♨️#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
🔹 مبارزه با باطل، منش امیرالمؤمنین (ع) تا پایان عمر
«به خدا قسم، من همانند كفتار نيستم كه با آهنگی ملايم میخوابد، تا شكارچى و دشمنى که در کمين اوست، برسد و غافلگيرش کرده و شكارش كند. بلکه (با هوشيارى تمام، مراقب دشمنان هستم) و با شمشيرِ برندهی هوادارانِ حق، بر کسانى که به حق پشت کردهاند، مى کوبم و با یاریِ فرمانبرانِ مطيع، با سرکشانِ اهل تردید، میجنگم و اين روش همیشگیام است تا روزى زندگیام به پايان برسد» (نهجالبلاغه، خطبه ۶)
آنهایی که به دنبال این هستند که «علی دوستان» و «علی باوران»، از مواضع حق کوتاه بیایند، و سَر در «گریبان غفلت و بیتفاوتی» فرو ببرند، این آرزو را به گور خواهند برد؛ و چه زیبا بزرگ احیاگر مکتب علوی؛ «حضرت روح الله» فرمود: «هیهات که خمینی، در برابر تجاوز دیو سیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن کریم و عترت رسول خدا و امت محمد (ص) و پیروان ابراهیمِ حنیف، ساکت و آرام بماند، و یا نظارهگرِ صحنههایِ ذلت و حقارتِ مسلمانان باشد. من خون و جانِ ناقابل خویش را برای ادایِ واجبِ حق و فریضهی دفاع از مسلمانان، آماده نمودهام و در انتظار فوز عظیم شهادتم» ( صحیفه امام، جلد۲۰، صفحه۳۱۸)
https://eitaa.com/roshana_semnan
https://rubika.ir/roshana_semnan
•┈┈••••✾✨🌿🌺🌿✨✾•
♨️#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
«(یاران شیطان)، شيطان را ملاک و اساسِ کارِ خود قرار دادند. او نيز آنها را به عنوان شریکِ خود برگزيد، و در سينه هاى آنها تخمگذارى کرد. سپس آن تخمها را به جوجه تبدیل کرد. اين جوجههایِ شيطانى از درون سينه هاى آنان خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش يافت. (سرانجام کارِ آنها به جايى رسيد که) شيطان با چشم آنها نگاه کرد و با زبانشان سخن گفت. آنها را بر مرکب لغزشها سوار کرد و سخنان فاسد و باطل را در نظرشان زينت بخشيد. به اين دليل، اعمالِ آنها، اعمال کسى است که شيطان او را در سلطهی خود شريک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است» ( نهجالبلاغه، خطبه۷)
در توضیح نفوذ شیطان در انسانها،حضرت چند مرحله را بیان میکند!
مرحله اول:
شیطان به انسانها به طور اجباری وارد نمیشود؛ بلکه انسانها خودشان با اختیار درب را به روی او میگشایند.
مرحله دوم:
شیطان این افراد را به عنوان دامهای خود برمیگزیند و اندک اندک وجودشان را تسخیر میکند.
مرحله سوم:
این افراد چنان تحت تأثیر قرار میگیرند که شیطان با زبان و چشم آنها عمل میکند.
مرحله چهارم:
شیطان آنها را به سوی گناهان و خطاهای بزرگ میکشاند و زشتیها را برایشان زیبا جلوه میدهد.
در نهایت نیز حضرت چگونگی شناخت این افراد از طریق رفتار و گفتار شیطانیشان را بیان میکند؛ که اعمالِ این افراد تحت تأثیر شیطان، و نمودی از نفوذ اوست. شیطان با شریک شدن در اعمال آنها، باعث جاری شدن سخنان باطل بر زبانشان میشود.
