eitaa logo
روشنگری
52 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
9.7هزار ویدیو
327 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قاتلین ۵۴۰۰ نفر ، و برای فراخوان می دهند، آدمکش هایی که همراه با قاتلین ۱۷۰۰۰ نفر، پدر معنوی می باشند.از امروز به گوشه ای از جنایت این گروه های مزدور می پردازیم(۳) *ماجرای شهیدی که تکه تکه اش کرده و جگرش را خوردند* 🔹️ (سعید)وکیلی*  بچه شهر قم بود و در اردیبهشت سال ۵۹ و درجریان عملیات آزادسازی شهر سنندج بعد از نبردی دلاورانه ، مجروح شد و توسط کومله به اسارت گرفته شد. 🔹️ همان لباس با آرم سپاهی که پوشیده بود، کفایت میکرد تا خونخواران کومله تا لحظه شهادت بلاهائی برسر او بیاورند که باور این رفتارها از یک انسان بسیار سخت است ◇ بعد از مجروحیت و اسارت دیگر هیچ خبری از او نبود و نیست و برای همیشه مفقود الاثر شد و تنها سند و حکایت بعد از اسارت ایشان خاطرات یک برادر ارتشی است که از آن دوران دارد: ◇ حدود یك سال و چندی كه در دست  اسیر بودم همان اول پاشنه‌های هر دو پایم را با مته و دلر سوراخ كردند و برادران دیگر را هم نعل كوبیدند و با اراجیف و فحاشی براین عمل شان شادمانی میکردند. ◇ بعد از 18 روز قرارشد ما را به سبك دموكراتیك و آزادانه!! محاكمه و دادگاهی كنند. 🔹️ روزدادگاه رسید، عده‌ای به اعدام فوری و بقیه هم به اعدام قسطی (یعنی به تدریج) محكوم شدیم. حكم ما كه اعداممان قسطی بود بصورت كشیدن ناخن‌ها، بریدن گوشت‌های بازو و پاها، زدن توسط كابل، نوشتن شمارهای انقلابی! توسط هویه برقی وآتش سیگار به سینه و پشت و  تمامی اینها بی چون و چرا اجراء میشد. كه آثارش بخوبی به بدنم مشخص است. 🔹️ عروسی دختر یكی از سركردگان بود، دستور داده شد ۱۶ نفر ازمقاوم ترین بچه‌های سپاه وبسیج وارتش ودو روحانی راكه همه جوان بودند، آوردند و تك تك ازپشت سر بریده شدند، این برادران عزیز مانند مرغ سربریده پرپر میزدند وآنها شادی و هلهله میكردند. 🔹️ شهید احمد وکیلی (سعید) ۷۵ روز زیر شكنجه بود، ابتدا به هر دوپایش نعل كوبیده وبه همین ترتیب برای آوردن چوب و سنگ به بیگاری میبردند. پس ازدادگاهی شدن محكوم به شكنجه مرگ شد بلكه اعتراف كند. ◇ اولین كاری كه كردند هر دودستش را ازبازو بریدند وچون وضع جسمانی خوبی نداشت برای معالجه و درمان به بهداری برده شد و این بهداری بردن و معالجه كردن هایشان بخاطراین بود كه مدت بیشتری بتوانند شكنجه كنند والا حیوانات وحشی را با ترحم هیچ سنخیتی نیست. ◇ پس از آن معالجه سطحی، با دستگاه های برقی تمام صورتش راسوزاندند، سوزاندن پوست تنها مقدمه شكنجه بود به این معنی كه مدتی میگذرد تا پوست‌های نو جانشین سوخته‌ شده و آن وقت همان پوست‌های تازه را میکندند كه درد وسوزندگی‌اش بسیار بیش ازقبل است و خونریزی شروع میشود و تازه آن وقت نوبت آب نمك است كه باهمان جراحات داخل دیگ آب نمك می‌اندازند. ◇ تمام این مراحل را *احمد(سعید) وكیلی* بااستقامتی وصف‌ناپذیر تحمل كرد ولب به سخن نگشود. ◇ او ازایمانی بسیار بالا برخوردار بود و مرتب قرآن را زمزمه میكرد. استقامت این جوان آن بی‌رحم‌ها را بیشتر جری میكرد ◇ او كه دیگر نه دستی، نه پائی، نه چشمی و نه جوارحی سالم داشت با قلبی سوخته به درگاه خدا نالید: *خدایا مپسند اینچنین در حضور شیاطین افتاده و نالان باشم دوست دارم افتادگی‌ام تنها برای تو باشد و بس... 🔹️ خداوند دعایش را اجابت نمود. سعید را به دادگاه دیگری بردند و محكوم به اعدام گردید. ◇ زخم هایش را باز كردند و پس از آنكه با نمك مرهم گذاشتند داخل دیگ آب جوش كه زیرش آتش بود انداختند و همان جا *شهید* شد و با لبی ذاكر به دیدار معشوق شتافت. ◇ اما آنها كه حتی از جسد بی‌جانش نیز وحشت داشتند دیگر اعضایش را مثله نمودند و جگرش را به خورد ما كه هم سلولیش بودیم دادند و مقداری را هم خودشان خوردند و  البته ناگفته نماند مقداری را هم برای امام جمعه ارومیه فرستادند.
