eitaa logo
کانال روشنگری‌🇵🇸
19.3هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
13.5هزار ویدیو
71 فایل
🔶پاسخ شبهات(اعتقادی-تاریخی-سیاسی) 🔶تحلیلهای ضروری روز 🔶روشنگرانه ها پیج انگلیسی: @Enlightenment40 عربی: @altanwir40 عبری: @modeut40 اینستا instagram.com/roshangarii5 سروش Sapp.ir/roshangarii توییتر twitter.com/tanvire12 نظرات: @Smkomail کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 چرا شیعه شدم؟ 🌺 تحقیقاتم در مسائل دینی از زمانی شروع شد که به خاطر مریضی مادربزرگم به ناچار برای معالجه‌اش به رفتیم. حضور چند روزه در شهر کرمان و دیدن شیعیانی که در نماز دست هایشان را نمی‌بندند باعث شد به نماز جمعه‌ اهل سنت رفتم و از طلبه‌ای سوال کردم که شیعیان چگونه مذهبی دارند؟ آن طلبه سنی گفت: گروهی هستند ، و که یک غایب را می‌پرستند، مخالف دین و اسلامند و با مشکل دارند!😟 🔸سالها از آن واقعه گذشت تا در آزمون پرستاری دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، قبول شدم. برای تحصیل به ایرانشهر رفتم و در آنجا با تعدادی از همکلاسی شدم. برای اینکه جلوی دوستان بتوانم از مذهبم دفاع کنم و جواب قانع کننده‌ای داشته باشم به فکر بالا بردن سطح دانسته‌های مذهبی‌ام شدم. از بچگی در محله و مسجد، شنیده بودم که ما سنی‌ها برحقیم و شیعیان مشرکند و این گمان، باور قلبی ما شده بود. بخاطر همین دنبال کتاب‌هائی📚 رفتم که در تقابل با نوشته شده بود. از احادیثی که شیعیان از آن برای حقاینت مذهبشان استفاده می‌کردند حدیث بود و کنجکاو شدم که آیا واقعا رسول اکرم(ص) فرموده: هر کس که من مولای او هستم، علی هم مولای اوست.💫 🔸 برای تحقیق درباره این حدیث، به مرکز چاه جمال ایرانشهر که بعدها انبار اسلحه گروهک تروریستی شد، رفتم. به محض ورود به آنجا نامم را در یک گروه جماعت تبلیغی نوشتند تا به سرکردگی پیرمردی به نام حاج محمد به تبلیغ برویم. ‼️ 🔸 درسهایم در ایرانشهر که تمام شد به نیکشهر برگشتم و برای سربازی در اسفند 87 به مرکز آموزش نیروی دریایی سیرجان اعزام شدم. یک شب برای نماز به نمازخانه رفتم. داشتم می‌خواندم که یک سرباز شیعه (مهدی) کنارم ایستاد و شروع کرد نماز خواندن. که با خود گفتم: بدبخت و بیچاره چه کورکورانه بدون تحقیق،‌ به تقلید از گذشتگانش به پرداخته! دلم برایش می‌سوزد خدایا خودت هدایتش کن .🙏 نمازش که تمام شد نتوانستم جلوی خودم را بگیرم به او گفتم: تو که تحقیق نکردی، مطالعه نداشتی، چطور با جهالت تمام از اباء و اجدادت پیروی می‌کنی؟ جواب داد: در حد خودم تحقیق داشته ام، مگر خودت چقدر درباره مذهبت تحقیقی کرده‌ای از کجا میدانی که بر حقی چطور مطمئنی که راه هدایت را پیشه کرده‌ای؟ از صحبت مهدی، سخت تحت تاثیر قرار گرفتم. 🔸با یکی از روحانیون پادگان، به دار القران رفتم که با گروه تبلیغی به نام که از قم آمده بود، آشنا شدم. حدودا چهار ماه به صورت متفرقه با هم صحبت کردیم... کتابهایی که در این مدت مطالعه کردم،📗کتاب "آنگاه هدایت شدم" دکتر تیجانی بود که کتاب واقعا عالی و جامع بود.📗 "برگزیده کتاب علامه امینی" را مطالعه کردم از این رو به آنرو شدم و واقعیت برایم آشکار شد. 📗کتاب "شب‌های پیشاور" و خلاصه‌اش"شهابی‌در شب" در دانستن حقائق به من کمک کرد. 🔸بعد از مطالعه این کتابها مشتاق شدم تا در دعاهای ، و و زیارت شرکت کنم. زمانی که را می‌خواندم با دقت در معانی آن، به این فکر می‌کردم که چرا و و چنین دعاهای پر محتوائی ندارند تا بیان‌گر فضای عرفانی بین آنها و خداوند باشد؟ چرا آنها دعائی مانند مناجات حضرت (ع) در مسجد کوفه با آن مضامین بلند ندارند؟