https://eitaa.com/roshana_semnan
https://rubika.ir/roshana_semnan
•┈┈••••✾✨🌿🌺🌿✨✾•
♨️#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
خطاب به اهالی بصره (همانهایی که همراه طلحه و زبیر، جنگ جمل را به راه انداختند): «عقلهایتان سبک و افکارتان سفيهانه است! به همین دلیل، هدفِ خوبى براى تيراندازان، لقمهی چربى براى مفت خواران، و شکارِ خوبى براى صيّادان و درندگان هستید» (نهجالبلاغه، خطبه۱۴)
شرح:
افراد کمفکر و ناآگاه، به سادگی در دام دینفروشان، قدرتطلبان و سیاستبازان میافتند. از این رو، بهترین راه برای بیمهکردن جامعه در برابر چنین افرادی، «ارتقای سطح فکری» و «افزایش آگاهی مردم نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی» است؛ همان موضوعی که در اسلام بسیار بر آن تأکید شده و یکی از اهداف اصلی «خطبههای نماز جمعه» نیز ارائهی مستمر این نوع آگاهی است.
اگر مردم «بصره» قدری در امور خود تأمل میکردند و از اوضاع زمانه آگاه بودند، هرگز بازیچهی دست افرادی چون «طلحه» و «زبیر» نمیشدند، تا بیعت با امامشان را بشکنند و علیه او شورش کنند، که نتیجهاش آن همه کشته و رسوایی باشد.
https://eitaa.com/roshana_semnan
https://rubika.ir/roshana_semnan
•┈┈••••✾✨🌿🌺🌿✨✾•
♨️#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
«قَسَم به جان خودم، در مبارزهی با مخالفانِ حق (و کسانی که آگاهانه، راهِ خلافِ حق را میپیمایند)، و آنان كه در گمراهى و فساد، (از روى جهل و اشتباه و بدون تأمّل) غوطهورند، يک لحظه مدارا و سستى نمیکنم» (نهجالبلاغه، خطبه ۲۴)
شرح:
دلایل احتمالی دست کشیدن از مبارزه، دو عامل اصلی است:
۱- سازش و مداهنه با دشمن است که به معنای کوتاه آمدن و توافق با دشمنان، به منظور جلوگیری از ادامهی درگیری و مبارزه است.
۲- پذیرش ضعف و ناتوانی؛ که به معنای تسلیم شدن در برابر مشکلات و ناتوانی در ادامهی مبارزه است.
اما در حضرت علی (علیهالسلام) هیچکدام از این دو ویژگی وجود ندارد؛ ایشان نه تنها اهل سازش و مُداهنه با دشمن نیستند، بلکه هرگز ضعف و ناتوانی را نمیپذیرند. این ویژگیهای منحصربهفردِ امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، نشان میدهد که او در مبارزهی با مخالفان حق کاملاً مصمم و بیتردید، و همواره بر اصول خود پایدار است و در برابر هیچ فشار یا وسوسهای از موضع خود عقبنشینی نمیکند.
این ویژگی شخصیتی علی (علیهالسلام) الگویی برای کسانی است که در جستجوی حقیقت هستند و هیچگاه از مسیر خود بهخاطر «سازش» یا «ضعف» منحرف نمی شود.
https://eitaa.com/roshana_semnan
https://rubika.ir/roshana_semnan
•┈┈••••✾✨🌿🌺🌿✨✾•
♨️#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
به امیرالمؤمنین (عليه السّلام) خبر دادند كه گروهى از لشكر معاويه، به شهر «انبار» آمدند، و فرماندار آن حضرت را به شهادت رسانند و اموال زيادى را غارت و خانههای بسيارى را ويران کردند و بدون اين كه مقاومت خاصی در برابر آنها بشود، به شام برگشتند.
حضرت با شنیدن این خبر، ناراحت شد و حركت كرد - به گونهای كه عبايش به روى زمين كشيده میشد تا به «نُخَيله» (لشكرگاهى نزديک كوفه) رسيد و مردم به دنبال ایشان حركت كردند.
