eitaa logo
روشنگران
112 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
31 فایل
✨🎇 کانال روشنــگران 🎇✨ 🛑پاسخِ شایعات‌ و شبهات 🛑مطالب روشنگرانه در موضوعات مختلفِ 🛑فرهنگے، اعتقادے ، سیاسی واجتماعی ...
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 داستان نیمه شبی در حلّه 《 اثر مظفر سالاری 》 🔹قسمت دوازدهم .........پسری سیاه پوست روبه رویم ایستاده بود و صندوقچه ای چوبی در دست داشت. او با صدایی نازک، از ترس، فریادی کشید و به عقب جست. امینه نیز همراه او بود. امینه هم برای چند لحظه وحشت کرده بود. خجالت زده راه را برای ورود آنها باز کردم. با دستپاچگی غلاف را بیرون کشیدم.خنجر را در آن فرو بردم و روی دیوار، سرجایش قرار دادم. --- مرا ببخشید. حوصله ام سررفته بود، برای همین... امینه گفت: شما هرگز نباید از یک خدمتکار و یا یک برده ی سیاه معذرت خواهی کنید. پسر سیاه پوست که دستاری از حریر ارغوانی به دور سرش پیچیده بود، تعظیم کرد و سرش را پایین انداخت. --- جوهر کرولال است. او در کارها به شما کمک خواهد کرد. گفتم: نمی دانم یک برده کرولال به چه درد من می خورد. این اتاق نیز برای کاری که من باید انجام دهم، بیش از اندازه مجلل و بزرگ است. فکر می کردم اینجا وسایل لازم وجود داشته باشد؛ اما هیچ چیز وجود ندارد. شاید محل کار من جای دیگری است. امینه به جوهر اشاره کرد که صندوقچه را روی یکی از طاقچه ها بگذارد. جوهر پس از این کار، در انتظار دستور بعدی، همان جا ایستاد. امینه با اشاره از جوهر خواست تا در صندوقچه را باز کند. او این کار را کرد. صندوقچه پر از زینت آلات و جواهرات گران بها بود. امینه گفت: این یکی از چند صندوقچه ای است که برای کار به شما سپرده خواهد شد. آنچه درون آن است با مشخصات کامل ثبت شده است. این صندوقچه برای بانویم قنواء است. امروز جواهرات این صندوقچه را بررسی کنید و ببینید کدام یک به تعمیر یا صیقل احتیاج دارند. فردا وقتی به اینجا بیایید، خواهید دید که آنچه را احتیاج دارید در دسترستان قرار دارد. امینه باز تعظیم کرد و بیرون رفت. از اینکه آن بیچاره ها باید روزی صد بار تعظیم می کردند خنده ام گرفت. صندوقچه پر از انواع جواهرات و زینت آلات بود. تعدادی از جواهرات خریداری شده از ما نیز در میان آنها دیده می شد. آنها را زیر و رو کردم. هیچ کدام نیاز چندانی به تعمیر یا صیقل نداشتند. رو به جوهر گفتم: یکی مانند ریحانه، مرتب گلیم می بافد و آخرش هم پولی برای خرید یک گوشواره ندارد؛ یکی هم مانند قنواء آن قدر طلا و جواهر دارد که نمی داند با آنها چه کار کند. جوهر لب ورچید و سر تکان داد. آن گاه بدون آنکه به من فرصت عکس العملی بدهد، صندوقچه را برداشت و برد و آن را روی سکو، میان ظرف های میوه خالی کرد. باور نمی کردم آن قدر ابله باشد. با اشاره از او خواستم که طلا و جواهرات را سر جایش برگرداند. مانند دفعه قبل، سر تکان داد و این بار انگورهای درون یکی از ظرف ها را توی صندوقچه سرازیر کرد. برای آنکه خوش خدمتی کرده باشد دوتا انار و چند انبه هم