🔥 #ماهشهر چه خبر بود؟
مطالبی را که مینویسم از شنیده هایم نیست بلکه دیده هایی است که در وقایع تلخ ماهشهر دیدم.*
بنده خودم از کارمندان شاغل در پتروشیمی منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر هستم. ساکن در شهرک بعثت که یکی از درگیریهای خونین آن ایام در اینجا بوقوع پیوست.
مطالبم را به صورت سئوال از شماهایی که ندیده و بر حسب شنیدهها و یک سویّه تحلیل میکنید مینویسم و بیشترین خطابم با این افراد است.
ولی در ابتدا بگم، یه زمانی وقتی بهم میگفتن تحت تأثیر رسانههای بیگانه نباشید و آب در آسیاب این رسانههای مُغرض نریزید راسیتش خیلی باور نداشتم و آن را وسیلهای برای دور کردن مردم توسط حاکمیّت از واقعیّت میدانستم تا اینکه خودم در حادثهای قرار گرفتم که به هیچ وجه تحلیلهای بعد واقعه را درک نمیکنم. تحلیلهای یه سویّه و بدور از واقعیّت.
و چقدر تلخ است که باز از اشرار و آشوبگران و افراد مُتعرضِ به جان و مال و نوامیس مردم قدیسههای مظلوم ساختند و از محافضان امنیّت یک مُشت وحشی و قاتل؟!!!!!
- آیا تا حالا در مسیر برگشت به خونه از اتوبوس محل کار به زور سلاح سرد و گرم پیادهتون کردهاند؟ - آیا مجبور شدید مسیر بیست دقیقهای رو بیشتر از ۴ ساعت در بیابان و در نیزارها به همراه افراد مسن و خانمهای همکار وحشتزده، که مدام گریه میکردن که مبادا همین اشرارِ مظلوم جلوشون رو نگیرند راه برید؟
- آیا تا حالا در محلی که جلوی شما رو افرادی بگیرند که نقاب زدند و با سلاح سرد و گرم شما رو تهدید میکنند و با زبان اشاره به شما میفهمانند که سَرِ شما رو میبرند گیر کردید؟
- آیا تا حالا شده بعد از کلی التماس و با دادن باج به اشرار موقع عبور از میان آتش و دود بهت سنگ پرت کنند و خانمها رو با لگد بزنند؟
- آیا تا حالا شده ۵ روز در محاصره کامل باشید و نتونید حتی نیاز اولیه زندگیتون یعنی دسترسی به درمانگاه و خرید نان و اغذیه رو تهیه کنید مگر اینکه جان و مالتون رو تهدید کنند؟
- من نمیگویم میان معترضین افراد عادی و دنبال حق و نان نبود؛ ولی آیا در میان یک جنگل پر از درخت که در حال سوختن است در میان شعلههای آتش به زیر یک درخت پناه میبرید؟ - بخدا قصه ماهشهر فرق داشت، خیلی هم فرق داشت.
آیا در کمتر از فاصله ۵۰ متری در میان معترضینی که نقاب زدهاند پرچم گروهکهای #تروریستی بالا میرود رو به چشم دیدید؟ - آیا به گلوله بسته شدن اتوبوس پتروشیمی و کشته شدن افراد بیگناه رو به چشم دیدید؟
- بله قصه این شهر با جاهای دیگه فرق داشت از همون ابتدا تمامی راههای اصلی و فرعی بسته شد.
نقاب زده بودند، حرف از جدایی میزدند نه #بنزین؛ حرف از غارت و #قتل میزدند
حرف از انتقام و حقشان میزدند نه #کار و نان.
بخدا #سپاه و #ارتش تا سه روز نیامد. مردم التماس میکردن که به دادشون برسند.
نیروی انتظامی آمد ولی . .
آیا جلوی چشمت تنها امید آرامش شهرت رو فرمانده نوپو نیروی انتظامی رو با تک تیرانداز شهید کنند دیدید؟
- آیا تا حالا در مسیری با آرامش در ماشینت رد شدی یهو از نیزار بیهوا به سمتت تیراندازی کنند؟
- آیا شب در خانهات نشسته باشی صدای رگبار بشنوی و ناگهان برقها برود و بعد صدای عربده همین اشرار مظلوم رو در کوچهات بشنوی که با قمه و اسلحه به غارت خانهها میروند و به ماشینها آسیب میزنند دیده اید؟
- آیا تا حالا گریه زن و بچهات را از وحشت تجاوز این افراد مظلوم دیدهای؟
- روزی که سپاه آمد با سلاح سبک آمد، بارها اعلام کرد که راه رو بر مردم نبندید؛ مردمی که دیگر در تهیه مایحتاج اولیه خودشون مانده بودند.
آن روز درگیری ۸ نفر کشته شد. چرا کسی نگفت که چهار نفر از کشته شدهها سپاهی بودند؟
اگر سپاه به صورت زرهی حمله میکرد آیا نصف کشته شدهها از خودش بود؟
تانک نیاوردند، بلکه نفربر بود؛ از خودمان پرسیدیم دلیلش چی بود؟
آیا روبروی افرادی که با سلاح گرم سبک و نیمه سنگین میخواید بجنگید با باتوم و هفت تیر میرید؟ - آیا مفهوم ناامنی و وحشت رو نه فقط در رسانهها بلکه در واقعیّت لمس کردید؟
اگر لمس کردید بعد بشینید و بنویسید.
خیلی تلخه که بیشرمانه یادمون میره به این زودی چه روزهای پر از التهاب و وحشتی رو گذراندیم و جای همه چیز عوض شد.
قلم مقدسه حیفه اینطوری خرجش کنیم. حیفه برای لایک چند نفر واقعیّتها رو نگیم. حیفه اینقدر اشتباه بنویسیم که جایگاه خیلی چیزها انقدر عوض شود که عوضیها مظلوم شوند.
#خوزستان مظلومه حتی در رسانهها، بانک در ماهشهر آتش نزدند ولی پنج روز #صنعت را خواباندن.
- آیا دوست و همکارت بیخبر از حال زن و بچهاش چند روز در محاصره در پتروشیمی سر کار گیر کنند و بیوقفه بجای چند نفر کار کنند دیدهاید؟ - بدونید فقط در شهر کوچک #بهبهان از شهرهای خوزستان ۲۱بانک رو چنان آتش زدند که با خاک یکسان شد.
- این #اعتراض نبود، #آشوب و اغتشاش هم نبود، یک کار تشکیلاتی و #سازماندهی شده بود.
- البته به شما حق میدم
ادامه 👇👇
👉 @roshangarii 🌹