eitaa logo
روشنا
10.4هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
5.8هزار ویدیو
1.4هزار فایل
روشنا، پنجره ای به سوی امید، معرفت و بصیرت •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• به کانال روشنا بپیوندید.... ارتباط با مدیر کانال @Tasnimi110
مشاهده در ایتا
دانلود
| شب ششم 🔴اندر احوال شهادت قاسم بن الحسن المجتبی(ع) ▫️شبی که گذشت... به نقلى در شب عاشورا، آنگاه كه امام حسين(ع) خطبه خواند و به ياران خود فرمود: «فردا من و شما همه كشته خواهيم شد»، وى پنداشت اين افتخار از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمى‌شود. از اين‌رو پرسيد: «آيا من هم فردا كشته خواهم شد؟» امام(ع) با مهربانى پرسيدند: «فرزندم، مرگ در نزد تو چگونه است؟» عرض كرد «احلى من العسل» (شيرين‌تر از عسل). حضرت(ع) فرمودند: آرى به خدا سوگند، عمو به فدايت، تو از آنان هستى كه پس از گرفتار شدن به بلايى سخت كشته خواهى شد. ▫️اذن میدان در روز عاشورا هنگامى كه نوبت مبارزه به قاسم رسيد، براى كسب اجازه خدمت امام حسين (علیه‌السلام) آمد. حضرت او را در آغوش گرفت و هر دو آن قدر گريستند تا بى‌حال شدند. باز قاسم اجازه خواست و امام حسين (علیه‌السلام) امتناع فرمود. قاسم دست و پاى امام را بوسه مى‌زد و بر خواسته‌اش پاى مى‌فشرد. ولى امام (علیه‌السلام) اجازه نمى‌داد تا سرانجام موفق به دريافت اجازه گرديد. وى در حالى كه اشك‌ هايش بر گونه سرازير بود و مادرش بر در خیمه ايستاده او را نظاره مى‌كرد، وارد ميدان كارزار شد. ✍️کانال روشنا @roshana_ir
| شب هفتم ▫️شش ماه او تمام شد و در منای عشق ▫️قربان سیدالشهدا از سه شعبه شد ◾️عصر عاشورا در خیمه‌هاى سیدالشهداء با آن گرما و عطش چه مى‌گذشت! وقتى حضرت رفت طرف خیمه‌ها دید غوغا و هیاهو در خیمه‌ها همه را فرا گرفته و این بچه‌ى کوچک عطشش، همه را تحت‌تأثیر قرار داده حسین‌بن‌على(ع) مجبور شد این بچه را در آغوش بگیرد. او را روى دست بلند کرد، به همه نشان داد حالت خود این بچه تأثرانگیز بود، هر دلى را هر دل سنگى را یقیناً به ترحم وادار مى‌کرد، حضرت مخصوصاً استرحام کردند. یک وقت یک چیز عجیبى را احساس کرد دید این بچه‌اى که از گرسنگى و تشنگى بى‌حس و حال افتاده بود سر خودش را نمى‌توانست نگه دارد گردنش یک طرف کج شده بود آن چنان این بچه دست و پا مى‌زند روى دست پدر همین‌طور که نگاه کرد دید خون از گلوى على‌اصغر سرازیر شده...| رهبر معظم انقلاب اسلامی | نماز جمعه ۱۳۶۵/۰۶/۲۱ ✍️کانال روشنا @roshana_ir
| شب هشتم این جوان، جزو زیباترین جوانان عالم بود؛ زیبا، رشید، شجاع. از پدر اجازه گرفت که برود بجنگد. حضرت بدون ملاحظه اذن داد و بنا کرد به اشک ریختن. بعد این جمله را فرمود که همه شنیده‌اید: خدایا خودت گواه باش، جوانی به سمت اینها برای جنگ رفته است که «اشبه النّاس خُلقاً و خَلقاً و منطقاً برسولک». حضرت به میدان رفت و جنگ بسیار شجاعانه‌ای کرد و عدّه زیادی از افراد دشمن را تارومار نمود؛ بعد برگشت و گفت تشنه‌ام. دوباره به طرف میدان رفت. وقتی که اظهار عطش کرد، حضرت به او فرمودند: عزیزم! یک مقدار دیگر بجنگ؛ طولی نخواهد کشید که از دست جدّت پیامبر سیراب خواهی شد. وقتی امام حسین این جمله را به علی‌اکبر فرمود، علی‌اکبر در آن لحظه آخر، صدایش بلند شد و عرض کرد: «یا ابتا علیک السّلام»؛ پدرم! خداحافظ. «هذا جدّی رسول‌اللَّه یقرئک السّلام»؛ این جدم پیامبر است که به تو سلام میفرستد. «و یقول عجل القدوم علینا»؛ میگوید بیا به سمت ما. | رهبر معظم انقلاب اسلامی | نماز جمعه ۱۳۷۷/۰۲/۱۸ ✍️کانال روشنا @roshana_ir
