، ناچار به جعل و تحریف و دروغ و بزرگنمایی و کوچکنمایی و نادیدهانگاری و تفسیرهای مندرآوردی و عوامفریبی روی میآورند، شاید بتوانند به هر قیمت و با هر وسیله، تصویری خودخواسته از تاریخ بسازند و عدهای را فریب دهند و با خود همراه کنند.
در این باره نکته و نمونه بسیار است و مفصل.
به عنوان مثال و به اجمال، به چند مورد اشاره میکنم.
یک) تجزیهطلبان نگاهی بسته، محدود و یکبعدی به جامعه و تاریخ ایران دارند و از اینرو درکی واقعی و عمیق از پیچیدگیها و ظرافتهای اجتماعی و تاریخی و فرهنگی جامعه و اقوام گوناگون ایران ندارند. آنها درنمییابند که مردم ایران از هر قوم و با هر زبان و لهجه و در هر منطقه، در عین توجه به ویژگیها و اصالتهای قومی و منطقهای خود، همزمان مشترکات قابل توجهی در چارچوب تاریخ و فرهنگ ایران دارند و به موازات آن بر باورها و اعتقادات دینی خود پای میفشارند و میان این سه تضاد و تقابلی نمیبینند.
دو) تجزیهطلبان به مخاطب خود نمیگویند که دستکم در پانصد سال اخیر، ایلات و طوایف و بزرگان اقوام و مناطق گوناگون ایران، از جمله کردستان، جدیترین مدافعان مرزها و تمامیت ارضی ایران بودهاند.
شیخعلیخان زنگنه، صدراعظم دورهی شاهسلیمان صفوی، محمدخان زنگنه، چراغعلیخان زنگنه، عزیزخان مُکری معروف به سردارکل و فرماندهی نیروهای مسلح ایران در بخشی از دورهی ناصرالدینشاه قاجار، امیرنظام گروسی، کردهای خراسان، کردهای دُنبُلی در آذربایجان و امروز هم امیردریادار شهرام ایرانی فرماندهی نیروی دریایی ارتش.
سه) تجزیهطلبان به مخاطب خود نمیگویند که اگر دفاع جانانهی اقوام گوناگون ایران، از جمله کردها، از مرزهای ایران نبود، امروز خراسان و مشهد هم بخشی از ایران نبود و جدا شده بود.
چهار) تجزیهطلبان به مخاطب خود نمیگویند که منطقهای که امروزه به نام جمهوری آذربایجان خوانده میشود، هرگز در اسناد تاریخی به عنوان آذربایجان از آن یاد نشده و نام آن قفقاز و ارّان بوده و در زمان شوروی سابق و با اهدافی خاص این تحریف تاریخی صورت گرفت و آن را آذربایجان نام نهادند.
پنج) تجزیهطلبان به مخاطب خود نمیگویند که در جداشدن افغانستان از ایران، دولت انگلیس چه نقش پررنگی داشت و تجزیهی خراسان نیز به صورتی جدی در دستور کار انگلستان قرار داشت و با درایت و مدیریت امیرکبیر و نقشآفرینی اقوام مختلف ایرانی از جمله کردهای زنگنه و کُرمانج خراسان و ایل زعفرانلو توطئهی تجزیهی خراسان شکست خورد.
شش) تجزیهطلبان به مخاطب خود نمیگویند که شیخعبیدالله شمزینی که از او به عنوان یکی از سردمداران حرکتهای جداییخواهانه و استقلالطلبانه در جامعهی کرد نام میبرند، با مردم کرد و شهرهای کردنشین چه رفتاری کرد و لشکر او از جمله در مهاباد چه غارت و کشتاری به راه انداخت.
هفت) تجزیهطلبان به مخاطب خود نمیگویند که برای نمونه دو تن از بزرگترین شاعران معاصر که نام و آثارشان در عرصهی شعر و ادب فارسی درخشان و جاودان است، پروین و شهریار، برخاسته از خطهی آذربایجاناند.
اگر هم بگویند، با تفسیرهای عجیب و غریب و بیپایه، تصویر دلخواه خویش را به مخاطب عرضه میکنند.
هشت) تجزیهطلبان به مخاطب خود نمیگویند که مردم تبریز و آذربایجان و مهاباد، حتی در زمان حکومت فرقهی پیشهوری و قاضیمحمد که با پشتیبانی آشکار شوروی تشکیل شده بود، با جداییخواهان همراهی نکردند و آنها را ناکام گذاشتند.
نُه) تجزیهطلبان به مخاطب خود نمیگویند که کومله که این روزها ریاکارانه و عوامفریبانه شعار دفاع از کردستان سر میدهد، بیش از هر دشمن بیرونی به مردم و جامعهی کرد ضربه زده و یکی از بزرگترین آزمونهای مدنی و مردمسالاری جامعهی کرد، یعنی تشکیل شورای شهر سنندج در سال ۱۳۵۸ را به شکست کشانده و هرگز جز با زبان گلوله و تفنگ با دیگران سخن نگفته است.
