🌹 شهید مدافع حرم حسین معزغلامی
▫️ این دعای عظم البلا را زیاد بخوانید ...
┈┈┈┈🌸┈┈┈┈
#شهدا
#مهدویت
✅ @Roshangeran
15.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از حاج قاسم به امت: 14 سال است که تمام علمای شیعه و سنی را میشناسم؛ اما ...
🔹 ای تنها وصیت حاج قاسم، سرت سلامت
┈┈┈┈🌺┈┈┈┈
#مکتب_سلیمانی
✅ @Roshangeran
❣رهبرمعظم انقلاب:
❤️امیرالمؤمنین(علیهالسلام) درباره فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) فرمود: «ما اغضبنی و لا خرج من امری.» یکبار این زن در طول دوران زناشویی، مرا به خشم نیاورد و یکبار از دستور من سرپیچی نکرد. فاطمه زهرا (سلاماللَّهعلیها) با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه، یک همسر و یک زن است؛ آنگونه که اسلام میگوید.
۷۱/۰۹/۲۵
#روز_ازدواج
✅ @Roshangeran
🔴فرانسه بیش از 70 درصد از برق خود را از انرژی هسته ای تامین می کند. شاید این روزها کمی بیشتر به ضرورت متنوع کردن منابع انرژی خود بیندیشیم و در کنار آن ها به انرژی هسته ای هم فکر کنیم.
✅ @Roshangeran
روشنگران
#ابوحلما💔 #قسمت_سیزدهم: سردار ( دانشگاه افسری امام حسین-۱۳:۳۰) - فرشته ها خسته شدن بس که ثواب نوشت
#ابوحلما💔
#قسمت_چهاردهم: مهمان داریم
در همین هنگام در خانه پدری حلما، سفره ای با سیلقه چیده شده بود. حلما و محمد که وارد خانه شدند، بوی سبزی سرخ شده و نارنج، دهانشان را به تعریف بازکرد. حلما جلوتر از محمد دوید داخل سالن پذیرایی و گفت:
+سلام مامانی ...قرمه سبزیه؟
×سلام گل دخترم، بله به افتخار داماد عزیزم
بعد لبخند کوچکی تحویل چشمان محمد داد. محمد هم که متوجه شده بود گل از گل چهره مهربانش شکفت و درحالی که کاسه های ترشی را از مادر حلما میگرفت گفت:
-دستت دردنکنه مامان جان مگه شما به فکر من باشی
حلما چادرش را از سرش برداشت و روی دست انداخت بعد رو به مادرش گفت:
+نو که اومد به بازار کهنه میشه...
×حسودی نکن دخترجان
-مامان جان ببین تو این مدت چی کشیدم از بس...
و درحالی که لحنش به شوخی تغییر میکرد ادامه داد:
-از بس غذا های خوشمزه درست میکنه سه کیلو چاق تر شدم آخه نباید از در رد بشم؟
و صدای خنده مادر حلما و محمد در خانه پیچید. حلما نیم نگاهی به محمد انداخت و چیزی نگفت. دقایقی بعد مادرحلما صدا زد:
×حلما سادات بیا دیگه سفره پهنه مادر
-خانم خانما بیا دیگه شوهرت غلط کرد هرچی گفت
اما صدایی در جواب نیامد. محمد درحالی که بلند میشد گفت:
-کار خودمه باید برم منت کشی
×موفق باشی
اما همینکه محمد بلند شد سرش با پارچ آبی که در دستان حلما بود برخورد کرد. پارچ استیل روی زمین افتاد و تمام تن محمد خیس آب شد. محمد دستش را روی سرش گذاشت و نشست. حلما آمد کنارش و گفت:
+خاک به سرم چت شد؟ به جون خودم فقط میخواستم یکم خیست کنم نه که سرت بترکه...
×دامادمو دستی دستی کشتی
+مامان چ...
همان موقع محمد باقی مانده پارچ آب را روی صورت حلما ریخت و با خنده گفت:
-زدی آب یخی آب یخی نوش کن
+بدجنس داشتم از ترس سکته میکردم
-تسلیم خانم جان من همینجا...
×غذا سرد شد دیگه مثلا کارتون داشتم گفتم بیایین
-من با اجازه تون برم لباسمو عوض کنم
+شرمنده شوهرجان اینجا لباس نداری
-خب برا منم مثل خودت یه چند دست لباس میذاشتی
×نی نی کوچولوهای من...