| شب نهم 🔴اندر احوال شهادت حضرت عباس ابن علی(ع) ▫️در آن لحظات آخر، آن‌قدر بر این کودکان و اهل حرم تشنگى فشار آورد که خود امام حسین و اباالفضل با هم به طلب آب رفتند. اباالفضل خودش را به لب آب مى‌رساند. او مشک آب را پر مى‌کند که براى خیمه‌ها ببرد. در این‌جا هر انسانى به خود حق مى‌دهد که یک مشت آب هم به لبهاى تشنه‌ى خودش برساند؛ اما او در این‌جا وفادارى خویش را نشان داد. ▫️اباالفضل العباس وقتى که آب را برداشت، تا چشمش به آب افتاد، «فذکر عطش الحسین»؛ به یاد لبهاى تشنه‌ى امام حسین، شاید به یاد فریادهاى العطش دختران و کودکان، شاید به یاد گریه‌ى عطشناک على‌اصغر افتاد و دلش نیامد که آب را بنوشد. آب را روى آب ریخت و بیرون آمد. در این بیرون آمدن است که آن حوادث رخ مى‌دهد و امام حسین علیه‌السلام ناگهان صداى برادر را مى‌شنود که از وسط لشکر فریاد زد: «یا اخا ادرک اخاک». ▫️عباس بن علی(ع) از شاخص‌ترین و برجسته‌ترین اصحاب امام حسین در روز عاشورا، پرچم‌دار لشگر امام حسین(ع) در واقعه کربلا بود. امام حسین(ع) در مورد حضرت عباس تعبیر «جانم به فدایت برادر» را به کار برده است. ▫️بر اساس روایتی امام سجاد(ع) وقتی عبیدالله فرزند عباس(ع) را دید، اشک‌هایش جاری شد و فرمود: خداوند عمویم عباس را رحمت کند که خود را فدای برادرش امام حسین(ع) کرد و در این راه دو دستش قطع شد که خداوند عوض دو دست قطع شده او دو بال در آخرت به او عطا خواهد کرد تا با آن دو بال پرواز کند. و فرمود عمویم عباس نزد خداوند منزلت و جایگاه بالایی دارد که همه شهدا در روز قیامت به او غبطه می‌خورند. ✍️کانال روشنا @roshana_ir
| شب دهم 🔴خداحافظ برادر ▫️علامة مجلسی (ره) در «بحارالانوار» ذکر نموده که «چون امام مظلوم هفتاد و دو نفر از اصحاب و اهل‌بیت خود را دید که روی زمین افتاده‌اند و بی‌کس و تنها مانده است، متوجه خیمه‌ها شد. «و نادی یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه و یا زینب و یا فاطمه، یا ام‌کلثوم، علیکنّ منی‌السلام»؛ «اهل حرم را صدا زد: ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و ای زینب و ای فاطمه و ای ام‌کلثوم خداحافظ». ▫️زنان و دختران و کنیزان چون این صدا را شنیدند، همگی از خیمه‌ها بیرون دویدند، و صدا به گریه و ناله بلند کردند. حضرت همه را سفارش می‌فرمود که دل‌ها را آتش می‌زد، نگاه حسرتی به ایشان کرد و آه از دل سوخته خود کشید. اهل حرم را به شکیبایی امر فرمود و راهی میدان شد. ▫️چنان‌که روایت شده بعد از وداع عمومی با اهل حرم زینب را طلبید و به او وصیت کرد و سفارش اطفال و زنان را به او نمود و او را امر به صبر فرمود. حضرت بر ذوالجناح سوار شدند که صدای گریه اهل حرم بلند شد و ناله طفلان به فلک رسید، و چون چند قدم راه رفت، دید باز صدای گریه می‌آید، نظر کرد دید زینب با پای برهنه می‌آید و می‌گوید: ای برادر! صبر کن حاجتی با تو دارم. حضرت ایستاد. زینب عرض کرد: ای برادر! مادرم در وقت وفات وصیت کرده، که هرگاه عازم سفر آخرت می‌باشی، به عوض او زیر گلوی تو را ببوسم. حضرت پیاده شد، زینب دست‌ها به گردن امام درآورد و گلوی او را بوسید. ✍️کانال روشنا @roshana_ir
| شب یازدهم ▫️در میان مردم کوفه چون اسیران کربلا را آوردند، زنان اهل کوفه گریبان چاک زده و زاری می‌کردند و مردان هم با آنها می‌گریستند. زین العابدین(ع)که بیمار بود با صدایی ضعیف و آهسته فرمود: «اینان بر ما گریه می‌کنند! پس چه کسی ما را کشته است؟» آنگاه زینب(س) به سوی مردم اشاره کرد که خاموش باشید! دم‌ها فرو بسته شد و زنگ شتران از نوا باز ایستاد. روایت‌گر ماجرا گفته است: هرگز زنی پرده نشین را خوش سخن‌تر از وی ندیدم؛ گویی بر زبان علی سخن می‌راند. ▫️او خدا را ستایش کرد و بر رسول او درود فرستاد و مردم کوفه را به خاطر رفتار دوگانه‌شان و کوتاهی در یاری امام حسین(ع) نکوهش کرد و آنان را به کیفری بزرگ برای کشتن سید جوانان اهل بهشت وعده داد. پس از سخنان زینب(س)، مردم حیران شده بودند و دست‌ها به دندان می‌گزیدند. ▫️امام زین العابدین(ع) رو به عمه‌اش کرد و فرمود: «عمه جان آرام بگیر، سرگذشت گذشتگان برای آنان که مانده‌اند مایه عبرت است. خدای را سپاس که تو عالمه تعلیم ندیده و خردمندِ خرد نیاموزیده‌ای. گریه و زاری، آنان را که رفته‌اند به ما باز نمی‌گرداند». سپس زینب(س) آرامش گرفت و سخنی نگفت. ✍️کانال روشنا @roshana_ir