#دهه_فجر
#اینگونه_بود
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ با امام خمینی رحمةاللهعلیه سَر و سِرّی داشتند.
▫️ یکبار من هم با امام به خانۀ آقای بهجت رفتم.
▫️ وارد که شدیم، آنها نشستند به صحبت.
▫️ امام نگاهی به من انداخت. خودم فهمیدم که باید بروم بیرون.
▫️ ساعتی توی کوچه قدم زدم تا صحبتشان تمام شود.
▫️ اینکه چه میگفتند و از کجا میگفتند را کسی نمیداند.
▫️ امام میفرمود: آقای بهجت قدرش نامعلوم است.
▫️ از آقای بهجت هم چند بار شنیدم که میفرمود: «من از آقای خمینی قدسسره مسائلی میدانم که نه میگویم و نه خواهم گفت. چیزهایی که گفتنی نیست...»
📚 به شیوه باران، ص۴۴
🌐 دانلود کتاب #به_شیوه_باران:
🛒 https://taaghche.com/filter?filter-publisher=871
هدایت شده از •✾هیئت حضرت علی اکبر{س}✾•
🗓#تقویم سهشنبه ١٢ اسفند ماه ١٣٩٩
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
این طرف حیاط، کنار حوض یک درخت انار بود.
کنار انار، بوتۀ گل محمدی.
آنطرف حیاط هم یک درخت خرزهرۀ بزرگ که مدام گلبرگهاش میریخت؛
و یک نفر باید هر روز جارو بهدست، به داد حیاط میرسید.
جمعه بعد از روضه داشت کنار حوض وضو میگرفت.
گفتم: «آقا! اجازه بدهید این خرزهره را ببُریم. درخت میوه که نیست؛ فقط حیاط را کثیف میکند.»
با مهربانی و خنده گفت: «نه! این را علی آقا [فرزند ایشان] کاشته؛ نباید بِبُرید.»
مهربانی، از چشمهایش میبارید.
📚 به شیوه باران، ص۴۵
🔻مناسبتها:
🔹 درگذشت ابراهیم، فرزند رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله؛ ١٠ق.
•✾هیئت حضرت علی اکبر«ع»✾•
🌐@hazrate_aliakbar99
•┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از •✾هیئت حضرت علی اکبر{س}✾•
🗓#تقویم سهشنبه ١٢ اسفند ماه ١٣٩٩
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
این طرف حیاط، کنار حوض یک درخت انار بود.
کنار انار، بوتۀ گل محمدی.
آنطرف حیاط هم یک درخت خرزهرۀ بزرگ که مدام گلبرگهاش میریخت؛
و یک نفر باید هر روز جارو بهدست، به داد حیاط میرسید.
جمعه بعد از روضه داشت کنار حوض وضو میگرفت.
گفتم: «آقا! اجازه بدهید این خرزهره را ببُریم. درخت میوه که نیست؛ فقط حیاط را کثیف میکند.»
با مهربانی و خنده گفت: «نه! این را علی آقا [فرزند ایشان] کاشته؛ نباید بِبُرید.»
مهربانی، از چشمهایش میبارید.
📚 به شیوه باران، ص۴۵
🔻مناسبتها:
🔹 درگذشت ابراهیم، فرزند رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله؛ ١٠ق.
•✾هیئت حضرت علی اکبر«ع»✾•
🌐@hazrate_aliakbar99
•┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🗓 سهشنبه ۵ بهمن ماه ١۴٠٠
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ این دهههای آخر عمر با اینکه خیلی سختش بود،
▫️ باز هم کارهای شخصی را مثل همیشه خودش انجام میداد.
▫️ برای تجدید وضو رفته بود توی حیاط.
▫️ چند ساعتی گذشت و اهل خانه متوجه نبودنش شدند.
▫️ دیدند روی زمین افتاده و همانطور تسبیح به دست ذکر میگوید.
▫️ گفتند: «وقتی زمین خوردید، چرا صدا نزدید؟»
▫️ گفته بود: «گفتم شاید خواب باشید، یا کاری داشته باشید.»
