eitaa logo
روشنگران
113 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
31 فایل
✨🎇 کانال روشنــگران 🎇✨ 🛑پاسخِ شایعات‌ و شبهات 🛑مطالب روشنگرانه در موضوعات مختلفِ 🛑فرهنگے، اعتقادے ، سیاسی واجتماعی ...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشنگران
#ابوحلما💔 #قسمت_هجدهم: پروانگی +گفتی محرم ترک؟ - آره اولین شهید مدافع حرم ایرانی... مادر محمد سینی
💔 : باج حاج حسین دوباره صدا زد: حلما بابا بیا دوباره تلفنش زنگ خورد اینبار با عصبانیت جواب داد: -چه مرگته هی فرتو فرت به من زنگ میزنی؟ ×چرا عصبانی میشی حاج آقا واسه ترکشایی که تو مخته خوب نیست ها، -این فیلمه چیه بهم دادی؟ منظورت از این کارا چیه؟اصلا تو به چه حقی عروسمو تعقیب کردی؟ ×جوش نزن حاجی منکه بهت گفتم پا رو دمم نذار ...در ضمن اون موقع که رفقای من این فیلمو گرفت حلما هنوز عروست نشده... -دهن کثیفتو ببند اسم عروسمو نیار ×مثل اینکه اینجوری به جایی نمیرسیم پس خوب گوش کن چی میگم حاج حسین... -نه تو گوش کن بچه پولدار ازت شکایت میکنم... ×به چه جرمی؟ به جرم حرف زدن با عروست تو قبرستون؟ یا گرفتن فیلمی که ممکنه برات دردسر ساز بشه؟ -چرا چرت و پرت میگی چه دردسری؟ ×میدونستی  امروزه تکنولوژی چقدر پیشرفت کرده؟ مثلا کافیه صدا و تصویر یه نفرو داشته باشی بعد میتونی باهاش... -خفه شو کوروش فقط خفه شو حاج حسین تلفن را زمین کوبید دست هایش را روی شقیقه هایش فشرد. تمام سرش با درد عجیبی نبض میزد. و قلبش به شدت  به دیواره ی سینه اش هجوم آورده بود. در طرف دیگر خانه حلما با نگرانی به محمد نگاهی کرد. محمد به نشانه تایید آرام چشم برهم گذاشت. حلما دستش را روی شانه محمد گذاشت و به آرامی از جایش بلند شد و به طرف اتاق حاج حسین، رفت اما وقتی به اتاق رسید جیغ بلندی کشید. محمد و مادرش به طرف اتاق دویدند. حاج حسین کنار تخت روی زمین افتاده بود و چشمانش نیمه باز بود. مادر محمد شروع کرد به کوبیدن بر سرش و داد و بیداد کردن. محمد رفت سر پدرش را بلند کرد و دو انگشتش را روی گردن حسین گذاشت. بعد رو به حلما با عجله گفت: زنگ بزن اورژانس! (سه ساعت بعد_بیمارستان خاتم الانبیاء) همراه آقای رسولی... پرستار گوشی تلفن را زمین گذاشت و روبه نگاه منتظر جمع گفت: فقط یه نفرتون... محمد سینه ستبرش را جلو داد و گفت: چی شده؟ حالش چطوره؟ پرستار به چند برگه کاغذ برداشت و درحالی که جلو میرفت گفت: دنبالم بیا محمد به مادرش و حلما دلداری داد و دنبال پرستار راه افتاد، پرستار پرسید: -چه نسبتی با بیمار دارید؟ +پسرشم -گروه خونیتون چیه؟ +اُ منفی -به همه میتونی خون بدی ولی هیچ کس جز ... +بله میدونم حالا بابام خون احتیاج داره؟ -بله یه عمل جراحی سخت در پیش داره باید با دکترش صحبت کنید +دکترش کجاست؟ -داریم میریم پیشش ❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀 به قلم:سین کاف غفاری @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 سالروز شهادت حضرت امام باقر سلام‌الله‌علیه ۱ استاد دکتر محمدحسین 🚦بررسی وضعیت سیاسی دوران امام باقر علیه‌السلام 📍درباره وضعیت سیاسی دوران امامت حضرت امام باقر علیه‌السلام باید عرض کرد که آن وجود مقدس در سال ۹۴ یا به نقلی ۹۵، یعنی همزمان با شهادت پدر بزرگوارش امام سجاد علیه‌السلام به امامت رسیدند و تا سال ۱۱۴ که به شهادت رسیدند دوران امامت آن وجود مقدس چیزی نزدیک ۱۹ سال به طول انجامیده است. 📍در عصر امامت امام باقر سلام‌الله‌علیه، آن حضرت مدتی کوتاه یعنی کمتر از یک سال را با به عنوان خلیفه غاصب اموی معاصر هستند و بعد ار مرگ ولید در سال ۹۶ به قدرت می‌رسد که وی هم تا سال ۹۹ بر عالم اسلام مسلط بوده است. 