+بذار ببینم مامانم چیکارمون داره دیگه
-بفرما مادرجان جمعا چهارگوش ما در اختیار شما
×درمورد میلاد...خواستم تا نیومده یه چیزی درموردش بهتون بگم
❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
به قلم:سین کاف غفاری
#رمان
✅ @Roshangeran
❤️ امام صادق علیه السلام❤️
🔆به آنچه اميدش را ندارى اميدوارتر باش از آنچه که به آن اميد دارى؛ چرا که موسى علیهالسلام رفت كه آتش بياورد، ولی به عنوان پیامبر مرسل بازگشت...
#حدیث_روز
✅ @Roshangeran
✍ آیتـــــ الله حق شناس:
🔵 مبارزه با نفس دشوارتر از مبارزه با شیطان استـــــ در این مبارزه همواره باید خدا را در سحرگاهان صدا بزنید و از او ڪمڪ بخواهید. باید نفس امّاره را با بیدارے شبـــــ و نماز اول وقتـــــ ڪنترل ڪنید.
▫️ بیدار شدے برا فرج آقا امام زمان (عج) هم دعا ڪن 🌸
🌹 به نیت شهید محمد رضا دهقان
┈┈┈┈🌼┈┈┈┈
#شهدا
#اعتقادی
✅ @Roshangeran
15.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛
اعتراف مجری منوتو به حقوق حیوانات در اسلام!
روشنفکر بودیم وقتی روشنفکری مد نبود..
اسلام زیبای ۱۴۰۰ سال پیش ببین چطور حقوق همه من جمله حیوانات رو مدّنظر گرفته و افتخار کن به مسلمون بودنت..
✅ @Roshangeran
❌وحشت اینستاگرام از تولد قاسم سلیمانی در تنگستان❌
سحرگاه ۱۴۰۰/۰۴/۱۴ در بیمارستان سلمان فارسی بوشهر نوزادی متولد می شود که از آنجایی که نام خانوادگی پدرش سلیمانی هست، پدر و مادر نام او را به عشق سردار بزرگ اسلام شهید حاج #قاسم_سلیمانی، #قاسم می گذارند.
ساعتی بعد دکتر قاسم برجوئی فرد پزشک چکاب نوزاد تازه متولد شده عکس این اتفاق مبارک را به همراه پیراهن منقوش به تصویر سردار دل ها که بر تن نوزاد پوشانده شده در صفحه اینستاگرام خود می گذارد.
کمتر از ۲۴ ساعت بعد اینستاگرام در حرکتی غیراخلاقی اقدام به حذف این تصویر می کند.
دشمن از نام قاسم هم می ترسد هرچند که یک نوزاد باشد...
✅ @Roshangeran
🔺 اپل و گوگل بهکلی کلمه فلسطین را حذف کردند
پینوشت:
📌 یعنی تا همین الآن هم خیلی از مردم فکر میکنند که فضای مجازی و شرکتهای تولید کننده محتوا بیطرفانه دارن فعالیت میکنند درصورتیکه همشون تحت سیطره صهیونیستها هستن❗️
┈┈┈┈🌼┈┈┈┈
#سواد_رسانه
✅ @Roshangeran
روشنگران
#ابوحلما💔 #قسمت_چهاردهم: مهمان داریم در همین هنگام در خانه پدری حلما، سفره ای با سیلقه چیده شده بو
#ابوحلما💔
#قسمت_پانزدهم: کوری
حلما دیس برنج را جلو کشید و درحالی که برای محمد می کشید گفت:
+ جلو در دیدم قیافه میلاد درهمه حالا سر چی بحث تون شد؟
×این چند وقته سرش خیلی تو کتابه...
-مادر بهش سخت نگیرید جوونه اگه آرامشو تو خونه پیدا نکنه بیرون دنبالش میگرده
×چه سختی آخه خودش هفته پیش اومد گفت مامان مطالعه مذهبیت زیاده میخوام کمکم کنی برا هیئت مون
+خب؟
×دنبال یه سری حدیث تو زمینه خاصی میگشت دیدم داره از اینترنت مطلب برمیداره بهش گفتم منبع اینا معلوم نیست بذار از رو کتاب معتبر برات پیدا کنم که بیشتر اون حدیثایی که میخواست نبود تو کتابای موثق ...
-دنبال چه جور حدیثی میگشت؟
×یه چیزی که مربوط به مراسم لعن دشمنای اهل بیت باشه هرچی بشه به این جور جلسات نسبت داد....
+سر این بحث تون شد؟
×نه...دیشب بیرون که بود رفتم سر میزشو مرتب کردم...
