eitaa logo
روز نوشت‌های من
60 دنبال‌کننده
286 عکس
83 ویدیو
11 فایل
زندگی پر از اتفاقات روزانه است. روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است.
مشاهده در ایتا
دانلود
دیشب و امروز صبح در حرم آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام غوغایی بوده و مردم عاشق جهت زیارت و عزاداری سنگ تمام گذاشته اند. اما ظاهراً برخی از آقایان مدّاح با سوء استفاده کردن از احساسات مردم برخی جملاتی را بیان کرده اند که مُشعر اختلاف و دشمن شاد کن هست. مثلاً یک بیت شعر خوانده اند به این مضمون که شمایی که اعتقاد به شفاعت امام رضا(ع) ندارید و با ماسک اومدی چسبیدی به پنجره فولاد، برو و پنجره فولاد رو ول کن. باید به این برادر و سایر طرفداران این خط فکری عرض کنم که ایمان درجاتی دارد. در اصحاب پیامبر و اهل بیت نگاه کنید. با هر فردی در سطح خودش برخورد میشود. اگر شما درجه ایمانتان بالا هست نباید بقیه را برانید. یا بقیه را بی دین بحساب بیاورید و تحقیر کنید. مگر امام رضا(ع) برای شما هست که تعیین تکلیف میکنید که بماند و کی برود؟! هرکه ایمانش بالاتر هست متواضع تر و نسبت به زیر دستان با ادب بیشتر برخورد میکند. در ایامی که فتنه ها و امتحانات گوناگون به سراغ انسان میآید به توصیه شهدا نگاه کنید به دو لب مبارک رهبری که ایشان چه میفرمایند. اگر امروز در ولایت پذیری از رهبری نمره قبولی گرفتیم ان شاء الله فردا روزی که بزودی خواهد بود ان شاء الله در ولایت پذیری از موعود حضرت حجّت عجّل الله تعالی فرجه الشّریف سربلند بیرون خواهیم آمد. والعاقبة للمتّقین. (ع) @roozneveshthayeman
دشمن دانا، به از نادان دوست در ایّام پایانی ماه صفر، مسئله ای فکرم را به خود مشغول کرد و آن پیدا کردن نقطه مشترکی بین سه مصیبت شهادت پیامبر اکرم(ص)، امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا(ع) بود. چند روزی به این مسئله فکر کردم تا در سحر روز شهادت امام الرئوف پاسخ خود را یافتم. نقطه مشترکی که در هر سه مصیبت وجود دارد، دوستان نادان هستند. جملاتی از این دوستان نادان در تاریخ ثبت شده است که درد مصیبت وارده از فقدان این نورهای مقدّس، دوچندان شده و زنگ خطری است که برای یکایک مدّعیان محبّت اهل بیت وجود دارد. یکی پیامبر را، زبانم لال، مجنون و دیوانه می خواند و قلم و دوات را به او نمی دهد. دیگری حسن بن علی(ع) را به علّت صلح با معاویه مُذِلُّ المؤمنین می خواند. و جاهل دیگری ولیعهدی امام رضا را به جهت دنیاخواهی و دنیا طلبی او عنوان کرده است. تهمت، افترا، دروغ پردازی و از این قبیل اعمال شنیئ از دشمنان بعید نیست و در طول تاریخ به عیان قابل مشاهده است. امّا خطر در آنجایی بیشتر است که افرادی یا جاهلانه و یا عامدانه در لباس دوست سخنانی می گویند که ضربات سخت تری بر پیکره جبهه حقّ وارد آمده است و بعلّت ناپیدا بودن دشمنیشان، دیرتر و کمتر بدان پرداخته می شود. خدایا به حق علی بن موسی الرضا امام الرئوف، غریب طوس، شمس الشموس بصیرت ما را بیفزا و دوستی ما با اهل بیت را واقعی و دائمی بگردان. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏. @roozneveshthayeman
هشدار! امروز با نسلی روبرو هستیم که در برابر بایدها و نبایدهای والدین و بالاتر از آن در برابر واجبات و محرمات الهی واکنشی انفعالی داشته و در برابر هر امر و نهیی این سوال را میپرسد که چرا؟ به چه دلیل؟ یعنی تا نداند که فلسفه و حکمت بایدها و نبایدها و واجبات و محرمات چیست اقدامی در راستای آن انجام نمیدهد. اما سوالم از نسل جوان این است که چرا به درخواست هر شخصی برای دوستی لبیک میگویید و هر پیشنهاد جدیدی را پذیرفته و نشناخته و بدون علم وارد داستانی میشوید که عاقبت آن جز پشیمانی نیست و فقط به حکم جدید بودن و جذاب بودن و مُد بودن اقدام به آن میکنید. پدر و مادر و بالاتر از آنان خداوند جز خوبی برایتان چیزی آرزو ندارند. پس بیایید بار دیگر رویه زندگیتان را بسنجید، شاید که تغییری در آن ایجاد کردید و انتخاب بهتری انجام دادید. @roozneveshthayeman