امام روى بلندى قرار گرفتند و اين خطبه را ايراد كرد. حضرت در این خطبه، ابتدا فلسفه جهاد و آثار برکاتِ آن در پنج جمله و سپس آثار ترک جهاد را در هفت جمله بیان میفرماید. در دو جملهی اول درباره اهمّيت جهاد میفرماید:
«جهاد درى از درهاى بهشت است كه خداوند بر روى بندگانِ خاصِ خود گشوده است» (نهج البلاغه، خطبه ۲۷)
شرح:
برای دستیابی به رحمت و رضایت خداوند و ورود به بهشت، اسباب و وسائلِ گوناگونی وجود دارد که در احادیث بهعنوان «دربهای بهشت» شناخته میشوند، و یکی از مهمترین آنها «جهاد» است.
البته جهاد با دشمن وظیفهای است که بر عهدهی همهی مسلمانان قرار دارد، اما تنها «اولیای خاصِ الهی» توانایی دارند که این راه را با «نیّت خالص» و تا «آخرین مراحل» طی کنند. دیگران ممکن است با نیتهای آلودهای مثل انتظار غنیمت، کسب شهرت و ...، وارد این عرصه شوند و نتوانند تا انتهای مسیر پیش بروند.
به همین دلیل، تنها «اولیاء خاص الهی» هستند که «جهاد» را با خلوص نیت، تا پایان راه ادامه میدهند.
این افراد در مقابل تمام مشکلات و سختیهای جهاد، صبر و استقامت نشان میدهند و با شجاعتی مثالزدنی، شیاطین جن و انس را مغلوب خود میکنند.
https://eitaa.com/roshana_semnan
https://rubika.ir/roshana_semnan
•┈┈••••✾✨🌿🌺🌿✨✾•
♨️#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
«هر کس جهاد را از روى بى اعتنايى (نه به خاطر عذر) ترک کند گرفتار حقارت و پَستى میشود، و عقل و فهمش تباه میگردد»
(نهج البلاغه، خطبه ۲۷)
شرح:
سومین گرفتاری ترک کننده جهات این است که فردی که بدون دلیل موجّه، جهاد را ترک کند، گرفتار «حقارت و پستی» میشود؛ چرا که عامل عظمت و بزرگی - یعنی جهاد - را از دست داده و دچار «فقر معنوی» شده است.
در اینجا، مفهوم «حقارت و پستی» با «ذلت تفاوت دارد، اما این مفاهیم به هم وابستهاند.
چهارمین گرفتاری ِترککنندگانِ جهاد این است که «دچار نقصان در عقل و فهم» میشوند؛ زیرا کسانی که ضعیف و مغلوب هستند، در بیشتر موارد، به خیالات و توهمات دچار میشوند و واقعیتها را به درستی نمیتوانند بسنجند.
ترس از دشمن باعث میشود تا گرفتار تخیلات هولناک شوند یا به جای تلاش در میدان نبرد، برای یافتن راهی به سوی پیروزی، بر امور خرافی و حتی وعده های پوچ هم اعتماد کنند؛ اموری خلاف واقع، که افراد شجاع و مجاهد، دچار آن نیستند.
https://eitaa.com/roshana_semnan
https://rubika.ir/roshana_semnan
•┈┈••••✾✨🌿🌺🌿✨✾•
♨️#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
بعد از آنکه امیرالمومنین (علیه السلام) با شیعیان بهانه گیر مواجه شدند، در ادامهی خطبه، سخنی از سوز دل فرمودند که؛
«اى مرد نمایانِ نامرد، آرزوهاى شما مانند آرزوهاى کودکان است! و عقل و خرد شما مانند عروسانِ حجله نشين! (که جز به زر و زيور و عيش و نوش، به چيزى نمى انديشند).
دوست داشتم که هرگز شما را نمى ديدم و نمى شناختم، همان شناختى که سرانجام، به خدا سوگند! پشيمانى بار آورد و خشم آور و غم انگيز بود.
خداوند شما را بکشد (و از رحمتش دور سازد)! که اين همه، خون به دل من کرديد، سينه مرا پر از خشم ساختيد و کاسه هاى غم و اندوه را جرعه جرعه به من نوشانديد!