+خاک به سرم سیگار پیدا کردی تو اتاقش؟
× نه، بذار حرفمو بزنم دختر...دوتا رمان پیدا کردم که یه مقدار از شون خوندم...بعد یهو دیدم میلاد جلو درِ اتاقش ایستاده داره با نگرانی نگاهم میکنه
-کتابای نامناسبی بودن؟
مادرحلما با ناراحتی سرش را تکان داد و گفت:
×آره...بهش گفتم نباید از این چرندیات بخونه گفتم خوندن یه داستان که با جزییات صحنه فساد و راههای گناهو شرح داده حرامه اصلا با دیدن یه کلیپ مستهجن فرقی نداره....
+خب بعد میلاد چی گفت؟
×کتابارو از دستم کشید و گفت برادر صادق گفته که وقتش شده با این سطح از مسائل آشنا بشه....این بچه نفهم...
+گریه نکن مامان...حالا ...
×سرم داد زد برا اولین بار تو این بیست سال عمرش
حلما رفت آن طرف سفره و مادرش را بغل کرد و رو به محمد گفت:
+قرص قلب مامانمو میاری؟
-کجاست؟
+تو اتاقش جلو آیینه رو میز کوچیکه
لحظاتی بعد محمد با عجله قرص ها را دست حلما داد و کنارش نشست. حلما یک قرص قرمز براق برداشت و زیر زبان مادرش گذاشت.
محمد در گوش حلما گفت: مامانو ببریم دکتر؟
همان لحظه مادرحلما با دستش دست محمد را گرفت و همانطور که نفس نفس میزد، آهسته گفت:
×برا ...میلاد...برادری کن
-چشم مامان جان چشم
❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
به قلم:سین کاف غفاری
#رمان
✅ @Roshangeran
🔆 شگفتترين عضو انسان
امام على عليهالسلام:
شگفتترين عضو انسان، قلب اوست و قلب، مايههايى از حكمت و ضدّ حكمت دارد.
اگر آرزو به آن دست دهد، طمع، خوارش میگرداند و اگر طمع در آن سر بركشد، حرص، نابودش مى كند و اگر نااميدى بر آن مسلّط شود، اندوه، او را میكُشد ..
هر كوتاهى، برايش زيانبار است و هر زيادهروى، برايش تباهى آفرين.
📚 علل الشرايع، ص 109، ح 7
#حدیث_روز
✅ @Roshangeran
یه جوونی رفت پیش یه عالم بزرگ گفت :
من زن میخوام، کار خوب میخوام، دوست دارم تو جوونی برم حج!
اون عالم هر سه بار فرمود:
نماز اول وقت با جماعت...
این ارزش دنیاییشه، که نماز خوب برکت میاره تو زندگی و برکت معنویش هم اینکه نماز یه مانع میشه برا انجام ندادن گناه...
ایه ی قران میگه:
نماز شما رو از فحشا و منکر دور میکنه
تو مجلس غیبت نشستی، میگی بابا نیم ساعت دیگه میخوام برم جلو خدا وایسم، با دهانی که الوده به غیبت شده چی بگم بهش...؟!
یکی از علما فرمودن برای اینکه توفیق نماز اول وقت داشته باشید مراقب زبونتون باشید!
#اعتقادی
✅ @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
- نکنه براش اتفاقی بیفته!
- نکنه رابطهمون خراب بشه!
- نکنه از دستش بدم!
✅ @Roshangeran
🕋 تعیین دقیق جهت #قبله 🕋
۶ خرداد و ۲۴ تیر ماه موقع #اذان_ظهر_به_افق_مکه می توان جهت دقیق قبله را در همه جای کره زمین با استفاده از خورشید مشخص کرد.
☀️ هر سال در این دو روز هنگام اذان ظهر به افق مکه ، خورشید کاملا عمود بر کعبه مقدسه می تابد بنابراین هر کجای کره زمین شاخصی عمود بر زمین (با زاویه ۹۰ درجه) قرار دهید دقیقا هنگام اذان ظهر به افق مکه سایه ی شاخص را علامت گزاری نمائید از نوک سایه به سمت شاخص جهت دقیق #قبله می باشد .
📚منبع: کتاب درسنامه فقه، تالیف استاد محمدحسین فلاح زاده ص ۱۳۴
✅ @Roshangeran
روشنگران
#ابوحلما💔 #قسمت_پانزدهم: کوری حلما دیس برنج را جلو کشید و درحالی که برای محمد می کشید گفت: + جلو در
#ابوحلما💔
#قسمت_شانزدهم : نفوذی
(ده روز بعد-جلسه مشترک محرمانه)
حسین از جایش بلند شد و گفت: صلاح نمیدونم اطلاعات طبقه بندی شده رو چنین جایی مطرح کنم.
عباس برگه هایی که در دستش بود را مرتب کرد و گفت: قرار بر همکاریه...
