🔸بصیرت افزایی در قالب مراسم عزاداری 📌اکنون زمان آن رسیده بود که فاطمه زهرا دست به افشاگری زند و پرده از چهره سازمان نفاق و نفوذ بردارد روزها کنار قبر مطهر رسول خدا می آمد و از صبح تا شامگاه به مرثیه سرایی می پرداخت و در ضمن ،عزاداری مسائل سیاسی و حکومتی را بیان می کرد. مردم که از کنار مسجد میگذشتند صدای ناله زهرا(س) را می شنیدند مشغول نماز میشدند صدای زهرا(س) را می شنیدند. خلیفه مشغول خطبه خوانی میشد جملات افشاگرانه زهرا تمرکز او را به هم میریخت اینها همه باعث شد که سازمان نفوذ وجود زهرا و عزاداری او را خطری جدی برای خود قلمداد کند؛ لذا با این حربه که مرثیه سرایی زهرا برای دیگران مزاحمت ایجاد میکند آن حضرت را به بیرون مدینه راندند. امیرالمؤمنین بیرون شهر مکانی را برای آن بانو تدارک دیدند و ایشان هم صبح تا به شام برای مرثیه سرایی و اقامه عزا به آنجا میرفتند و در ضمن به افشاگری دست میزدند. آنجا مکان بازتر بود و زنان بیشتری میتوانستند در کنار آن حضرت حضور پیدا کنند کم کم افشاگری های آن بانو در زنان مدینه‌ اثر کرد موج بیداری از زنان شروع و به مردان مدينه منتقل شد دستگاه حاکم احساس خطر کرد و به همین دلیل مکان بیرون شهر را نیز تخریب کردند. تا آن روز تنها چهار نفر کنار امیرالمؤمنین بودند اما بعد از افشاگریهای حضرت زهرا بود که یک به یک به تعداد آنها اضافه شد و نفرات به یازده تن رسید جریان نفوذ تازه پی برد آن زمان که زهرا(س) گفت شکایتتان را نزد پدرم میبرم چه منظوری داشت مجموعه این اقدامات از داستان رسوایی خلیفه در برابر استدلالهای حضرت امیر(ع) گرفته تا افشاگری های حضرت زهرا (س) جریان نفوذ را به این نتیجه رساند که نباید در برابر علی و فاطمه دست بسته بمانند علی یا باید بیعت کند یا حذف شود... 📖 برشی از کتاب مادر مبارزان #یک_دقیقه_کتاب 🌱 به رُشد بپیوندید | یَهدی اِلی الرُشد

برشی از کتاب انسان ۲۵۰ ساله: 🟠امروز نگاه میکنیم موسی بن جعفر خیال میکنیم یک آقای مظلوم بی سروصدای سر به زیری در مدینه بود و رفتند مأمورین این را کشیدند آوردند در بغداد یا در کوفه در فلان جا یا بصره زندانی کردند بعد هم مسموم کردند و از دنیا رفت همین و بس قضیه این نبود قضیه یک مبارزه طولانی یک مبارزه تشکیلاتی یک مبارزه ای با داشتن افراد زیاد در تمام آفاق اسلامی موسی بن جعفر کسانی داشت که به او علاقه مند بودند. آن وقتی که پسر عمو پسر برادر ناخلف موسی بن جعفر که جزو افراد وابسته به دستگاه بود، درباره موسی بن جعفر با هارون حرف میزد تعبیرش این بود که «خَلِیفَتَانِ يَجِيءُ إِلَيهِما الخراج»، گفت: هارون خیال نکن فقط تو هستی و خلیفه در روی زمین هستی در جامعه اسلامی و مردم به تو خراج میدهند مالیات میدهند؛ دو تا خلیفه هست، یکی تویی یکی موسی بن جعفر مردم به تو مالیات میدهند پول میدهند به موسی بن جعفر هم مالیات می دهند پول میدهند و این یک واقعیت بود او از روی خباثت می گفت میخواست سعایت کند اما یک واقعیت بود از تمام اقطار اسلامی کسانی بودند که با موسی بن جعفر ارتباط داشتند منتها این ارتباطات در حدی نبود که موسی بن جعفر بتوانند به یک حرکت مبارزه مسلحانه آشکاری دست بزنند. 🏴شهادت امام موسی کاظم بر همه محبین ایشان تسلیت باد #یک_دقیقه_کتاب 🌱 به رُشد بپیوندید | یَهدی اِلی الرُشد