از رهبر به رهبرِ نوجوانِ نسلِ نویی! 🔦تجهیزات لازم برای فتح قله ها #مخصوص_دانش_آموزان! ۱۲ گام طلایی برای صعودبه قله 💥 قسمت اول 🔵 #نشر: اگه مفید بود برات ، تک خوری نکن و برای دوستانت هم بفرست و تو این صعود همراهشون کن 💪 #مهم_خوندنی_جذاب😎 #نوجوان_تشکیلاتی_تمدن_ساز #فایل_با_کیفیت مضمارنوجوان، جایی برای تربیت رهبران آینده بیا به جمع ما👇 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e ➖➖➖➖➖➖ 🔰مدرسه تشکیلات اسلامی مضمار 🆔️ eitaa.com/mezmar_ir

دیگه باید آقا بشن دیگه😂😂😂 تازه حسین داره سن تکلیف میرسه دیگه واقعا باید آقا حسابش کرد

به کسی که روز مرحله بعدی المپیادشو یادش می‌ره و ساعت یازده یادش میفته ساعت نه صبح المپیاد داشته چی میگن؟🙂 ادبیات عرب بود البته خیلی مهم نبود ولی خب رو مخم رف🚶🏻‍♂

بسم الله الرحمن الرحیم موضوع:اگر می‌توانستم به گذشته سفر کنم ... ************************************************* اگر انسان را مجبور کنند که برای سفر به گذشته فقط یک دلیل بیاورد؛چه میشود؟مسلماً سخت خواهد شد. میگوید: در دیداری،اولین آشوبگرِ اقتصادی را ملاقات میکردم. دیگری میگوید:به جمع آوری نشانه های تاریخی می‌پرداختم. یکی دیگر میگوید:قانون های بهتری تصویب میکردم. یقین آن است که همهٔ ما،اگربه گذشته سفرمیکردیم؛انتخابمان را دلیلی ذکر میکردیم که در اصلاحِ جامعه آینده کارساز بوده. «اگر حق را به اهلش واگذار و از عترت و رسول خدا اطاعت میکردند؛دو نفر هم درباره خدا و احکامش،دچار اختلاف نمی‌شدند.» این جمله از «زهرای مرضیه» است. با دلی خون از نامردی های یاران و پهلوی خون فِشان از نامردی های میخ. این جمله از«زهرای مرضیه»است؛درپسِ جگر های به آتش کشیده،پشت نیزه های به آسمان بر افراشته. این جمله از «زهرای مرضیه» است؛از نگاه یک مادر،به جای سه شعبه،از دلِ معجر های به خاک افتاده و از زبانِ گیسوانِ شانه نشده. درگذشته،«ناحقی» اتفاق افتاد؛کسانی که در جوار رسول خدا و علی(ع)رشد یافتند،محبت ها و معجزه ها را دیدند؛در آخر با علی و زهرا و فرزندانشان چه کردند؟ یا کور بودند و حقایق را ندیدند؛ اما نه. کورنبودند؛آنها خوب توانستند از فاصله ای دور،حنجرهٔ کودک شش ماهه ای را نشانه بگیرند. چشمان عقاب داشته باشی و حقایق را نبینی:یعنی دلت کور شده است؛به قدری زر،پشیزی مالِ دنیا و بیکرانْ بی شرفی. انشا که روضه بشود،جای«بند» و «نقطه بند» عوض میشود. خصوصاً آنجا که بندبندِ وجودِ زینب از «درهم پاشیدگیِ» بند های بدنِ حسین،از هم پاشید. در آخر:اگر می‌توانستم به گذشته سفر کنم،«به گذشته» سفر نمی‌کردم. پایان زهراشاکری 1400/04/10 پنجشنبه

اینا انشاهای دوستمه:) بخونید... خیلی حرف داره...💔🚶🏻‍♂

با افتخار نوبت دومم زدم⁦👩‍🦯⁩

نمی‌دونم والا جدا رسید؟😂 بذا یه بار دیگه حساب کنم😂😂😂

😂😑💔

بچه‌ها زود رشد میکنن عههههه خب یادم میره😂