📍این عصر، عصر گسترش قلمرو مسلمانان با عملیات‌های نظامی هست. به این معنا که در شرق در و در مناطقی ماورای ایران دوره ساسانی، فتوحات صورت می گیرد و هم در غرب عالم اسلام و اروپای غربی یعنی سرزمین اسپانیا و پرتغال امروزی که شبه جزیره ایبری باشند، مسلمان ها وارد شده و با سرعت پیش می‌روند. اما سال ۹۹ هجری در پی مرگ ، عمر بن عبدالعزیز پسر عموی آن‌ها به خلافت رسید که او بر خلاف بنی‌امیه نسبت به اهل بیت علیهم‌السلام رفتاری توام با احترام و مدارا داشت. 📍 در امامت امام باقر علیه‌السلام که به قدرت می‌رسد سب و لعن به ساحت مقدس امیرالمومنین علیه‌السلام را که معاویه لعنه‌الله باب کرده بود، ممنوع اعلام کرد و فدک را به نوادگان امام مجتبی علیه‌السلام بازگردانید و برای طالبیان و علویان از بیت المال حقوق تعیین کرد و خود را چاکر و فردی مخلص نسبت به امیرمومنان علیه‌السلام می‌دانست. 📍امام باقر علیه‌السلام با عمر بن عبدالعزیز یک مناظره مکتوب دارد. طبق نقل تاریخ روزی عمر بن عبدالعزیز از امام سجاد علیه‌السلام یاد کرد و گفت که زینت دین و پیشوای عابدان از دنیا رفت. به او گفتند که از او فرزندی باقی مانده است که چیزی از پدر کم ندارد عمر بن عبدالعزیز برآن شد که امام باقر علیه‌السلام را بیازماید. لذا نامه‌ای به حضرت نوشت و از حضرت درخواست رهنمودی کرد. 📍امام باقر علیه‌السلام در پاسخ مواردی مطرح کردند که برای عمر بن عبدالعزیز سنگین بود. لحن امام مقداری تند و سرزنش آمیز بود عمر بن عبدالعزیز وقتی این پاسخ را دریافت کرد ناراحت شد و چون می دانست که از امام علیه‌السلام نامه‌ای خطاب به خلیفه پیشین سلیمان بن عبدالملک در بایگانی در بارخلافت وجود دارد آن نامه را درخواست کرد و وقتی دید که امام چگونه با الفاظی محترمانه سلیمان را مورد خطاب قرار داره است بیشتر ناراحت شد و در نامه‌ای به امام علیه‌السلام اینگونه عنوان کرد که... 🔸من نامه شما به خلیفه جبار پیشین را دیدم که چگونه او را با عزت و احترام یاد کردید اما من که سعی کردم عدل پیشه کنم و جلوی مظالم و فشارها به مردم را بگیرم اینگونه مورد عتاب قرار داده‌اید... @Roshangeran
📜 سالروز شهادت حضرت امام باقر سلام‌الله‌علیه ۲ استاد دکتر محمدحسین 🚦بررسی وضعیت سیاسی دوران امام باقر علیه‌السلام۲ 📍امام علیه السلام در پاسخ خطاب به او فرمود من با سلیمان مطابق با جباران سخن گقتم و با تو مطابق با افرادی که می‌خواهند عادلانه رفتار کنند نامه نگاشتم. 📍وقتی عمر بن عبدالعزیز پاسخ امام را دریافت گفت خدا بهتر می‌داند که رسالت خود حود را در کجا و چه خاندانی قرار دهد. اما عمر بن عبدالعزیز در اوج جوانی در سال ۹۹ مرد و بعد از او به خلافت رسید. از برخورد او با امام باقر علیه‌السلام مورد خاصی ذکر نشده است. آخرین خلیه معاصر امام باقر علیه‌السلام بود که گفته شده است هشام بعد از معاویه و عبدالملک مروان مقتدرترین و قوی ترین خلیفه اموی بوده است. 📍هشام فردی خون ریز وجبار و قسی القلب بود. از سوی دیگر در عهد اوست که مسلمانان در اعماق فرانسه پیش می‌روند و بالاترین حد فتوحات مسلمانان و گسترش قلمرو اسلام در عهد خلافت اوست. در سال ۱۱۲ آن‌ها به جنوب پاریس رسیدند و تا آن حد را از اروپا فتح کردند. اگر چه در جنگی در جنوب پاریس بین سرزمین تور و پواتیه جایی که مسلمانان آن را بَلاط الشهدا خواندند لشکر مسلمین شکست خورد و به جنوب فرانسه عقب نشینی کرد، اما از نظر اقتدار، دولت مدعی اسلام ابر قدرت مطلق جهان اسلام آن موقع بود. 📍هشام امام علیه السلام را به شام احضار کرد و به نقلی حتی مدت کوتاهی آن حضرت را به زندان انداخت. اما هنگامی که دید امام بر روی زندانیان تاثیر گذاشته است حضرت را آزاد کرد به مدینه فرستاد. نقلی داریم که بار دوم امام علیه‌السلام را احضار کرد و متوجه خبرگی و توان امام علیه‌السلام در امور نظامی و همچنین مقابله با مسائلی که مخالفان اسلام مطرح می کردند شد. به ویژه مناظره‌ای حضرت در اطراف شام با یک پیر دانای مسیحی داشت و عزت اسلام را حضرت به آنها در شام بازگردانید. 🔸لذا هشام از حضرت بسیار به وحشت افتاد و اقدام به قتل آن وجود مقدس کرد. ✅ @Roshangeran