😥 🔸 حالا دیگر تعصب بی‌جای من نسبت به فروکش کرده بود دیگر به خود اجازه می‌دادم به این فکر کنم که ممکن است راهی که تا به حال رفته‌ام اشتباه بوده است یقین کردم آبا و اجدادم قوم و مردم بلوچ و از حقیقت مکتب شیعه بی‌اطلاع اند. کتاب با شکوه دیگری که گروه آفتاب به من هدیه داد امام سجاد(ع) بود. اولین شبی که این کتاب را باز کردم، شروع کردم با صدای بلند متن عربی و ترجمه فارسی‌اش را خواندم. فضای عرفانی و روحانی وصف ناپذیری بر تمام وجودم حاکم شد. چند ماهی از انس گرفتنم با صحیفه سجادیه گذشت. دیگر شیعه را به چشم مشرک و قبرپرست نمی‌دیدم. احساس می‌کردم سبک‌تر از گذشته شده‌ام.. شبی استخاره کردم و شروع کردم به خواندن صحیفه سجادیه. با خواندن این دعا ناخواسته اشک از چشمانم جاری شد و هق‌هق کنان، گریه می‌کردم که نفهمیدم چطور خوابم برد. سحر با صدای حسن که می‌گفت: حمید! بلند شو صبح شده! از خواب پریدم.. بر خلاف هر روز، همه با هم وضو گرفتیم، و با هم به نمازخانه‌ رفتیم.. اشک ریزان بودم که نمازم تمام شد هق هق گریه‌ من با مبهوتی بچه‌ها همراه شد. تا اینکه حسن به دیگران گفت: حمید دیشب گریه کنان😭صحیفه سجادیه را می‌خواند به نظرم شیعه شده است. تک تکشان من را در آغوش گرفتند و همراه من گریه کردند. مرا شیعه کرد.🌸 🌼 وهابی شیعه شده، از بخش فنوج شهرستان نیکشهر متن کامل: http://yon.ir/aIXL3 و http://yon.ir/wk3ge 👉 @roshangarii 🌹
🔶 #کمیل بن زیاد کیست؟ علت #کینه #وهابی ها و مزدوران آنها از ایشان چیست؟ چرا #دعای_کمیل به جناب او آموخته شد؟👆 🌺چه خوب که اگر #نوزاد #شیعه ای در #شب_جمعه متولد میشود، نام او را #کمیل بگذارند تا همچون او #یار و فداکار #اهلبیت و آئین #یکتاپرستی باشد #امام_علی(ع) #غربت #دعا #مناجات #اسلام #باستانگرا #کوروش #نژادپرست #آریایی #کوفه #حجاج #شهید #سربریده #اموی #وهابیت #ایران 👉 @roshangarii 🌹
💚 ها میخونی؟ جناب به در خانه علیه السلام میرود تا را بیاموزد.. امیرالمومنین علیه السلام فرمود: ای کمیل، اگر این را حفظ کردی هر شب جمعه یا در هر ماه و یا سالی یکبار و یا لااقل در تمام عمر یک مرتبه بخوان تا امور تو کفایت شود. خداوند تو را یاری می کند، روزی تو زیاد می شود و البته از مغفرت هم محروم نمی شوی.. و چه دعایی است دعای کمیل.. ترین دعا.. و چه شیرین است کلمات این دعای زیبا.. 👉 @roshangarii 🌹
💢 جناب نیمه شبی در کوفه به همراه حضرت (ع) به خانه ای رسیدند که از آن خانه صدای بسیار زیبایی از به گوش می رسید.🗣 کمیل سخت تحت تأثیر آن صدا قرار گرفت و چنان دگرگون شد که با خود گفت: ای کاش مویی بر بدن این قاری می شدم و صدای قرآن او را می شنیدم! ☺️ (ع) از دگرگونی حال کمیل به خاطر آن صدای پرسوز و گداز آگاه شد و به او فرمود: ای کمیل! صدای پراندوه این قاری تو را حیران و شگفت زده نکند؛ چرا که او از است و بعد از مدتی راز این سخن را به تو خواهم گفت! مدتی گذشت تا این که جنگ پیش آمد. در این جنگ برخی از کسانی که با قرآن سر و کار داشتند علی (ع) را خواندند و با او به جنگ برخاستند. کمیل چون سربازی جانباز همراه علی بود و علی که شمشیرش از خون آن کوردلان مقدس مآب سیراب شده بود، متوجه کمیل شد، ناگهان نوک شمشیرش را بر سر یکی از هلاک شدگان فرود آورد و فرمود: 👈ای کمیل! آن کسی که در آن نیمه شب قرآن را با آن سوز و گداز می خواند همین شخص است.😞 ✍️ مستدرک سفینه البحار، ج ۹، ص ۱۸۶، ماده کمل. ✔️ آری.. فقط صدای زیبا کافی نیست ... روح حاکم بر صدا مهمتر است. ✅ خواندن ملاک نیست، قرآن عمل کردن ملاک است 👉 @roshangarii 🌹
💢 جناب نیمه شبی در کوفه به همراه حضرت (ع) به خانه ای رسیدند که از آن خانه صدای بسیار زیبایی از به گوش می رسید.🗣 کمیل سخت تحت تأثیر آن صدا قرار گرفت و چنان دگرگون شد که با خود گفت: ای کاش مویی بر بدن این قاری می شدم و صدای قرآن او را می شنیدم! ☺️ (ع) از دگرگونی حال کمیل به خاطر آن صدای پرسوز و گداز آگاه شد و به او فرمود: ای کمیل! صدای پراندوه این قاری تو را حیران و شگفت زده نکند؛ چرا که او از است و بعد از مدتی راز این سخن را به تو خواهم گفت! مدتی گذشت تا این که جنگ پیش آمد. در این جنگ برخی از کسانی که با قرآن سر و کار داشتند علی (ع) را خواندند و با او به جنگ برخاستند. کمیل چون سربازی جانباز همراه علی بود و علی که شمشیرش از خون آن کوردلان مقدس مآب سیراب شده بود، متوجه کمیل شد، ناگهان نوک شمشیرش را بر سر یکی از هلاک شدگان فرود آورد و فرمود: 👈ای کمیل! آن کسی که در آن نیمه شب قرآن را با آن سوز و گداز می خواند همین شخص است.😞 ✍️ مستدرک سفینه البحار، ج ۹، ص ۱۸۶، ماده کمل. ✔️ آری.. فقط صدای زیبا کافی نیست ... روح حاکم بر صدا مهمتر است. ✅ خواندن ملاک نیست، قرآن عمل کردن ملاک است 👉 @roshangarii 🌹