هدایت شده از 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه مهم و ویژه امام حسن عسکری (ع) برای دوران غیبت 🏴 شهادت امام حسن عسکری علیه السلام بر امام زمان (عج) و تمام شیعیان تسلیت باد
تبریکی مؤدّبانه اگر جوانی، پدرش را از دست بدهد و پدر مدیر کل یک مجموعه بزرگ باشد، افراد برای تسلیت خدمت جوان می آیند و مؤدّبانه آرزوی موفّقیّت برای مدیر جوان آینده می کنند. اگر پدر فردی، رئیس و رهبر قومی باشد و پدر بعد از رحلتش وصیت کرده باشد که فرزندش جانشین او باشد، مردم جهت تسلیت و بیعت با رهبر جدیدشان مؤدّبانه به خدمت رئیس جدیدشان می آیند. اگر سال ها از روز رحلت پدر، که مصادف شده است با آغاز ریاست شما گذشته باشد، مریدان شما و پدرتان، در این روز علاوه بر تسلیت بمناسبت سالروز رحلت پدر، مؤدّبانه روز آغازین مدیریّت شما را تبریک خواهند گفت. اکنون که سال ها از شهادت امام یازدهم شیعیان میگذرد که اتّفاقاً مصادف شده است با آغاز امامت امام دوازدهم، بر شیعیان شایسته است علاوه بر آنکه به مصیبت و عزاداری بمناسبت غم از دست دادن گنجینه ای از نور، و واسطه فیض عظیم امام یازدهم بپردازند، از اینکه خداوند تفضّلش را از بندگان قطع نکرده است و امام دوازدهم را برای آنان تعیین نموده است، شکر گزار باشند و در راستای شکرگزاری با امام دوازدهمشان بیعتی دوباره ببندند و فرامین اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، علمی و فرهنگی ایشان را اجرایی نمایند و مؤدّبانه ابراز خرسندی و شادی نمایند. نه آنکه به مبتذل های غیرعاقلانه مبتلا شوند و اعمالی خلاف شأن امامت و ولایت و شیعه انجام دهند. والعاقبة للمتقین. (عج) ✍مجتبی میرزایی @roozneveshthayeman
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ با عرض سلام و آرزوی سلامتی برای سروران عزیزم. ولادت پیامبر اعظم صَلّی اللهُ عَلیه وَآله وَسَلَّم و آغاز هفته وحدت مبارک باد.🌷🌷 به نظر شما شیعیان و عاشقان نبوی و علوی و فاطمی امروز ایمانشان بیشتر است یا پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنين علیه السّلام؟🧐 شاید باخودتان بپرسید این چه قیاسی است که میفرمایید؟🤔 صد البتّه که پیامبر خاتم و وصیّ ایشان دارای درجات بسیار بالایی هستند که شیعیان توان رسیدن به آن را نخواهند داشت. پس چطور است که شیعیان و محبّین اهل بیت در این زمانه حرارت محبّت و مودّتشان بیشتر از آن دو وَليِّ بی رقیبند؟ زندگی این دو همام سعادت را که مینگریم سراسرش مواسات و همدلی و همراهی است. تا جایی که با دشمنانشان و قاتلین زهرای مرضیه جهت حفظ وحدت و باقی ماندن پیکره اصلی اسلام، سکوت و مدارا و حتّی همراهی نمودند. امّا افرادی با عمامه سیاه به نام اسلام برخلاف هفته وحدت که شاهکار معمار انقلاب است، هفته برائت را عَلَم میکنند، که چه شود؟ یعنی شما نسبت به بقیه ایمانتان، مودّتتان و محبّتتان بیشتر است؟😡 حاشا و کلّا. هرگز. این رَه که میروید به تُرکِستان است. شما برای احیای هفته وحدت چه عملی میتوانید انجام دهید؟ چند پیشنهاد: ۱. تبریک هفته وحدت به برادران اهل سنّت. ۲. تهیّه هدیه، گُل، شیرینی و اهدای آن به برادران و خواهران، کوچک و بزرگ، از شیعه و سنّی. ۳. برگزاری مراسمات باشکوه با رعایت وحدت و با دعوت از اهل تسنّن. ۴. پخش نکردن و جلوگیری از انتشار کلیپ های ضدّ وحدت. ۵. حضور پیدا نکردن در جلسات ضدّ وحدت. کلام آخر. به فرموده رهبری در بیانیّه گام دوّم انقلاب، برای رسیدن به جامعه مهدوی، نیازمند تمدّنی اسلامی هستیم و شاه کلید رسیدن به این تمدّن، وجود وحدت میان امّت مسلمان است. عِیدُکُم مُبَارَک. (ص) ✍️مجتبی میرزایی @roozneveshthayeman
هدایت شده از 
vahdat.pdf
1.46M
جزوه وحدت در کلام رهبری. بخشی از جزوه: اتحاد و اتفاق بین مسلمانان، فریضه فوری امروز دنیای اسلام تشنه معارف قرآن است و نقطه مقابل این معارف، آموزش استعماری است. آموزش استعماری یعنی ایجاد اختلاف بین مسلمین، لعن و برائت هایی که استعمار میخواهد برخی از دولت ها و حکومت های اسلامی فریب آن را میخورند و در زمین دشمن بازی میکنند. بخشی از جملات رهبری راجع به وحدت. شما نیز در امر بازنشر آن کوشا باشید.
بَسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیمِ
سلام به سروران عزیزم. ایام ولادت اهل بیت مبارک باشه. ان شاء الله این روزها خوش گذشته باشه به شما بزرگواران. سؤالی که همیشه برای من وجود داره این هست که واقعاً شادی که مدّ نظر اهل بیت و اسلام هست چیه؟ آیا رقص و آواز و آهنگ و کف زدن و از این جور مراسماتی که تو تلویزیون و فضای مجازی مرسوم هست، از مصادیق مورد نظر اهل بیت علیهم السلام هست؟ تو زمان خود اهل بیت هم آواز خوانی بوده، هم رقص و جشن و پایکوبی ولی اهل بیت تو هیچکدوم از این جور مراسمات شرکت نمیکردند. تا بحال براتون سؤال شده اصلاً خود اهل بیت در زمان شادی، مثلا ولادت فرزندانشون یا ولادت پدر و مادرشون چجور برنامه میگرفتند؟ اهل بیتی که در کلام از آهنگ و رقص و پایکوبی نهی کرده اند، آیا در عمل مرتکب آن بوده اند؟ معلوم است که خیر. بلکه جلسات شادی ایشان معطّر بوده به ذکر فضایل اهل بیت علی الخصوص ابوالأئمة علي بن ابطالب علیه السلام، ذکر صلوات بر پیامبر خاتم و اشعار در مدح اهل بیت و پرداخت صله به شاعران و اطعام میهمان ها. چه زیبا میشود این چُنین بَزمی ✍مجتبی میرزایی @roozneveshthayeman
بسم الله الرحمن الرحیم دوشنبه ساعت هشت صبح شخصی برایم تجربه ای را نقل کرد که بنده آن را به رشته تحریر درآوردم و شما را به خواندن آن دعوت میکنم. خبری از اموات خبری از اموات به من رسید که دلهره عجیبی به تن من انداخت که تابحال آنرا تجربه نکرده بودم. در سالنی که سقفش آسمان تاریک و سیاه بود حضور داشتم و اطرافم پر از نور نارنجی رنگی بود که امکان رؤیت اطرافم برایم میسور بود. تصویری از خودم نمیدیدم و سراسر وجودم چشم شده بود و تمام حواسم به وقایع پیرامونم بود و همه چیز را با گوش سر نه بلکه با گوش دل میشنیدم. روبرویم تعداد زیادی تخت های فلزی لُخت، بدون بالشت و پتو و تشک و ملحفه ای بود که تمام اقوام مرحومم، چه آنان که میشناختمشان و چه قدیمی ترها، همه بر روی این تخت های لخت، با لباس هایی که معمولا در دنیا میپوشیدن خوابیده بودند. این صف مرتب کنار هم چیده شده بود.  با فاصله نیم متری خیلی طولانی بود و از دایره وسعت دید من خارج بود ولی میدانستم که همه اقوامم در اینجا خوابیده اند. حتی اجدادم را میدیدم که با لباس های محلی بر روی تخت ها خوابیده بودند. همگی با چشمانشان به من فهماندند که این لحظه جان دادن ما هست که تو مشاهده گر آن هستی‌. هر کدام حال خاصی داشتند ولی نقطه مشترک همگی اضطراب، ترس، دلهره، وسختی جان کندن بود که با لرزه در چشمان و بدنشان در حال وقوع بود و به من میفهماندند که حالت سختی است حالت جان کندن و فکر نکن این زمان بر تو نخواهد آمد، بلکه خیلی سریع به سراغ تو هم خواهد آمد و فکر نکن که برایت آسان است. برای تو هم به سختی ما خواهد بود. فکر نکن چون معلم قرآن و حافظ قرآنی سختی جان کندن برای تو آسان است. خیر این سختی برای همه هست. عجیب بود دایی شهیدم در بین اموات نبودند. اموات به تربیت تاریخ رحلتشان در دنیا، بر روی تخت ها چیده شده بودند و همگی در طول این چندثانیه مشاهده گریم بر روی تخت بودند. فقط مادربزرگم که مادر شهید بود اجازه پیدا کرده بود کنارم بیاید و نکته ای را به من با زبان دلش بگوید ولی من از آن نکات چیزی به یاد ندارم. همه را میدانستم که چه کسی هستند، ولی اکثراً به آن چهره و قد و