20.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ | سرمشقِ بندگی 🏴 شرح حدیثی از امام باقر علیه‌السلام توسط رهبر انقلاب: 👈 سه چیز است که جزو تکالیف بسیار مهم و دشوار مومن است: 1️⃣ در قبال دیگران انصاف به خرج بدهد 2️⃣ مساوات ورزیدن با برادر مومن را وظیفه بداند 3️⃣ در همه حال ذاکر خدای متعال باشد ✅ @Roshangeran
16.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 زبانت رو حفظ کن .. 🔸 بسیار شنیدنی ┈┈┈┈⭐️┈┈┈┈ @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشنگران
#ابوحلما💔 #قسمت_نونزدهم: باج حاج حسین دوباره صدا زد: حلما بابا بیا دوباره تلفنش زنگ خورد اینبار با
💔 : بیداری در طرف دیگر بیمارستان دختر جوانی با روپوش سفید از اتاق مراقبت های ویژه بیرون آمد و گفت: بین همراهای آقای حسین رسولی کسی به اسم عباسِ... یکدفعه عباس از روی صندلی بلند شد. تسبیحش را در مشتش فشرد و گفت: چی شده خانم پرستار؟ پرستار نگاهی به چشمان خیس حلما و مادر محمد، انداخت و گفت: نگران نباشید آقای رسولی کاملا هوشیارن فقط خواستن دوستشونو فوری ببینن بعد رو به عباس گفت: لباس مخصوص که پوشیدین وارد بشین، فقط پنج دقیقه بدون استرس! عباس به نشانه تایید سری تکان داد و از درهای شیشه ای عبور کرد. -چطوری پیرمرد؟ +هنوز زندَم -بابا عزائیلو از رو بردی +عباس -جان عباس +شاید بعد عمل زنده نباشم... -بادمجون بم آفت نداره اصلا... +بذار حرف بزنم وقت نداریم عباس... -داری منو میترسونی +تو و ترس سردار؟ -ترس از دست دادنِ رفیقِ نزدیکتر از برادر کم ترسی نیست +چیزی که میخوام بگم خیلی مهمه...درمورد پرونده کوروش... -بذار بعد عملت حرفشو میزنیم اینقدر بزرگش نکن این تازه به دوران رسیده رو +بزرگ هست، نه خودش، گندی که داره میزنه بزرگه! -کوروش؟! قدِ این حرفا نیست +خودش شاید ولی باندی که بهش وصله چرا...منافقایی که از داخل دارن ریشه این نظام و مردمو میزنن...پرونده اش تقریبا تکمیله ولی ... -از چی حرف میزنی؟ +تو فکر میکردی پرونده کوروش فقط مختص قاچاق کالا و چندتا مزدور اجیر کردنه که بر علیه رهبر و نظام خبرا و کلیپای جعلی درست کنن؟ -نکنه...رفتی سراغ پرونده باباش؟؟؟ +باباش فقط یه مهره ست یه مهره از صدتا مهره ای که نون این حکومتو میخورنو و برا دشمنای این ملت جاسوسی میکنن -فکرمیکنی اعترافای اون جاسوس دو تابعیتیه... +فقط فکر من نیست حقیقته، میدونی کی پشت این قضیه ست؟یکی که مسعود کشمیری منافق پیشش یه جوجه کلاغ بیش نیست -باخودت چیکار کردی حسین؟ پا تو چه ماجرایی گذاشتی تنها؟ +ادمی که تو راه خدا باشه شاید تنها... -توروخدا بسه حسین داره از...از چشمات خون میاد... +تورو حضرت عباس صبرکن عباس...اینا چندین ساله که دارن مملکتو با دشمنای آمریکایی و انگلیسی معامله میکنن هرکی هم جلوشون وایسه ترورش میکنن مثل شهید لاجوردی تا پرونده ترور نخست وزیری رو باز کرد زدن کشتنش! کیا؟ همونایی که مهره های مهم تر از کشمیری رو داخل دارن! ببین سال شصت  کیا رو ترور کردن! خادمای مردمو و اسلام رو مثل رجایی، باهنر، بهشتی، همین امام خامنه ای که ترورش کردن و خدا دوباره برش گردوند حالا که نتونستن جسمشو نابود کنن میخوان ترور شخصیتش کنن! فتنه ۸۸ یادته ؟ میخوام از فتنه بعدی برات بگم... خون که روی صورت حسین جاری شد، صدای فریاد مردانه  عباس بلند شد: پرستاااااار ❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀 به قلم:سین کاف غفاری @Roshangeran