اسلام و یهود
#قسمت_اول
🔎چی شد که بعد از پیامبر خلافت به امیرالمومنین علی علیه السلام نرسید؟؟
چی شد که ابوبکر به خلافت رسید؟
آیا ابوبکر با قدرت نظامی یا نیروی از بیرون به ریاست رسید؟
✅خیر
👈ابوبکر دقیقا با قدرت و قوت مردم به قدرت رسید!
❓چرا مردم با اینکه تربیت شده ی پیامبر بودن و پیامبر علی علیه السلام رو جانشین خود قرار داده بود و مردم پیغمبر رو قبول داشتن ابوبکر رو انتخاب کردن؟؟
✅جوابش اینه که به همون اندازه که پیامبر رو قبول داشتن ابوبکر رو هم قبول داشتن.
ما امروز یک میلیارد و چهارصد میلیون مسلمون داریم که فقط سیصد میلیونش علی علیه السلام رو نفر دوم اسلام میدونن و بقیه ابوبکر رو نفر دوم میدونن! چرا؟
تازه الان اوضاع بهتر از اون زمانه، الان یک پنجم میگن امیرالمومنین نفر دومه در صورتی که اون زمان فقط چهار نفر میگفتن علی و بقیه میگفتن ابوبکر!😢
ابوبکر از کجا به این مقام رسیده؟
اینکه ابوبکررو آدم ضعیف بدونیم اشتباه کردیم، چون ابوبکر تونسته بود یکی مثل علی علیه السلام رو از میدان خارج کنه و اتفاقا خیلی زیرک بود!😣
اصلا اون تحصیل کرده ی مکه نبوده، اهالی مکه اکثرا بی سواد بودن، قله شون ابوجهل و بعدش ابوسفیان بوده! که نحوه ی کشته شدن ابوجهل نشونه ی جهالتشه! حالا ابوبکر هم مثل ابوجهل یک ثانیه هم به پیامبر ایمان نیاورد اما تونست نفر دوم اسلام بشه! ( امام صادق علیه السلام: ابوبکر حتی برای لحظه ای به پیامبر ایمان نیاورد)
ابوبکر نفوذی یهودی ها بوده و در مکتب اونا درس خونده!😨
یهودیها کیا هستن؟! کسانی که امروز دنیا رو میچرخونن
حالا برا چی ابوبکر رو فرستادن؟
ادامه دارد...
#اسلام_و_یهود
#یهود
#نحوه_شهادت_حضرت_زهرا
#استاد_طائب
-
🌞🌿🌞🌿🌞🌿🌞🌿 🌞
_________________________________
🆔 eitaa.com/roshana_abadan
اسلام و یهود
#قسمت_دوم (ترور)
یهودیها از ظهور اسلام می ترسیدن برای همین از چهارصد سال قبل از اینکه پیامبر به دنیا بیاد، برای اومدنش نقشه داشتن
اونا سه تا برنامه رو طراحی کردن:
1⃣ ترور
2⃣ ایجاد موانع
3⃣ نفوذ
👈ترور رو از اجداد پیامبر شروع کردن
هاشم جد پیغمبر برا تجارت به سمت شام حرکت کرد، مسیر این حرکت از مدینه میگذشت، در مدینه رئیس قبیله خزرج از ایشون دعوت میکنه و ایشون مهمان قبیله خزرج میشه، آقای رئیس طبق علائمی که شناخته میفهمه که این آقا به پیامبر آخر الزمان ارتباط داره، برای همین به اون پیشنهاد میده که داماد اونها بشه و دخترش رو به اون میده، هاشم اونجا ازدواج میکنه، موقع رفتن به همسرش میگه از فرزندمون که نطفه اون بسته شده بود مواظبت کن و مراقب گزند یهود باش!
هاشم حرکت میکنه و اون رو در اون سفر با سم میکشن(۱۱۰ سال قبل از بدنیا اومدن پیامبر)
همسرش نه سال از اون بچه مراقبت میکنه، عموی اون بچه که نامش مطلب بود بعد از نه سال مهمون همون خونه میشه و متوجه میشه برادرش اونجا بچه ای داشته، جریان رو میفهمه و بهشون میگه من از اون مراقبت میکنم و اون رو با خودش میبره مکه، تو مکه میگه این رو از بازار برده فروشها خریدم و معروف میشه به عبدالمطلب!
بزرگ که شد و تونست از خودش مراقبت کنه به همه جریان رو میگه.
پس نتونستن عبدالمطلب رو بکشن، اومدن سراغ فرزندش عبدالله!
فهمیدن عبدالله پدر پیامبر هست، برای همین یه زن زیبا از خودشون فرستادن که با عبدالله ازدواج کنه تا پیامبر از اونا بشه، اما عبدالله قبول نکرد و با آمنه ازدواج کرد.
بعد از ازدواج رسم بود که داماد به تجارت بره، عبدالله که میره اونو با سم میکشن، امادیگه نطفه پیامبر بسته شده بود.
عبدالمطلب میدونست که ممکنه پیامبر رو هم بکشن، برای همین بعد از بدنیا اومدنش به بهونه ی کم بودن شیر مادرش اونو به دایه دادن که کسی جاش رو ندونه!
پنج سال حلیمه از اون مراقبت کرد، اما جای اون رو هم پیدا کردن و حلیمه اونو برگردوند به عبدالمطلب
عبدالمطلب خودش از پیامبر تا سه سال مراقبت کرد تا اینکه از دنیا رفت و اونو به عموش ابی طالب سپرد، عمویش ابوطالب ۲۵ سال از اون مراقبت کرد.
پس نقشه اول یهود که ترور بود جواب نداد✔️
ادامه دارد...
#اسلام_و_یهود
#یهود
#نحوه_شهادت_حضرت_زهرا
#استاد_طائب
-
🌞🌿🌞🌿🌞🌿🌞🌿 🌞
_________________________________
🆔 eitaa.com/roshana_abadan
اسلام و یهود
#قسمت_سوم
یهودیا اعتقاد دارن کل دنیا مال اوناست بقیه هم مهمون اونا هستن، میگن مردم دنیا باید به ما خدمت کنن، نکنن گردنشون رو میزنیم🧐
اونا میخوان دنیا رو در سه مرحله بگیرن
برنامه شون اینه
1⃣ بیت المقدس رو اول میگیریم
2⃣ آزاد کردن نیل تا فرات
3⃣ کل دنیا رو میگیریم
حالا ویژگی پیامبر آخرالزمان در تورات اینه که هر کجا رو فتح کنه و دین اون رو از آن خود کنه، دیگه اون نقطه از دست او بیرون نمیره.
حالا اگه اولین برنامه یهود برای جهانی شدن که گرفتن بیت المقدس هست دست پیامبر بیوفته، دیگه تا آخر نمیتونن دنیا رو فتح کنن😵💫
پس باید کاری کنن که اگر این پیغمبر اومد و به قدرت رسید به بیت المقدس نرسه❌
پس بر اساس اطلاعاتی که داشتن و احتمالی که برای مرکز حکومتش میدادن، از مرکز حکومت پیامبر که همون مدینه یا یثرب قدیم بود تا بیت المقدس رو خاکریز خود کردن!
👈در یثرب سه قبیله ی بنی قینقاع و بنی نضیر و بنی قریطه رو مستقر کردن و بعدشم اوس و خزرج اومدن
👈دویست کیلومتر رو به شمال در ارتفاعات خیبر استحکامات ایجاد کردن
👈هفتصد کیلومتر از مدینه به سمت قدس تو تبوک یهود تیما رو مستقر کردن
👈از مدینه هزار کیلومتر بری جلو به سمت قدس در موته استحکامات زدن
"موته شمال اردن و مرز اسرائیل هست"
از موته رد بشی میرسی به بیت المقدس
👈از طرفی کشت و صنعت رو تو فدک زدن
یعنی در هفت جا مستقر شدن که فردوسی در شاهنامه، نبرد پیامبر با یهود رو در این هفت نقطه به نبرد رستم با هفت خان به تصویر کشیده.