روی انگورهای توی صندوقچه گذاشت و درش را بست. به من نگاه کرد و چون دید خشکم زده است، لبخند زد و جواهرات و زینت الآت را مشت مشت توی ظرف خالی انگور ریخت. خواستم جلویش را بگیرم؛ ولی از جنب و جوش نیفتاد تا آن ظرف پر از طلا و جواهر را برداشت و روی طاقچه گذاشت. مطمئن شدم که دیوانه است. با عصبانیت اشاره کردم که همان جا سر جایش بنشیند و تکان نخورد. بی درنگ ظرف روی طاقچه را برداشت و نشست و آن را روی قالی خالی کرد. اگر قنواء یا امینه در آن حال وارد می شدند چه فکر می کردند؟ ممکن بود ما را یکراست به سیاهچال بفرستند. نمی دانستم با او چه کنم. به در اتاق اشاره کردم و فریاد زدم: برو بیرون. از ترس دستش را مقابل صورتش گرفت. در این لحظه بود که با بالا رفتن آستینش، ساعد سفیدش هویدا شد. جای آن بود که از حیرت شاخ در بیاورم. عقب عقب رفتم، روی سکو نشستم و به او خیره شدم. --- تو کی هستی؟ وقتی که متوجه آستین بالا رفته و آن قسمت از دستش که سفیدی آن پیدا بود شد، با افسوس سرش را تکان داد و از خشم، مشت های گره کرده اش را روی پایش کوبید. با لکنت و صدایی خشدار گفت: خیلی بی احتیاطی کردم. دلم میخواست کمی تفریح کنم؛ ولی به قیمت جانم تمام شد. --- اینجا چه خبر است؟ و تو کی هستی؟ برخاستم و به طرف در رفتم تا امینه را خبر کنم. جوهر، روی زانو به طرفم آمد و با ناله گفت: به من رحم کنید. امینه می گفت شما جوان مهربانی هستید. ایستادم. اوهمچنان که روی زانوهایش ایستاده بود گفت: نام من هلال است. می بینید که کرولال نیستم. من نامزد امینه هستم. حاکم میخواست امینه را به پسر وزیر بدهد. من هم پسر وزیر را کشتم و خود را به این شکل در آوردم. امینه شایع کرد که هلال، شبانه از راه نقبی( گذرگاه باریک) مخفی که در زیر دارالحکومه است فرار کرده است --- اگر پسر وزیر کشته شده چرا مردم حلّه اطلاع ندارند؟ --- حاکم ترجیح داد که وزیر از کشته شدن پسرش با خبر نشود. شبانه او را دفن کردند و سر زبان ها انداختند که پسر وزیر و هلال از ترس ازدواج با امینه، شبانه از راه نقب فرار کرده اند...
---اما امینه که زیبا و مهربان است؛ ترس از ازدواج با او یعنی چه؟ --- به ظاهرش نگاه نکنید . او تا به حال دو تا از خواستگارهایش را با رها‌ کردن افعی در خوابگاهشان کشته است. شاید من هم چنین سرنوشتی داشته باشم.امینه سوگند می خورد که من با دیگران فرق دارم و دوستم دارد؛ اما به حرف زنها نمی توان اطمینان کرد. می بینید که من زیبا نیستم. آه! اگر مانند شما زیبا بودم، دیگر هیچ غمی نداشتم. راست میگفت. زیبا نبود. ناگهان در اتاق باز شد و عده ای از زنان، هیاهو کنان به داخل ریختند. نزدیک بود بی هوش شوم. مادر قنواء و خواهرانش نیز در میان آنها بودند. پشت سر آنها مرد چاق و اخمویی وارد شد. به هنگام ورود او زنان خدمتکار، تعظیم کردند. بی شک او مرجان صغیر بود. امینه تشتی که ابریقی ( آفتابه سفالی یا فلزی) در آن بود، گوشه ای ایستاده بود و با نگرانی به هلال نگاه می کرد. حاکم‌با پوزخند به اتاق نگاه کرد و به سوی من آمد. سلام کردم جوابم را نداد ونگاهش را به طرف هلال چرخاند. --- امینه بسیار وفادار است، اما نسبت به ما. او به ما خبر داده که تو چگونه خود را به شکل برده ای سیاه در آورده ای و نام جوهر را بر خود گذاشته ای. هلال با لحنی ناله آمیز، خطاب به امینه گفت: تو چگونه توانستی با من چنین کاری بکنی؟.......... پایان قسمت .......... 🌸🌸🌸🌸🌸 @roshangeran
