هدایت شده از داستانهای ممنوعه (رمانهای جبهه مقاومت)
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_چهارم
💠 ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و میخواست قصه را فاش کند. باور نمیکردم حیدر اینهمه بیرحم شده باشد که بخواهد در جمع #آبرویم را ببرد.
اگر لحظهای سرش را میچرخاند، میدید چطور با نگاه مظلومم التماسش میکنم تا حرفی نزند و او بیخبر از دل بیتابم، حرفش را زد:«عدنان با #بعثیهای تکریت ارتباط داره، دیگه صلاح نیس باهاشون کار کنیم.»
💠 لحظاتی از هیچ کس صدایی درنیامد و از همه متحیرتر من بودم. بعثیها؟! به ذهنم هم نمیرسید برای نیامدن عدنان، اینطور بهانه بتراشد.
بیاختیار محو صورتش شده و پلکی هم نمیزدم که او هم سرش را چرخاند و نگاهم کرد و چه نگاه سنگینی که اینبار من نگاهم را از چشمانش پس گرفتم و سر به زیر انداختم.
💠 نمیفهمیدم چرا این حرفها را میزند و چرا پس از چند روز دوباره با چشمانم آشتی کرده است؟ اما نگاهش که مثل همیشه نبود؛ اصلاً مهربان و برادرانه نبود، طوری نگاهم کرد که برای اولین بار دست و پای دلم را گم کردم.
وصله بعثی بودن، تهمت کمی نبود که به این سادگیها به کسی بچسبد، یعنی میخواست با این دروغ، آبروی مرا بخرد؟ اما پسرعمویی که من میشناختم اهل #تهمت نبود که صدای عصبی عمو، مرا از عالم خیال بیرون کشید :«من بیغیرت نیستم که با قاتل برادرم معامله کنم!»
💠 خاطره پدر و مادر جوانم که به دست بعثیها #شهید شده بودند، دل همه را لرزاند و از همه بیشتر قلب مرا تکان داد، آن هم قلبی که هنوز مات رفتار حیدر مانده بود.
عباس مدام از حیدر سوال میکرد چطور فهمیده و حیدر مثل اینکه دلش جای دیگری باشد، پاسخ پرسشهای عباس را با بیتمرکزی میداد.
💠 یک چشمش به عمو بود که خاطره #شهادت پدرم بیتابش کرده بود، یک چشمش به عباس که مدام سوالپیچش میکرد و احساس میکردم قلب نگاهش پیش من است که دیگر در برابر بارش شدید احساسش کم آوردم.
به بهانه جمع کردن سفره بلند شدم و با دستهایی که هنوز میلرزید، تُنگ شربت را برداشتم. فقط دلم میخواست هرچهزودتر از معرکه نگاه حیدر کنار بکشم و نمیدانم چه شد که درست بالای سرش، پیراهن بلندم به پایم پیچید و تعادلم را از دست دادم.
💠 یک لحظه سکوت و بعد صدای خنده جمع! تُنگ شربت در دستم سرنگون شده و همه شربت را روی سر و پیراهن سپید حیدر ریخته بودم.
احساس میکردم خنکای شربت مقاومت حیدر را شکسته که با دستش موهایش را خشک کرد و بعد از چند روز دوباره خندید.
💠 صورتش از خنده و خجالت سرخ شده و به گمانم گونههای من هم از خجالت گل انداخته بود که حرارت صورتم را بهخوبی حس میکردم.
زیر لب عذرخواهی کردم، اما انگار شیرینی شربتی که به سرش ریخته بودم، بینهایت به کامش چسبیده بود که چشمانش اینهمه میدرخشید و همچنان سر به زیر میخندید.
💠 انگار همه تلخیهای این چند روز فراموشش شده و با تهمتی که به عدنان زده بود، ماجرا را خاتمه داده و حالا با خیال راحت میخندید.
چین و چروک صورت عمو هم از خنده پُر شده بود که با دست اشاره کرد تا برگردم و بنشینم. پاورچین برگشتم و سر جایم کنار حلیه، همسر عباس نشستم.