پیغمبر اگه از این هفت نقطه رد بشه دنیا اصلاح شده
پیغمبر اکرم ۱۳سال در مکه بود،کاری نمیتونست بکنه اومد مدینه موتورشون رو شروع کردن
✅ حضرت سال دوم بنی قینقاع رو متوقف کرد
✅ سال چهارم بنی نضیر
✅ سال پنجم بنی قریضه
✅ پایان سال ششم خیبر
✅ پایان سال هفتم تبوک
✅ سال هشتم پیغمبر مجبور شد بره مکه رو فتح کنه
❌سال نهم موته عملیاتی شد، در موته سپاه اسلام شکست خورد، سه تا فرمانده عالی رتبه پیغمبر شهید شدن
مسلمونا برگشتن ، حضرت تو بازسازی نیرو بودن جبرئیل آمد یا رسول الله برو حج آخر عمرته ،حجه الوداع رو بجا بیار
اومد مدینه نیرو آماده کرد که موته رو بگیرن پیغمبر از دنیا رفت
عملیات تاخیری اینا نذاشت پیغمبر به بیت المقدس برسه⛔️
#اسلام_و_یهود
#یهود
#نحوه_شهادت_حضرت_زهرا
#استاد_طائب
-
🌞🌿🌞🌿🌞🌿🌞🌿 🌞
_________________________________
🆔 eitaa.com/roshana_abadan
خب همین پیغمبر طبق اطلاعات اونا دوازده تا جانشین داره
اولشون علی بن ابی طالب که اگه بره موته رو بگیره همونجور که اگه پیامبر اونو میگرفت دیگه از دستش بیرون نمیره، باید کاری میکردن که این دوازده تا جانشین رو متوقف کنن!
پس👈 داستان "نفوذ" رو طراحی کردن
یک نفر رو درونشون رشد میدیم که بعد از پیامبر بجای جایگزینش این به قدرت برسه، پس 👈جناب ابوبکر رو آوردن!
1⃣ جوری در کنار رسول الله کار کن که فکر کنن تو جانشین رسول اللهی
2⃣ سازمانی رو تشکیل بده که اون سازمان معتقد باشه بعد از رسول الله تو باید جایگزین بشی
ابوبکر تو مدینه تاجر و باسواد بود
وقتی که پیغمبر مبعوث شد، تجار و گنده ها هیچکدوم به پیامبر ایمان نیاوردن، اونایی که ایمان آورده بودن یا جوان بودن یا برده، یهو ابوبکر تاجر و سن و سال دار اومد به پیامبر ایمان آورد!
همه نظر ها اول کار به ابوبکر جلب شد، اونموقعی که ابوبکر ایمان آورد چهل سالش بود، علی بن ابی طالب ۱۳سال!
شما فکر کنید تو جمع مسلمونا ابوبکر چهل ساله و علی بن ابی طالب ۱۳ساله وارد بشه کی به علی علیه سلام نگاه میکنه!
همه جلو پاش بلند میشدن، برای پیغمبر هم پول خرج میکرد، حرف میزد، همه چشم ها به ابوبکر بود🧐
جوری که در مکه همه ابوبکر رو نفر دوم میدونستن!
ادامه دارد...
#اسلام_و_یهود
#یهود
#نحوه_شهادت_حضرت_زهرا
#استاد_طائب
-
🌞🌿🌞🌿🌞🌿🌞🌿 🌞
_________________________________
🆔 eitaa.com/roshana_abadan
اسلام و یهود
#قسمت_چهارم
دو نقطه در این عالم اگر فتح بشه و تحت اختیار مسلمونا و امام مسلمین قرار بگیره دنیا اصلاح میشه
👈 یکی کعبه و مکه هست
👈 دومی بیت المقدس
از اول هم پیغمبر اکرم دنبال همین بود
اول که پیغمبر مبعوث شد خدای متعال اول و آخر حرکت رو در اسرا به اون نشون داد
خداوند در یک شب پیغمبر رو از مکه برد مسجد الاقصی
"یا رسول الله تا اینجا باید فتح بشه" کل دنیا تحت اسلام قرار میگیره.
☝️از طرفی یهود اسامی جانشینان پیغمبر رو میدونستن که اولینشون علی بن ابی طالب هست، اگه بیاد و موته رو بگیره و بیت المقدس رو فتح کنه کار یهود تمومه
خب پس باید کاری کنن که پیغمبر نتونه به بیت المقدس برسه!
پیامبر رو نذاشتن⛔️
حالا علی و جانشینان دیگرش را چه کنیم؟!
پس باید حکومت بعد از پیامبر به دست کسی برسه که ما میخوایم❗️
ابوبکر باید کاری میکرد که مسلمونا اونو نفر دوم اسلام بدونن✔️
لذا هر وقت پیامبر پول لازم داشت خرج میکرد، بلال حبشی برده بود و صاحبش اون رو خیلی شکنجه میداد،پیامبر گفت بیاید بلال رو بخریم و اونو نجات بدیم، صاحبش بلال رو به پنج برابر قیمت یک برده فروخت و ابوبکر اونو خرید، حالا فکر کنید از نظر یکی مثل بلال، ابوبکر چجور انسانی هست؟!
بلال بعد از شهادت پیامبر با ابوبکر شد
ابوبکر برای مسلمان کردن خیلیا خیلی تلاش کرد، حالا بنظرتون کسانی که توسط ابوبکر مسلمون شدن بعد از بیست سال به ذهنشون میرسه که این ابوبکر دروغ میگه!
عثمان، طلحه، عبدالرحمن بن عوف اینا توسط ابوبکر مسلمان شدن
تو مکه احدی در مورد اینکه ابوبکر نفر دوم اسلام هست تردیدی نداشت، اما مکه براش مهم نبود، مدینه مهم بود چون پیامبر اونجا به قدرت میرسید
اهالی مدینه نه پیامبر میشناختن نه علی و نه ابوبکر رو
تا اینکه یعدشون اومدن مکه و حرفهای پیامبر رو شنیدن و از اون خوششون آمد ازش خواستن بیاد مدینه حکومت کنه
پیامبر هم نماینده فرستاد تا اهل مدینه مسلمون بشن ، اونها هم مسلمون شدن و از پیامبر خواستن بره اونجا
از سال هشتم تا دوازدهم تو مدینه صحبت پیامبر بود، همه دوست داشتن ببیننش اما پیغمبر نیومده بود
سال دوازدهم پیامبر گفت برید منتظر بمونید میام ✅
👈 یهو اعلام شد پیغمبر میخواد بیاد، جماعت اومدن منتظر که پیامبر بیاد
آقای ابوبکر اگر بخواد برای اهل مدینه نفر دوم اسلام باشه، راهش اینه با پیامبر بیاد
اگه با پیامبر بیاد هم از پیامبر استقبال میشه هم از ابوبکر!
👈 این زیرک دنبال همین مطلب بود!
پیغمبر اکرم میخواست اینو ناکامش کنه
از طرفی پیامبر نمیخواست با پای خودش بره مدینه، چون میگفتن دنبال حکومت بوده، تا دید تو مدینه میتونه، ول کرد رفت
اگه برای هدایت اومدی چرا شهر خودت رو ول کردی رفتی!
پیغمبر اکرم آنقدر تو مکه موندن تا بیرونش کنن
برای همین به اهل مدینه گفته بود برید، هروقت خدا اجازه داد میام
ابوبکر هی به پیامبر میگفت خدا اجازه نداد؟ کی اجازه میده؟ پیامبر میگفت نمیدونم
پیامبر رو ول نمیکرد، صبح، ظهر، شب با پیغمبر بود
یک روز مشرکین جلسه مشترک گذاشتن که پیامبر رو در حالت خواب دست جمعی بکشنش (چون در بیداری حریفش نمیشدن)
جبرئیل اومد به پیامبر گفت اینا امشب میخوان تو رو بکشن، امشب باید از اینجا بری
بذار علی جای تو بخوابه ✅
پیامبر با ترفندی تونست از حلقه ی محاصره مشرکین خارج بشه اومد بیرون دید ابوبکر اونجاست!
ابوبکر تا شب دنبال پیامبر بود، شب که پیامبر رفت خونه دید مشرکین دور خانه اش هستن، فهمید خبری هست، یا پیامبر کشته میشه و خیال سازمان یهود راحت میشه یا میره مدینه و اونم باهاش میره.
ادامه دارد...
#اسلام_و_یهود
#نحوه_شهادت_حضرت_زهرا
#استاد_طائب
-
🌞🌿🌞🌿🌞🌿🌞🌿 🌞
_________________________________
🆔 eitaa.com/roshana_abadan
اسلام و یهود
#قسمت_پنجم
پیامبر نمیخواست ابوبکر رو با خودش ببره مدینه، اگه بهش میگفت برو، اون میرفت به بقیه میگفت پیامبر داره میره ، اگه میبردش ابوبکر به هدفش برای نفر دوم شدن میرسید
✔️پس برنامه رو بهم زد و نرفت مدینه رفت به سمت اون غار و سه روز اونجا موند
نتیجه این شد که مدینه ای ها هرچه انتظار کشیدن دیدن پیامبر نیومد
مراسم استقبال از پیامبر به هم خورد، یک نفر رو فرستادن مکه دنبال پیامبر
از اینطرف پیغمبر اکرم حرکت کرد به سمت مدینه
رسید قبا دید هیچ کس نیست.
