توی مسیر مشایه که قدم برمی داشتم چند تا صحنه بود که توجه من را بیشتر از صحنه های دیگه به خودش جلب کرد😊
اولین صحنه: آقایی بود که با یک ظرف خرما جلوی زائر های آقا می ایستاد و خرما را#بااحترام جلوی دهنشون میگرفت و با دست اشاره میکرد که دهنشون را باز کنن.
صحنهی دوم : چند تا جون بودن که وسط راه زائر ها روی چهار پایه نشسته بودن و یک شلنگ آب دستشون گرفته بودن، واقعیتش من اولش که اونها را دیدم خندم گرفت و با خودم گفتم: آخه اینجا جای آب بازیه؟؟
ولی وقتی که دیدم بابام گرفتن و پاهاشو د با آب و صابون شستن و ماساژ دادن(تصویر بالا )،یک لحظه با خودم گفتم: اینا برای#خدمت به زائر های امام حسین(ع) حاضرند پای اونها را بشورن آیا منم حاضرم همچون کاری بکنم؟🥺
آخرین صحنه: ما برای اقامه نماز مغرب با دعوت بسیار زیاد صاحب خونه وارد خونهی یکی از عراقی ها شدیم و توی حیاط خونه مشغول نماز خواندن شدیم توی نماز دائم برام سوال بود که چرا خود صاحب خونه نماز نمیخونه؟وقتی بیشتر دقت کردم متوجه شدم که صاحب خونه بخاطر اینکه یک دونه کولر داره و یک دونه کولر برای این جمعیت کافی نیست وایساده کنار کولر و کولر را جابجا میکنه که باد خنک به همگی زائر ها برسه و گرمشون نشه.بعد از نماز هم با لقمه های کوکو سیب زمینی با کمال #عزت واحترام از ما پذیرایی کرد.
رفیق رستینویی عزیزمون،
فاطمه زهرا عبادی ✨
#باشگاه_رستینو
________
🪴رستینو؛ رشد تو، به سبکی نو
@rostino_ir