قیافه ای که من در دنیا دیده بودم نبودند. بجز همین مادربزرگ شهیدم و پدربزرگ دیگرم که به همان چهره و قد و قیافه بودند. لحظات دلهره آوری بود. ولی به ناگاه انتقال پیدا کردم به منزل مادربزرگ شهیدم در شمال و همه اقوام بجز مادربزرگم در آن منزل بودند. بدون آنکه چهره ای از آنان ببینم، فقط حضورشان را احساس میکردم. دری در خانه بود که رو به خرابه ای باز میشد که در دنیا، این در وجود نداشت. مردی از در وارد خانه شد. کفش هایش را درآورد. چهره اش تیپش مثل انسان های فقیر و گرفتار بود. من فقط او را دیدم. تکریمش کردم و با احترام به او گفتم بفرمایید داخل. پشت سرش زنی آمد. او هم چهره ای مندرس و فقیرگونه داشت. چادری بر سر داشت. زن همان مرد بود. وبعد از این دو، پسربچه ای آمد که او هم پسر این دو بود. این سه بجای آنکه در نقطه ای که من مشخص کردم بنشینند، شروع به سرکشی در منزل و آشپزخانه و جاهای دیگر خانه کردند. من عصبانی شدم و به آن سه گفتم: خیال میکنید که نمیدانم شما جن هستید و آمده اید در اینجا هم اختلاف بیفکنید. یک مرتبه این سه نفر جا خوردند و از اینکه من حقیقت وجودی آنان را میدانم دچار شوکه شدند و چشمانشان گرد شد. من فقط در این مدت با نگاه و زبان دل با اینان سخن میگفتم. آنان بلافاصله از منزل خارج شدند و برای من این سؤال ایجاد شد که این سه حتی قدرت فهم این مطلب را نداشتند که من توانسته ام حقیقت آنان را بشناسم؟ و بلافاصله مشاهده ام به اتمام رسید. بنظرم تمام این مشاهده گری توسط مادربزرگ شهیدم بوده و او بوده که تمامی این حرف ها را به من زده است و این تجربه را برای من رقم زده است. @roozneveshthayeman
هدایت شده از 
اگر شکرگزار باشید، نعمتم را بر شما می افزایم؛🍀 و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است!❌ 📚 ابراهیم؛ آیه ۷ @ammarionn
هدایت شده از 
🌹🌸🌼🌺🌹🌸🌼🌺🌹🌸🌼🌺 سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به قم مبارک باد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ «اَلسَّلامُ عَلَیكِ یا سَیِّدَتی وَ مَوْلاتی یا فاطِمَةُ بِنْت مُوسَی بنِ جَعفَرٍ» سوی قم از مدینه یار آمد با وجودیکه بی قرار آمد همۀ شهر غرق استقبال خواهر این بار با وقار آمد همه اش احترام می کردند دسته دسته سلام می کردند همه جا مِهر بود و گلباران حقِّ او را تمام می کردند هیچکس ناسزا نگفت به او جز درود و ثنا نگفت به او هیچکس وقت آمدن غیر از آیۀ انّما نگفت به او قم عجب میهمان نوازی کرد تا ابد ماند و سر فرازی کرد قم عجب کرد آبرو داری کوفه با آبرو چه بازی کرد خوب شد که سری به نیزه ندید خوب شد هیچ حرف بَد نشنید خوب شد وقت دست و پا زدنِ نیمه جانِ برادرش نرسید ای امان از غریبیِ زینب وای از غم نصیبی زینب هیچ چشمی به شام و کوفه ندید در بلا بی شکیبیِ زینب از ورودش به شهرِ خود ای داد محملش طعمه ، کوفیان صیاد در تکاپوی خطبه ای غرّا چشم زینب به نیزه ای اُفتاد تا کنون ماه خویش را از دود این چنینش ندیده بود کبود ماهِ خاکستری! کجا بودی؟ جایِ تو در تنور خانه نبود! بر یتیمت نظاره کن کم کم آب شد قلب کوچکش نم نم ای سرت رویِ نیزه چون کعبه چشمۀ اشک چشمِ من زمزم بسکه همچون حسین محو خداست درد و غم پیش چشم او زیباست تا خدا همچو زینبی دارد پرچمش تا همیشه پا برجاست ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @EmamHosain3