رفت به سمت یکی از اون چند نفری که برای دعوت از او اومده بودن مکه،اون شخص هم کور بود و نفهمید کی همراه پیغمبر اومده ✅
رفتن و به اهالی گفتن پیغمبر اومده، مراسم استقبال قرار شد از قبا به سمت مدینه صورت بگیره
جمعیت همه اومدن که یا رسول الله بیا بریم، پیامبر گفت نمیام تا علی بیاد ✅
✴️ ابوبکر اومد پیش پیامبر یا رسول الله مردم معطلن، اینا چند روزه منتظر بودن، پیامبر گفت عیبی نداره، ابوبکر گفت شاید علی کشته شده باشه!
پیامبر هم گفت علی اگه اومد وارد مدینه میشم، نیومد نمیرم
✴️ ابوبکر دید که پیامبر به همه گفته منتظره علی هست، حالابرا همه سوال میشه این علی کیه که پیامبر یک شهر رو معطل اون کرده، همه الان منتظر علی ان، علی که برسه یه شتر برای پیامبر میارن یه شتر هم برا علی، ابوبکر هم مجبور میشه با جماعت پشت سر اونا راه بره
🌀 زرنگی کرد و رفت مدینه شد رئیس هیئت استقبال!
چگونه دنبال این بود که خودشو نفر دوم اسلام معرفی کنه!
پیامبر اومدن مدینه، در خونه اش رو به مسجد باز میشد، برا علی هم اونجا اتاق ساخت.
▶️ ابوبکر هم اومد روبرو خونه پیامبر برا خودش خونه ساخت که درش رو به مسجد باز میشد
هرکی می اومد پیش پیغمبر باهاش کار داشت، این میرفت مینشست کنار پیامبر❗️
↩️جبرئیل اومد گفت همه درهایی که روبه مسجد باز میشن بجز در خونه خودت و علی رو ببند.
این فهمید که منفذ اطلاعاتی داره بسته میشه، عمر رو فرستاد پیش پیغمبر بهش بگه میشه من یه پنجره رو به مسجد داشته باشم
پیامبر گفت نه باید ببندی
اومد گفت پیامبرمن خیلی دوست دارم همیشه ببینمت، بذار حداقل اندازه بند انگشت باز باشه من بتونم ببینمت
پیامبر گفت اندازه سر سوزن هم نباید باز بذاری باید ببندیش✖️
✔️دیگه ابوبکر مسجد رو ول نمیکرد، کنج مسجد میخوابید
هر هیئتی میومد با پیغمبر کار داشت اینم میومد
پیامبر نماز شب میخوند، این نماز شباش از پیامبر بلندتر بود
جوری که همه توجه ها به طرف ابوبکر بود.
رسید به سال دهم هجری، سالی که پیامبر میخواست از دنیا بره
شده بود نفر دوم اسلام، بگونه ای که اگر پیغمبر راجبه ابوبکر افشاگری میکرد،پیغمبر رو میکشتن
حجه الوداع شد پیامبر تو مسجد به همه گفت من به زودی از بین شمامیرم
☝️ اینجا باید میپرسیدن پیامبر جانشینت کیه؟ تو کل تاریخ نیومده که کسی بپرسه آقا جانشینت کیه🤚
نپرسیدن
چرا نپرسیدن؟
یا باید قوم خنگی بوده باشن و نمیفهمیدن پیغمبر یعنی چی! مردن پیغمبر یعنی چی؟!
که میفهمیدن ✅
یا اینکه قضیه براشون حل بود
👈 یعنی میدونستن پیغمبر از دنیا بره جانشین کیه
فکر میکردن جانشین ابوبکره
به چه دلیل؟ چون پیغمبر اکرم علی رو معرفی نکرده بود
گفت من بین شما دوچیز گرانبها میذارم، قرآن و عترت و اهل بیتم را، اینها از هم جدا نمیشن، مگر اینکه در حوض به من وارد بشن
خب اهل بیت، علی هست، ابوبکر هم هست عمر هم هست، اینا پدر خانم های پیامبر بودن، عثمان هم داماد پیغمبر بود و از اهل بیت پیامبر بود
❓چرا پیامبر نگفت علی، چون منتخب پیغمبر با منتخب مردم فرق میکرد،پیامبر میترسید علی رو معرفی کنه
❗️رهبر نمیتونه خلاف رای مردم حرکت کنه، امام هم بابنی صدر مخالفت نکرد، چون منتخب مردم بود
اگه پیامبر علی رو معرفی میکرد یعنی خلاف جهت آب شنا کردن، کسی هم که خلاف جهت آب حرکت کنه، غرق میشه😞
تا اینکه غدیر رسید، خداوند به پیغمبر گفت بگو...
ادامه دارد...
#اسلام_و_یهود
#نحوه_شهادت_حضرت_زهرا
#استاد_طائب
🌞🌿🌞🌿🌞🌿🌞🌿 🌞
_________________________________
🆔 eitaa.com/roshana_abadan
اسلام و یهود
#قسمت_ششم
✅ تو غدیرخم خدا از پیامبر خواست علی رو معرفی کنه
پیامبر هراس داشت گفت خدایا همه چی خراب میشه
چون ابوبکر رسیدن به قدرت رو کاملا آماده کرده بود فقط مونده بود پیامبر از دنیا بره تا به قدرت برسه✔️
جوری بود که اگه پیغمبر علی بن ابی طالب رو معرفی نمیکرد،کسی کاری بهش نداشت، چون براشون علی مثل یه شهروند بود❗️
نه به خونه اش حمله میکردن، نه همسرش رو شهید میکردن
چون علی بن ابی طالب قبل از غدیر خم رسما جلوی چشم مسلمونا معرفی نشده بود
✴️ پیامبر موقعی هم که معرفی کرده بود جلوی ده بیست نفر بوده
چون نمیشد معرفی کنه، اونا همه چی رو کاملا محیا کرده بودن
پیامبر هراسش از این بود که اگه علی رو معرفی کنه، اینا از رسیدن به قدرت مایوس بشن و مسیر رو عوض کنن
👈 مثلا ابوبکر بیاد بگه مردم منو چقدر قبول دارین؟
بگن خیلی، بگه من تا الان این پیغمبر رو خیلی قبول داشتم، الان فکر میکنم اشتباه کردم، این آقا پیغمبر نبوده، این دنبال پادشاهی بوده، از ما استفاده کرده به قدرت رسیده الانم که میخواد از دنیا بره چون پسر نداره میخواد داماد خودش رو رئیس کنه❌
علی سی و سه سالشه، در صورتی که بین مسلمین بزرگتر و سن بالاتر هم هست، پس دنبال پادشاهیه🧐
🤔 اگه ابوبکر این رو میگفت میدونید چه اتفاقی می افتاد❓
یا نیمی از جمعیت یا دو سوم جمعیت طرفدار اون میشد
اونوقت میشد جنگ بین مسلمونایی که پیغمبر رو قبول داشتن با مسلمونایی که از پیغمبر برگشتن⛔️
اونوقت خود پیغمبر هم کشته میشه!
در نتیجه اسلام از بین میرفت😞
خدای متعال گفت یا رسول الله تو علی رو معرفی کن من نمیذارم این حادثه اتفاق بیوفته ✅
✔️ پیغمبر هم همه رو نگه داشت و به مردم گفت ای مردم تا الان رئیستون کی بوده؟
گفتن شما
گفت هر کس من رئیسشم بعد از من علی رئیسش هست ✅
میدونید اولین کسی که اومد بیعت کرد کی بود؟
ابوبکر !
چرا؟
چون نقشه هاش بهم ریخته بودن و پیامبر تا الان اینجوری علی رو معرفی نکرده بود
همه چی آماده بود براشون تا اینکه پیامبر علی علیه السلام رو معرفی کرد
حالا اونا باید سنگی که افتاده تو جاده ای که صاف کردن رو بردارن
ابوبکر زیرک بود اومد و با علی بیعت کرد همه گفتن درود بر ابوبکر!
اینی که ۲۷سال از علی بزرگتر بود و تا قبل از اینکه پیغمبر بگه قرار بود رئیس بشه، تا پیامبر گفت علی، پا گذاشت رو نفسش و با علی بیعت کرد، باریکلا این عجب مردیه
گفت الان میرم ایمان میارم و قبول میکنم بعدا میام مدینه میگم مردم این علی جوونه نمیتونه
اگه الان قبول کنم اون موقع حرف منو قبول میکنن، اگه قبول نکنم و بعدا بگم نه، میگن ابوبکر تو از اول با علی مساله داشتی
قبول کردن اومدن مدینه سازمانشون کارشو شروع کرد
ادامه دارد...