💠 زنعمو به دخترانش زینب و زهرا اشاره کرد تا سفره را جمع کنند و بلافاصله عباس و حلیه هم بلند شدند و به بهانه خواباندن یوسف به اتاق رفتند.
حیدر صورتش مثل گل سرخ شده و همچنان نه با لبهایش که با چشمانش میخندید. واقعاً نمیفهمیدم چهخبر است، در سکوتی ساختگی سرم را پایین انداخته و در دلم غوغایی بود که عمو با مهربانی شروع کرد :«نرجس جان! ما چند روزی میشه میخوایم باهات صحبت کنیم، ولی حیدر قبول نمیکنه. میگه الان وقتش نیس. اما حالا من این شربت رو به فال نیک میگیرم و این روزهای خوب ماه #رجب و تولد #امیرالمؤمنین علیهالسلام رو از دست نمیدم!»
💠 حرفهای عمو سرم را بالا آورد، نگاهم را به میهمانی چشمان حیدر برد و دیدم نگاه او هم در ایوان چشمانش به انتظارم نشسته است. پیوند نگاهمان چند لحظه بیشتر طول نکشید و هر دو با شرمی شیرین سر به زیر انداختیم.
هنوز عمو چیزی نگفته بود اما من از همین نگاه، راز فریاد آن روز حیدر، قهر این چند روز و نگاه و خندههای امشبش را یکجا فهمیدم که دلم لرزید.
💠 دیگر صحبتهای عمو و شیرینزبانیهای زنعمو را در هالهای از هیجان میشنیدم که تصویر نگاه #عاشقانه حیدر لحظهای از برابر چشمانم کنار نمیرفت. حالا میفهمیدم آن نگاهی که نه برادرانه بود و نه مهربان، عاشقانهای بود که برای اولین بار حیدر به پایم ریخت.
#خواستگاری عمو چند دقیقه بیشتر طول نکشید و سپس ما را تنها گذاشتند تا با هم صحبت کنیم. در خلوتی که پیش آمده بود، سرم را بالا آوردم و دیدم حیدر خجالتیتر از همیشه همچنان سرش پایین است...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✍️ کانال #داستانهای_ممنوعه
@dastanhaye_mamnooe
کانال روشنگری🇵🇸
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_چهارم 💠 ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و میخواست قصه را فاش کند. باور نمیکر
قسمت چهارم از این داستان شیرین عاشقی. در میانه داعش
🔺 #محمود_صادقی، حامی جاسوسها و مزدورها توییت زده که تست #کرونا ی منم مثبت شده
اونقدر #چوپان_دروغگو هست که کسی باور نمیکنه این دفعه هم راست بگه 😐
در همین توییتش هم باز به فکر کرونا گرفتن جاسوسها و مزدورهاست.
#حلقه_حمایتی_جاسوسها
👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از محمد عبدالهی
🔴جای خالی نگاه توحیدی
✍محمد عبدالهی
🔰این روز ها سرتیتر همه اخبار خلاصه شده است در #کرونا_ویروس؛ از بخش های مختلف خبری صدا و سیما گرفته تا شبکه های اجتماعی و مطبوعات همه دست به کار تولید بسته های آموزشی بهداشتی شده اند و با متخصصین متبحّر و صاحب نام پزشکی به گفت و گو نشسته اند که چگونگی خود مراقبتی را به مردم بیاموزند.
🔰در کنار سیاست های به جای بهداشتی، سیاست دیگری نیز به موازات دنبال می شود که همانا تزریق آرامش به مردم و هراس زدایی از افکار عمومی است. جای هیچ تردیدی نیست که همه این ها مواردی ضروری، اصولی و صحیح است. اما به نظرم جای یک نکته حیاتی در بین این همه تولید خالی مانده است. #نگاه_توحیدی اقتضای دیگری دارد.
