هدایت شده از دولت جوان انقلابی🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊🎎معصومین ، الگوهای ناب برای ازدواج #دختران🧕🏻 و #پسران🙍🏻♂
🎙 بشنوید ➖ این معیارهای طاغوتی را دور بریزید‼️
❤️حضرت آیتالله خامنهای :
💠چرا بايد بعضى از #دخترهايى كه مؤمن هستند، باسوادند، با فرهنگند، اهل دين هستند، به جرم اینکه يک مقدار سن ایشان بالا رفته يا چندان از زيبايى بهرهاى ندارند، از نعمت ازدواج و تشكيل خانواده و نعمت تربیت فرزند محروم بمانند؟
🔆خوشا بهحال آن فرزندى كه در دامن چنين #زنان پاكى پرورش پيدا كند. خوشا بهحال آن #مردى كه چنين #زن پاک و مقدّسى در خانه داشته باشد. اين معيارهاى طاغوتى را دور بريزيد. پدرها! مادرها! تقواى خدا پيشه كنيد در امر ازدواج[فرزندانتان].
📆۱۳۵۹/۰۸/۰۷
🌸به مناسبت سالروز ازدواج حضرت فاطمه(س) و حضرت امیرالمومنین(ع)💫
#الگوهای_ازدواج🍎✨
#سبک_زندگی🍏✨
@Khamenei_Reyhaneh☘
@Enghelabi98🇮🇷
پسر زنی به سفر دوری رفته بود
و ماه ها بود که از او خبری نداشتند.
بنابراین زن دعا می کرد که او سالم به خانه باز گردد.
این زن هر روز به تعداد اعضاء خانواده اش نان می پخت
و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت
تا رهگذری گرسنه که از آنجا می گذشت نان را بر دارد.
هر روز #مردی گوژ پشت از آنجا می گذشت و نان را بر میداشت
و به جای آنکه از او تشکر کند می گفت:
.
«کار پلیدی که بکنید با شما می ماند
و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد.
.
این ماجرا هر روز ادامه داشت
تا اینکه زن از گفته های مرد گوژ پشت ناراحت و رنجیده شد.
او به خود گفت: او نه تنها تشکر نمی کند
بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می آورد.
نمی د انم منظورش چیست؟
یک روز که #زن از گفته های مرد گوژ پشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود
بنابراین نان او را زهر آلود کرد
و آن را با دستهای لرزان پشت پنجره گذاشت،
اما ناگهان به خود گفت: این چه کاری است که میکنم؟
بلافاصله نان را برداشت و در تنور انداخت
و نان دیگری برای مرد گوژ پشت پخت.
مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت.
آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد.
وقتی که زن در را باز کرد ، فرزندش را دید که نحیف و خمیده
با لباسهایی پاره پشت در ایستاده بود
او گرسنه، تشنه و خسته بود
در حالی که به مادرش نگاه می کرد،
گفت مادر اگر این #معجزه نشده بود نمی توانستم
خودم را به شما برسانم.
در چند فرسنگی اینجا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم
که داشتم از هوش می رفتم.
ناگهان رهگذری گوژ پشت را دیدم که به سراغم آمد.
او لقمه ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت:
«این تنها چیزی است که من هر روز میخورم
امروز آن را به تو می دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری
وقتی که #مادر این ماجرا را شنید
رنگ از چهره اش پرید. به یاد آورد که ابتدا نان زهر آلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود
و اگر به ندای وجدانش گوش نکرده بود
و نان دیگری برای او نپخته بود، فرزندش نان زهرآلود را می خورد.
به این ترتیب بود که آن زن معنای
سخنان روزانه مرد گوژ پشت را دریافت.
.
هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند
و #نیکی هایی که انجام می دهیم
به ما باز می گردند.
˹➜@roshanaie_momenie