#اسلام_و_یهود
#نحوه_شهادت_حضرت_زهرا
#استاد_طائب
🌞🌿🌞🌿🌞🌿🌞🌿 🌞
_____________________________
🆔 eitaa.com/roshana_abadan
اسلام و یهود
#قسمت_هفتم
سازمان طرفدار ابوبکر کار خودشو شروع کرد
👈 این علی میتونه؟
جوون نیست؟
میتونه بحران ها رو بخوابونه؟
"دقت کنید! شما شیعه ی علی بن ابی طالب هستید اگه تو این جهانی که یهود داره مدیریت میکنه زیرک نباشید میبلعنتون!"
⤴️ سال قبل از این جریان در موته همونجور که قبلا گفته بودیم پیغمبر اکرم نیرو فرستاده بود با رومیان بجنگند که شکست خورده بودن، سه تا فرمانده اونجا شهید شده بودن، سپاه دست خالی برگشته بود
یکی از فرماندهان زید بن حارث بود
رومیان پنجاه هزار نیروشون رو تبدیل کرده بودن به صد هزار حمله کنن
پیامبر اکرم آماده باش داده بودن که برید و موته رو آزاد کنید
👈 فرمانده کی بود؟ بچه ی زید که نوزده سالش بود! اسامه بن زید
❌ ابوبکر و تیمش فهمیدن که پیامبر میخواد اینا رو از مدینه بیرون کنه
📛تا موته هزار کیلومتر راهه، برن و برگردن چهل روز طول میکشه، تو این مدت پیغمبر از دنیا رفته، علی در مدینه شده رئیس، اگه هم برگردن وارد مدینه ای میشن که علی رئیس اونه
دیگه هیچی نمیتونن بگن
بنابراین سپاه اسامه نباید بره‼️
تو مدینه شایع کردن که این اسامه جوانه، مارو میره به کشتن میده
پیغمبر هم که بیمار شده بودن اومدن تو مسجد دیدن همشون هستن!
گفت: مگه نرفتین؟!
گفتن : نه!
چرا نرفتین؟
گفتن: آقا میگن اسامه جوانه! همه رو به کشتن میده!
فرمود: من هنوز زنده هستم با فرمانم مخالفت میکنید؟!
مگه قرآن نمیگه:" ما ینطق عن الهوی الا وحی یوحی"
هر چی بگم وحی هست، من گفتم اسامه یعنی حرف خداست
یهو به خودشون اومدن گفتن یا رسول الله، ببخشید استغفار!
پیغمبر گفت باشه پس برید و سپاه اسامه رو مجهز کنید و لعنت خدا بر کسی که با اسامه مخالفت کنه و با اسامه نره!
یعنی هرکی بمونه ملعونه!
رفتن! اما ده کیلومتر که فاصله گرفتن ابوبکر به اسامه گفت: اسامه ما که داریم میریم، پیغمبر رو دیدی داره از دنیا میره، اگه بمیره ما نمیتونیم نماز میتش رو شرکت کنیم، میدونی چقدر این نماز ثواب داره
گفت: آره
بهش گفت: پس نرو
اگه تو این دو سه روز پیغمبر از دنیا رفت نماز میت رو میخونیم، اگه نمرد هم که میریم برا جنگ!
(ابوبکر هم جای پدر اسامه بود و اسامه هم اینو بعنوان نفر دوم قبول داره!)
سپاه رو متوقف کرد📛
❗️به عمر گفت عمر تو برو مدینه ببین میمیره یا نه، اگه دیدی مردم متوجه شدن که تو نیومدی سپاه تو بیا من یکی دیگه رو جات میفرسم، به مغیره گفت تو هم برو
عمر هم که پدر خانم پیامبر بود، اومد دید وضع پیغمبر خراب هست، پیغمبر یهو چشم باز کردن دیدن، عمر و مغیره اومدن!
فهمیدن سپاه نرفته❗️
فرمودن یه کاغذ و قلم بیارید مکتوبی بگم که بعد از من هرگز گمراه نشید.✅
عمر گفت ولش کنید نمیخواد بیارید، تب بهش فشار آورده داره هزیون میگه!
یا ذالعجب!!
نصفی از اون جمعیت که اونجا بودن میگفتن عمر درست میگه نصفی میگفتن پیغمبر درست میگه♨️
ببینید چقدر مردم به اینا اعتقاد داشتن!!
حضرت گفت نمیخواد بنویسید
اینا که رفتن حال پیغمبر رو به وخامت رفت و شب از دنیا رفت😭
علی بن ابی طالب به مردم خبر داد که رسول خدا از دنیا رفت😞
الان علی علیه السلام جنازه رو میشوره، کفن میکنه میاره تو مسجد می ایسته و روش نماز میخونه و دفن میکنه و بعدش میشه رئیس
اگه رئیس شد دیگه نمیشه از کار برکنارش کرد!
👈عمر اینو فهمید! اعضای تیم هم نبودن
گفت علی داره اشتباه میکنه،پیغمبراز دنیا نرفته!
ادامه دارد...
#اسلام_و_یهود
#یهود
#نحوه_شهادت_حضرت_زهرا
-
🌞🌿🌞🌿🌞🌿🌞🌿 🌞
_________________________________
🆔 eitaa.com/roshana_abadan
اسلام و یهود
#قسمت هشتم
گفتن چی شده؟
گفت این مرگ موقته و پیامبر هنوز زنده است
اینقدر مردم خوشحال شدن
خب علی بن ابی طالب چیکار کنه؟!✔️
بیاد بیرون بگه والا به الله پیغمبر از دنیا رفته!
میگن علی چقدر دوست داری پیغمبر زود از دنیا بره!
مجبور شد نیاد بیرون
خب مردم میگفتن پیغمبر نمرده!
عمر به مغیره گفت برو به ابوبکر بگو کار تموم شده بیا
مغیره رفت گفت ابوبکر پیغمبر از دنیا رفت
ابوبکر رفت به اسامه گفت: اسامه ببین گفتم پیغمبر از دنیا میره
چهار ، پنج هزار لشکر اسامه برگشتن
از طرفی ابوبکر و تیمش تو شهر اینجور جا انداخته بودن که علی نمیتونه بحرانها رو مدیریت کنه
با کمال زیرکی یه بحران سازی کردن❌
📛 عمر و اهالی تو شهر میگفتن پیغمبر نمرده و زنده است، از طرفی ابوبکر و همراهاش وارد شهر شدن و میگفتن پیغمبر مرده
حالا فکر کنید تو شهر چه آشوبی پیش میاد؟📛
بینشون دعوا شد،کار نزدیک بود به خونریزی برسه، یهو اومدن گفتن ابوبکر بیا و قضیه رو حل کن
گفت: باشه❗️
رفت خونه پیغمبر ،پیامبر رو که دید اومد گفت پیامبر از دنیا رفته
گفتن عمر میگه از دنیا نرفته! گفت خب اشتباه میکنه
رفت دید عمر داره میگه پیغمبر از دنیا نرفته
رفت گفت: عمر ساکت باش
عمر گفت: چرا باید ساکت باشم؟! میگن پیغمبر مرده!
ابوبکر گفت: بله خب پیغمبر مرده
عمر گفت: بگو مگه پیغمبرا میمیرن؟
ابوبکر گفت: بله میمیرن
_به چه دلیل؟
_ قرآن میگه " انک میت و انهم میتون"پیامبر هم تو میمیری هم اونا میمیرن
_گفت این آیه قرآنه؟
_ بله!
_عجب من این آیه رو نشنیده بودم!
آره مسلمونا پیغمبر از دنیا رفته، من اشتباه کردم.
کی بحران رو خوابوند؟
👈 ابوبکر!
علی که تو مدینه بود، بحران هنوز بود
اومدن تو مسجد، گفتن: گفتیم این نمیتونه بحران ها رو کنترل کنه!
گفتن خب تو بیا رئیس شو!
👈ابوبکر رئیس شد✔️
سعد بن عباده، رئیس قبیله خزرج مریض بود و تو خونه اش بود، رئیس نیمی از مدینه!
بهش گفتن: سعد میدونی چی شد؟
ابوبکر شد رئیس!
_ابوبکر شد؟؟ مگه پیغمبر نگفته بود علی بشه؟
_گفتن : علی جوونه و بدرد این کار نمیخوره و...
_گفت: اگه علی جوانه، ما که جوان نیستیم! اینا از مکه بلند شدن اومدن اینجا، خودمون رئیس میشیم!
_گفتن: مسجد نبی دست اوناست!
_گفت: عیبی نداره تو محله خودمون میریم تو سقیفه جمع میشیم!
اومدن تو سقیفه!
به مسجد خبر دادن ابوبکر میدونی سعد مخالفت کرده؟ گفت: غلط کرده
چهار نفری بلند شدن رفتن سقیفه!
وارد سقیفه شدن گفتن سعد داری چیکار میکنی؟
سعد گفت: میگن تو رئیسی؟! کی تو رو رئیس کرده؟
گفت: مسلمونا!
گفت : پس علی چی شد؟
گفت: میگن علی جوانه و...
