💡هشتگ مهسا امینی ساخته سایبریهای ارتش امریکا/رمزگشایی جنگ آنلاین پنتاگون علیه ایران
#پارت_دوم
🧩هشتگهای پنتاگون برای هواپیمای اوکراینی
جنگ روانی ارتش امریکا علیه ایران صرفاً در روزهای اخیر به وجود نیامدهاست. کلارنبرگ مدعی است پس از حادثه هواپیمای اوکراینی، هشتگهایی که برای این پرواز تولید شده، ساخته امریکاییها بوده و تلاش شدهاست که آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی را به عنوان مقصر این اتفاق جلوه دهند. این اکانتها پس از آغاز جنگ روسیه و اوکراین، شروع به انتشار هشتگهایی با محتوای ضد روسی کردهاند. آنها محتواهایی بر ضد همکاریهای ایران و روسیه منتشر و این گونه القا میکنند که این همکاریها پیامدهای ناگوار سیاسی و اقتصادی برای ایران به همراه خواهد داشت!
🧩ایجاد اختلاف میان ایران و همسایگان
تضعیف نفوذ ایران در منطقه از جمله اهدافی است که ارتش امریکا از طریق نفرتپراکنی علیه کشورمان در میان همسایگان دنبال میکند. کلارنبرگ با اشاره به فعالیت اکانتهای ضد ایرانی پنتاگون در شبکههای اجتماعی کشورهای همسایه، به انتشار یک خبر دروغین از سوی امریکا در صفحات متعلق به افغانستانیها اشاره میکند که در آن ادعا شده نیروهای سپاه قدس برای سرکوب مخالفان طالبان وارد افغانستان شدهاند! یا رسانههای وابسته به امریکا بدون ارائه مدرک، مدعی شدهاند که ایران پناهجویان افغانستانی را میکشد و اعضای بدن آنها را خارج میکند! پنتاگون در میان سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲، همچنین این خبر دروغین را منتشر کردهاست که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پناهجویان افغانستانی را وادار میکند تا برای جنگ به سوریه و یمن بروند!
🧩کلارنبرگ همچنین از نفرتافکنی علیه ایران در صفحات متعلق به عراقیها و یمنیها اشاره کردهاست. این اکانتهای دروغین در میان مردم عراق، ایران را عامل بدبختی، قاچاق اسلحه، ایجاد خشکسالی، کمبود غذا و بیماری معرفی میکنند و در میان مردم یمن، جمهوری اسلامی و انصارالله را باعث جنگ و تعطیلی مراکز فرهنگی، نرسیدن کمکهای بشردوستانه میدانند. روزنامهنگار انگلیسی مینویسد پنتاگون به عراق توجه ویژهای دارد و با یادداشتهایی که در بغداد منتشر میکند، نفوذ سپاه در عراق را ویرانگر معرفی و حشدالشعبی را ابزار دخالت ایران در امور عراق معرفی میکند
🧩همکاری علینژاد با نهادهای امنیتی امریکا
در بخشی از گزارش «رمزگشایی جنگ آنلاین پنتاگون علیه ایران» به نقش روزنامهنگارانی مانند مصی علینژاد و همکاری گسترده وی با پنتاگون و نهادهای امنیتی امریکا اشاره شدهاست.
نویسنده انگلیسی با یادآوری دیدار علینژاد با مایک پمپئو وزیر وقت امور خارجه امریکا و حمایت چندصد هزار دلاری امریکا از وی، میپرسد چرا هیچ رسانهای این سؤال را مطرح نمیکند که آیا نقشآفرینی علینژاد در اغتشاشات اخیر ناشی از دخالت خصمانه یک دولت خارجی است؟!
🧩گزارش افشاگرایانه روزنامهنگار انگلیسی از جنگ روانی سنتکام در قالب اکانتهای به ظاهر ایرانی در فضای مجازی که در اغتشاشات اخیر، سعی در دامن زدن به اعتراضات و ایجاد لجنپراکنی علیه دولت و نهادهای انقلابی داشتند، میتواند برای کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی که احتمالاً در طول روز با انواع و اقسام این اکانتهای فیک روبهرو شوند، هشداری جدی و آگاهی بخش باشد
#اسرار_سیاسی
#جنگ_انلاین
#مهسا_امینی
@Antiliberalism
.