این هم از طنزهای تلخ و تناقضهای تاریخی این جماعت است که شعار آزادی و استقلال مردم کرد را سر میدهند و همزمان همین مردم را غارت و کشتار میکنند.
ده) تجزیهطلبان به مخاطب خود نمیگویند که اسرائیل از تجزیهی ایران چه سودی میبرد و اصلاً چرا به دنبال تجزیهی ایران است؟
تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمَل !
https://eitaa.com/roozgaran
🌷📚✍️ دو چهره و یک هشدار
این روزها علیاکبر رائفیپور و علیرضا پناهیان از چهرههای نسبتاً مشهور و اثرگذار در بخشهایی از جامعهی ایران بهشمار میروند.
صرفنظر از نقد و ارزیابی اندیشه و عملکرد این دو و نقاط ضعف و قوتی که در این باره میتوان برشمرد، به نظر میرسد که میتوان و باید هشداری جدی دربارهی یک انحراف خطرناک در میان برخی هواداران این دو چهره مطرح کرد.
منظور از انحراف، نگاه آمیخته با اغراق و مطلقنگری برخی هواداران یا بهتر بگوییم مریدان این دو بزرگوار است که میتواند پیامدهای خطرناکی داشته باشد.
دربارهی رائفیپور، عدهای از هواداران او، ضمن رد هر نقد و انتقاد، بارها از تعابیری همچون:
استاد همهچیزدان
استاد همه فن حریف
کسی که به او الهام میشود
و مانند اینها استفاده کردهاند.
برخی هواداران پناهیان نیز از جمله در کانال پناهیان پلاس در ایتا از او با تعابیر:
دُرّ گرانبها
متفکر عمیق
تئوریسین و استراتژیست دقیق
و مانند آن یاد کردهاند.
ضمن اینکه به مناسبت گرامیداشت تولد علیرضا پناهیان، کلیپی حاوی تصایری از ایشان و قطعهای از حامد زمانی با شعری از سعدی منتشر کردهاند.
به راستی با کدام عقل و منطق میتوان این بیت سعدی را خطاب به پناهیان به کار برد:
گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی
چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید.
بدیهیست که ابراز علاقه و احساسات نسبت به دیگران محل نقد و ایراد نیست بلکه خروج از دایرهی عقل و منطق و افتادن در وادی و ورطهی افراط و اغراق و شخصپرستی بهویژه با رنگ و لعاب مذهبی میتواند زمینهی طرح هشدار و اخطار باشد.
هشدار نسبت به این انحراف ویرانگر که نکند به جای جوانان پرسشگر منطقی و اهل تحقیق، مریدانی متعصب و ناآگاه پرورش داده باشیم.
https://eitaa.com/roozgaran
🌷📚✍️ انباشت تجربه و اندیشه، شرط ماندگاری ایران
دنیا ایران را و تاریخ ایران را با فرهنگ آن میشناسد و بیگمان از جمله ویژگیهای برجستهی ایران طی هزاران سال، فرهنگ درخشان آن بوده است.
این روزها چنین برداشت میشود که گاهی در برخی عرصههای فرهنگی و اجتماعی دچار مشکلات و ضعفهای جدی هستیم.
تردید نداریم که برای حل مشکلات فرهنگی و اجتماعی به انباشت تجربه و اندیشه و تعامل سازنده با یکدیگر نیاز داریم.
شرط خرد آن است که از اندیشه و تجربهی همهی آنها که دغدغهای دارند و نگران امروز و فردای ایراناند، برکنار از ویژگیها و تعلقات قومی و مذهبی و سیاسی و مانند آن، بهره گرفت.
وقتی میتوان در عرصهی نظامی از خمپارههای ابتدایی دههی شصت به موشکهای پیشرفتهی امروز رسید، چرا در عرصهی فرهنگ و اجتماع که تعیینکنندهی سرنوشت کشور است، برخی روشها و رفتارهای پرهزینه، بیفایده و بحرانساز مانند گشت ارشاد تکرار میشود؟
ضعف در انباشت تجربه و اندیشه و نبود تعامل گسترده و سازنده در عرصهی فرهنگ و اجتماع میتواند خطرناکتر از هر حملهی خارجی باشد.
این درس بزرگ تاریخ را باید به خاطر سپرد و در برابر دیده و اندیشه قرار داد که هر چه مشکلات و نارضایتیهای داخلی کاهش یابد، احتمال اثرگذاری و موفقیت حملهی خارجی نیز در اشکال گوناگون آن کمتر خواهد شد.
https://eitaa.com/roozgaran