گفت: چرا تو بشی ما خودمون هستیم!
گفت: مگه نشنیدی پیامبر گفت : امامان بعد از من همه از قریشن!
گفت: چرا
گفت: تو از قریشی؟
گفت: نه
گفت: پس چی میگی؟!
خلاصه جوری شد که تو همون محله که مال سعد بود همه دست بلند کردن درود بر ابوبکر!
ادامه دارد...
#اسلام_و_یهود
#یهود
#نحوه_شهادت_حضرت_زهرا
-
🌞🌿🌞🌿🌞🌿🌞🌿 🌞
_________________________________
🆔 eitaa.com/roshana_abadan
اسلام و یهود
#قسمت نهم
خب حالا که ابوبکر رئیس شد اینا چهار تا برنامه داشتن
۱. حذف علی (کشتن علی)
۲.تخریب قرآن
۳.از بین بردن روایات پیغمبر
۴.تخریب تربیت پیامبر در اجتماع
👈با پیاده سازی این چهار برنامه در واقع اسلام رو از بین بردن!
خب اول از همه باید علی رو از بین ببرن❗️
حالا چجوری این کار رو انجام بدن؟!
اینا به قدرت رسیده بودن و علی بن ابی طالب پاشو از خونه بذاره بیرون باید بیعت کنه
اگه بیعت کنه اسلام از بین رفته📛
بیعت نکنه گردنش رو با شمشیر میزنن❌
امیر المومنین قدرت بالایی داشت، اگه شمشیر میکشید و ابوبکر و بزرگانشون رو میکشت ؛
دو حالت پیش می اومد چون بزرگ مسلمونا رو کشته
1⃣ یا باید مسلمونای طرفدارشون رو همینجور میکشت که دیگه مسلمونی باقی نمی موند
2⃣یا شمشیرش رو از کشتن مسلمونا غلاف میکرد که در اونصورت مسلمونا اونو میکشتن!
چون میگفتن تو قاتل اصحاب رسول اللهی!
یعنی یا باید بزرگانشون و کل مسلمونا رو میکشت
یا اگه فقط بزرگاشون رو میکشت، خودش توسط مردم کشته میشد
📛📛
پس علی نباید شمشیر بکشه، چون این شمشیر باعث کشته شدن کل مسلمونا یا خودش میشد❌
پس علی بن ابی طالب اگه از خونه میزد بیرون در هر صورت اسلام از بین میرفت
پس تو خونه موند✔️
خب حالا چقد تو خونه بمونه؟ یک ماه، دو ماه ، پنج ماه!!
اینجوری که مردم یادشون میرفت علی وجود داشته! چون بیرون هم مبلغی نداشت❗️
بعدشم میتونن خونه رو آتیش بزنن و بگن خونه علی سوخت و کار تموم!
پس امیرالمومنین چه از خونه بیاد بیرون چه تو خونه بمونه در هر صورت اسلام از بین رفته❌
خب حالا علی بن ابی طالب چه کند؟؟
اینجا دیگه کاری از دست علی بر نمیاد⛔️
خدای متعال برای همچین روز اسلام فاطمه زهرا رو گذاشته بود🌸
او سرباز این زمان اسلامه✅
حضرت زهرا از خونه اومد بیرون✅
او بعنوان علی بن ابی طالب میاد بیرون؟
_خیر
حضرت زهرای مرضیه هم اگه بعنوان علی بن ابی طالب بیاد بیرون میکشنش❗️
اصلا نمیشد حرف علی رو زد
قضیه تمام شده
مسلمونا به ابوبکر رای دادن و این شده رئیس
خب به چه عنوان بیاد بیرون؟!
⤴️ زهرای مرضیه همونجور که میدونید زندگی محقری داشتن، کنار خونه رسول الله یه اتاق داشتن
علی علیه السلام هم وزیر پیغمبر بودن، به علی میگفتن این جنگ برو اون جنگ برو
یه حقوق جزئی پیغمبر به اینا میداد
در آیه ی سوره انسان هم آمده اینا نون داشتن برا افطار که فقیر اومد دادن به فقیر دیگه چیزی نداشتن بخورن، با آب افطار کردن، روز بعد هم دوباره همینجور تا سه روز اینا غذاشون رو میدادن به مسکین و اسیر و یتیم و خودشون هیچی نداشتن
خب چرا اینجوره؟؟
چون پیغمبر به این خانواده سهمیه نون میداد، اگه سهمیه اون روز رو میخوردن دیگه هیچی نداشتن
اینقدر خانه ی علی فقیرانه بود!
حضرت چهارتا بچه داشتن، و در خانه چاه آب هم نداشتن، آب پشت بقیع بود
حضرت زهرا برای مصارف آب خونه باید میرفت تا پشت بقیع، تقریبا یکساعت راه بود!
باید میرفت اونجا لباس بچه ها رو میشست و آب می آورد.
▶️ سلمان میگه یه روز من از طرف پیغمبر برای حضرت زهرا پیام داشتم، سلمان هم سن بالایی داشت، پیرمردی بود که محرم این خانه بود
میگه دیدم حضرت زهرا حسن و حسین رو خوابانده بود و با دست دیگرش گندم آرد میکرد
میگفت من دیدم حضرت زهرا لباس زردی پوشیده بود، دست حضرت از ضعف و گرسنگی از لباس تشخیص داده نمیشد،
دلم سوخت و گریه ام گرفت، اشکم آمد😞
زهرای مرضیه متوجه شد ، دیدم حضرت دستش رو از آسیاب کن برداشت اما هنوز در حال چرخش بود،گفتم یا بنت رسول الله این خودش داره میچرخه، گفت بله دستم درد گرفته بود از جیرئیل کمک خواستم،جبرئیل داره برام میچرخونه
سلمان فکر نکن ما غیر از این نمیتونیم زندگی کنیم ها، اینجوری خوبه
این زندگی حضرت زهرا بود
که جنگ خیبر شد
ادامه دارد...
#اسلام_و_یهود
#نحوه_شهادت_حضرت_زهرا
#استاد_طائب
🌞🌿🌞🌿🌞🌿🌞🌿 🌞
_________________________________
🆔 eitaa.com/roshana_abadan
اسلام و یهود
#قسمت دهم
جنگ خیبر شد، خیبر غنایم زیاد داشت💰
حضرت زهرا اومد پیش پیغمبر، گفت یا رسول الله آیا علی در این غنایم سهم داره؟
فرمود: بله
گفت: میشه سهم علی رو یه کنیز به ما بدین، کارهای خانه ی ما طاقت فرساست.
حضرت گفت: زهرا میخوای بهتر از کنیز بهت بدم!
گفت: بله یا رسول الله
بعد از نماز سی و چهار مرتبه بگو الله اکبر، سی و سه مرتبه الحمدلله، سی و سه مرتبه سبحان الله
کنیز نداد!
حضرت زهرا گفت باشه و رفت
جبرئیل آمد گفت: یا رسول الله حق فاطمه رو بده
گفت : باشه اون چیه؟
(در خیبر یک منطقه ای هست به نام فدک، کشت و صنعت این منطقه چهارصد کارگر ثابت داشت، هنگام برداشت محصول دو هزار کارگر از مدینه میرفتن اونجا کمک میکردن
تو مدینه دفتر تجاری داشت)
جبرئیل گفت: فدک رو به زهرا بده
_فدک رو بدم به زهرا؟! من یه خادمه بهش ندادم!!
گفت: بله
زهرا رو جلوی چشم مسلمونا صدا زد و گفت، خدا خواسته فدک رو به تو بدم، این سند فدک، اینم دفتر فدک✔️
یه مسئول برای اداره این مجموعه بذار
_چشم آقا✅
مسئولا رو انتخاب کرد و گفت حساب و کتابا رو با پدرم کنید و سراغ من نیاید
حضرت زهرا به پیامبر گفت: یا رسول الله من فدک رو در اختیار شما قرار میدم، هرچی درآمد داره خرج مسلمونا کنید
حضرت هیچ درآمدی از فدک رو وارد زندگی خودشون نکردن✅
👈تا اینکه پیامبر اکرم از دنیا رفتن و ابوبکر شد رئیس!
ابوبکر اولین کاری که کرد فدک رو مصادره کرد❌
یعنی فرستاد نماینده حضرت زهرا رو بیرون کردن، اسناد رو گرفت
چرا اینکارو کرد؟
به دو دلیل:
( وقتی که پیغمبر اکرم از دنیا رفت، همون روز اول حضرت زهرا پیام داد به مسئول دفتر فدک، گفت دیگه حساب و کتابا رو بیا به من بده و به احدی نده)
دلیل اول: ابوبکر رفت اونجا گفت پول بدین گفتن زهرا گفته به کسی پول ندیم، دید اگه این پولا بره برا زهرا، زهرا با این پولها علی رو از خانه درمیاره، میشه مثل اموال خدیجه که تو مکه به پیغمبر کمک کرد.
