وقتی با خدا حرف میزنی
هیچ نفسی هدر نمی رود
وقتی منتظر خدا باشی
هیچ لحظه ای تلف نمیشود
وقتی به خدا اعتماد کنی
هرگز رنگ شکست را نخواهی دید
#خدا
#شمه_صواحی_بخیر_و_دلخشی
🔶 روستاگرد وکیلی 🔶
🆔 @rostagard_vakili
🔻در روبیکا فالو کنید🔻
🆔 https://rubika.ir/abolfazl_tv2
🔹در آپارات با ما همراه باشید 🔹
🆔 https://www.aparat.com/abolfazl_vakili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیئرون روز موارِکا
پیئرونِ بهشتی روحشون شاد
#خِدا ره هِم بِرمه دَره🍂🍂⚘
بَبه اِســگاه کِجــــوئه، دَم زَنون کو؟
مِنا این خسّه دوشِ بورِم کمین سو
نِــــــشونِ لینــــــگِ رَجِ مــن بِهِشته!
کِـــجه و کــو ونه، توکا عصا چـو ؟
برگردون
بابا ایستگاه کجاست جای استراحت و آرامش کجاست؟
. من با این شانه های خسته به کدام سمت برم
اگر نشانه های جای پای من نشان بهشت است!
نشانم دهید تکیه گاه او و عصای چوب دستش کو و کجاست؟
🍁🍁
✍️# خانلری المشیری*مدد* ۴/ ۱۱/ 1۴٠۲
ـــــــــــــــــــ❁ـــــــــــــــــــ
🔻💠 با ما بهتر دیده شوید 💠⬇️
💐💞 با افتخار میگم هزارجریبی ام💞💐
┏━━🌼🍃💖🍃🌼━━┓
➡️ @rostagard_vakili ⬅️
┗━━🌼🍃💖🍃🌼━━┛
معلم روز مِوارِکا🌹🌹
خانِم دبیر و آقا دبیر شمه خِلمِت هِم سِلام دارمی🌺 ، خِلمِتِ مدیرونِ کانالهای تِلگروم ، استادون ، شاعِرون قَلِم بِدستون، همه تایی شِما ره هِم موارِکا 🍃
چنده این و اونِ ارمونه شه دوش دَوِسِّنی تا که، شو و روز شه دونایی و سِواد ره تیم و تال واری اینجه و اونجه بشندین که تا اتا شَمعی روشنی بوئه شِمه دسِ جا سوسو بزنه و شمه دِل خِشی بوئه 🍃اِساره و ماه هّسّه نی همه ی دل و خنه نیشتِنی، گَتِ لمپانی که اون کورِ رایِ سّه، را ره نِمِنی ، همین وِسّه وختی شه دلِ گَپِ مازرونی و شعر تبری ره
رایی کِنی تا شمه سِواد و شمه گَپ اَتّا نفرِ جا بَرِسّه ، اون وَخت چنده شِمه وِسّه مِزه کِنده خِشال و سَوِک بونی🍃 ، مون گَندِمِ تیمی که
شَندِنّی که اَد دونه وه ، صَد دونه بونه اره، چه خِشه ، این جِوونه ها که شمه دامنِ جا سوز بونه
همیشِکِ خِدا سَوز و سر زنده بمونده همه جا جایِ مازرون و ایرون ره بیره و سونِ اِفتاب، سو هاده و ونه مِربونی و خِشی شمه شهر و روستا ره اسبه وشکویِ جور چادر بزنه و شمه دوش نشین و شمه دِلِ سر بِنِک بَیره،
همه تایی ممنون ، خِدا قووت، شِمه گِمون خِش و تن سالم
قَلِم نویسا
#خِدا شِمه پشتِ و پنا 💕💕
# ته جا، سی یو دِ حَرفه بَیتِمه یاد،
هِــدایی یاد و، نَـزوئی مره داد، معلم🥀
اّمونت ره که تا بِشتـــی مِنه دوش،
وِرِم دومــبه که نَنه وِ فِــراموش، معلِم🥀
مه گوشِ تِک دره، بابا که نان داد ،
خَوِر دارمه بِبا، نونِسّه جان داد، معلِم🥀
ته ناشتی داشتی یه فدا بَئووِم
ته غَمّه من نَوینِم ،جان ته فِـدا، معلِم
مریضی و نِخاری، بَوّه فِنا،
دَرِ مَدِسّــــــه هَمیشِک بــــوئه وا، معلِم🥀
مه دل ته دَرس و ته گَپِ سّه تنگا
نَنیشه خاک و خِل مه کیفِ بالا، معلِم🥀
خَــــله سال، بِـمو بوردا، یاد نَشونا
گتِ دِین، مِنــــه گردن بَـــمونِسّا، معلِم🥀
هَنــــــو شه ارمــــــونِ جا نَرِسیما
ته دَس و لینگه خارِک خِش نَچیما، معلِم🥀
🌺
✍️#خانلری المشیری*مدد*
پیئرونِ بهشتی روحشون شاد
#خدا ره هِم بِرمه دَره🍂🍂⚘
بَبه اِســگاه کِجــــوئه، دَم زَنون کو؟
مِنا این خسّه دوشِ بورِم کمین سو
نِــــــشونِ لینــــــگِ رَجِ مــن بِهِشته!