📚 به شیوه باران، ص۶٩
☑️ مناسبتها:
وفات «محمد تقی بهلول» ۱۴۲۶ق
ادامه اجتماعات مردمي ضد رژيم طاغوت (1357 ش)
وفات آیةالله «ميرزا جمال الدين كرباسي» (1310 ش)
انتخابات اولين رياست جمهوري اسلامي ايران (1358ش)
🗓 سهشنبه ١٢ بهمن ماه ١۴٠٠
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️️ در سال آخر، وسط درس حالش بد میشد.
▫️ یک روز سرفههای پیدرپی امانش نمیدادند.
▫️ جعبۀ دستمالکاغذی روی میز تمام شد و سرفۀ او نه!
▫️ به نزدیکانش میگفتیم: «اینقدر سختش است، بهتر نیست نیاید و استراحت کند؟»
▫️ میگفتند: «راضیاش میکنیم.»
▫️ فردا باز دیدیم سر ساعت آمده...
▫️ شرمنده میشدیم؛
▫️ کتابمان را محکمتر توی دست میگرفتیم.
📚 به شیوه باران، ص٧٠
مناسبتها 🔻
🔹وفات سيد محمد فرزند امام هادى عليه السلام (252)
🔹 ملي شدن شيلات درياي خزر (1331 ش)
🔹بازگشت پيروزمندانه «امام خميني» به وطن (1357ش)
🗓 سهشنبه ١٧ خرداد ماه ١۴٠١
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
سوز سرما، دانههای ریز برف را با خودش اینطرف و آنطرف میبرد.
روی سنگفرشهای صحن، لایۀ نازک یخ نشسته بود.
خواستیم برویم حرم.
گفتند: «حرم را بستهاند و فقط صحن باز است.»
آقا که شنید، گفت: «حرم را بستهاند؛ درِ عبادت را که نبستهاند!»
همانجا در ایوان صحن، توی سرما نشست.
دعا و نمازش در حرم دو ساعت طول میکشید.
همان دو ساعت را توی سرما نشست.
📚 به شیوه باران، ص ٣٨
🔹مناسبتها
🔹حمله مزدوران پهلوي به مدرسه فيضيه قم (1354 ش)
🔹تحريم رژيم صهيونيستي از جانب امام خميني(1346ش)
🗓 سهشنبه ٢٢ شهریور ماه ١۴٠١
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ رفته بودم بگویم: «برای بچهام که سخت مریض است، دعا کنید.»
▫️ در را باز کرد، چای آورد و نشست به ذکر گفتن.
▫️ اینپا و آنپا کردم که حرفی بزند یا سؤالی بپرسد؛ خبری نشد.
▫️ از دلم گذشت که حتماً ذکر او مهمتر از حرف من است.
▫️ من یک آدم درماندهام که مشکلم را به امید کمک آوردهام اینجا؛
▫️ اما او به ذکر مشغول است.
▫️ سرش را بلند کرد و گفت: «ذکر ما مگر چی هست؟»
▫️ از شرمندگی خیس عرق شدم و آمدم بیرون.
▫️ شب که شد، حال بچه خوب بود.
📚 به شیوه باران، ص۴٨
مناسبتها 🔻
🔹شهادت شیخ محمد خیابانی (1299 ش)
🗓 سهشنبه ٢٩ شهریور ماه ١۴٠١
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
◽️ پرسیدم: «سعادت دنیا و آخرت را در چه میدانید؟»
◽️ فرمود: «در اینکه گناه نکنید.»
◽️ چند دقیقه بعد به امید جواب مفصلتری، دوباره سؤالم را تکرار کردم؛
◽️ باز فرمود: «که گناه نکنید.»
◽️ آخرش که داشتم میرفتم هم باز پرسیدم؛
◽️ گفتم شاید این «که گناه نکنید» از خاطرش رفته باشد.
◽️ جواب داد: «گناه نکنید»!
◽️ حرف اول و آخرش همین بود.
📚 به شیوه باران، ص۵٠
🔻مناسبتها:
🔹 درگذشت آیتالله شیخ محمدباقر آقانجفی اصفهانی؛ ١٣١٠ق.
🔹ترور «برهان الدین ربانی» (1390ش)
🔹وفات آیةالله «سيدمحمدعلي موحدابطحي» (1381 ش)