eitaa logo
روشنا_آبادان
941 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
● آقا دربست! وقتی نشستم گفتم: ببخشید عزیز، میشه ضبطو خاموش کنید؟؟؟؟ ○ گفت: اینا مجازه؛ چیز بدی هم نمیخونه.🙄 ● میدونم .....ولی عزادارم! ○ " واقعا!؟ شرمنده" 🤭 و ضبط رو خاموش کرد. ○تسلیت میگم اقوام نزدیکتون بوده؟؟ ● بله مادرم ..💔 ○ واقعا تسلیت میگم. داغ_مادر خیلی سخته....منم تو بیست و پنج سالگی مادرم مریض بود و زجر میکشید. بنده ی خدا راحت شد. ● خدا رحمتش کنه ○ خدا مادر شمارم بیامرزه. ـــــ بعد پرسید ○ مادر شما هم مریض بودن؟ ● گفتم :نه.مجروح بود... ○ مجروح جنگی؟؟ یاشیمیایی بود؟؟😓 ● نه ... یه عده أراذل و اوباش ریختن سرمادرم و زدنش. ○ جدأ؟😳😳شمام هیچکاری نکردی؟ ● ما نبودیم وگرنه میدونستم چیکار کنیم. ○ خدا لعنتشون کنه... یعنی اینقد ضربات شدید بوده؟؟؟ ● آره... مادرم سه_ماه بستری شد و بعد از دنیا رفت.... 🥀 بغضم گرفت . سکوتمو که دید گفت ظاهرأ ناراحت هستید.... ● نه خواهش میکنم ... واقعا داغ مادر بده! مخصوصا اگه جوون باشه... ○ آخ آخ... جوون بودن؟؟❤️‍🔥 ● آره فقط_هجده_سالش_بود... ○ گرفتی ما رو ؟؟؟؟؟ شما خودت بیشتر از هیجده سالته حرفش رو قطع کردم و گفتم: مادر شما هم هست... این خانوم ِهجده ساله فقط مادرسادات نیست بلکه مادرتمام شیعه ها، خانوم ست. یه مکثی کرد و با تعجب نگام کرد و بعد دوباره خیره شد به جاده... ○ آها ببخشید تازه متوجه شدم، راست میگی... هیچ‌وقت اینجوری به قضیه نگاه نکرده بودم. ● لحظاتی به سکوت گذشت ○ یه سی‌دی مداحی هم دارم؛ البته برا محرمه.... .. خودش داشبورد رو باز کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط. چند ثانیه بعد یه نوای آشنا بلند شد. یاحسین_غریب_مادر🎼تویی ارباب دل من💔 🌞🌿🌞🌿🌞🌿🌞🌿 🌞 _________________________________ 🆔 eitaa.com/roshana_abadan