⭕️ معاونت امور زنان ریاست جمهوری بجای وارد کردن نام مادر در کارت ملی فکری برای منزلت زنان کنید. سرکار خانم ابتکار جایگاه زن در جامعه پشت ویترین مغازه است!؟ @roshangeran
❌❌پرونده ویژه❌❌ ❇️تا دقایقی دیگر در کانال روشنگران میخواهیم پرونده ی ویژه ای را با محوریت صهیونیزم و انحراف بارگزاری نماییم. ❇️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✡ پروژهٔ لولیتاسازی و دعوت به طغیان (١) 1⃣ سال گذشته، در هیاهوی جنجال‌های سیاسی در آمریکا و در سایه شروع بحران کرونا، یک خبر بسیار مهم، آن‌چنان که باید و شاید دیده نشد: «مرگ جفری اپستین» 2⃣ جعبه سیاه فساد و انحراف جنسی عمیق طبقه حاکم بر آمریکا در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بود. دست‌کم رفاقت نزدیک دو تن از رؤسای جمهور آمریکا (از دو حزب) یعنی و با او آشکار و قطعی بود و البته ده‌ها چهرهٔ متنفّذ و قدرتمند آمریکا در دایرهٔ دوستان جفری اپستین بودند. 3⃣ تخصص اصلی جفری اپستین، نوجوان به آمریکا و تشکیل برای سیاستمداران، سوپرسرمایه‌داران، ستارگان موسیقی و سینما و ورزش از این دختران بود. 4⃣ جفری اپستین که به لطف حامیان قدرتمند خود، بارها از تلهٔ قانون گریخته بود و گویی مصونیّت آهنین داشت، سرانجام در پی همه‌گیر شدن جنبش «me too»، به‌واسطهٔ کثرت و وسعت سیاه‌کاری‌هایش بازداشت شد و در روند رسیدگی قضایی، به نحوی مشکوک با ادعای در سلول، از صحنه خارج شد. 5⃣ بسیاری از اهالی رسانه در آمریکا معتقدند که اصل خبر خودکشی اپستین دروغ بوده و با این ترفند او را از صحنه خارج کرده‌اند تا با هویّت جعلی جدید در نقطه‌ای دیگر از دنیا ادامه حیات دهد. البته، محتمل‌تر است که مهرهٔ سوخته‌ای چون اپستین که رازهای تکان‌دهنده بسیاری از فساد و انحرافات اخلاقی شدید حاکمان آمریکا داشت، کلاً حذف شود. @roshangeran
✡ «جفری اپستین» جعبه سیاه فساد و انحراف جنسی طبقه حاکم بر آمریکا و رفیق نزدیک بیل کلینتون و دونالد ترامپ و بسیاری از چهره‌های متنفّذ و قدرتمند آمریکا @roshangeran
✡ پروژهٔ لولیتاسازی و دعوت به طغیان (٢) 1⃣ اواخر دههٔ ۱۹۸۰، زمانی که اردوگاه به سردمداری آمریکا در آستانهٔ غلبه بر رقیب سوسیالیست خود بود، در فضای سرمستی حاصل از پیروزی قریب‌الوقوع، در حوزهٔ اجتماعی و فرهنگی هم داشت تغییرات بنیادین اتفاق می افتاد و طراحان پشت‌پرده به‌دنبال برای شورش و عصیان کامل در برابر مسیحی در حوزهٔ فرهنگ و هنر بودند. 2⃣ غول‌های حاکم بر (به‌عنوان بایگاه اصلی تولید و ایدئولوژی مدرن) و را به سمت پرده‌دری‌های اخلاقی و در برابر اخلاقیات ریشه‌دار مسیحی هدایت کردند و برای این روند، نمادهایی هم تراشیدند. 