🔰بر اساس چنین دیدگاهی منطقی است که ما مأموریم به رعایت تکلیف که در این مورد خاص رعایت اصول بهداشتی است. اما آیا همه ی ماجرا همین است؟ در کشوری که مهد تشیّع است و همه هویّتش بر مبنای اعتقاد به توحید و نبوّت و امامت بنیان نهاده شده است؛ در فرهنگی که توسل و استمداد از اهل بیت علیهم السلام از ارکان لایتغیّر آن تعریف شده، آیا می توان برای رفع و دفع بلایا این مهم را به حاشیه راند؟
🔰آیا می توان به اسم «شافی» خداوند تمسّک نجست و در کنار توصیه های بهداشت جسمی از ضرورت بهداشت معنوی و طهارت قلبی به عنوان ام الامراض سخن نراند؟
🔰آیا می توان به آیات زیادی از قرآن کریم بی اعتنا بود که در آن ها رعایت تقوا را شرط سالم زیستن و دور شدن سختی ها و بلایا خوانده است؟
🔰به راستی چرا در مهد تشیع و در عرصه #رسانه_ملی معنویات اینقدر سمبلیک و حاشیه ای و جدا از بطن زندگی مردم نگاه می شود؟ و در هیچ جای سخنان فلان وزیر و معاون در کنار توصیه های مراقبتی نمی توان اثری از توصیه به ذکر و دعا و توسل برای رفع بلایا را دید؟!
🔰اکنون که به ماه رحمت خداوند وارد شده ایم، خوشتر آنست که به نغمه جانانه او دل بسپاریم و در کنار اعلام بسیج بهداشتی برای شکست کرونا، بسیج فراگیر توسل به خدای متعال و اولیای طاهرینش و #تلاوت_قرآن را تبلیغ کنیم و به همگان گوشزد کنیم که یگانه موثر بی رقیب عالم اوست و گریزی ازین نیست که انسان آفریده شده در رنج، دست فقیر خود را به آستانه کریمانه او دراز کند و از واسطه های خیر و برکت و رحمت مورد وثوق او استمداد طلبد؛ تا به نگاه کریمانه اش، این بلا و سایر بلایای طبیعی و غیر طبیعی را ازین مرز و بوم رفع و دفع نماید!
🔰که فرمود: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا»
#محمد_عبدالهی
☑️ @abdollahy_moh
هدایت شده از محمد عبدالهی
🔺دیروز کلیات #بودجه_۹۹ در صحن علنی مجلس، بدون حضور لاریجانی رد شد و بنا شد لایحه بودجه به دولت برگردد. اما امروز با حضور لاریجانی در نشستی غیر علنی تصمیم دیروز مجلس رد و بودجه به کمیسیون تلفیق بازگشت. در حالی که کمسیون تلفیق آن را تصویب کرده بود. لاریجانی از همکاران خود خواسته در تصویب لایحه بودجه با دولت همکاری کنند!
🔺سوال اینجاست؛ کمیسیون تلفیق چگونه می تواند ایرادات بودجه متکی به نفت، متکی به صندوق توسعه، غیر شفاف و ضد تولید را بدون برگشت لایحه به دولت رفع کند؟
🔺پاسخ در همان توصیه لاریجانی ست؛ همکاری نمایندگان با دولت! اتفاقی که در تمام شش سال گذشته در جریان بود.
#مجلس_وکیل_الدوله
#محمد_عبدالهی
☑️ @abdollahy_moh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽تصاویر پهپادی از صف کیلومتری مردم #کره_جنوبی برای خرید #ماسک
#کرونا #ماسک #ویروس_کرونا #همه_با_هم_علیه_کرونا #توهم_کرونا #Corona #الکورونا #Lebanon #Iraq #SaudiArabia #SouthKorea
👉 @roshangarii 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مردم #ایتالیا از ترس کرونا فروشگاه ها را غارت کردند
#کرونا #ویروس_کرونا #همه_با_هم_علیه_کرونا #توهم_کرونا #Corona #الکورونا #Italy #Lebanon #Iraq #SaudiArabia
👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از روشنگری انگلیسی
Why say :
#DownWithIsrael
Since we believe in #Humanity.