با نافرمانى و ترک يارى، نقشه هاى مرا (براى سرکوبى دشمن) تباه کرديد تا آنجا که (امر بر دوست و دشمن مشتبه شد) و قريش گفتند:
«پسر ابوطالب، مرد شجاعى است، ولى از فنون جنگ آگاه نيست»!
خدا پدرشان را حفظ کند! آيا هيچ يک از آنها، از من با سابقه تر و پيشگام تر در ميدان هاى نبرد بوده است؟
من آن روز که آماده جنگ شدم (و گام در ميدان نهادم) هنوز بيست سال از عمرم نگذشته بود و الآن، از شصت سال هم گذشته ام، ولى چه کنم؟ آن کس که فرمانش را اطاعت نمى کنند طرح و نقشه تدبيرى ندارد (و هر اندازه صاحب تجربه و آگاه باشد، کارش به جايى نمى رسد).»
(نهج البلاغه، خطبه ۲۷)
https://eitaa.com/roshana_semnan
https://rubika.ir/roshana_semnan
•┈┈••••✾✨🌿🌺🌿✨✾•
♨️#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
«همانا دنيا روى برگردانده و وداع و پایان یافتنِ خود را اعلام داشته، و آخرت روى آورده و آشکار شده است.
بدانيد امروز روز تمرين و آمادگى، و فردا روز مسابقه است.
جايزه برندگان، بهشت و سرانجامِ (شومِ) عقب ماندگان، آتشِ جهنّم است.
آيا کسى نيست که پيش از فرا رسيدن مرگش، از خطاهايش توبه کند!؟ آيا انسانى پيدا نمى شود که قبل از رسيدن روزِ ناراحتیِ قیامت، عمل نيکى براى خود انجام دهد!؟!»
(نهج البلاغه، خطبه ۲۷)
شرح:
این خطبه، تأثیری عمیق بر شنونده دارد و او را به زهد و دوریِ از جلوههای دنیوی و توجه به آخرت، فرامیخواند.
بیان صریحِ امام (علیهالسلام) حتی کسانی که آمادگی کمی دارند را از «خواب غفلت» بیدار میکند. ایشان به گذرا بودنِ دنیا اشاره کرده و میکوشد تا مردم را به رهایی از زرق و برق دنیا ترغیب کند، زیرا دنیا ناپایدار و فانی است.
همچنین به آمدنِ جهانی دیگر ( آخرت)، اشاره میکند که با «مرگ» آغاز میشود. بنابراین، «مرگ» پیوسته انسانها را به سوی خود فرا میخواند و نشان از نزدیک شدن به «جهان آخرت» دارد.
ایشان هشدار میدهد که انسانها ناگزیر باید با این جهان وداع کنند و به دیاری دیگر روانه شوند؛ ازاینرو، باید پیش از پایانِ فرصتها، خود را برای این سفر آماده کنند.
زندگی دنیوی به مسابقهای شبیه دانسته شده که مستلزم آمادگی و تمرین است. این رقابت، آزمونی است که جایزهاش برای برندگان، بهشت و عقابِ بازندگانِ آن، آتش جهنم است. امام (علیهالسلام) با این تشبیه، انسانها را به دقت و توجه بیشتر به اعمالِ خود فرا میخواند، تا با آمادگی و بینشی ژرفتر به استقبال آخرت بروند.
https://eitaa.com/roshana_semnan
https://rubika.ir/roshana_semnan
•┈┈••••✾✨🌿🌺🌿✨✾•
-♨️#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
«بدانید که شما اکنون در دورانی از امید و آرزو به سر میبرید (که این زمان بسیار با ارزش است) و مرگ نیز در مسیر زندگی شماست. بنابراین، هر که از این فرصت بهره برده و پیش از رسیدن زمان مرگ، به انجام کارهای نیک بپردازد، از اعمالش سود خواهد برد و رسیدن اجل به او زیانی نمیرساند. اما هر که در این دورانِ امید - پیش از فرا رسیدن مرگ - در کار نیک کوتاهی کند، به خسارت دچار میشود و رسیدن اجل برای او زیانآور خواهد بود (زیرا فرصتی بینظیر و غیرقابل بازگشت را از دست داده است).»
