eitaa logo
روشنایی_مومنی
456 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
9هزار ویدیو
1.6هزار فایل
روشنایی مسایل مهم و مطالب آموزنده به سوالات شرعی پاسخ داده میشود ارتباط با مدیر کانال ۰۹۳۵۹۴۵۶۲۳۳ تبلیغ و تبادل ۰۹۳۵۹۴۵۶۲۳۳ @fb_girll هرگونه کپی برداری جایز است لینک کانال عمومی @roshanaie_momenie
مشاهده در ایتا
دانلود
👤 حکیم دکتر : وزيرى كه مى گفت: "شما مردم رأى داديد،بايد تحمل كنيم،فعلا وضعيت همين است" چه شد كه يكباره تحمل خود را از دست مى دهد و جهت فرار از بن بست پاسخگويى ،نسخه استعفا را براى خود تجويز مى نمايد؟! .زاده هاشمى بهداشت
⭕️ گویا جناب ، بعنوان رئیس نیز استقبال کرده اند که سامانه ای راه اندازی شود تا آرای قضات، (با حذف نامها) در معرض تحلیل نخبگان، دانشگاهیان و محققان قرار گیرد؛ بنظر میرسد اگر جناب رئیسی همین یک کار (شفاف کردن آرای قضات) را انجام دهند بخش بزرگی از مشکلات این قوه حل خواهد شد چرا که لااقل هر میداند که رای او در معرض عموم و مورد قضاوت دیگران قرار خواهد گرفت!!
⭕️ از مسئول فاسدی که در حکومت علوی می‌شود تا مسئولی که در جمهوری اسلامی ذخیره انقلاب لقب می‌گیرد 📌 روایت استاد رحیم‌پور از نحوه برخورد امیرالمومنین(ع) با متخلفان: 🔹 را که صبح منصوب کرده بود تنها به دلیل اینکه صدایش از صدای شاکی و متهم بلندتر بود عزل کرد 🔹دستور داد مسئول مالی بازار اهواز را که تخلف کرده بود در بازار بچرخانند، اموالش را مصادره کنند، ممنوع الملاقات شود و در نمازجمعه بزنند. حجت الاسلام محمد مومنی؛ این است روش برخورد با مسولین فاسد ✊👊مسول فاسد رسوا باید گردد👊✊ 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 حجت الاسلام محمدمومنی روشنایی اخبار روز و مسایل مهم و مطالب آموزنده و طنز http://eitaa.com/joinchat/3073441795Cda28317f0a
﷽ 🔴 ماجرای زنده شدن یک خانم توسط آیت الله قاضی(ره) مرحوم آیت‌الله سید عباس کاشانی که از آخرین شاگردان آقای قاضی محسوب می شود، جریانی نقل می کند که خود شاهد و ناظر آن بود. وی می گوید : خانم یکی از علمای آن زمان که در فقه و اصول، شاگردان زیادی داشت مریض شد و روز به روز حالش بدتر می شد، تا این که یک روز صبح حالش از هر روز بدتر شد و از هوش رفت و دیدند که امروز و فردا است که آن خانم از دنیا برود، آن فقیه، سراسیمه نزد آقای قاضی آمد، آقای قاضی فرمود: خانم چطور است؟ آن عالم، گریه کرد و گفت: آقا دارد از دستم می رود. اگر امروز او بمیرند فردا هم من می میرم. این زن و مرد، سی و هفت سال با هم زندگی می کردند و بچه هم نداشتند و خیلی انیس هم بودند. آقای قاضی یکی از مختصاتش این بود که به صورت کسی نگاه نمی‌کرد، همینطور که سرش پایین بود تند تند دعا می‌خواند و چشم‌هایش نیز بسته بود. بعد دستش را بلند کرده و چشمانش را پاک کرد و گفت: شما بفرمائید منزل، خداوند ایشان را به شما برگرداند. او هم به آقای قاضی خیلی اعتقاد داشت و می‌دانست هر چه بگوید حق است. زمانی که آن عالم به خانه اش بر می‌گردد، می‌بیند خانمش که او را صبح به سمت قبله دراز کرده بودند و هیچ حرفی نمی‌زد، خوب و سر حال است و آن خانم به آقا می‌گوید: از شما ممنونم که پیش آقای قاضی رفتید، من همان موقع از دنیا رفته بودم، چند دقیقه‌ای بود که قالب، تهی کرده بودم، من را تا آسمان چهارم بردند و آن جا صدایی شنیدم که آقای قاضی با احترام، درخواست تمدید حیات ایشان را کرده و همان موقع مرا برگرداندند. 📚منبع: کتاب عطش 🍃 🦋🍃 ✨ @roshanaie_momenie