کِـــجه و کــو ونه، توکا عصا چـو ؟
برگردون
بابا ایستگاه کجاست جای استراحت و آرامش کجاست؟
. من با این شانه های خسته به کدام سمت برم
اگر نشانه های جای پای من نشان بهشت است!
نشانم دهید تکیه گاه او و عصای چوب دستش کو و کجاست؟
🍁🍁
✍️# خانلری المشیری*مدد* ۴/ ۱۱/ ۴٠۲
┏━━━🦋💐🍀💐🦋━━━┓
@rostagard_vakili
┗━━━🦋💐🍀💐🦋━━━┛
دنیا؛محل قصاص است
پیرمرد؛سلام گفت و وارد شد.بعد از سلام و احوالپرسی از او خواستم پیشم بنشیند وکمی با هم گب بزنیم.از همهجا حرف می زدیم .به یاد برادرش افتادم وسراغ او را گرفتم.گفت که در سال ۱۳۹۰درگذشت.شروع به سخن گفتن در مورد او کرد.برادرش همسایه شالیزار ما بود و سالهای پیش که ما برنجکاری میکردیم او را می دیدم.پرسید خبر داری که او زنی داشت وبعد از طلاق دادن او زنی دیگر گرفت؟گفتم :بله.
گفت:او بیمار شد وچند سال در بستر بیماری بود.همهگونه بیماری به سراغش آمدند ودر بدن او جا خوش کردند که اگر هریک از این بیماریها به سراغ ما می آمدند ما را از پا در می آوردند اما او با همه گونه بیماری همچنان زنده بود.هر پزشکی؛نظری می داد ولی نظر مشترک همه این بود که او مهمان شماست وهر لحظه ممکن است از بین شما برود.
او فقط زنده بود.بدنش در همه نقاط زخم بستر گرفته بود وجای وصل سرم و سوزن نبود.هر لحظه فکر می کردیم که در حال جان دادن است اما نه.او به سختی زنده بود.یکی از پیرمردان بسته ما گفت که همه فرزندان و نوه ها را همزمان بر بالینش بیاورید تا او وجود همه را حس کند تا جان دهد.همین کار را کردیم ولی تاثیری نداشت.
هیچکس نمی دانست او که تنها استخوانی بر تنش مانده چرا نمی میرد؟چون کمتر دیده بودند که کسی تا این اندازه ؛سخت جان بدهد.
یکی از بستگان ما که از گذشته او وبلاهایی که بر سر همسر اولش آورده بود خبر داشت به من گفت که از همسر اولش خبری داری؟گفتم:سالهاست که او را ندیده ام ولی شنیدم که ازدواجکردهوهمسرو فرزندانی دارد.
از کسانی که فکر می کردم محل زندگی او را بدانند پرسیدم و نشانی او را در روستایی پیدا کردم.به آن فامیل مان خبر دادم که نشانی او را یافتم.
او به من گفت که نزد او برو و از طرف برادرت به او بگو که هر چند در حق او بدی بسیار کرده ولی حلالش کند.
میگفت :من به روستای مورد نظر وبه خانه شأن رفتم.اورا دیدم که پیر و شکسته شده بود.هر دو همدیگر را شناختیم با آن که سالها بود همدیگر را ندیده بودیم.همه قضیه بیماری برادرم واین که سالهاست به سختی زندگی می کند را به او گفتم.این را هم گفتم که در دوران جوانی ؛سبک مغز بود ودر حق تو بدی بسیار کرد.اگر صلاح می دانی از ته دل ؛او را ببخش تا شاید راحت شود.او نه گذاشت ونه برداشت.فقط گوش کرد.من حرفم را تکرار کردم اما اوحرفی نزد.بلند شدم و خداحافظ گفتم و رفتم.مدتی به همین منوال گذشت ودر نهایت برادرم در گذشت.
فتح الله نوری#هولاری#داستان#راستان#عذاب #خدا#پاییز۱۴۰۳خ۱۵۳۶تبری
─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
💠 معرفی و آشنایی بهشت پنهان هزار رنگ و هزار نقش روستاهای هزارجریب مازندران
🖼 پنجرهای رو به ناشناختههای طبیعت مازندران
┏━━━🦋💐🍀💐🦋━━━┓
@rostagard_vakili
┗━━━🦋💐🍀💐🦋━━━┛
⬇️اینستاگرام روستاگرد وکیلــــــــــی را فالو کنید🆔
https://Instagram.com/rostagard_vakili1