💠✨ #یک_داستان_یک_پند
🌴روزی حضرت علی (ع) در دارالخلافه نشسته و
کفشهایمبارک رابه دست خویش وصله میزدند.
🌴ابنعباس وارد شد. گفت: کفشها را چرا به پینهدوز نمیدهید تا وصله بزند؟
🌴حضرت فرمودند: از بس به پینهدوز دادم دیگر جای وصله ندارد! شرم میکنم دوباره به او بدهم.
🌴ابنعباس به نظرت اینکفشها بهچه میارزند؟
ابنعباس گفت: هیچ.
🌴حضرت در چشمانِ مبارکشان٬ اشک جمع شد و فرمودند: به خدا قسم این خلافت شما، به
🌴اندازهی این کفش پاره برای من ارزش ندارد مگر حقی را به صاحب آن برگردانم و عدالتی برقرار کنم یا باطلی نابود سازم.
🌷 @darab_ir
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍یکی از دوستان ڪه وسایل خانگی میفروشد نقل میڪرد: روزی در مغازه نشسته بودم ڪه مردی به مغازه من آمده و چیز بیسابقهای از من خواست.
گفت: برای یڪ هفته چند ڪارتن نوی خالی لوازم خانگی اجاره میخواهم. پرسیدم: برای چه؟ چشمانش پر شد و گفت: قول میدهید محرم اسرار من باشید؟ گفتم: حتما. گفت: دخترم این هفته عروسی میڪنه. جهاز درست حسابی نتونستم بخرم. از صبح گریه میڪند. مجبور شدم این نقشه را طرح ڪنم. ڪارتن خالی ببریم و توش آجر بزاریم تا دیگران نگویند جهاز نداشت. چون میگویند: دختر بیجهاز مانند روزه بینماز است. اشڪ در چشمانم جمع شد و...........
💥در دین اسلام بدعت گذاشتن امری حرام است. یڪی از این بدعتهای غلط بازدید جهاز دختر است. ڪه باعث رو شدن فقرِ فقرا میشود. ڪسی ڪه بتواند این بدعتها را به نوبه خود بشڪند و در عروسی خود ڪسی را به دیدن جهاز خود دعوت نڪند، یقین به عنوان مبارز با بدعت، یڪ جهادگر است و طبق احادیث جایگاه معنوی بزرگی دارد.
مطالبکانالروشنایمومنی
#حدیثروز
#روانشناسی #تلنگر #پند
#سخنامامعلیدرموردزنانودخترانمومنیکهمتکبربخیلوترسوهستند
#حقیقتِبهداخلافتادنِامامنقیدرقفسشیرها
#ایاایمانداریم؟!
#ماجرایکشتیحضرتنوح
#سهپندلقمانبهپسرش
#دردنیایامروز3نوعانسانوجوددارد!
#وظایفشخصیِمنتظران
#تدابیرطبسنتیدرماهمبارکرمضانچیست؟!
#ماجرایسلامکردنملانصرالدینکهبهخرسلامکرد!!
#یک_داستان_یک_پند
#شهیدیکهمادرشاورانذرامامرضاعلیهسلامکردهبود
#حکمغذاخوردندرخانهمیتبعدازدفنچیست؟
#کتابارزشمندصعودچهلساله
#فضاهاییازبهشتوجهنمدربرزخ
#داستاندرخانهامامزمانرابزن
#دهخصلتدرنماز
#روزنامهکیهان
#خودسازیباشهدا
{همسایه💙🇮🇷👇🏻
@yafatemehjanm }
#یک_داستان_یک_پند
روزی ثروتمندی سبدی پر از غذاهای فاسدی به فقیری داد. فقیر لبخندی زد و سبد را گرفته و از قصر بیرون رفت.
فقیر همه آنها را دور ریخت و به جایش گلهایی زیبا و قشنگ در سبد گذاشت و باز گردانید. ثروتمند شگفت زده شد و گفت: چرا سبدی که پر از چیزهای کثیف بود، پر از گل زیبا کرده ای و نزدم آوردهای؟
فقیر گفت : هر کس آنچه در دل دارد می بخشد.
#تلنگر
🌷
@roshanaie_momenie