(نهج البلاغه، خطبه ۲۷)
شرح:
۱. ارزش فرصتها و گذر لحظات: حضرت، بر اهمیتِ فرصتهایِ زودگذر - اما بسیار پرارزش - تأکید میکند.
این فرصتها، لحظات گرانبهایی هستند که اگر از آنها غافل شویم، پشیمانی عمیقی را به همراه خواهند داشت.
عمر، زمانی است که میتواند مسیر انسان را به سوی سعادت ابدی هموار سازد. گاهی با توبه در یک لحظه، انسان میتواند آتش عذاب را فرو نشاند و با عملی ناب و خالص، بهشت را برای خویش به دست آورد.
۲. نگاه به دنیا: از آیات و روایات برداشت میشود که به دنیا نباید به چشم هدف نهایی نگریسته شود؛ بلکه باید آن را به عنوان ابزاری برای اندوختن سرمایه، جهت دستیابی به جایگاه ابدی دانست. سرنوشتسازترین مسئله در زندگی انسان همین است که به نعمات مادی دنیا و امکانات، چگونه بنگریم؛ آیا به عنوان وسیلهای برای رشد و تعالی، یا هدفی نهایی و مطلوب واقعی.
۳. غیرقابل جبران بودن فرصتها:
نکته مهم دیگری که در این فراز به آن اشاره شده، این است که فرصتهایی که در زندگی این جهان از دست میدهیم، پس از پایان زندگی و فرا رسیدن مرگ، قابل جبران نیستند.
https://eitaa.com/roshana_semnan
https://rubika.ir/roshana_semnan
•┈┈••••✾✨🌿🌺🌿✨✾•
♨️#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
«آن کس که شما را (براى دفاع از حق) فراخواند، پاسخ شایسته نمیشنود و آن کس که شما را با قهر و زور (براى جهاد و انجام وظيفه) در فشار بگذارد، قلبش آرامش نمى يابد.
شما پيوسته به بهانههایِ گمراه کننده متوسّل میشوید و تعلّل میورزید و از من میخواهیدکه جهاد را به تأخير اندازم، مانند بدهکارى که (بر اثر سستى و سهل انگارى از پرداختِ بدهیِ خود ناتوان شده) و از طلبکار خود پيوسته تمديد و مهلت میخواهد!
افراد ضعيف و ناتوان، هرگز نمى توانند ستم را از خود دور کنند؛ و حق، جز با تلاش و کوشش به دست نمیآید.
از کدام خانه، بعد از خانهی خود دفاع مى کنيد؟ (آيا برتر از دیار اسلام، جايى هست؟) و همراهِ کدام رهبر، بعد از من به مبارزه با دشمن برمیخیزید؟ (آيا امامى آگاهتر و عادل تر از من سراغ داريد؟)»
(نهجالبلاغه، خطبه ۲۹)
شرح:
این سخن پاسخ به کسانی است که از امام خرده میگیرند چرا تنها موعظه میکند و با زور مردم را به جهاد فرا نمیخواند؟ پاسخ امام این است: در دعوت آزادانه، واکنشِ شایسته نشان نمیدهید و در فشار نیز آرامش نمیجوئید؛ زیرا سست و لجوجید، و فرماندهان را به دردسر میافکنید. همچنین حضرت بر این نکته تاکید میکند که شما همواره به بهانههای گمراهکننده متوسل شده و تعلّل میورزید.
باید توجه داشت، افراد ضعیف و سست اراده، بهویژه آنان که پرگو و پُرادعا هستند، معمولاً چنیناند؛ یعنی با تکیه بر بهانههای واهی، از وظایف سنگین و مهم شانه خالی میکنند و سستی خود را در پردهی عذرهایِ نادرست، پنهان میسازند. آنها دائماً امروز و فردا میکنند و فرصتها را از دست میدهند.