مهسا امینی یا جنبش مهسا؛ فراموشی
.
.
دومین سالگرد فوت خانم مهسا امینی با بی سر و صدا ترین شکل ممکن گذشت! سال گذشته این ایام در نخستین سالگرد فوت او مردم ایران در مسافرتِ تعطیلات چند روز متوالی آخر تابستان بودند. امسال آن تعطیلات هم نبود. هم کف خیابان هم کف شبکه های اجتماعی به نسبت وسعت هیاهوی آن روزها خبری نبود! وقتی ۱۸ تیر سال ۷۸ در کوی دانشگاه تهران رخ داد تا چند سال بعد در سالگرد ۱۸ تیر لااقل تجمع مختصری برگزار میشد. آن هم در دوره ای که شبکه های اجتماعی و اینترنت به معنای امروزی آن وجود نداشت.
آیا #مهسا_امینی فراموش شده است یا اساسا مردم به چیزی به نام "جنبش مهسا" اعتماد نداشتند و ندارند؟
در درجه اول باید گفت آنچه در سال ۱۴۰۱ رخ بیش از آنکه واقعیت برآمده از بطن نیازهای اساسی جامعه ایران باشد، یک "برساخته رسانه ای" بود. القا بود. بیش از این که حقیقت داشته باشد، سر و صدا داشت! سیطره رسانه بود. اذهان همه تحت سیطره شبکه های اجتماعی به وقایع پس از فوت مهسا آنقدر ضریب و وزن داد که گویی واقعا انقلابی در راه است! نه انقلاب و نه جنبشی در کار نبود. یک توهم سازی بود. برای نسلی که برداشت تاریخی از جامعه ایرانی نداشت و ندارد.
اما آیا وقایع پاییز ۱۴۰۱ بی اثر هم بود؟ خیر. اثر داشت. چون با سطحی از مطالبات فرهنگی جامعه به ویژه جامعه هدف یعنی زنان گره زده شده بود. نفی مطلق اثرگذاری غلط است، اما بزرگنمایی نیز خطاست. یعنی با آن وقایع خشن، با آن شدت عمل یک عده در کف خیابان و دانشگاه "انقلاب" شکل نمیگرفت.
دلیل دیگر اینکه؛ کارفرماها و عوامل خارجی دخیل در آشوب های ایران نسبت به چند سال قبل در موضع ضعف قرار دارند. رژیم صهیونیستی تمرکز ایجاد جنگ روانی ندارد. سازمان مجاهدین بخوبی کنترل و محدود شد. کومله، حزب دمکرات و سایر گروهگ ها که میخواستند از اعتراض مردم بهره برداری کنند خودشان مشغول و یا محدود شده بودند. اینجا قدرت نظامی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی به کمکاش آمد.
اما من نکته مهمتری را مدنظر دارم. بخشی از جامعه به این نتیجه رسیده است که از دست مخالفان "جمهوری اسلامی" کاری بر نمیآید! اُپوزیسیون جمهوری اسلامی در ذهن جامعه ایرانی فروریخت. بی هویت، بی مبنا، بی برنامه، بی رهبر و بی آینده تر از حد تصور رفتار کردند. بزرگترین خطای آنان بالا بردن حد خشم و خشونت ورزی در اعتراضات بود. بخشی از جامعه نه از حُب نظام سیاسی بلکه در اثر نوع رفتار آنان به این نتیجه رسید که بهتر است به آنان اعتماد نکنند.
در واقع جمهوری اسلامی الان اُپوزیسیونی خارجی و داخلی ندارد. در حکم هیچ هستند، بزرگترین اپوزیسیون جمهوری اسلامی عملکرد مسولان است.
۱. فرهنگ و تربیت نسل بی هویت
۲. بحران معیشت و عدالت