This is only one out of thousands of pictures act of the most savage entity on Earth.
Killing a #palestinian youth and hanging his body by buldozer.
Worse than #ISIS /DAESH.
All #satanic #media are silent
And
#Celebs with no real humane identity are silent busy with nail implant or ...!!!!
Looking for #Holocaust real picture?
Not far from us.
Just take a look in #Palestine.
#Isreal #FreePalestine #DealOfTheCentury #US #CNN #BBC #FOXnews #Trump #Occupatoin #peace #War
🍃 @Enlightenment40 🍃
هدایت شده از روشنگری انگلیسی
👆ترجمه👆
چرا باید گفت:
مرگ بر اسراییل.
چون به انسانیت اعتقاد داریم.
این فقط یک تصویر از هزاران عکس از عمل وحشیانه ترین وجود روی زمین است.
کشتن یک جوان فلسطینی و به دار کشیدن جسدش با بولدوزر.
بدتر از داعش.
تمام رسانه های شیطانی خاموشند
و
سلبریتی های بدون هویت انسانی خاموش و مشغول کاشتن ناخن و یا ....
به دنبال تصویری حقیقی از هولوکاست هستید؟
از ما دور نیست.
فقط نگاهی به فلسطین کافیست
🔶روشنگری انگلیسی را در ایتا و اینستاگرام دنبال فرمایید و پستها را منتشر نمایید👇
https://eitaa.com/enlightenment40
https://www.instagram.com/enlightenment40/
هدایت شده از روشنگری عربی
#أمریکا هي #الحمقاء...
أمریکا #الشیطان_الأکبر و أبناءها هم البلهاء لایدرکون أن القتلی في #الشیعة أکثر تأثیرا من الأحیاء..
لو کانت تقرأ أمریکا قصة یوم #عاشوراء و کانت تفهمها لکانت تفهم أن #یزید الأحمق أیضا تخیّل أن الأمر قدقضي بقتل #الإمام_الحسین ولکنه لم یفهم أن هذه بدایة القضیة...
و أیضا کانت تفهم أن #الدم الطاهر لایذهب هدرا هي روح #التاریخ تحیي #الشعوب...
و أیضا کانت تفهم أن هذه الحرارة لاتبرد أبدا بل تکثر أکثر فأکثر
#الشهید #سلیماني #الشهید_سلیماني #ترامب #امریکا #العراق #بغداد #اللبنان #العراقي #العرب #بغداد #الموت_لامریکا #امريكا_ام_الخبائث #حشدالشعبي #فلسطین #سوریا #بحرین #السعودیة #Lebanon #IRAQ #saudiarabia
👉 @altanwir40 🚩
هدایت شده از روشنگری عربی
👆 ترجمه👆
آمریکا احمق است.. شیطان و فرزندانش ابلهند.. نمیفهمند در بین شیعه یک "انسان کشته شده" از یک "انسان زنده"، تاثیرگذارتر است
اگر آمریکایی های احمق، ماجرای عاشورا را خوانده بودند، میفهمیدند که یزید احمق هم خیال میکرد با کشتن #امام_حسین، ماجرا تمام میشود.. نمیدانست تازه ماجرا شروع شده.. میفهمیدند یک #خون_پاک، نمی میرد، قلب تاریخ است و تاریخ را زنده میکند.. میفهمیدند این حرارت هرگز سرد نخواهد شد و هر روز شعله ورتر خواهد شد..
🔶روشنگری عربی را در ایتا و اینستاگرام دنبال فرمایید و پستها را منتشر نمایید👇
https://eitaa.com/altanwir40
https://www.instagram.com/altanwir40/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 #وزیر_بهداشت #کویت بدون معرفی خودش وارد #داروخانه شد و #ماسک درخواست کرد. فروشنده اول گفت ندارم و بعد گفت به پنج برابر قیمت دارم.
آخرین حرف وزیر رو ترجمه می کنم.