دلیل دوم: به این پول نیاز داشت.
لذا اولین کاری که کردن نماینده زهرا رو بیرون و فدک رو مصادره کردن❗️
👈این جریان دلیل و ابزار شد که زهرا از خونه بیادبیرون✔️
میدونید خانه ی زهرای مرضیه به بیرون در نداشت، در خانه ی علی به مسجد باز میشد جوری که تا زهرا می اومد بیرون منبر رو می دید، اگه پیغمبر بالای منبر بود میدیدش
اینجور بود که هر وقت حضرت زهرا میخواست از خونه بره بیرون پیغمبر اونو میدید خطبه رو قطع میکرد
خطبه رو که قطع میکرد، همه میفهمیدن حضرت زهرا میخواد بره بیرون، همه مسجد سکوت میکرد تا حضرت بره
گاهی پیغمبر از منبر می اومد پایین جلوی چشم مسلمونا دولا میشد دست حضرت زهرا رو میبوسید
حالا ابوبکر روز جمعه رفت مسجد خطبه بخونه، تا گفت بسم الله الرحمن الرحیم، زهرا در خونه رو باز کرد؛
_ابوبکر جای کی ایستادی اون بالا؟
گفت: جای رسول الله
_شما چه کاره ای؟
گفت: مسلمونا منو بعنوان جانشین پدر بزرگوارتون انتخاب کردن!
_ بگو ببینم رسول الله دزدی میکرد؟
گفت: حاشا و کلا!
_رسول الله اموال مردم رو بزور میگرفت؟
گفت: هرگز
_ پس تو چطور این کارو کردی؟
_مگه تو جانشین رسول الله نیستی؟
گفت: یا بنت رسول الله من کی این اینکارو کردم؟
_ چرا فدک رو گرفتی؟
گفت : فدک مال مسلموناست!
_ فدک رو پیغمبر به من بخشیده!
افتاد تو بحث...
او گفت، زهرا گفت ... تا اینکه تو بحث ثابت کرد که فدک مال خودشه
حالا که زهرا ثابت کرد انگار ترکی در شیشه ای که ساختن افتاد!
مردم متوجه شدن!
اما ابوبکر زیرک بود
گفت: فکر نکنید من میخواستم اموال رو بزور بگیرم ها، من فکر میکردم فدک مال شما نیست، احقاق حق مسلمونا کردم حالا فهمیدم اشتباه کردم
پیغمبر فرمود هرکی اجتهاد درست کنه دوتا اجر میبره،هر کی اجتهادش اشتباه بره یه اجر، من اجتهادم اشتباه رفت!
معذرت میخوام، برید سند فدک رو بدین به زهرا!
حضرت از مسجد اومد بیرون رفت سراغ فدک،
ابوبکر از اون بالا اشاره کرد به عمر برو سند رو بگیر...
ادامه دارد...
#اسلام_و_یهود
#نحوه_شهادت_حضرت_زهرا
#استاد_طائب
🌞🌿🌞🌿🌞🌿🌞🌿 🌞
__________________________________
🆔 eitaa.com/roshana_abadan
اسلام و یهود
#قسمت یازدهم
حضرت زهرا در راه رفتن به فدک بود که عمر رفت دنبالش، همه هم نماز جمعه بودن و کوچه خلوت بود، یهو سر راهشون اومد
گفت: سند رو به من بده
حضرت گفتن: سند رو نمیدم! الان ابوبکر داد
گفت: اون غلط کرده به تو داده
گفت: آقا این ملک منه
گفت: بیخود ملک توئه
حضرت سند رو نداد
اونم چنگ زد و سند رو برد و پاره کرد، تف کرد توش و یک سیلی زد به صورت زهرای مرضیه 😭😭
زهرای مرضیه افتاد روی زمین😭
عمر گفت: برو حالا از بابات بگیر
حضرت پا شد اومد مسجد دیگه با ابوبکر حرف نزد شروع کرد با مسلمونا حرف زدن
✅بسم الله الرحمن الرحیم
شروع کرد از اول اسلام توضیح دادن، شما چی بودین واسلام چه کرد و...دوساعت صحبت کرد یهو وارد بحث ولایت شد و آورد تو قضیه علی
گفت مسلمونا چه تون شده، هنوز آب کفن پیغمبر خشک نشده!!...
صحبت حضرت زهرا تمام شد✔️
همه مردم مونده بودن که زهرا راست میگه، اینم نفر دوم اسلام هست
حضرت رو انتخاب کنن یا ابوبکر رو!
ابوبکر زیرکی کرد و گفت : یا بنت رسول الله حرفاتو زدی پاسخ مثبت شنیدی؟
گفت : نه!
گفت: ببین اسلام دو قرائت داره، یه قرائت ، قرائت تو بود ، یه قرائت، قرائت من
اینا به قرائت تو رای ندادن، برو تو خونه ات بگیر بشین!!
یهو مسلمونا خیالشون راحت شد، که اسلام دو تا قرائت داره!❌
اما زهرای مرضیه گفت: نمیرم خونه ام میرم شکایتتون رو به پدرم میکنم
گفت: تو دختر رسول اللهی، تو نور چشمان مایی، تو ثمره ی قلب مایی، هر کاری میخوای بکنی آزادی
اما ابوبکر نفهمید زهرا چه گفت و چه میکنه
زهرای مرضیه چیکار کرد؟!
رفت سر قبر پیغمبر
زهرای مرضیه تا این زمان گریه نمیکرد
اصلا حضرت زهرا برای رفتن پیغمبر گریه نکرد چرا؟!
یچیزی براتون بگم؛ خدای متعال در قرآن میگه مومنین کسانی هستند که به رضای خدا راضی هستن
امام حسین فرزند حضرت زهراست، روز کربلا وقتی همه رو خرج کرد و دیگه هیچی براش نمونده بود و دارو ندار رو در راه خدا داده بود و خودشم داشت میرفت
آخر سر خاکا رو جمع کرد، صورتش رو روی خاکها گذاشت و گفت: الهی رضا برضائک!
خدایا راضی ام برضایت
گریه و جیغ و داد نکرد
حالا پیغمبر اکرم که از دنیا میره مورد رضایت خداوند هست, زهرای مرضیه هم راضی به رضای خداوند هست، پس چرا بشینه گریه کنه؟!
حالا گریه عاطفی یه مقدار میکنه، اما راضی به رضای خداوند هست
👈تا اینکه گفت میرم شکایتتون رو به پدرم میکنم، اومد سر قبر پیامبر نشست و فریادی کشیدی یا رسول الله تو از دنیا رفتی امتت در حق ما چه کردن
گریه رو شروع کرد ودر حین گریه شروع به افشاگری کرد
زنها اومدن دورش
⤴️ میدونید در زمان رسول الله زنها شاگرد حضرت زهرای مرضیه بودن و تفسیر قرآن ازشون یاد میگرفتن
مثلا فضه که میگن خادمه ی حضرت بود، دختر یکی از ثروتمندای مدینه بود که میخواست تفسیر قرآن یاد بگیره اومد پیش حضرت زهرا گفت میخوام قرآن یاد بگیرم
حضرت گفت: من کار خونه زیاد دارم
گفت: خانم شما به من تفسیر قرآن یاد بدین من کارای خونه تون رو انجام میدم
میومد کارها رو انجام میداد حضرت فرصت میکرد و به ایشون قرآن یاد میدادن.
وقتی که حضرت زهرای مرضیه شروع کرد به گریه کردن، زنها دور ایشون رو گرفتن و ایشون در حین گریه افشاگری میکردن
یا رسول الله اینا اومدن قدرت رو گرفتن،این آقا همونی بود که تو جنگ احد فرار کرد اینا ...
زنها اینا رو میشنیدن می اومدن خونه برای مرداشون تعریف میکردن
مگه رسول الله نگفت علی؟! چرا علی رو گذاشتین کنار و اینا رو آوردین سر کار؟ ...
آرام آرام موج بیداری از زهرا به زنها از زنها به خانه ها شروع شد✔️
بازگشت شروع شد، چون اول کار همه رفته بودن سمت ابوبکر فقط چهار نفر مانده بودن : سلمان، ابوذر، مقداد، عمار
یکی یکی شروع کردن برگشتن...
ادامه دارد...
#اسلام_و_یهود
#نحوه_شهادت_حضرت_زهرا
#استاد_طائب
#روشنا_آبادان
🌞🌿🌞🌿🌞🌿🌞🌿 🌞
_______________________________
🆔 eitaa.com/roshana_abadan
دست دیگه در اختیار زهرا نبود، شل شد و افتاد
علی رو بردن
حالا فکر کنید حضرت هم دستش شکسته، هم بچه افتاده، هم میخ تو سینش رفته بوده، نگاه کرد دید علی رو بردن کنار منبر، دستها بسته، شمشیر رو آوردن بالای سر علی!