حسین سرش را پایین انداخت و گفت: بعضی افراد در جلسه هستن که در حد...
یکدفعه کوروش خودکاری که در دستش بود را روی میز انداخت و گفت:
مشکلت با من چیه حاجی؟
حسین بلافاصله گفت: مشکل اینه که شما جایی ایستادی که نباید...
کوروش پوسخندی زد و گفت: اولا که من نشستم دوما اینکه اختلافات سیاسی تو با بابام نباید باعث درگیری...
حسین کیفش را از روی صندلی برداشت و درحالی که به کوروش اشاره میکرد گفت: البته که اگه پشتت به جناح سیاسی پدرت گرم نبود، اینجا نبودی، بحث امنیت ملی بچه بازی نیست...
کوروش کتش را از پایین مرتب کرد، تمام قد ایستاد و گفت: یه حقیقت غیر قابل انکار اینه که فهم و توانایی های آدم رابطه معکوس با سن و سال داره..
عباس عینکش را از چشمش برداشت و روبه کوروش گفت: آقای اسدی شما نه فقط به آقای رسولی بلکه به اکثر افراد حاضر در جلسه و بیشتر دانشمندا و محققین تاریخ دارید توهین میکنید. بشینید تا جلسه رو به جای...
حسین درحالی که دسته کیفش را میفشرد رو به کوروش گفت: یه حقیقت غیرقابل انکار فساد اقتصادی باندیه که به تهش وصلی بچه!
کوروش رفت و مقابل حسین ایستاد و با دستان گره کرده گفت: از پرونده سازی برای من چیزی عایدت نمیشه
حسین نگاهی به جمع انداخت و از اتاق خارج شد. کوروش دنبالش دوید و در راهرو به او رسید و گفت:
-حاجییییی...حق نبود اینطوری جلو جمع با من حرف بزنی
حسین برگشت و گفت:
+اگه حق به حقدار میرسید الان تو زندان بودی
-اون بار قاچاق ربطی به من نداشت تو جلسه دادگاه اون بوشهریه اعتراف کرد...
+اینکه چیکار کردی اون بدبخت گناهتو گردن گرفته بماند. چطور از مادرِ زنِ مرحومت رضایت گرفتی که الان پای میز محاکمه نیستی؟
کوروش مشتش را باز کرد. عرق سردی روی پیشانی اش نشست و از جیب شلوارش یک فلش کوچک سبز را بیرون آورد و گفت:
-وقت کردی یه نگاه به این بنداز حاجی
+علاقه ای به دیدن....
-این یکی فرق داره حاجی! مطمئنم به دیدن این فیلم علاقه داری
+من دیگه کاری با تو ندارم نمیخوام ببینمت تو هیچ جلسه دیگه ای سر هیچ پرونده ای! میفهمی بچه؟
-ولی من باهات خیلی کار دارم حاجی، راستی به عروست سلام برسون.
کوروش این را گفت و با برق عجیبی که در چشمان درشتش بود، از حسین جدا شد و به طرف اتاق رفت. حسین به فلشی که کوروش در دستش گذاشته بود، خیره شد. شقیقه هایش تیر میکشید با عجله به طرف خیابان رفت.
❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
به قلم:سین کاف غفاری
#رمان
✅ @Roshangeran
💠 آیت الله کشمیری:
🔸 تا انسان ها آماده پذیرش حضرت نشده باشند، تا حضرت در دل آنها ظهور نکرده باشد و قرین دل آنها نشده باشد، ظهور خارجی برای انسان چیزی را عوض نخواهد کرد و پیدا کردن این آمادگی همان انتظار فرجی است که افضل شمرده میشود.
🔸 امام زمان (عجل الله) پاک و طاهر است، باید پاک شوید، طاهر شوید، تا با او سنخیت پیدا شود 👌
✅ @Roshangeran
💬 وزیر دفاع صهیونیستها:
در نهایت این رویارویی پایانی (با محور ایران) رخ خواهد داد
🔸شما فعلا جلوی بالونهای آتشزا رو بگیرید که بچههای غزه باهاش پوستتون رو کندن، بعد یه تور بازدید از آتشبازی چهارشنبهسوری براتون میذاریم!
🔸اونوقت دیگه خودتون میفهمید کشوری که سطح آتشبازی جوانهاش از آتش برخی گروههای مقاومت بالاتره! قدرت موشکیش شما رو شخم میزنه.
✅ @Roshangeran
براۍجهادلازمنیستفقطشمشیــر
برداریم. مواجهه با این شبهـــــات
#بزرگترینجهاد است.
🌹حضࢪٺآقا🌹
✅ @Roshangeran