🌷شهیده ناهید فاتحی ؛ دختر ۱۶ ساله کورد که حاضر نشد به امام توهین کند،بخاطر این یازده ماه توسط حزب شکنجه شد، با سر تراشیده در روستاها چرخانده شد، ناخن هایش را کشیدند ، دست‌هایش را قطع کردند و زنده به گورش کردند‼️ 💢 با عقل سلیم جور درمیاد که این جانی‌ها خونخواه شده‌ باشند⁉️ @meyarosku
۵۴۰۰ نفر ، و برای فراخوان می دهند، آدمکش هایی که همراه با قاتلین ۱۷۰۰۰ نفر، پدر معنوی می باشند.از امروز به گوشه ای از جنایت این گروه های مزدور می پردازیم(۵) 💥من مظلوم‌ترین مادر شهید هستم👇 📣داستان تکان دهنده جنایت کومله با شهید یوسف داورپناه! 💥 صدای مادر هنوز می لرزد، هنوز دست هایش آرام نشده اند. می گفتند، درباره جزئیات شهادت یوسف خیلی پا پیچش نشوید، حالش بد می شود، اما وقتی رو به رویش نشستم چشم هایش چیز دیگری می گفت. انگار مادر منتظر نام یوسف بود… 💥 بعد از انقلاب وارد سپاه شد، جنگ که شروع شد دائما به منطقه کردستان رفت و آمد داشت. چند بار به شدت مجروح شده بود. خوب یادم هست، در همین ماه مبارک رمضان از طرف سپاه آمدند و گفتند که یوسفت زخمی شده و حالا در بیمارستان امام تبریز بستری است… 💥 افطار نکرده راهی تبریز شدم، در بیمارستان چشمم از دور یوسف را شناخت، مادر قربانش بشود، چوب زیر دستش گذاشته و در میان تعداد زیادی از مجروحین ایستاده بود…. از دور صدایش زده و خود را دوان دوان به آغوشش رساندم، صدای شیون و زاری ام بیمارستان را به هم زد، همه داشتند ما را نگاه میکردند، مادری که مدت هاس پسر دلبندش را ندیده و یوسفی که مجروح در آغوش مادرش آرام گرفته… 💥یوسف گفت: مادر! تو را به خدا آرام باش! گریه نکن، من را از آغوشت بیرون بکش؛ بچه ها با دیدنت یاد مادرشان می افتند و دلشان می گیرد… رنگ به رخسار نداشت. بعد از چند روز از بیمارستان مرخص اش کردیم و آمدیم خانه در روستای کوتاجوق… 💥 در منطقه همه او را می شناختند، ضد انقلاب و دمکرات کینه عجیبی از یوسف در سینه داشتند، چندین نفر از سرکرده های شان را غافل گیر و در بند کرده بود… 💥 شب خوابید! گفته بود برای نماز بیدارش کنم. نیم ساعتی به اذان مانده بود که بیدار شدم، دیدم دمکرات ها روی دیوار های خانه با چراغ به یک دیگر علامت میدهند، پدرش را بیدار کردم، گفتم دمکرات ها بیرون خانه هستند. گفت: آن ها هیچ کاری نمی توانند بکنند. آقا یوسف بیدار شد. گفت مامان چه خبره؟ گفتم چیزی نیست، نگاهی به ساعت کرد و برای نماز وضو گرفت… رکعت اول نمازش را خوانده بود که دمکرات ها وارد خانه شدند، همه جا را گرفتند، یوسف بدون توجه به آن ها نمازش را خواند و تمام کرد. 💥 اسلحه را به سمت من گرفتند، گفتند:👇 لامصب! تو هم حزب اللهی هستی؟… یوسف تفنگ را از پیشانیم کشید و گفت: شما برای گرفتن من آمده اید، پس با مادرم کاری نداشته باشد… می خواستند یوسف را ببرند… 💥یوسف گفت: مرا از پشت بام ببرید! گفتند: می ترسی که از نگاه های مردم روستا شرم سار باشی؟ گفت: می ترسم که زنان روستا مرا ببیند و هراس دلهای شان را فرا بگیرد و فکر کنند که شما به منطقه مسلط شده اید! 💥 گفتند: تو نماز میخوانی؟ برای رهبرت است؟ این نماز برای خدا نیست و این عبادت ها قبول نیست… گفت: نام رهبرم را به زبان نیاور، من برای رهبری می جنگم که یک ملت در نماز به او اقتدا می کنند… در این حال یکی از زنان دمکرات با قنداق تفنگ ضربه محکمی به دهان یوسف زد که غرق در خون شد… خلاصه یوسفم را بردند… 💥 صبح که شد پیغام آوردند که یوسف را شهید کرده ایم، پدر و مادرش برای تحویل جنازه به مقر حزب بیایند. پدرش با شنیدن این خبر همان جا دق کرد و جان سپرد… من و برادرش به آن سوی رودخانه رفتیم، یوسف را همان جایی که سپاه چندی از اعضای ضد انقلاب را به هلاکت رسانده بود، شهید کرده بودند… بدن یوسفم تکه تکه شده بود… انگشت هایش، جگرش، اعضا و جوارحش… 💥 گفتند: اجازه نداری از اینجا خارجش کنی، همین جا دفنش کن… در حالی که اعضای ضدانقلاب به صورت مسلح بالای کوه ایستاده بودند، با دست هایم زمین را کندم، تکه تکه یوسفم را در قبر گذاشتم، یک مهر کربلا در دستم بود، خرد کرده و روی تکه های جسدش پاشیدم… 💥 با فریاد لااله الا الله، الله اکبر و خمینی رهبر دفنش کردم. با دست های خودم… خدایا! تو خودت شاهد هستی که بالای سرش خانومی💗 با چادر سیاه ایستاده بود و به من می گفت که آرام باش و بگو لا اله الله… 💥 امروز با گذشت سال ها مزارش در منطقه به امام زاده معروف شده است، مردم منطقه از دعا در مزارش حاجت های زیادی گرفته اند. قبر یوسف و پیکر تکه تکه اش امروز محبوب و آرام بخش مردم منطقه است. 💥 فیروزه شجاعی (مادر شهید یوسف داور پناه) در تمام ثانیه ها از یوسفش گفت، دست هایش لرزید و صدایش گرفت… اما این داستان تمام زندگی و رنج های این مادر بزرگوار نیست. بعد از شهادت پسرش یوسف، داماداش نیز به کاروان شهداء پیوست! فیروزه خانوم از آن روز تا کنون مسئولیت نگه داری و زندگی نوه هایش را نیز بر عهده دارد. 💥 شاید من(نگارنده) هم به خوبی رنج هایی که بر این مادر بزرگوار وارد آمده را درک نکنم، چرا که معتقدم این کار تنها از عهده مادران و زنان سرزمینم ساخته است. حرفی بیش از این نمی توان گفت و شرحی بیش از
۵۴۰۰ نفر ، و برای فراخوان می دهند، آدمکش هایی که همراه با قاتلین ۱۷۰۰۰ نفر، پدر معنوی می باشند. امروز به گوشه ای از جنایت گروه منافقین خلق مزدور می پردازیم(۶) خاطره اسفناک به آتش کشیدن و قتل عام بیماران و مادران و کودکان بیمارستان امام خمینی اسلام‌آباد غرب در سال۶۷ هنوز در اذهان بیداران است....
۵۴۰۰ نفر ، و برای فراخوان می دهند، آدمکش هایی که همراه با قاتلین ۱۷۰۰۰ نفر، پدر معنوی می باشند. امروز به گوشه ای از جنایت گروه منافقین خلق مزدور می پردازیم(۶) خاطره اسفناک به آتش کشیدن و قتل عام بیماران و مادران و کودکان بیمارستان امام خمینی اسلام‌آباد غرب در سال۶۷ هنوز در اذهان بیداران است....
