eitaa logo
روز نوشت‌های من
55 دنبال‌کننده
306 عکس
105 ویدیو
12 فایل
زندگی پر از اتفاقات روزانه است. روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است.
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از خاطرات اربعین سه پرده از اوج محبت پرده سوم در مرز چذابه وقتی وارد شدیم با انبوهی از مسافران و کمبود وسیله نقلیه مواجه شدیم. اتوبوس ها سه چهارتا بودند که همه پر و قیمت های بالایی میگرفتند. کامیون ها هم تا شهر العماره میبردند که جمعیت زیادی با فشار زیاد کنار هم چسبیده بودند که شرایط مناسبی برای زن و بچه نبود. چند تا ون و تاکسی هم میومدند مسافر خالی میکردند و خالی میرفتند. چند باری بالا پایین جاده رو رفتم تا ماشینی برای نجف پیدا کنم. یکی گفت من چند ساعت هست دنبال ماشینم پیدا نکردم دارم برمیگردم. یکی میگفت مهم خوردن مهر تو گذرنامه هست برمیگردیم دیگه. خلاصه بد جوری دلم خالی شد. اما توکل کردم و پیاده به سمت العماره راه افتادم. یک ساعتی راه رفتیم و از مرز فاصله گرفتیم ماشینی که داشت با یک مسافر به سمت مرز میرفت کنارمون ایستاد. بهش گفتیم میخوایم بریم نجف. با مسافرش صحبت کرد. مسافر کرایه رو کامل داد و پیاده شد. او بخاطر ما مسیر یک ساعته تا مرز رو پیاده رفت تا ما به سفرمون با راحتی بیشتر ادامه بدیم. گاهی وقت ها این حرکات مردم عراق لابه لای غذا دادن و جای خواب دادن و ماساژ دادن گم میشه. ولی محبتی در دل مردم عراق نسبت به زائران حسینی هست علی الخصوص نسبت به برادران ایرانی خودشون که حاضرند براحتی از حق خودشون بگذرند برای آسایش من زائر. بدرستی که حب الحسین یجمعنا واین سه پرده نشانه ای از اوج محبت است. ✍مجتبی میرزایی @roozneveshthayeman