3⃣ آوازه‌خوان و رقصندهٔ لاتین‌تبار، تبدیل به نماد در برابر سنّت‌های اخلاقی شد و موزیک ویدیوهای اروتیک و سرشار از نمادهای جنسی او، دوران جدیدی را در موسیقی و به تبع آن لایف استایل آمریکایی رقم زد. 4⃣ متن اشعار، سناریوهای داستانی دقیق، همراه با کارگردانی فنّی بسیار ماهرانه، از دخترکی «معصوم» روایت می‌کرد که با ظاهری بی‌گناه، موهای کوتاه به سبک دختران دبیرستانی و کمی رمانتیک، ناگهان به قالبی ، تحریک‌کننده و به‌شدت تغییر ماهیت می‌داد. مدونا تبدیل به یک نماد از شورش «دخترکان معصوم» در برابر اخلاقیات ریشه‌دار و هنجارهای پذیرفته‌شده و به یک الههٔ فتّانه و افسون‌گر و بی‌پروا به لحاظ جنسی و اخلاقی تبدیل شد. 5⃣ این روند نمادسازی، در دههٔ ۱۹۹۰ با چهره‌هایی چون «بریتنی اسپیرز»، «کریستینا آگیلرا»، «جسیکا سیمپسون» و گروه‌هایی چون «اسپایس گرلز» ادامه یافت و در قرن٢١، چهره‌هایی چون «مایلی سایرس»، «ریحانا»، «تیلور سوئیفت» و «کیتی پری»، به نماد آن «دخترک معصوم» که در برابر اخلاق عصیان می‌کند، تبدیل شدند. @roshangeran
✡ «مدونا» آوازه‌خوان و رقصندهٔ لاتین‌تباری که تبدیل به نماد عصیان فمینیستی در برابر سنّت‌های اخلاقی شد و موزیک ویدیوهای سرشار از نمادهای جنسی او، دوران جدیدی را در موسیقی و لایف استایل آمریکایی رقم زد. ✅ @roshangeran
✡ تصویر «ولادیمیر ناباکوف» و اولین چاپ کتاب «لولیتا» ✅ @roshangeran
✡ پروژهٔ لولیتاسازی و دعوت به طغیان (٣) 1⃣ گفتنی است که این طراحی شیطانی برای «دختر نوجوان بی‌پروا» در فرهنگ پاپ امریکایی اواخر دههٔ ۹۰ جریان‌ساز شد و به‌عنوان شناخته می‌شد. 2⃣ برگرفته از نام رمان معروفی نوشته نویسنده روس‌تبار آمریکایی، بود که شخصیت اصلی آن یک دختر نوجوان «اغواگر» است. این رمان بعد از اولین انتشار، تا سال‌ها به‌خاطر محتوای هنجارشکن و ضدیت آن با اخلاقیات مسیحی، در بسیاری از کشورهای غربی ممنوع بود. 3⃣ که با کاراکتر دختر مدرسه‌ای «هانا مونتانا» در سریالی ساخته شرکت دیزنی در نوجوانی معروف شده بود، بعدتر به یکی از نمادهای در فرهنگ پاپ آمریکا تبدیل شد 4⃣ از این چهره‌ها (که از سنین ۱۵ یا ۱۶ سالگی فعالیت حرفه‌ای خود را در موسیقی و سینما آغاز کردند)، به‌همراه طراحی‌های رسانه‌ای چون ظاهرشدن پدیده‌هایی چون «رئالیتی شو»، که مرز بین زندگی خصوصی و عمومی این ستارگان نوجوان را برمی‌داشت و آن‌ها، و طراحی شده برای آنان را (که حول مفهومی به نام «سکسی بودن» ترسیم شده) وارد سبک زندگی آمریکایی می‌کرد، نقش مهمی در انهدام بنیان خانواده در غرب و طغیان ایفاء کرد. 5⃣ البته، هم‌زمان، شبیخون‌های فکری در قالب جنبش‌های «حقوق زنان»، «حقوق دگرباشان جنسی»، «آتئیسم»، «فمینیسم تهاجمی» و... به روان بشر مدرن صورت گرفت تا زمینه‌ها و بسترهای فکری را برای حاکم شدن «ارزش‌های نوین» به‌ویژه در نسل‌های جدید، هموار کند. @roshangeran
✡ «ریحانه پارسا» جدیدترین نمونهٔ نمادسازی ایرانی از «دخترک معصوم» دیروز که امروز «طغیان» کرده است! ✅ @roshangeran