هدایت شده از pedarefetneh | پدر فتنه
⭕️ عمليات محرم بود. توی نفربرِ بی سیم، نشسته بودیم آقا مهدی، دو سه شب بود نخوابیده بود. داشتیم حرف می زدیم. یک مرتبه دیدم جواب نمی دهد. همان طور نشسته، خوابش برده بود. چیزی نگفتم. پنج شش دقیقه بعد، از خواب پرید. کلافه شده بود. بد جوری. جعفری پرسید «چی شده ؟» جواب نداد. سرش را برگردانده بود طرف پنجره و بیرون را نگاه می کرد. زیر لب گفت «اون بیرون بسیجی ها دارن می جنگن، زخمی می شن، شهید می شن، گرفتم خوابیدم.» یک ساعتی، با کسی حرف نزد.
"شهید مهدی زین الدین"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
🆔 @pedarefetneh2 🔜 #پدرفتنه
🌹تکفیری ها رسیده بودند نزدیک حرم حضرت زینب (سلام الله علیها)؛ آن قدر که تیرهای کلاش به در و دیوار حرم می خورد.حاج قاسم تاب نداشت ببیند حرم حضرت زینب (س) در خطر باشد.
🌹خودش کلاش به دست گرفت و آمد پا به پای بچه ها از حرم دفاع کرد. آنقدر ایستاد تا تیر خورد به دستش. هر چه اصرار کردیم برنگشت عقب. با همان دست مجروح کنار بچه ها و حضرت زینب (س) ایستاد.
"شهید حاج قاسم سلیمانی"
✍کتاب سلیمانی عزیز
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا
🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
🌹سر شب معمولا زندانی ها، با هم گرم می گرفتند و هر گروهی به تناسب خودش به کاری مشغول می شد. از بحث ها سیاسی گرفته تا بازی ورق و شطرنج و تماشای تلویزیون.
اما عبد الله از همه اینها فارغ بود. گوشه ای خلوت پیدا می کرد و پتویش را به اندازه یک جا نمازی باز می کرد و به نماز مشغول می شد.
اراذل و کمونیست ها با قهقهه مسخره اش می کردند و التقاطی هم می گفتند: این میثمی آبروی ما را پیش کمونیست ها برده است.
🌹عبد الله، عبد الله بود و فارغ از این هیاهو ها مشغول معشوق.
"شهید عبدالله میثمی"
✍کتاب تنها ۳۰ ماه دیگر،
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرق شهید با یک آدم معمولی در این افق دید بزرگه!
"شهید مصطفی صدرزاده"🌷
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
#لبیک_یا_خامنه_ای
┏⊰✾✿✾⊱━━─━━┓
@shohada_314
┗━━─━━⊰✾✿✾⊱┛