13.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 🎥| این بازی سر دراز دارد..! 🍃🌹🍃 ❌گستاخی بی شرمانه عبدالله مهتدی و رئیس دقایقی پس از جنایت شیراز: این بازی سر دراز دارد، ما در وسط میدان هستیم و در حال هماهنگی با نیروهای میدانی‌مان هستیم! | | http://eitaa.com/meyarpb
♦️ نامه افشا شده سرکرده که باید هزار بار مرور شود! 🔸 رازهایی که دوست نداشتند افکار عمومی متوجه آن شود. 🔸 فرانسه دارد پول نبرد با ایران را پرداخت میکند... ۱۴۰۱/۹/۹ 🔺 در روزهای گذشته نامه‌ای به نقل از عبدالله مهتدی از سوی برخی گروه‌های تجزیه طلب مخالف وی منتشر می‌شود. نامه‌ای که حاوی مسائل مهمی‌ست اما متاسفانه با وجود اهمیت زیاد، آن طور که باید افکار عمومی در جریانش قرار نگرفته است. عبدالله مهتدی در بخشی از این نامه‌ی هشداری نسبت به حملات سپاه پاسداران، به اشاره کرده و توضیح می‌دهد که این حملات، و ناتوانی در جهت مقابله با آن روحیه پیشمرگه را در هم شکسته و باید برای آن فکری کرد. تا همینجای کار مشخص است که عمق ضربات به حدی بوده که توان عبور از آن و اشاره نکردن به آن در گفتگوهای مهم تجزیه طلبان وجود ندارد. 🔺 عبدالله مهتدی در ادامه می‌گوید باید برای پیشمرگه و خانواده‌هایشان محل سکونتی تهیه کنیم و پول‌هایی که از سوی دولت فرانسه پرداخت شده را می‌توان به همین مسئله اختصاص داد. تا به اینجای کار همه از حضور سعودی و اقدامات آمریکا و اسرائیل در مدیریت تجزیه طلبان مطلع بودند. اما اینک فرانسه و برنارد لوی (شیطان فرانسوی و پدر تجزیه طلب‌ها) چرا با معصومه قمی کلا دیدار کرده و کیفیت حمایت آنها از تجزیه طلب‌ها قرار بوده به چه شکلی باشد، چیزی‌ست که برای همه پنهان بود!! حالا مشخص شده که فرانسه رسماً بودجه‌ی تجزیه طلبان در غرب کشور را به جهت شرارت علیه ایران پرداخت کرده است. 🔺 عبدالله مهتدی در ادامه این نامه به چند گروه به ویژه سلبریتی‌ها و مذهب‌ های جنوب شرق کشور (بخوانید حمید اسماعیل زهی) به عنوان افرادی اشاره می‌کند که تجزیه طلب‌ها باید از ظرفیت آنها استفاده کنند. او سپس تأکید می‌کند که ما تا روز نابودی ایران به آنها نیاز داریم و برای فردای آن باید فکری کنیم که توان نفوذ، اعمال نظر یا ابراز عقیده در جهت اثرگذاری بر اقدامات را ما در کردستان نداشته باشند! مهتدی در ادامه تاکید دارد که گروه‌های تجزیه‌طلب باید هسته‌هایی که در داخل برای اقدامات خرابکارانه در مراکز حساس فرستاده‌اند را فعال کنند، تا اگر لازم شد بتوانند ضربات اساسی را وارد کنند... 🔺 نکته ای که نشان می‌دهد اخبار منتشر شده در خصوص تلاش رژیم صهیونیستی برای اقدامات خرابکارانه در مراکز حساس (از جمله یک مرکز در اصفهان)، کاملا دقیق بوده است. در نامه ای که مورد بحث تروریست هاست این نکته مطرح شده که عملیاتی کردن به شدت به آنها در جهت پیشبرد برخی اهدافشان علیه ایران کمک کرده است. جمله ای که نشان می‌دهد مسئله ی (پروژه ی ژینا) را باید چیزی فراتر از یک رخداد ساده دید. مسئله ای حساب شده که کاملا عامدانه رخ داده است. حالا این هم بحثی ست که آیا دولت فرانسه که اردیبهشت ماه دو جاسوسش در ایران (به دلیل اقداماتی که قرار بوده به آشوب در شهریور ماه منجر شود) بازداشت شده‌اند؛ از ابتدا با پروژه‌ی ژینا همراه بوده، یا تجزیه طلب‌ها آن را کلید زده اند و سپس بودجه را به سمتشان گسیل کرده‌است... 🔺 اگرچه در این نامه تاکید شده که گروه‌های تجزیه طلب از رسیدن به اهداف بازمانده و شکست را پذیرفته‌اند اما بخشی از نامه صراحتا به این اشاره دارد که باید خرابکاری‌هایی از جنس رخدادهای اخیر در شهرهای غربی کشور ادامه پیدا کند... جمله ای که نشان می‌دهد رخدادهای اخیر غرب کشور در شهرهای کردستان از صفر تا صد با محوریت تجزیه طلبان طرح ریزی و هدایت شده است. گروه‌های تجزیه طلب در نا‌آرامی های اخیر به شکل پر رنگی به ایفای نقش علیه میهن پرداخته‌اند. 🔺 به پرچم های پُر شمار تجزیه‌طلبان در تجمعات خارج از کشور در جمع اندکِ وطن فروشان دقت کنید. آنها ماه‌ها برای وقوع چنین رخدادی در ایران و ایفای نقش میدانی در خیابان های کشور و اقدامات حمایتی در خیابان های غرب تلاش کرده اند. پروژه ی آنها اگرچه در هم شکسته اما برای تضعیف روحیه ی عوامل میدانی آنها نیاز به یک شگفتانه دارد. شگفتانه‌ای که باید متفاوت‌تر از اقدامات ایران علیه پایگاه‌های آنها باشد. مثلا یک چیزی که در تهران رقم بخورد. صبور باشید به یاری حضرت الله گذشت زمان از آنچه پیش روی ماست پرده برداری خواهد کرد. @navad_siasi