*سکر المحل و جاوب فی المحکمه*
داروخانه ات رو ببند و در دادگاه پاسخ بده.
قضاوت باشماست
مشکل کمبود ماسک و #گرانفروشی اش تو بقیه دنیا هم وجود داره. چون تو بقیه جهان هم مفتخور و بی وجدان زیاده😐
#کرونا #ویروس_کرونا #همه_با_هم_علیه_کرونا #ایران #تهران #قم #الکویت #Kuwait #Corona #الکورونا #Italy #Lebanon #Iraq #SaudiArabia
👉 @roshangarii 🚩
🔶 با #کرونا دوست و دشمن خود را بشناسید👆
کسانیکه #آرامش و #انرژی_مثبت میدهند و کسانیکه به شما #ترس و #استرس و #انرژی_منفی و #ناامیدی تزریق میکنند👆
#جنگ_روانی #جنگ_رسانه #بی_بی_سی #منوتو #ایران_انترنشنال #سلبریتی #صداوسیما #رادیو #تلویزیون #مجری #بازیگران #هنرمندان #رسانه #خبر #خبر_فوری
👉 @roshangarii 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در هند چه خبر است؟
همزمان با سفر #ترامپ به هند، هندوهای افراطی کمی آن طرفتر از محل اقامت رییس جمهور #آمریکا در حال به آتش کشیدن خانهها و #مساجد #مسلمانان در دهلی نو هستند؛
وقتی از ترامپ درباره این حوادث پرسیدند گفته به من ربطی ندارد مسائل داخلی هندی هاست
ملعون پس چرا مرتبا در مسائل داخلی #ایران دخالت میکنی؟!!
#india #US #muslims #NarendraModi
#trump #cnn #bbc #foxnews #هند #ترامپ #دهلی_نو #هندو
👉 @roshangarii 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶صحبت های عجیب نماینده #مجلس #روسیه درمورد ایران....!
همه میدونن ماقدرتهایی رو داریم که هیچ کشوری دردنیا ندارد اولی رهبری کاریزماتیک دومی ایدئولوژی اسلامی وسومی انسان هایی که برای این اید ئولوژی جانشان رافدا می کنند.
کاش خودمون هم خودمونو حداقل به اندازه ی اینها باور داشتیم.
#iran #cnn #bbc #foxnews #soleimani #US #Iraq #Lebanon #Yemen
👉 @roshangarii 🚩
🔶 #طلاب جهادی قم به کمک بیمارستانها و بیماران #کرونا رفته اند..
اما #برانداز و #اصلاحطلب پشت کیبورد مشغول نیش و کنایه به #قم و #آخوند..
راستی #بازیگر ها کجان.. برن سلفی بگیرن برگردن😐
آری ! دوست و دشمن را در سختی ها بشناسید
#بیماری_کرونا #ملا #طلبه #چین #تهران #گیلان #پزشکی #بیمارستان #کمک #سلبریتی #انرژی_مثبت #بازیگران #هنرمندان #هدیه_تهرانی #نیکی_کریمی #همبستگی_ملی #دوست #منوتو #بی_بی_سی #ایران_انترنشنال #وزارت_بهداشت #پرستار
👉 @roshangarii 🚩
🔴 #شایعات_کرونایی
🔴 هواپیمای #ماهان متعلق به چه کسی است؟👆
#حسین_مرعشی برادر زن #هاشمی_رفسنجانی مالک اصلی و رسمی #هواپیمایی_ماهان است..
#اصلاحطلبان گرامی اگه قراره بی عرضگی و #خیانت تونو به کسی نسبت بدید، آدرسش بین خودتونه👆
#اصلاحات #قم #تهران #منوتو #بی_بی_سی #ایران_انترنشنال #محمود_شهریاری #تاجزاده #وزارت_بهداشت #روحانی #هاشمی #رفسنجانی #چین
👉 @roshangarii 🚩
🔴 #شایعات_کرونایی
طرف برداشته فیلم دسته #عزاداری شهادت امام هادی هیات مکتب الحسین #اصفهان رو به اسم دسته برای مقابله با #کرونا منتشر کرده!! دو زار پول بیشتری از #ترامپ بگیره!!