علی رو دست بسته دو زانو نشوندن😭😭
گفتن علی یا بیعت کن یا گردنتو میزنیم
حضرت سکوت کرد
دوبار گفت یا بیعت کن یا گردنتو میزنیم
حضرت دوباره سکوت کرد
زهرای مرضیه دید اگه این بار سوم رو بگه شمشیر اومده پایین و علی رو کشتن
چه گفت:
فریاد زد
ابوبکر! به خدا قسم اگر مویی از سر پسر عمم کم بشه همین الان نفرینتون میکنم
تا گفت نفرینتون میکنم
یهو باد وزید و مسجد شروع کرد به لرزیدن و هوا تار شد
ابوبکر ترسید، که زهرا از یک مسیر دیگه ای آمده
از نیت کشتن علی منصرف شد، اشاره کرد به اونی که شمشیر گرفته دست نگه داره
علی میدونست که زهرا خودشو بزور سرپا نگه داشته
سلمان و بقیه رو حضرت به اشاره گفت بیعت کنید، رفتن بین صفوف نشستن
اشاره کرد به سلمان، سلمان به داد زهرا برس😭😭 بگو درود بر تو، عملیاتت موفق شد دیگه به خودت زحمت نده
سلمان آمد
گفت: دختر رسول الله علی میگه کار تمام شد، تا اینو گفت زهرا افتاد بیهوش شد😭
ادامه دارد...
#اسلام_و_یهود
#نحوه_شهادت_حضرت_زهرا
#استاد_طائب
🌞🌿🌞🌿🌞🌿🌞🌿 🌞
_________________________________
🆔 eitaa.com/roshana_abadan
اسلام و یهود
#قسمت سیزدهم
زهرا افتاد و بیهوش شد
ابوبکر دید مسلمونا همه دارن زهرا رو نگاه میکنن، الانه که از خواب غفلت بیدار شن
به علی گفت: پاشو برو زهرا رو بلند کن
دستهای علی رو باز کردن، رفت زهرا رو آورد تو خونه، یه پرده در خونه آویزون کرد
قضیه تمام شد!!
علی کشته نشد و بیعت هم نکرد✔️
حالا زهرا تو خونه افتاده😔 باید اونو به هوش بیاره، کمر و بازوی شکسته😭
پیغمبر اکرم فرموده بود: فاطمه بضعه منی
فاطمه پاره ی تن منه، هر کی اونو اذیت کنه انگار منو اذیت کرده، هر کس او را به غیظ آورد مرا به غیظ آورده! اینو همه مسلمونا شنیده بودن
حالا اون یازده نفری که با علی بودن، چون بیعت کردن رفتن تو صفوف بافاصله در صف های جماعت نشستن، هر کی به بغل دستش میگفت فلانی یادته پیغمبر میگفت فاطمه بضعه منی ...
میگفت: آره
میگفت: اینا که فاطمه رو زدن که...!!
_ راست میگی🧐
_ پیامبر میتونه از این راضی باشه؟
_ نه!!
_ پس این چجور جانشین پیامبره!؟
این به اون بگو، اون به این بگو...جو تو مسجد کشید به ابوبکر
حالا چیکار کنیم؟!
_ ما باید بریم از زهرا رضایت بگیریم!
قضیه حل بشه!
اومدن پیش علی
علیی که قرار بود کشته بشه، شد طرف مذاکره!
_ علی ما میخوایم بیایم عیادت زهرا!
ازش معذرت خواهی کنیم
_ من باید از زهرا اجازه بگیرم
حضرت گفتن نه نمیخوام بیان!
چند روزی معطل شدند
تو مدینه یهو شایع کردن علی نمیذاره!
حضرت فرمودند: بیاید
ابوبکر با گروهی از زنان مدینه اومدند.
نشستن؛
_ کیف اصبحتی یا بنت رسول الله؟
دختر رسول الله حالت چطوره؟
حضرت آهی کشید؛
گفت: حالم چطوره؟ از دنیای شما بیزارم!
گفت و گفت...
یهو گفت: ابوبکر شنیدی پیامبر گفت : فاطمه! خدا به رضای تو راضی میشه و به غضب تو غضبناک؟
گفت: بله شنیدم!
حضرت فرمود: ابوبکر شنیدی پیغمبر فرمود: فاطمه بضعه منی! من آذاها فقط آذانی و من ابغضها فقد ابغضنی!
گفت: بله شنیدم
فرمود: عمر تو هم شنیدی؟
عمر گفت: بله!
از این دوتا اقرار گرفت
گفت: خدایا شاهد باش من از این دوتا راضی نیستم
پارچه رو کشید روی صورتش و دیگه حرفی نزد!
هرچی گفتن: یا بنت رسول الله
یا قره عین رسول الله
هیچی نگفت!
حضرت علی بن ابی طالب گفت پاشید برید
فاطمه رو به بیهوشیه
اومدن بیرون، زنها هم رفتن
زنها مورد سوال قرار گرفتن
میگفتن: فاطمه از اینا راضی نیست!
اوضاع بدتر شد
حالا چه کنیم؟!
اما دیگه زهرای مرضیه رو به آخرته😔😞
همون جلسه که اومده بودن متوجه شده بودن!
حضرت مرضیه جسم ضعیفی داشتن
از طرفی کمرشون شکسته بود، میخ تو سینه شون رفته بود، بازو شکسته😭
مداوا هم نمیشد!!😔 ضعیف و ضعیف تر شد
مطلبی هست که میگن حضرت علی موقع غسل و کفن کمک کار نداشت و...
اصلا کمک کار نمیخواست، چون از زهرای مرضیه چیزی نمونده بود😭😭😭
روایت هست که میگه: صارت کلشبح، از زهرا یه شبحی مونده بود😭
فهمیدن حضرت رفتنی هست، گفتن تو تشییع جنازه اش میایم میزنیم رو سر و کله ی خودمون و دختر پیغمبر چه و چه و یه گنبد وبارگاه درست میکنیم و بعد میریم عزاداری و میگیم همه چی تمام شد.
زهرای مرضیه اینو از دست اینا گرفت!
ادامه دارد...
#اسلام_و_یهود
#نحوه_شهادت_حضرت_زهرا
#استاد_طائب
🌞🌿🌞🌿🌞🌿🌞🌿 🌞
_________________________________
🆔 eitaa.com/roshana_abadan
اسلام و یهود
#قسمت چهاردهم
شب آخر شد...
