هدایت شده از ربط عاشقی 🇵🇸
🌙 محمد را چند ساعتی است میخواهم خواب کنم ولی او زیر بار نمیرود...
چشمانش را خواب فرا گرفته ولی او همچنان سرسختانه مبارزه میکند... پتوی دخترکم را رویش میاندازم و همچنان تلاش میکنم پسر را خواب کنم و اندکی بعد دوباره دختر پا پس میزند و باز همان آش و همان کاسه... چالش خواباندن کودکانم و دلآشوبهی من برای کارهای ناتمامی که سنگینی بارش، خواب را از چشمانم ربوده، طاقتم را طاق کرده است...
📚 دلم میخواهد فریاد خواهش و تمنای کتابهایی که تمام روز را، چشم به راهم بودهاند، کریمانه جواب داده و نظر مرحمت و عنایتی به ایشان داشته باشم!
گاهی یک کتاب امانتی ناتمام روی طاقچه، باری ثقیل میشود بر گردنت و تو نمیدانی با این بارهای ناتمام و نیمه کاره چه کنی...
🍂 خسته شدم! از این دغدغههای هر روز، از بلند کردن چند هندوانه با یک دست، از این یک سر و هزار سودایی... دلم میخواهد گوشهای بخزم و چایی بهارنارنجم را بخورم و از زندگی لذت ببرم!! یا نه اصلا شبها راحت و بدون دلنگرانی ناتمام ماندن مشقهایم بخوابم...
✨ ولی قسمهای سوره مرا نمیگذارد به حال خود رها باشم...
و العادیات ضبحا
🐎 قسم به اسبهای تندرویی که دچار تنگی نفس شدهاند. نفسهایشان به شماره افتاده، یک تصویر باشکوه از یک تاخت و تاز سریع با حداکثر توان... و حالا ببین چقدر جهاد در پیشگاه خداوند متعال بزرگ است که حتی اسبِ نفس نفسزدهی یک مجاهد هم قسم خوردنی میشود!
⚠️ نمیشود عادیاتی زندگی کنی و صدای نفس نفست بلند نشود! نمیشود مجاهادانه زندگی کنی و آخر شب، سر آسوده بر بالین بگذاری! مشکل اینجاست که دین، تنها یکی از اولویتهای ماست آن هم به شرطی که با دنیایمان در تعارض نباشد و خب جمع نمیشود کندی و بیتفاوتی با جهاد و جهادگری! #مجاهد را باید درست تعریف کنیم!
🔆 مجاهد کسی است که خود را معادل دین قرار نداده، بلکه خود مدافع دین است! و خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل! چقدر بهانهها و عذرها زیادند! اگر به بهانه ازدیاد نسل توحیدی، از جهاد رفتن طفره برویم، ما خود را معادل دین دانستهایم نه مدافع آن! #جهاد یعنی در مقابل دشمن ایستادن، با تمام وجود، حال چه زن باشی، چه مرد، و تو وقتی میتوانی وارد عرصه جهاد شوی که خود در بهترین شرایط زندگی به لحاظ اخلاقی و خانوادگی باشی... این گزارهها، کنود بودنم را فریاد میزند! چقدر کار روی زمین مانده و من هنوز آماده نشدهام...
🖊 ز . ک
#سوره_عادیات
#استاد_چیتچیان
#زندگی_با_قرآن
#نقش_بانوان
#بانوان_فعال_جبهه_فرهنگی_انقلاب
@rabteasheghi⏪
هدایت شده از ربط عاشقی 🇵🇸
🚙🚗 تا چشم کار میکند فقط ماشین است و ماشین! ترافیک سنگینی که رفیق کهنهی ظهرهای پاییزی این خیابان شده است! دلم شور میزند برای کارهای نکرده و تلنبار شدهی خانه! برای وعده ناهاری که فقط خیال پختنش را در سر دارم!
🔻 ناگهان خندههای پررنگ و لعابی توجهام را به آن سمت خیابان جلب میکند! سر و صدای چند دختر نوجوان که بدون توجه به اطرافشان، گرم صحبت و خنده هستند! ناخودآگاه از خنده آنان، خنده روی لبانم نقش میگیرد! صدای خندهشان بر این تصویر خاکستری ترافیک رنگ میپاشد و مرا به همان روزهای شیرین نوجوانیمان میبرد... روزهای پر خاطره و پر هیاهو!