بنظرتون کرونا بدتره یا #دروغ ؟👆
#امنیت_روانی #امنیت #تخریب #خرافه #دین #مذهب #دین_زدایی #تخریب_دین #تخریب_شیعه #شیعه #شایعه #دروغگو #خبرنگار #وطنفروش #خائن #ایران #قم #تهران #ایرانی #مزدور #منوتو #بی_بی_سی #توییتر
👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از محمد عبدالهی
💢ورود کرونا تقصیر تاجر سعودی است یا طلبه های چینی یا دولت روحانی؟!
💢چرا شبکه نفوذ انقدر از جامعه المصطفی می ترسد؟
🔰درحالیکه رئیس #سازمان_بهداشت_جهانی اعلام کرده یک #تاجر عربستانی و همسر #چینی اش ناقل #کرونا به #ایران بوده اند، اما #شبکه_نفوذ، مثل هر ماجرای دیگری، تیغش را تیز کرده تا عقده های خود را علیه #مذهب و #اسلام خالی کند. و کرونا را بیندازند گردن ۷۰۰ #طلبه چینی #جامعه_المصطفی که در ۲ ماه اخیر فقط ۲ نفرشان به #چین سفر داشته اند و روال #قرنطینه را مثل آن ۸۰ دانشجو و شهروند ایرانی که از #ووهان برگشتند، طی کرده اند.
🔰در روزهایی که جریان #انقلابی جهت #آرامش بخشی به جامعه، بر بی عرضگی و #خیانت های دولت #روحانی در ورود و گسترش کرونا چشم پوشی می کند، شبکه نفوذ، به دنبال #فرافکنی بی کفایتی یا خیانت دولت به این و آن است. یکبار به طلبه ها و کارگران چینی می تازد، یک بار به حرم #حضرت_معصومه و #مساجد و منابر. (پاساژها و سینماها و بازارها کرونا ندارند!) اما نمی گوید چرا دولت روحانی، پروازهای چین را لغو نکرد؟ یا از کجا معلوم یکی از آن ۸۰ ایرانی برگشته از ووهان، ناقل نبوده اند؟ چرا که به فاصله اندکی از خروج آنها از قرنطینه موج سرایت کرونا ایجاد شد.
🔰اما چرا جامعه المصطفی همواره مورد کینه این جماعت است؟ یک بار #بودجه دوزاری اش در برابر بودجه های هزاران میلیاردی علم می شود. یک بار طلبه های اروپایی و آفریقایی اش و حالا طلبه های چینی اش مورد تاخت و تاز قرار می گیرند. چون یکی از معدود نهادهایی است که در سستی و بی خاصیتی دستگاه های خارجی خصوصا #وزارتخارجه و کنسول های #فرهنگی مفتخور و بی بخار، کارش را درست انجام می دهد و بروندادهای مثبتی برای تبلیغ #تشیع در جهان دارد. بنابراین جریان نفوذ از بین این همه نهاد و دستگاه، بر چنین مجموعه ای می تازد. آنها از گسترش تشیع هراس دارند. درست مثل اربابان صهیونیست و وهابی شان.
#محمد_عبدالهی
☑️ @abdollahy_moh
هدایت شده از داستانهای ممنوعه (رمانهای جبهه مقاومت)
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_پنجم
💠 انگار با بر ملاشدن احساسش بیشتر از نگاهم خجالت میکشید و دستان مردانهاش به نرمی میلرزید.
موهای مشکی و کوتاهش هنوز از خیسی شربت میدرخشید و پیراهن خیس و سپیدش به شانهاش چسبیده بود که بیاختیار خندهام گرفت.
💠 خندهام را هرچند زیرلب بود، اما شنید که سرش را بلند کرد و با #مهربانی به رویم لبخند زد. دیگر از #راز دلش خبر داشتم که تا نگاهم کرد از خجالت سر به زیر انداختم.