علی بیا بشین وصیت نامه ام رو بنویس😭
علی غسلنی فی اللیل
علی منو شبانه غسل بده
کفنی فی اللیل
منو شبانه کفنم کن
دفنی فی اللیل
منو شبانه دفن کن
قبرمم به کسی نشون نده😭
اجرای این برای علی خیلی سخت بود
حضرت زهرا چهارتا بچه داشت، دوتاش که امام بودن اما دوتا دختر داشت؛ زینب و ام کلثوم😭
وقتی حضرت زهرا از دنیا میرن زینب کبری پنج سال و ام کلثوم چهارسال داشتن
اونوقت اینا بچه هایی بودن که زهرای مرضیه اصلا به کسی اجازه نمیده کار اینا رو انجام بده، همه کارا رو خودش انجام میداد
وقتی مادری با تمام وجود در خدمت بچه باشه، بچه همه ی علاقه اش میره سراغ این مادر😭
تنها زمانی که زهرای مرضیه به این بچه ها خدمت رسانی نکرد، موقعی بود که تو خونه افتاد😞
یه دستش شکسته بود و کمرش آسیب دیده بود،حضرت نمیتونست تکون بخوره
دستشو اصلا تکون نمیداد (بعدا میگم چرا)
اونوقت این بچه ها دور بستر مادر میچرخیدن هی می دیدن حالش خوب میشه یا نمیشه😭
این چند وقته فضه کار میکرد، تا اینکه روز آخر به فضه گفت برای من شونه و آب بیار من موهای بچه ها رو شونه کنم😭
همون خوابیده یکی یکی می اومدن موهاشونو شونه میکرد
کنار مادر نشستن، حضرت دستشو درآورد و موهاشونو شونه میکرد، حس کردن مادر داره حالش خوب میشه😭
بعد از ظهر همون روز امیرالمومنین بچه ها رو صدا کرد
زینب
ام الکلثوم
حسن
حسین
مادرتون از دنیا رفت😭😭😭😭😭
حساب کنید بچه ها چه وضعیتی دارن😭😭
فرمود امشب به وصیت مادرتون ما باید مادر رو غسل کنیم، شما امشب سرصدا نباید بکنید
اینا خاله نداشتن، چون حضرت زهرا خواهر نداشت
اینا دایی ندارن
عمو دارن اما عموشون با اوناست
بنابراین خانه ی زهرا اصلا فامیل نداره
کسی بیاد آرومشون کنه نبود
تنهای تنها
شما امشب گریه نکنید، ساکت باشید تا من جنازه رو بشورم و دفن کنم😭😭😭😭
حالا حضرت منتظره همه مدینه بخوابن تا نیمه های شب
اینا تازه مادر از دست دادن
امیرالمومنین گفت: حسن جان برو بگو سلمان بیاد
سلمان اومد، گفت: سلمان شما تو این اتاق بشین با بچه ها صحبت کن، سرشونو گرم کن من جنازه ی زهرا رو بشورم😭😭
سلمان با بچه ها صحبت میکرد، اما بچه ها نمیتونستن، آستیناشونو کرده بودن تو دهناشون که گریه شون بیاد جیغشون نره هوا😭😭😭
یهو سلمان دید علی زد زیر گریه😭😭
گفت: آقا من بچه ها رو بزور ساکت کردم
گفت: سلمان زهرا به من نگفته بود دستش تو اون واقعه شکسته
چون علی بن ابی طالب خواست بشوره دستشو اومد بلند کنه دید دستش شکسته
باید آدم دستش بشکنه تا بفهمی پانزده روز دردشو تحمل کردن یعنی چی😭
پانزده روز زهرا دستشو تکون نداده تا علی متوجه نشه دستش شکسته
دلیلشم این بود که حضرت زهرا اگر میگفت دست من شکسته، علی باید میرفت بیرون پزشک می آورد، علی اگه بره بیرون اونا همه رو از کمک به علی محروم کردن علی باید بره از اینا خواهش کنه، میگن بیعت کن تا بهت بدیم، زهرا برای اینکه به اینا مبتلا نشه به علی نگفت دستش شکسته تا بیرون نره😭😭
حضرت جنازه رو شست، کفن کرد، نگاه کرد دید بچه ها دارن از دنیا میرن😭😭😭
چون نمیتونستن گریه کنن،دهنشونم گرفتن و به جنازه نگاه میکنن، الانه که از دنیا برن
بهشون گفت بیاید با مادرتون وداع کنید، خداحافظی کنید اما ساکت
اومدن خودشونو انداختن رو مادر😭😭
امام حسن مجتبی صورتش رو چسبونده بود به کف پای مادر😭 آرام آرام میگفت مادر! من حسن توام😭
امیرالمومنین میگه یهو دیدم بندای کفن باز شد، فاطمه دستهاشو درآورد، بچه ها رو بغل کرد تو سینه اش😭 نجاتشون داد
علی ایستاده نگاه میکنه😭 جبرئیل آمد علی بچه ها رو بلند کن، ملائکه نمیتونن نگاه کنن، اونجا غوغاییه
علی چجوری داشت تحمل میکرد😭😭😭
البته علی اونشب پیر شد😭
بچه ها رو برداشت حالا میخواد نماز بخونه
پیش نماز علی، حسن حسین زینب ام کلثوم سلمان نماز خوندن
الله اکبر
اللهم انا لا نعلم منها الا خیرا😭😭😭
حدس من اینه که علی بن ابی طالب ممکن بود سر قبر از دنیا بره، چون علی مایه ی تسکین بچه ها بود، حالا علی رو کی تسکین بده😭😭
علی تنهای تنها بود
زهرا رو گذاشت تو قبر خودش رفت تو قبر، که جنازه رو بذاره یهو رسول الله آمد علی جنازه رو بده به من😭😭
حضرت نشست تو قبر
السلام علیک یارسول الله 😭
رسول الله نمیدونی بعد از تو چه کردند
گفت و گفت و گفت
گفت یا رسول الله من این ودیعه ای که بهم دادی برگردوندم اما آقا فرصت نیست برات بگم چی شد خودت ازش بپرس چی شد 😭
حضرت قبر رو پوشوند و گفت بچه ها پاشیم بریم الان بلند میشن میفهمن قبر کجاست
ادامه دارد...
#اسلام_و_یهود
#نحوه_شهادت_حضرت_زهرا
#استاد_طائب
🌞🌿🌞🌿🌞🌿🌞🌿 🌞
________________________________
🆔 eitaa.com/roshana_abadan
اسلام و یهود
#قسمت پانزدهم
رفتن خونه...
صبح شد اومدن برای تشیع، دیدن بچه ها گریه میکنن، گفتن دفن کردیم
_کی دفن کردین؟
_دیشب!
_دختر پیغمبر رو نیمه شب دفن کردین؟
_بله
_کی به شما گفت؟ به چه مجوزی؟
_ خودش گفت، اینم وصیت نامه اش!
_ اینجور نمیشه بریم بقیع جنازه رو در بیاریم!!
اومدن دیدن چهل نفر دیشب دفن شدن، فهمیدن کار علی هست
گفت : باز کنید قبر ها رو!
یهو دیدن علی بن ابی طالب با شمشیر داره میاد، رفت بالا سر قبرها نشست
گفت: به خدا قسم اگر کلنگتون به یکی از این قبرها بخوره قبرستان رو از خونتون رنگین میکنم!!
علی تو برای زهرا شمشیر نکشیدی، برای قبرش شمشیر کشیدی؟!؟
بله
چرا؟! به دو دلیل
1⃣ اگر این قبر باز بشه همه ی زحمتهای زهرا رفته هوا!
یه عزاداری میکنن و یه گنبد و بارگاه و تمام!
2⃣ این شمشیر به جنگ نمیکشه
چرا؟
علی بن ابی طالب فرمود: چرا میخواید قبر روباز کنید؟!
شما در قرآن میگید هرکی وصیت کرد باید به وصیتش عمل کنید
اگر به وصیت عمل نکردید شما کافرید!
یه مسلمون از دنیا رفته، اصلا دختر پیغمبر نه! مسلمون که بود!
یه وصیت نامه نوشته اینجا که قبر منو کسی نفهمه چرا میخواید خلاف وصیت نامه عمل کنید؟!
گفتن: راست میگه چرا میخواید خلاف وصیت نامه عمل کنید؟
ابوبکر موند❗️
اگر بگه پنهان موندن این قبریعنی چی ماهیتش لو میره!❌
اگه نگه مردم میگن چرا ؟!
دلیلی نداشت گفت: خب اگه وصیت کرده که هیچ✔️
شمشیر به جنگ نکشید ✅
رفتن... قبر پنهان موند
حالا گفت و گوهای مدینه شد قبر✔️
چرا زهرا قبرش مخفیه؟!
چرا اینجوری شد؟
این به اون بگو، اون به اون بگو جو مسجد خراب شد
ابوبکر دید کار داره از دستش میره!
❓چه کنیم؟؟
عباس عموی پیغمبر با اینا بود، رفت پیش عباس
عباس برو پیش علی بگو من فعلا رئیسم، فعلا اینا منو جانشین پیغمبر میدونن، تو بخوای یا نخوای
این وضعیتی که الان هست داره کار رو از دست من خارج میکنه، از دست من بره به تو نمیرسه
همه چی بهم میریزه
اگه میخوای بهم نریزه از خونه بیا بیرون!
عباس اومد گفت
حضرت بهش گفت برو بگو من به خانه ی شما حمله کردم یا شما به خانه ی من؟
من اگه اینجوری از خونه بیام بیرون مردم چه میگن؟!
نمیگن مثلا بی غیرت و ایناس...
_چرا، پس راهش چیه؟!
گفت: راهش اینه اول بیان از من معذرت خواهی کنن و رسما از من دعوت کنن بیام بیرون
عباس رفت گفت.
گفتن: باشه میریم معذرت خواهی میکنیم.
رسما ابوبکر و عمر اومدن خونه ی علی✔️
_علی ببخشید اینجوری شد
_چی رو ببخشم؟
_اومدیم حمله کردیم زهرا رو زدیم
_فرمود: اما مساله زهرا! موکوله به خدا، خدا میدونه باهاتون چیکار کنه، تو این دنیا باهاتون کاری نداره
اما اینکه از خونه بیام بیرون میام اما شرط داره اونم اینه که باهاتون بیعت نمیکنم، تو حکومتتون دخالت نمیکنم
گفتن: علی تو بیا بیرون، بیعت نکن
✴️ علی از خونه نرفت بیرون نتیجه چی شد؟
👈کشته نشد از خونه هم اومد بیرون بیعت هم نکرد✅
حالا فهمیدین زهرا برای اسلام چه کرد؟
ادامه دارد...
#اسلام_و_یهود
#نحوه_شهادت_حضرت_زهرا
#استاد_طائب
🌞🌿🌞🌿🌞🌿🌞🌿 🌞
________________________________
🆔 eitaa.com/roshana_abadan