فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✂️ #بیبیسی انگلیس امروز به پروژه #تجزیه ایران میگه : #آزادسازی بخشهایی از #کردستان ایران!
فردا هم احتمالا به گروههای تجریهطلب میگه: «آزادی بخش»!😡
چرا باید کسیکه ادعای #ایران و #ایرانی بودن داره، چنین شبکه کثیفی رو ببینه که دنبال پاره پاره کردن خاک مقدس ایرانه؟!
آیا #بی_بی_سی نمیدونه با این حرفها تجزیهطلبی در چشم مردمی که برای حفظ خاک و انقلابشون حداقل 220 هزار شهید دادن عادی نمیشه!😏
.
#مزدور #تجزیه_طلب #آریایی #جمهوری_اسلامی #دفاع_مقدس #خدعه #فریب #تفرقه #قومیت_گرایی #ناسیونالیسم #تروریست #bbcpersian
@mozdoor
👉 @roshangarii 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مدیر #بهائی موسسه #براندازی #توانا: #آمریکا وظیفه دارد به ایران #حمله کند!😐
.
این موسسه #خوراک فکری روزانه برای پیج ها و کانالهای #برانداز مثل #آمدنیوز، پیج #مسیح_علینژاد، پیجهای #سلطنت طلب و .. برای تفرقه بین مردم ایران، اعتصاب ،اعتراض و.. تهیه میکند..
و مستقیما از دولت #آمریکا و بعضی دولتهای اروپایی و #صهیونیست ها ساپورت مالی میشن 👆
.
#مزدور #مریم_معمار_صادقی #مریم_معمارصادقی #بهائیت #آمریکا #ترامپ #براندازی #جنگ #جنگ_روانی #موسسه_توانا #بهایی #جنگ_رسانه #جنگ #سواد_رسانه
👉 @roshangarii 🌹
🔶 توی هیچ دولتی #وزیرخارجه ایران #تحریم نشد.. توی دولتی که با نماد #کلید و #مذاکره و برداشتن #تحریم ها اومد، شخص مذاکره کننده هم تحریمش کردند.. 😐 این همه #تدبیر و #دشمن_شناسی تونو با چه صابونی میخواید بشورید؟
#اصلاحات #ظریف #روحانی #حسن_کلید #آمریکا #نیویورک #ایران #آمریکاشناسی #دیپلماسی #دیپلماست #مدیریت_اصلاحات #مدیریت_غربگرا #انتخابات #دروغ #خفت #تحقیر
👉 @roshangarii 🌹
🔴بنظرتون کسی که پول میده و این #روزنامه های #دروغگو و #جنایتکار رو میخره و میخونه، انسان عجیبی نیست؟
#روزنامه_های_زنجیره_ای #روزنامه_آفتاب #روزنامه_آرمان #روزنامه_سازندگی #روزنامه_شرق #روزنامه_اعتماد #اصلاحات #اصلاحطلبان #اصلاحطلب #دروغ #میترااستاد #محمدعلی_نجفی #قتل #قاتل #خاتمی #خشونت #منوتو #روزنامه_مردمسالاری
👉 @roshangarii 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ایشون مارک فیلد معاون وزیر امور خارجه #انگلیس و اون #خانم یه #فعال_محیط_زیست هست ؛ این نحوه ی رفتار یک #مرد در عالی ترین سطح انگلیس با یک زنه که میخواد #حرف بزنه.. شعار #آزادی و #حقوق_بشر و #حقوق_زنان برای ما میدن.. خودشون اینن👆
.
#حقوق_بشر #زنان #خشونت_علیه_زنان #خشونت #England #MarkField #women #humanity #freedom
👉 @roshangarii 🌹
هدایت شده از محمد عبدالهی
💠اتفاقی جالب در تفحص یک شهید...
خوندی و دلت شکست اشک ازچشمات سرازیر شد التماس دعا...😢💔🔹شهیدی که قرض ها و بدهی تفحص کننده خود را ادا کرد ....🔹می گفت : اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.....🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم....🔹یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان.... بعد از چند ماه ، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم....🔹یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.... سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین... تا اینکه.... 🔹تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد... آشوبی در دلم پیدا شد... حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم....🔹با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم....
🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد....
🔹شهیدسیدمرتضیدادگر...🌷
فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من.... 🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم..... 🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.... 🔹با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم.... 🔹"این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم.... " گفتم و گریه کردم.... 🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... » 🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.... هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده...🔹لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.... به قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم : 🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... گیج گیج بودم... مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟ 🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته .... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد.... 🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ 🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود.... بخدا خودش بود.... کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود.... به خدا خودش بود.... گیج گیج بودم.... مات مات....
کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم.... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم.... می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز.....؟ 🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم...مثل دیوانه هاشده بودم.. به کارت شناسایی نگاه می کردم.... 🔹شهید سید مرتضی دادگر.... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری...
وسط بازار ازحال رفتم...
🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹
☑️ @abdollahy_moh