تا لحظاتی پیش او برایم همان برادر بزرگتر بود و حالا میدیدم در برابر خواهر کوچکترش دست و پایش را گم کرده و #عاشق شده است. اصلاً نمیدانستم این تحول #عاشقانه را چگونه تعبیر کنم که با لحن گرم و گیرایش صدایم زد :«دخترعمو!»
💠 سرم را بالا آوردم و در برابر چشمان گرم و نگاه گیراترش، زبانم بند آمد و او بی هیچ مقدمهای آغاز کرد :«چند روز بود بابا سراغ اون نامرد رو میگرفت و من نمیخواستم چیزی بگم. میدونستم اگه حرفی بزنم تو خجالت میکشی.»
از اینکه احساسم را میفهمید، لبخندی بر لبم نشست و او به آرامی ادامه داد :«قبلاً از یکی از دوستام شنیده بودم عدنان خیلی به #تکریت رفت و آمد داره. این چند روز بیشتر حساس شدم و آمارش رو گرفتم تا امروز فهمیدم چند ماهه با یه گروه #بعثی تو تکریت ارتباط داره. بهانه خوبی شد تا پیش بابا عذرش رو بخوام.»
💠 مستقیم نگاهش میکردم که بعثی بودن عدنان برایم باورکردنی نبود و او #صادقانه گواهی داد :«من دروغ نمیگم دخترعمو! حتی اگه اونروز اون بیغیرتی رو ازش ندیده بودم، بازم همین بعثی بودنش برام حجت بود که دیگه باهاش کار نکنیم!»
پس آن پستفطرتی که چند روز پیش راهم را بست و بیشرمانه به حیایم تعرض کرد، از قماش قاتلان پدر و مادرم بود! غبار غم بر قلبم نشست و نگاهم غمگین به زیر افتاد که صدای آرامشبخش حیدر دوباره در گوشم نشست :«دخترعمو! من اونروز حرفت رو باور کردم، من به تو شک نکردم. فقط #غیرتم قبول نمیکرد حتی یه لحظه جلو چشم اون نامرد باشی، واسه همین سرت داد زدم.»
💠 کلمات آخرش بهقدری خوشآهنگ بود که دلم نیامد نگاهش را از دست بدهم؛ سرم را بالا آوردم و دیدم با عمق نگاهش از چشمانم عذر تقصیر میخواهد.
سپس نگاه مردانهاش پیش چشمانم شکست و با لحنی نرم و مهربان نجوا کرد :«منو ببخش دخترعمو! از اینکه دیر رسیده بودم و تو اونقدر ترسیده بودی، انقدر عصبانی شدم که نفهمیدم دارم چیکار میکنم! وقتی گریهات گرفت، تازه فهمیدم چه غلطی کردم! دیگه از اونروز روم نمیشد تو چشمات نگاه کنم، خیلی سخته دل کسی رو بشکنی که از همه دنیا برات عزیزتره!»
💠 احساس کردم جمله آخر از دهان دلش پرید که بلافاصله ساکت شد و شاید از فوران ناگهانی احساسش #خجالت کشید!
میان دریایی از احساس شفاف و شیرینش شناور شده و همچنان نگاهم به ساحل محبت #برادرانهاش بود؛ به این سادگی نمیشد نگاه #خواهرانهام را در همه این سالها تغییر دهم که خودش فهمید و دست دلم را گرفت :«ببین دخترعمو! ما از بچگی با هم بزرگ شدیم، همیشه مثل خواهر و برادر بودیم. من همیشه دلم میخواست از تو و عباس حمایت کنم، حتی بیشتر از خواهرای خودم، چون شما #امانت عمو بودید! اما تازگیها هر وقت میدیدمت دلم میخواست با همه وجودم ازت حمایت کنم، میخواستم تا آخر عمرم مراقبت باشم! نمیفهمیدم چِم شده تا اونروز که دیدم اون نانجیب اونجوری گیرت انداخته، تازه فهمیدم چقدر برام عزیزی و نمیتونم تحمل کنم کس دیگهای...»