این ویژگیها مشابه رفتارِ منافقان و راحتطلبانِ عصر پیامبر است که قرآن نیز به افشای این روحیه میپردازد و آنها را نکوهش میکند: «اى کسانى که ايمان آورده ايد! چرا هنگامى که به شما گفته مى شود: «به سوىِ جهاد در راه خدا، حرکت کنيد!» بر زمين سنگينى مى کنيد (و سستى به خرج مى دهيد)؟ آيا به زندگى دنيا به جاى آخرت راضى شده ايد؟ با اين که متاع زندگى دنيا در برابر آخرت، جز اندکى نيست» ( توبه/۳۸)
https://eitaa.com/roshana_semnan
https://rubika.ir/roshana_semnan
•┈┈••••✾✨🌿🌺🌿✨✾•
♨️#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
«شبهه، تنها از اين جهت شبهه ناميده شده است که شباهتى به حق دارد (هر چند در واقع باطل است)، امّا دوستان خدا در برابر شبهات نور و چراغ راهشان يقين است و دليل راهنماى آنها سمت و مسير هدايت. و امّا دعوت کنندهی دشمنان خدا در شبهات، ضلالت و راهنماى آنها کور دلى است. آن کس که از مرگ بترسد، (هرگز به خاطر اين ترس) از مرگ رهايى نمى يابد و آن کس که بقا را دوست دارد به او بقا نمیدهند»
(نهجالبلاغه، خطبه ۳۸)
🖌 شرح:
در تمام مدت چهار سال و ده ماه که امیرالمؤمنین دوران حکومت دشوار خود را گذراند، سلسله حوادثی پیش آمد و مشکلاتی پیدا شد که کار را برای افراد کم عمق، سطحی و ضعیف الایمان مشکل می کرد.
شاید بتوان گفت که یکی از مشکلات عمدهی دورانِ امیرالمؤمنین همین بود. حوادث چنان سریع پیش میآمد و به قدری پیچیده بود که آدمهای ساده و سطحی نگر، و کسانی که تحلیل درستی از قضایا نداشتند، مثل خاشاکی که در جریان سیل قرار بگیرد، اختیار از دستشان خارج می شد و به دنبال جریاناتِ جامعه کشانده میشدند و میرفتند! (رهبر انقلاب، سال ۱۳۵۹).
بنابراین دوران دشوار هر انقلابی، آن دورانی است که حق و باطل در آن ممزوج بشود. صفوف در دوران پیامبر، صریح و روشن بود. آن طرف، کفار و مشرکان بودند؛ که مهاجرین از آنها خاطرهی درگیری، زندان و غارت داشتند، و بنابراین شبههای در کار نبود. در چنین شرایطی جنگ آسان است و حفظ ایمان هم آسان است. اما در دوران امیرالمؤمنین، چه کسانی در مقابل وی قرار گرفتند!؟! خیال می کنید آسان بود که افراد بزرگی، پایبند به ولایت امیرالمؤمنین نمانند!
«ربیع بن خثیم» و عدهای در جنگ صفین آمدند گفتند ما از این جنگ ناراحتیم، اجازه بده به مرزها برویم و در جنگ وارد نشویم! اینجاست که قضیه سخت است.
باز در دوران امیرالمؤمنین، قدری غبار رقیق تر بود؛ کسانی مثل «عمار» و بزرگانی از صحابهی پیامبر بودند که هر جا حادثه ای اتفاق میافتاد، میرفتند حرف میزدند، توجیه میکردند و لااقل برای عدهای غبارها زدوده میشد؛ اما در دوران امام حسن، همان هم نبود.
در «دوران شبهه» و در دوران جنگ با «کافر غیر صریح»، جنگ با کسانی که میتوانند شعارها را بر هدفهای خودشان منطبق کنند، بسیار بسیار دشوار است؛ باید هوشیار بود.
(رهبر انقلاب؛ سال ۱۳۷۰)
https://eitaa.com/roshana_semnan
https://rubika.ir/roshana_semnan
•┈┈••••✾✨🌿🌺🌿✨✾•