💢 البته که نوجوانی ما متفاوت بود از نوجوانهای امروز ولی نمیتوانم حرف خانم فرزانه را هم قبول کنم! نمیتوانم بپذیرم که این دهه هشتادیها دنیایشان خیلی متفاوت از ماست و نمیتوان با آنها همکلام شد و تعامل داشت!!
🛣 بالاخره گرهی کور این ترافیک باز میشود و ماشینها بالاخره حرکت میکنند! با عجله ماشین را کج و ناموزون گوشه کوچه پارک میکنم و خودم را به آشپزخانه میرسانم!! همین که اراده میکنم غذا را آماده کنم، تلفنم زنگ میخورد!! خانم فرزانه است... خدایا ناهارم را به تو میسپارم!
سفرهی دلشان را پهن کردهاند! خانم فرزانه دوباره از مشکلاتش با دختر نوجوانش میگوید و من که گوش شنوایی شدم برای شنیدن تمام این دغدغههای مادرانه!
💬 "نمیدونم چیکار باید کرد؟ اصلا انگار ما زبان هم را نمیفهمیم خانم لطفی جان! من خیلی صحبتهای شما را دوست داشتم! خیلی حرفهاتون به دلم نشسته! شما بگید چی کار کنم؟؟"
🙏 تشکر کردم از تعریف و تمجیدشان ولی نمیتوانستم حرفهایم را صراحتا بزنم... احساس میکردم شاید شنیدن این حرفها از زبان من تاثیرگذاری چندانی نداشته باشد... "خانم فرزانه جان! من یک استادی دارم که خیلی خوب میتونند شما را در این زمینه راهنمایی کنند. اگر اجازه بدید فردا باهاشون صحبت میکنیم..."
⭕️ روی پلههای ورودی مدرسه به انتظار ایستاده بود! شال سبز رنگی را مرتبتر از روزهای قبل روی سرش تنظیم کرده است! همین که مرا میبیند، با روی باز جلو میآید و سرسلامتی میکند! خانم لطفی جان، پس استادتان؟ روی نیمکت گوشه حیاط مدرسه مینشینیم... قرآن همیشه همراهم را از کیف در میآورم و با خنده میگویم: اینجا هستن... خانم فرزانه، با تعجب مرا نگاه میکند و میپرسد: قرآن؟
✨ وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا ۚ أُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ...
و برخى از مردم كسانىاند كه سخن بيهوده را خريدارند تا [مردم را] بى[هيچ] دانشى از راه خدا گمراه كنند، و [راه خدا] را به ريشخند گيرند؛ براى آنان عذابى خواركننده خواهد بود...
💡 "میدانید خانم فرزانه، یک عدهای هستند که لهو را در مدلها و شکلهای مختلف، نوبهنو (حدیث) به من و شما عرضه میکنند! لهوهایی که دائما به روزرسانی شده و مخاطب را مجاب میکنند تا برای آن هزینه کند و آنها را بخرد (یشتری) و در واقع به آن احساس نیاز پیدا کند! و حالا لهوی که به نیاز تبدیل شده است و نتیجه میشود: و يَتَّخِذَهَا هُزُوًا...
کم کم موضوعات اساسی، کمارزش و مسخره میشوند! موضوعات مهم رنگ میبازند و گام بعدی، وَلَّىٰ مُسْتَكْبِرًا كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْرًا است...مستکبر میشود و گوشش پی هیچ حرف حقی نیست!
❌ اینکه نوجوان من پی حرف نمیرود به خاطر دهه هشتادی بودن او نیست! اتفاقا نوجوانهای زیادی را دیدهایم که چون در فضاهای یشتری لهو الحدیث نبودهاند، قوت غالبشان بازی، سرگرمی و حتی خبرهای لهو نبوده به چه مرتبههای بلندی رسیدهاند و افتخاری برای خانواده، مملکت و نظام اسلامی هستند! ما باید بیشتر مراقب باشیم! باید حواسمان جمع اتفاقات رسانهای اطرافمان باشد...
✍ ز . ک
📌برداشتی از جلسات تدبر #استاد_چیتچیان
#زندگی_با_قرآن
#سوره_مبارکه_لقمان
#بانوان_فعال_جبهه_فرهنگی_انقلاب
@rabteasheghi⏪