💠 و حرارت احساسش بهقدری بالا رفته بود که دیگر نتوانست ادامه دهد و حرف را به جایی جز هوای #عاشقی برد :«همون شب حرف دلم رو به بابا زدم، اونقدر استقبال کرد که میخواست بهت بگه. اما من میدونستم چیکار کردم و تو چقدر ازم ناراحتی که گفتم فعلاً حرفی نزنن تا یجوری از دلت در بیارم!»
سپس از یادآوری لحظه ریختن شربت روی سرش خندهاش گرفت و زیر لب ادامه داد :«اما امشب که شربت ریخت، بابا شروع کرد!» و چشمانش طوری درخشید که خودش فهمید و سرش را پایین انداخت.
💠 دوباره دستی به موهایش کشید، سرانگشتش را که شربتی شده بود چشید و زیر لب زمزمه کرد :«چقدر این شربت امشب خوشمزه شده!»
سپس زیر چشمی نگاهم کرد و با خندهای که لبهایش را ربوده بود، پرسید :«دخترعمو! تو درست کردی که انقدر خوشمزهاس؟»
💠 من هم خندهام گرفته بود و او منتظر جوابم نشد که خودش با شیطنت پاسخ داد :«فکر کنم چون از دست تو ریخته، این مزهای شده!»
با دست مقابل دهانم را گرفتم تا خندهام را پنهان کنم و او میخواست دلواپسیاش را پشت این شیطنتها پنهان کند و آخر نتوانست که دوباره نگاهش را به زمین انداخت و با صدایی که از طپشهای قلبش میلرزید، پرسید :«دخترعمو! قبولم میکنی؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✍️ کانال #داستانهای_ممنوعه
@dastanhaye_mamnooe
کانال روشنگری🇵🇸
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_پنجم 💠 انگار با بر ملاشدن احساسش بیشتر از نگاهم خجالت میکشید و دستان مرد
قسمت پنجم. داستان زنی میان داعش.. عاشقانه های سیاسی که هیچ کجا نخواهید خواند.. 😉 احسنت به قلمشون
🔶 #مهران_مدیری: میگن #کرونا به #بچه ها کاری نداره.. بازم به #انسانیت کرونا..
برسد به دست #بچه_کش های عالم: #اسرائیل #آمریکا #عربستان
#کودک #حقوق_کودک #بازیگر #دورهمی #سلبریتی #حقوق_بشر #جوانمردی #فلسطین #یمن #افغانستان #تروریسم #رژیم_صهیونیستی #منوتو #بی_بی_سی #هنرمندان #ایران_اینترنشنال #خندوانه #صداوسیما #سینما
👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از روشنگری عبری
🔶 دوستان عزیز..
✅ بحمدلله کانال #روشنگری_عبری هم به راه افتاد.. برای #روشنگری و مبارزه رودرو و چهره به چهره با #اسرائیلی ها. با زبان خودشان.
✅برای هدف و نبرد نهایی سپاه قدس، که همان آزادی #فلسطین و نابودی #اسرائیل است، ما بال رسانه ای میشویم. با سلاح رسانه و قلم به یاری #رزمندگان_بدون_مرز می شتابیم
پس هر که میخواهد سهمی از این نبرد مقدس داشته باشد بسم الله
✅بزرگترین کمک شما به ما، #بازنشر پستها در شبکه های مجازی است. در اینستاگرام، توییتر، تلگرام، یوتیوب هر جا گروه و کانالی دارید. حتی به دوستان شخصی تان🙏
🔹 کانال ایتا روشنگری عبری: https://eitaa.com/Modeut40
(در این کانال ابتدا مختصری اموزش های زبان عبری قرار خواهد گرفت) 🌸
🔹 پیج اینستاگرام روشنگری عبری: https://www.instagram.com/Modeut40/
🔹توییتر روشنگری عبری: https://twitter.com/modeut40
👉 @modeut40 🚩